تیآرتی وُرلد:
اعتیاد نوجوانان به شبکههای اجتماعی؛ بحرانی که بر آینده آنها اثر میگذارد
وبسایت تیآرتی وُرلد نوشت: محققان و کارشناسان در حال بررسی روشهای جدیدی برای مبارزه با آثار اعتیاد نوجوانان به شبکههای اجتماعی به عنوان یک بلای جهانی هستند.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما به نقل از وبسایت تیآرتی وُرلد، «وِردا» دانشجوی ۱۸ ساله دانشگاه «بوغازیچی» استانبول میگوید روزانه ساعتهای زیادی را در شبکههای اجتماعی میگذراند.
«وِردا» میگوید نیاز دائمی به چککردن تلفن همراه و در ارتباط ماندن با دوستانش از طریق واتساپ و اسنپچت باعث اعتیاد او شده است. او میگوید این موضوع باعث کاهش تمرکز بر دروس و مطالعاتش شده است.
در عصر دیجیتال امروزی، رسانههای اجتماعی جزء جدانشدنی زندگی نوجوانان شدهاند. سکوهایی مانند یوتیوب، تیکتاک، فیسبوک، اینستاگرام و اسنپچت به کاربران این امکان را میدهند که محتوا بسازند و به اشتراک بگذارند، با دیگران ارتباط برقرار کنند و با دوستان خود در ارتباط بمانند و آن را به بخش مهمی از برنامه روزانه خود تبدیل کنند.
در سال ۲۰۲۲ نظرسنجی از هزار و ۳۰۰ نوجوان ۱۳ تا ۱۷ ساله نشان داد که ۳۵ درصد از آنها چندین بار در روز دستکم از یکی از این شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. این تعامل بالا نشاندهنده نقش رسانههای اجتماعی در کمک به نوجوانان در ارتباطاتشان و احساس حمایت است، اگرچه تأثیر آن میتواند بسیار متفاوت باشد.
تاثیر شناختی و روانی
شبکههای اجتماعی، با نوع طراحی خود و استفاده از نشانههایی برای ایجاد پاسخ از سوی کاربران، به گونهای اعتیادآور ساخته شدهاند.
گزارش سال گذشته «یونسکو» نیز این موضوع را تایید میکند. در این گزارش به طراحی اعتیادآور شبکه اجتماعی تیکتاک پرداخته شده که به واسطه ویدئوهای کوتاه و جذابش میتواند بر دامنه توجه و عادات یادگیری تأثیر بگذارد و تمرکز بر فعالیتهای آموزشی را سختتر کند.
بر اساس مطالعات انجامشده، نوجوانان بیشتر در معرض آثار منفی و اعتیادآوری شبکههای اجتماعی هستند. همانطور که نوجوانان یاد میگیرند مهارتهای اجتماعی خود را توسعه دهند، رسانههای اجتماعی نیاز به اعتبار و تأیید همسالان را در آنان ایجاد میکنند.
پذیرفته یا رد شدن در رسانههای اجتماعی میتواند تأثیر قابلتوجهی بر فعالیت و رشد مغز نوجوانان داشته باشد.
«فضیلت سیداوغلو» روانشناس بالینی مستقر در استانبول میگوید: نوجوانان معمولاً به دلیل فعالنبودن در رسانههای اجتماعی یا همگامنبودن با روندهای فعلی طرد میشوند. برای نوجوانان مبتلا به ADHD یا فوبیای اجتماعی، رسانههای اجتماعی به یک راه گریز موثر تبدیل میشوند که در آن میتوانند هویت خود را پنهان کنند. نوجوانان مبتلا به ADHD به دلیل ترشح دوپامین (هورمون هیجان یا شادی) هنگام حضور در این سکوها، از نظر بیولوژیکی بیشتر مستعد اعتیاد به رسانههای اجتماعی هستند.
ارتباط واضحی بین اعتیاد به شبکههای اجتماعی و طیفی از مسائل شناختی و روانی وجود دارد. تحریک مداوم از این سکوها میتواند توانایی مغز برای تمرکز را مختل کند و منجر به کاهش تمرکز و اضافهبار شناختی شود؛ پدیدهای که گاهی از آن به عنوان «پوسیدگی مغز» یاد میشود.
این اصطلاح، زوال شناختیِ ناشی از درگیری با جریان ثابتِ محتوای دیجیتال را نشان میدهد.
نقش خانواده
«وِردا» در این زمینه از جمله افراد خوششانس بود، زیرا والدینش برای ترک اعتیاد او با تشویق به تعامل رو در رو با دوستانش مانند رفتن به سینما به جای تماشای فیلم با تلفن همراه وارد عمل شدند.
والدین «وِردا» همچنین او را تشویق کردند تا با اعضای خانوادهاش بیشتر وقت بگذراند و دوستان را به جمع آنها دعوت کند. والدین او با موفقیت، تعامل آنلاین دخترشان با دوستان مدرسهاش را به یک تعامل فیزیکی واقعی در یک محیط سالم و اجتماعی تبدیل کردند.
«سیداوغلو» میگوید: سایر نوجوانان اینقدر خوششانس نیستند و ممکن است این خود خانوادهها باشند که باعث اعتیاد آنها به شبکههای اجتماعی شدهاند.
به گفته او، بیشتر بحرانهای ناشی از رسانههای اجتماعی در نوجوانان، به این دلیل بروز کرده که خانوادهها خودشان به شبکههای اجتماعی وابسته هستند و به آن اعتیاد دارند. والدین توجهی را که نوجوانان نیاز دارند، از آنان دریغ کردهاند و همین باعث شده که آنها به دنبال دریافت توجه آنلاین باشند.
