آمریکای جهان سومی یعنی اینکه جایگاه آمریکا در حال افول است. اگر آمریکا مسیر حرکت خود را اصلاح نکند و برخلاف تاریخ و تقدیر ظاهری خود احتمال اینکه به ملتی جهان سومی تبدیل شود؛ وجود دارد. کشوری که نتوانست پابه پای تاریخ پیش برود.
1 ـ فروپاشی زندگی طبقه متوسط در آمریکا
طبقه متوسط جایگاه خود را در آمریکا از دست داده و به صورت ملایم به سوی جامعه ای ضعیف و فقیر در حال حرکت است.برخی مستندات بیانگر فروپاشی زندگی طبقه متوسط آمریکا به شرح زیر است .برخی مستندات به نقل از الیزابت وارن، رئیس هیئت نظارت کنگره بر برنامه نظارت کنگره بر برنامه حمایتی TAR به شرح زیر است :
ـ یک پنجم آمریکایی ها بیکار یا جویای کارمند یا به تازگی از کار برکنار شده اند.
ـ یک خانواده از هر 9 خانواده توان پرداخت بدهی حداقلی کارت اعتباری خود را ندارند.
ـ یک هشتم آمریکایی ها محتاج کوپن غذا هستند.
ـ بیش از 120 هزار خانواده به صورت ماهانه اعلام ورشکستگی میکنند.
ـ با بحران اقتصادی بیش از 5 هزارمیلیارد دلار از حقوق بازنشستگی، پس اندازها کاسته میشود.
ـ. طبق رده بندی سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی، امریکا در بین 30 کشور توسعه یافته در رده بیست و پنجم ریاضی و بیست و یکم علوم قرار گرفته است.
ـ شکاف بین طبقات امریکا ژرف درهای بزرگ شده است، 40 سال قبل دستمزد یک مقام ارشد اجرایی در شرکت فورچن به طور میانگین 30 برابر دستمزد کارگرانش بود و حالا به 300 برابر افزایش پیدا کرده است.
ـ. از زمان سقوط امپراتوری رم، یکی از نشانه های ملت های در معرض انحطاط افزایش هزینههای نظامی در مقابل سایر هزینه های اولویت دار است. گفت و گوهای بی سرانجامی در واشنگتن در مورد سفت کردن کمربندها، ریاضت اقتصادی و کاهش کسری بودجه می شنویم اما هیچ صحبتی درباره این موضوع نمی شنویم آیا 161 میلیارد دلاری که فقط در سال 2010 برای جنگی که خود در افغانستان و عراق به راه انداختیم، هزینه شد بهتر نبود برای کمک به مردمی که در خود امریکا دچار بحران هستند صرف میشد؟
ـ هم زمان وال استریت ناظر انتقال ثروت هنگفت از طبقه متوسط به سمت ثروتمندان است. کارگران عادی امریکایی پول بی زبانشان روی میز معامله می شود. اکنون تعداد زیادی از مردم به دنبال امنتیت مالی خود هستند. به عبارت دیگر هسته اصلی رویای امریکایی یعنی سخت کوشی در نتیجه بالا رفتن از نردبان ترقی از بین رفته است. حالا رویای امریکایی به معنای تلاش برای جلوگیری از سقوط یا کاهش سرعت سقوط است.
2 ـ ناکارآمدی رژیم سیاسی آمریکا
رژیم آمریکا به دلیل منازعات حزبی و چند قطبی دیگر کارآیی لازم را ندارد.این سیاست ها در هم شکسته اند چون اصل دموکراتیک هر فرد یک رای با محاسبات و سلایق شخصی سیاستمداران جایگزین شده است. در سال 1964 مرکز مطالعات انتخاباتی ملی امریکا در دانشگاه میشیگان از رای دهنده ها می پرسید آیا فکر می کنید حکومت امریکا بدنبال منافع جداست یا برخی گروه های بزرگ در نیمه 1960 تنها 29%معتقد بودند که تعدادی محدود کنترل کشور را دردست دارد و در سال 2008، 80 درصد پرسش شونده ها گفتند معتقدند حکومت توسط یک سری منفعت طلب بزرگ که به فکر خودشان هستند کنترل می شود.
ـ حکومت واشنگتن مثل یک مجموعه تئاتر است که همیشه بازیگران آن افراد ثابتی هستند که فقط نقشه هایشان را تعویض می کنند. با این مدل ادغام قدرت دولتی و خصوصی به جایی میرسیم که تنها تفاوت بین کارکنان ارشد کنگره و لابی ها و پولشویان تاثیرگذار که به زودی به مقام هایی دست می یابند مقدار چکشان است.
ـ اولین گام برای توقف حرکت بی امان بسوی امریکای جهان سوم رفع انسدادی است که پول در سیاست ما ایجاد کرده است. اینکار باید با تنظیم مجدد روش تامین مالی انتخابات آغاز شود. این کار مادر اصلاحات است.
................................................
گزیده ای از کتاب آمریکای جهان سومی ، مولف آریانا هافینگتون ، مترجمان: اسماء اسدی پور / رویا جبرائیلی ناشر: خبرگزاری فارس ، سال انتشار: 1395