مدت هاست رژیم صهیونیستی تلاش هایش را برای ایجاد «کشور ناقص» در کرانه باختری "بدون بیت المقدس" دیگر مخفی نمی کند. اخیراً هم به طور جدی پیشنهادهای زیادی برای جایگزین کردن راه حل دو دولتی مطرح می کنند
آنچه که ما را به تأمل وامیدارد این نکته است که طی چهار دهه گذشته، رؤسای جمهور آمریکا، چه دموکرات چه جمهوریخواه، دستکم به طور لفظی از تشکیل کشور مستقل فلسطینی و حقوق بشر فلسطینیان حمایت می کردند؛ اما این نخستین باری است که یک رئیس جمهور آمریکا از امکان حصول صلح بدون آنکه فلسطینی ها کشوری از خود داشته باشند سخن می گوید.
هرچند مطابق رویه هیئت حاکمه جدید آمریکا، یک روز بعد نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، دوباره موضعی متفاوت با ترامپ اتخاذ و ادعا کرد که دولت دونالد ترامپ برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطینیان همچنان از راه حل "دو کشور برای دو ملت" حمایت میکند، اما در عین حال تأکید کرد که دولت آقای ترامپ برای حل مناقشه به طور غیر متعارف هم فکر میکند.
اظهارات اخیر مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستیدرباره حل بحران اعراب و اسرائیل، و نیز برخی اطلاعاتی که این روزها منتشر می شوند، نشان از تحولات و تحرکات جدیدی در این عرصه دارند. آگاهان مسائل منطقه معتقدند در سایه تشکیل دولت جدید در آمریکا، آشوب های منطقه و خیانت های مکرر شیوخ منطقه نسبت به آرمان های مردم فلسطین، رژیم صهیونیستی قصد دارد برای مصادره باقیمانده سرزمین فلسطین خیز جدیدی بردارد.
در این پژوهش پژوهشگر ضمن بررسی نشانه های چرخش سیاست آمریکا از "طرح دو کشور برای دو ملت"، تأثیرات عدول از ایده تشکیل کشور فلسطینی بر روند صلح و امکان تحقق صلح، تحت حاکمیت یک نظام آپارتایدی در اراضی اشغالی را مرور می کند.
اشاره تلویحی ترامپ به کنار گذاشتن سیاست دیرینه واشنگتن یعنی حمایت از تشکیل کشور مستقل فلسطینی، در حقیقت قطعه ای از پازلی است که رژیم صهیونیستی به پشت گرمی رئیس جمهور جدید آمریکا، به تدریج در حال تکمیل آن هستند؛ خواب تعبیر نشدنی "از نیل تا فرات".
به یاد می آوریم یکی از وعده های ترامپ چه قبل از پیروزی در انتخابات و چه بعد از آن، انتقال سفارتخانه آمریکا در اسرائیل از اورشلیم به قدس اشغالی بوده است که در حکم نقض تمامی معاهدات و توافقنامه های بین المللی و قطعنامه های سازمان ملل از جمله قطعنامه تقسیم فلسطین (29 نوامبر1947) و قطعنامه242 (22 نوامبر1967) است؛ معنای دیگر این اظهارات نسنجیده به رسمیت شناختن تنها یک دولت در اراضی اشغالی و آن هم دولت جعلی صهیونیستی است؛ به تعبیر دیگر تصرف کامل قدس شریف از سوی رژیم صهیونیستی و حاکمیت کامل اشغالگران بر سرزمین فلسطین.
سه روز پس از شروع ریاست جمهوری ترامپ، نتانیاهو بدون اعتناء به قطعنامه های سازمان ملل در مورد ممنوعیت ساخت و ساز در اراضی اشغالی بعد از 1967، اعلام کرد رژیم صهیونیستی موج جدیدی از شهرک سازی های غیر قانونی را آغاز خواهد کرد و طرح ساخت شش هزار خانه جدید در کرانه غربی و شرق بیتالمقدس تصویب شد. جالب آنکه دو روز بعد از آن (6 /11/ 1395)، دادگاه عالی رژیم صهیونیستی حکم به تخریب هشت روستای فلسطینی داد که پیش از سال 1968 و تشکیل رژیم صهیونیستی احداث شده بودند.
در ادامه این اقدامات زنجیرهای، روز دوشنبه (18/ 11/ 1395) پارلمان اسرائیل موسوم به کنست با رأی نزدیک ۶۰ به ۵۲ لایحه ای را تصویب کرد که شهرک سازی های گذشته و آینده اسرائیل در سرزمین های مورد ادعای فلسطینی ها را قانونی می کند.