«سیداوغلو» بر اهمیت حضور و توجه بیشتر والدین تاکید میکند و ادامه میدهد: والدین نباید فرزندان خود را تنها بگذارند بلکه باید زمانِ باکیفیتی را با آنها بگذرانند. به جای استفاده از دستگاههای الکترونیکی بهعنوان یک پستانک، والدین باید در فعالیتهایی مانند سفرهای خانوادگی و حضور بیشتر در کنار هم شرکت کنند تا محیطی سالمتر برای فرزندانشان بسازند.
پاسخگویی مدارس به بحران
در پاسخ به این نگرانیها درباره تأثیر رسانههای اجتماعی بر عملکرد تحصیلی نوجوانان، مدارس سراسر جهان اقدامات قابل توجهی انجام دادهاند.
برخی از مدارس محدودیتهایی را برای استفاده از تلفنهای هوشمند بهویژه در دورههای حساسی مانند آمادگی برای امتحانات سال آخر دبیرستان اعمال کردهاند. هدف از این اقدامات، کاهش حواسپرتی و اضافهبار شناختی ناشی از حضور در رسانههای اجتماعی است و در نتیجه به دانشآموزان کمک میکند تا بیشتر بر روی درسهای خود تمرکز کنند.
«توگبا اوجاک کاتیرچی» معاون یک مدرسه خصوصی معتبر در استانبول میگوید که برای مقابله با موضوع فراگیر اعتیاد به تلفن همراه، مدرسه او دستوراتی را برای محدود کردن استفاده دانشآموزان از تلفن هوشمند در طول روز صادر کرده است.
به گفته او، دسترسی مداوم به گوشیهای هوشمند و رسانههای اجتماعی، منجر به تربیت نسلی شده که حتی برای زمان کوتاهی بهسختی از تلفنهای خود جدا میشوند.
«کاتیرچی» میگوید: این اعتیاد میتواند تأثیرات مخربی بر دامنه توجه، عملکرد تحصیلی و آرامش آنها داشته باشد. خط مشی مدرسه، همکاری دانشآموزان را الزامی میکند، زیرا آنها ملزم به تحویل تلفنها در ابتدای روز و بازپسگیری آنها در پایان زمان مدرسه هستند.
به گفته این معاون آموزشی، محدودیت استفاده دانشآموزان از تلفن همراه در ساعات مدرسه محیط یادگیری متمرکز و سازندهتری ایجاد میکند.
«کاتیرچی» ادامه میدهد: بسیاری از دانشآموزان در کلاس دوازدهم (سال آخر دبیرستان) با درک لزوم تمرکز و مطالعه برای آزمون ورودی سالانه دانشگاه، گوشیهای هوشمند خود را بهطور کامل کنار میگذارند. نمرات کسبشده در آزمون ورودی سالانه دانشگاه، سطح دانشگاهی را که دانشآموز میتواند در آن ثبتنام کند، تعیین میکند و از این رو اهمیت تحصیل در سال آخر مدرسه برای بسیاری از افراد قابل درک است.
این معاون آموزشی تاکید میکند که اعتیاد نوجوانان به رسانههای اجتماعی، به یکی از دغدغههای اصلی امروز تبدیل شده است. دسترسی مداوم به گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی، منجر به صرف زمان بیش از حد در این شبکهها در میان نوجوانان و باعث ایجاد طیفی از اختلالات خواب، اُفت تحصیلی و انزوای اجتماعی شده است.
روشن است که کاهش دامنه توجه، مستقیماً بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأثیر میگذارد.
آینده بشریت و آموزش
استفاده از اینترنت در محیطهای آموزشی که شامل استفاده از رسانههای اجتماعی برای تحقیق درباره رویدادهای جاری میشود، یک تناقض ایجاد میکند یعنی همزمان که ابزارهای دیجیتال منابع ارزشمندی را ارائه میدهند، به حواسپرتی نیز کمک میکنند.
برای مقابله با این چالش، مربیان و سیاستگذاران باید راهبردهایی را ایجاد کنند که مزایای رسانههای دیجیتال را با نیاز به حفظ تمرکز و سلامت شناختی متعادل کند.
مؤسسات آموزشی، والدین و توسعهدهندگان فناوری باید برای ایجاد محیطهایی که توجه پایدار و رفاه ذهنی نوجوانان را ارتقا میدهد، همکاری کنند. این ممکن است شامل اجرای دورههای سَمزدایی دیجیتال، تقویت شیوههای تمرکز حواس و طراحی مجدد رویکردهای آموزشی برای به حداقل رساندن حواسپرتی و در عین حال بهرهگیری از مزایای فناوری باشد.
«وِردا» میگوید رفتوآمدهای خانوادگی و گذراندن وقت با دوستانش به او کمک کرده تا استفادهاش از شبکههای اجتماعی را بهطور چشمگیری کاهش دهد.
او تاکید میکند که ارتباط با دوستان در زندگی واقعی، از نظر روحی و عاطفی رضایتبخشتر است.
اما مانند بسیاری از نوجوانان دیگر در سراسر جهان، «وِردا» اذعان میکند که زندگی بدون رسانههای اجتماعی دشوار است. او میگوید: من نمیتوانم آیندهای را بدون رسانههای اجتماعی تصور کنم.
همانطور که جامعه این پیچیدگیها را دنبال میکند، آینده آموزش و امور تحصیلی احتمالاً به توانایی ما برای انطباق و رسیدگی به این چالشهای در حال ظهور بستگی دارد. حصول اطمینان از اینکه پیشرفت تکنولوژیکی، رشد شناختی و تحصیلی را افزایش میدهد نه اینکه مانع آن شود؛ چیزی که برای موفقیت نسلهای آینده بسیار مهم است.