پخش زنده
امروز: -
وزیر امور خارجه کشورمان در نامهای به دبیرکل سازمان ملل متحد، توجه بان کیمون را به نمادهای فراگیر و بسیار آزاردهنده اسلامهراسی که پس از اقدامات تروریستی اخیر تشدید شده است جلب کرد.
به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از پایگاه اطلاعرسانی وزارت امور خارجه، متن نامه محمدجواد ظریف بدین شرح است:
مایلم توجه جنابعالی را به نمادهای فراگیر و بسیار آزاردهنده اسلامهراسی که پس از اقدامات تروریستی اخیر تشدید شدهاند جلب نمایم.
آدمکشیهای غیرقابل توجیه توسط اعضای یک گروه تروریستی خشن و بدنام که دلیل وجودی و علل ظهور آنها بهمثابه یک کنشگر در منطقه ما بر همگان آشکار است، توسط مسلمانان در سراسر جهان، به شمول دولتها، نهادها و مقامات مذهبی، جامعه مدنی و شخصیتهای برجسته، به گونهای صریح و بیابهام محکوم شده است.
این واقعیت که این گونه دستیازی به خشونت جایی در اسلام و تعلیمات متعالی آن ندارد و برای مسلمانان نیز قابل قبول نیست محل شک و تردید نیست، هرچند که عاملین و حامیان اسلامهراسی آن را به گونهای دیگر بنمایانند.
نگرانی ما، در جمهوری اسلامی و در دنیای اسلام، شیوع دوگانگی معیار در قبال دفاع از اصل «آزادی بیان» است که از احترام جهانشمول برخوردار است. شاید برای شما جالب باشد که در سال 2008 سردبیر همان مجله به کارتونیست مجله دستور داد تا بهخاطر مطلبی که «ضد یهودی» قلمداد شده بود نامه معذرتخواهی بنویسد، و آنگاه که او از انجام این دستور سر باز زد بلافاصله از مجله اخراج شد.
چنین رویکرد و عزمی در مورد کاریکاتورهای موهن مکرّر متضمن بدنام کردن مسلمانان و اهانت به ارزشهای اسلامی که در آن مجله و دیگر نشریات مشابه در اروپا منتشر شده اند و موجب تشدید تنش با جامعه مسلمانان در فرانسه و در جهان اسلام شده هرگز مشاهده نشده است.
همچنانکه همه ما در دوران اخیر شاهد بوده ایم، تهاجم آشکار علیه ارزشهای مذهبی مسلمانان، چه در مورد شخص پیامبر اکرم (ص)، قرآن کریم و یا تعلیمات و ارزشهای اسلامی، در جوامع مختلف غربی، چه از جانب محافل و شخصیتهای سیاسی، رسانهها و دنیای مجازی، با کمال تأسف به گونهای موضوعی عادی شده است.
این پدیده ذاتا خطرناک تهدیدی جدّی علیه صلح و امنیت بینالمللی، تهدیدی علیه فضا و محیط انسانی و روابط مسالمتآمیز بین دولتها و ملتها که بهشدت مورد نیاز است، و نیز تهدیدی علیه ضرورت توسل همه به گفتگو، تفاهم و مدارا بین مجموعه متکثر قومیتها، ادیان و نژادها در دنیای کنونی ما به شمار میرود.
اکنون غرب، و بهویژه اروپا، فراتر از اقدام لازم و فوری در تقبیح و محکوم کردن اقدامات خشونت زبانی و عملی، میباید در درون خود به جستجوی علل بنیادینی برخیزد که چرا تعداد قابل توجهی از افراد و گروههای طرفدار ایدئولوژیهای افراطی و دخیل در انجام اقدامات سبعانه و خشونت زشت، در اروپا و در مقیاسی بزرگتر در عراق و سوریه، اتفاقا نسل دوم اروپایی هستند.
این پدیده عجیب و ظاهرا غیرقابل تبیین نمی تواند صرفا اتفاقی باشد، و نیز نمی تواند بهآسانی بیاهمیت قلمداد شده و یا سرپوش نهاده شود.
این پدیده بخشی لاینفک از واقعیت سیاسی در اروپا به شمار می رود، و نمایانگر نشانههایی از یک بیماری اجتماعی- سیاسی عمیقتر در این جوامع و بهویژه سیاستهای جاری در قبال اقلیتهای مسلمان و ارزشها و مقدسات آنهاست.
تحلیلهای اخیر، که عمدتا به خاطر آهنگ بالای استخدام تروریست در اروپا و امریکای شمالی صورت گرفته است، حاکی از ناتوانی نظاممند این جوامع است که به حاشیهسازی، از خود بیگانگی و محرومیت این جوامع اقلیتی و اعضای آنها، و به طور مشخص نسل دوم که در جوامع غربی متولد و بزرگ شده و به مدرسه رفتهاند، انجامیده است.
این واقعیت که تروریستهای داعش که غیرنظامیان بیگناه را سر می برند و با احساس رضایت و شعف بیمارگونه سر بریده گروگانهای خود را به نمایش میگذارند به زبانهای اروپایی با لهجه بومی سخن میگویند گیج کننده و در عین حال ترسناک است.
نشانه رفتن انگشت اتهام به سوی دیگران، چه کشورهای اسلامی، چه برخی حکومتها که سیاستشان نامقبول است، و یا بدتر از آن، اسلام بهمثابه یک دین، حتی اگر از منظر سیاست داخلی این کشورها مصلحتآمیز به نظر برسد و یا واجد منافع کوتاهمدت باشد، اصلا قانعکننده نیست و نمیتواند به مشکلات جدّی در سطح جامعه ذیربط و اکنون در سطح جهانی بپردازد.
جناب آقای دبیر کل
هدف من از نگاشتن این نامه صرفا اعتراض به تجلیات آشکار دوگانگی معیارها و یا ایرادگیری به سیاستهای عمیقا مورد حمایت این یا آن دولت و جامعه نیست، بلکه طرح این نگرانیها با جنابعالی هدف جدّیتری را تعقیب می کند.
با عنایت به تواناییهای نهادی سازمان ملل متحد و نیز این واقعیت که به عنوان دیپلمات چندجانبهای که هنوز به ظرفیتهای قابل توجه این سازمان باور دارد، همچنان امیدوارم که ملل متحد و ظرفیتها و سازوکارهای آن را بتوان برای تأثیر گذاردن بر موضوعی بااهمیت و آثار و عواقب بینالمللی به کار گرفت.
دو پیشنهاد ایران، یعنی «گفتگو بین تمدنها» (قطعنامه شماره 6 مجمع عمومی پنجاه و ششم) و «جهان علیه خشونت و افراطگرایی» (قطعنامه شماره 127 مجمع عمومی شصت و هشتم) - که هر دو توسط مجمع عمومی ملل متحد به تصویب رسیدهاند - میتوانند چارچوب نهادی لازم برای این تلاش را فراهم کنند.
اخیرا در پیامی که افتخار دارم متن آن را ضمیمه این نامه کنم، آیتاللّه خامنهای در شروع گفتگو با جوانان در غرب پیرامون این موضوع بسیار مهم پیشگام شدند.
عمیقا باور دارم که ما میباید به گونهای عاجل به خرد جمعیمان، در سطح بینالمللی و به منظور یافتن راههای عملی در این زمینه توسل جوییم.
ضمن اظهار علاقه برای اطلاع یافتن از ابتکار قاطعانهای که در این زمینه مبذول خواهید داشت و اعلام آمادگی به منظور تبادل نظر بیشتر در مورد این موضوع خطیر، فرصت را برای تجدید احترامات فایقه مغتنم میشمارم.