نتانیاهو پس از دیدار با ترامپ، یک نکته قابل توجه دیگر هم گفته است که گمانه ها را در مورد نیات شوم صهیونیست ها تقویت میسازد؛ او در پاسخ به سؤالی درباره بررسی موضوع بلندیهای جولان به خبرنگاران گفت: بله؛ ما این مسئله را بررسی کردیم و من درخواست الحاق بلندیهای جولان را مطرح کردم و ترامپ هم از این پیشنهاد غافلگیر نشد. این بخش از سرزمین سوریه در سال 1978 میلادى به اشغال صهیونیست ها درآمده است.
روز گذشته (1/ 12/ 1395) انتشار یک خبر نیز مزید اطمینان شد؛ روزنامه صهیونیستی هاآرتص فاش ساخت سال گذشته نتانیاهو پیشنهاد جان کری را (که در اکتبر ۲۰۱۵مطرح نموده) برای برقراری صلح میان اسرائیل ـ فلسطین، رد کرده است؛ طرح کری، یک طرح شش مادهای بوده که از جمله مفاد آن ایجاد مرزهای بینالمللی امن و شناخته شده در سطح جهان میان اسرائیل و کشور فلسطین که قابل حیات باشد، همراه با ارتباطات جغرافیایی بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ میلادی ... و نیز اجرای طرح تقسیم ارائه شده از سوی سازمان ملل برای تشکیل دو کشور برای مردم یهود و عرب که یکدیگر را به رسمیت بشناسند و به حفظ و رعایت حقوق مساوی برای شهروندان هر دو کشور پایبند باشند، بوده است.
نتانیاهو با دادن اطلاعات امنیتی به برخی کشورهای غربی، به ویژه دولت جدید آمریکا، در صدد است آنها را مجاب نماید که ایجاد کشور مستقل فلسطینی میتواند به فرصتی برای تبدیل شدن این کشور به «کشور تروریست اسلامی» جدیدی در منطقه منجر شود. از این بهانه به عنوان تازه ترین حربه خود برای به محاق بردن طرح تشکیل کشور مستقل فلسطینی بهره می جوید. او می کوشد با این استدلال که جنگ های فرقه ای و خشونت های اسلامگرایان افراطی، کشورهای بزرگ و قدرتمند منطقه را ضعیف کرده، موافقت غربی ها را برای اجرای طرح "یک کشوری" جلب کند؛ و با ادعای واهی خطر گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران و قدرتمند شدن ایران پس از برجام و تهدیدات امنیتی ایران برای کشورهای منطقه، کشورهای عربی را در این طرح شوم با خود همراه سازد.
حاکمیت نظام آپارتاید در اراضی اشغالی
رژیم صهیونیستی نسخه به روز شده حکومت آپارتایدی در سرزمین های اشغالی است. اعمال سیاست های نژادپرستانه در فلسطین بر علیه فلسطینیان، همسانی ها و مشابهت های بسیاری را میان سیاست های اعمالی این رژیم با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی ایجاد کرده است؛ شکل گیری هر دو این دولت ها بر دو اصل شبیه به هم یعنی "جداسازی" و "سلطه و سرکوب"؛ و نیز وجود سه ویژگی مهم در هر دو رژیم:
1ـ برجستگی نقش ایدئولوژی مذهبی در تکوین نظام
2ـ نقش کلیدی عامل خارجی در شکل گیری آپارتاید در هر دو کشور
3ـ تفکیک نژادی
نکته قابل توجه، مهر تأییدی است که گروهی از بازرسان حقوق بشر سازمان ملل متحد بر ادعای آپارتاید بودن رژیم صهیونیستی زده اند؛ جان دوگارد گزارشگر ویژه سازمان ملل که خود استاد حقوق بین الملل و اهل آفریقای جنوبی است، زمانی که از سوی دبیر کل وقت سازمان ملل متحد برای نظارت بر موارد نقض حقوق بشر در اسرائیل مأمور شده بود، در گزارش خود از "تبعیض بی شرمانه" علیه فلسطینیان به نفع شهرک نشینان اسرائیلی یاد کرد و نوشت: نظام موجود به گونه ای است که جمعیت تحت اشغال را تحت سلطه و سرکوب هدفمند قرار می دهد؛ در سراسر کرانه باختری، به ویژه در الخلیل، شهرک نشینان اسرائیلی در موارد مختلفی چون امکان جا به جایی، حق ساخت و ساز، محافظت نظامیان و قوانین مربوط به بازپیوستن خانواده ها، نسبت به فلسطینیان از امتیازات ویژهای برخوردار هستند.
چندی پیش خانم رونیت ماتالون نویسنده اسرائیلی، در گفتگو با روزنامه فرانسوی لوموند گفت: ما شهروندان اسرائیلی در سایه یک حکومت آپارتاید زندگی می کنیم. این نویسنده اذعان کرد آنچه در جامعه اسرائیل در حال وقوع است بسیار وحشتناک است؛ اینجا دموکراسی وجود ندارد.
اما از همه جالب تر هشدار جان کری وزیر خارجه پیشین آمریکاست که هشدار داد درصورت شکست مذاکرات دو جانبه میان اسرائیل و فلسطین، این احتمال وجود دارد که اسرائیل به یک نظام آپارتاید تبدیل شود. او گفت: آپارتاید کلمه ای است که به صورت دقیق آنچه را که در کرانه باختری در حال انجام است توضیح می دهد که همان تمایل اقلیت اسرائیلی برای سرزمین فلسطینیان است ؛ این سخن در حالی گفته شد که پیش از آن باراک اوباما استفاده واژه آپارتاید را برای خطاب قرار دادن اسرائیل ممنوع کرده بود.
تحقق صلح بدون وجود کشور فلسطینی؟
مدت هاست دولت صهیونیستی تلاش هایش را برای ایجاد «کشور ناقص» در کرانه باختری "بدون بیت المقدس" دیگر مخفی نمی کند. اخیراً هم به طور جدی پیشنهادهای زیادی برای جایگزین کردن راه حل دو دولتی مطرح می کنند از جمله: ایجاد منطقه خودمختار فلسطینی در داخل اسرائیل، ایجاد کنفدرالی فلسطینی ـ اسرائیلی، ایجاد کنفدرالی فلسطینی ـ اردنی، ایجاد دولتی فلسطینی در داخل کشور اسرائیل با تسلط امنیتی و نظامی اسرائیل .
واقعیت آن است که صهیونیست ها می توانند با به اجرا درآوردن هریک از طرحهای فوق، تمامی مناطق اشغالی از سواحل باختری رود اردن تا بیت المقدس را تحت کنترل امنیتی خود داشته باشند و فلسطینیان هم بدون اینکه اتباع کشوری باشند، در میانه این سرزمین جامعه خاص خود را داشته باشند؛ یعنی دقیقاً همان نظام آپارتایدی که در آفریقای جنوبی وجود داشت. امروز نتانیاهو بدون اینکه عبارت یا اصطلاح آپارتاید را به کار برد، می گوید تنها راه حل بحران اعراب و اسرائیل ایجاد کشور آپارتاید است و رئیس جمهور ایالات متحده نیز به زبان خود می گوید با آن مشکلی ندارد.
امروز دیگر غاصبان صهیونیست حتی حاضر به قبول حداقل شرایط فلسطینی ها هم نیستند؛ آنچنان که طرف فلسطینی می گوید در صورتی با تشکیل یک کشور موافق است که در آن حقوق همه اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی برابر باشد؛ اما اسرائیلی ها این پیشنهاد را به شدت رد می کنند و آن را آغاز فروپاشی اسرائیل با اکثریت یهود می دانند.
اما در قرن بیست ویکم در فضای نظام آپارتایدی، آرامش حاکم خواهد شد؟ در چنین شرایطی صلح دست یافتنی است؟ این تبعیض آشکار برای رژیم صهیونیستی به چالشی اساسی تبدیل نخواهد شد؟ ناگفته پاسخ این سؤالات واضح است.
آیا با وجود مخالفت های سازمان ملل، اتحادیه اروپا و سایر قدرت های جهانی این سیاست قابل اجراست؟
واقعیت این است که تشکیل کشور مستقل فلسطینی هیچ اولویتی در سیاست خارجی کشورهای اروپایی، چین یا روسیه ندارد؛ امروز برای چین و روسیه داشتن روابط تجاری، تکنولوژیک و اقتصادی با رژیم صهیونیستی بسیار مهم تر از دفاع معنوی و اخلاقی از مواضع یک ملت مورد ظلم و ستم است. اروپایی ها نیز هرچند ممکن است در تبلیغات و لفاظی های خود از حقوق بشر فلسطینی یا کشور مستقل فلسطینی سخن بگویند، و به انتقاد از اسرائیل بپردازند، اما در عمل هیچ واکنشی نشان نخواهند داد و هیچ فشار سیاسی که بر معادلات موجود اثرگذار باشد نخواهند داشت. سازمان ملل متحد نیز در معادلات رژیم صهیونیستی محلی از اعراب ندارد؛ کما اینکه با دهن کجی به آخرین قطعنامه سازمان ملل در مورد ضرورت توقف شهرک سازی ها در اراضی اشغالی بعد از 1967، همچون قطعنامه های پیشین این سازمان، صراحتاً آن را رد کردند و عملاً نیز به ساخت و سازها ادامه دادند.