پخش زنده
امروز: -
مسعود اسداللهی کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا گفت: در دوران وزارت شهید حسین امیرعبداللهیان، وحدت کاملی میان میدان و دیپلماسی ایجاد شد.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا گفت: در دوران وزارت شهید حسین امیرعبداللهیان، وحدت کاملی میان میدان و دیپلماسی ایجاد شد.
مسعود اسداللهی با تبیین عملکرد موفق وزیر شهید امور خارجه در عرصه سیاست خارجی به ابعاد عملیات وعده صادق پرداخت و گفت: قبل از این عملیات، کار دیپلماتیک سنگینی انجام شد، زیرا حتی در بعضی موارد، طرفهای غربی و آمریکایی تهدید میکردند، اما شهید امیرعبداللهیان با صلابت و انرژیای که از مقام معظم رهبری گرفته بودند پیام معظم له را کاملا خوب ترجمه دیپلماتیک کردند و این پیام را به طرفهای غربی و صهیونیستی رساندند.
متن کامل این مصاحبه به این شرح است:
در ابتدا این ضایعه بزرگ و دردآور را خدمت خانواده محترم این شهدا و هم همه دوستاران انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور تبریک و تسلیت عرض میکنم. آشنایی من با شهید امیرعبداللهیان به معنی این که ارتباط نزدیک داشته باشم با آن شهید، دارای سابقه طولانی نبود به خاطر این که حوزه کاری ما برای مدتهای طولانی جدا از هم بود.
من سالهای طولانی در لبنان و سوریه بودم و ایشان نوع فعالیتش را ابتدا در حوزه خلیج فارس وزارت خارجه شروع کرد.
مدتی سفیر ما در بحرین بودند بعد که آمدند و مسئول میز عراق شدند؛ همان موقع که بحث سقوط صدام پیش آمد که واقعه بسیار مهمی بود، زمانی که نوع معادلات در منطقه تغییر کرد به علت این که آمریکاییها عراق را اشغال کردند.
ولی باز هم حیطه کاری ما فرق میکرد تا این که ایشان با اصرار سردار سلیمانی و درخواست و پیگیری ایشان به عنوان معاون عربی آفریقایی وزارت خارجه در دوره اول ریاست جمهوری آقای روحانی مشغول به کار شدند.
اصرار شهید سلیمانی بود که دکتر امیرعبداللهیان در این جایگاه تعیین شد وگرنه با توجه به سیاستهایی که در دوران آقای روحانی بود محال بود همچین چیزی اتفاق بیافتد و این هم نشان داد که اولا حوزه عربی و آفریقایی به ویژه بخش عربی اش در غرب آسیا، چقدر برای شهید سلیمانی مهم بود که از خودش مایه گذاشت و فشار آورد که حداقل خیالش راحت باشد از این منطقه، زیرا اعتماد کاملی به شهید دکتر امیرعبداللهیان داشت. دو سه سالی ایشان در این جایگاه بود، اما در نهایت همانطور که پیش بینی میشد با فشارهای جریانهایی که مایل نبودند اصولا ایشان در وزارت امور خارجه باشد چه برسد به این جایگاه حساس، در نهایت ایشان مجبور شد برای مدتی از وزارت امور خارجه خارج شود و به عنوان مسئول دبیرخانه دفاع از ملت فلسطین که در مجلس شورای اسلامی پیش بینی شده مشغول به کار شدند و چند سال این پست را برعهده داشتند.
این جا که آمدند با منطقه شامات ارتباط پیدا کردند و این، همزمان شد با بحران سوریه.
اینجا بود که چند بار بنده توفیق پیدا کردم موقعی که درسوریه بودم ایشان در سفرهای متعددی که به سوریه میآمدند همواره ایشان را میدیدم و از من خواسته میشد که آخرین وضع منطقه و سوریه و تحولات سیاسی - راهبردی را به ایشان ارائه دهم.
این بود که فرصت بحران سوریه، فرصتی بود که ارتباط من با ایشان نزدیکتر شد.
بعد در دولت آیت الله شهید سید ابراهیم رئیسی، وقتی به عنوان وزیر امور خارجه تعیین شدند متولی کل این پرونده شدند و این ارتباط تا موقعی که من در سوریه بودم تقویت شد و بعد هم پس از بازگشت من در سوریه و عضویت در هیات اندیشه ورز وزارت امور خارجه که با نظر و حمایت خاص ایشان انجام شد در خدمت ایشان بودیم و آن پشتیبانی ایشان را دیدیم از این مساله.
این است که من آشنایی به معنی همکاری نزدیک با ایشان در همین سالهای اخیر اتفاق افتاد.
شهید امیرعبداللهیان، توفقیات زیادی در پیوند میان میدان و دیپلماسی داشتند. این را با ذکر مصادیق توضیح دهید.
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، از همان روز ۲۳ بهمن اگر بخواهیم واقعا هم بگوییم، انقلاب اسلامی یک تغییر عمده در سیاست خارجی ایران ایجاد کرد و آن دفاع از ملتهای مظلوم، مستضعفیان و در آن زمان، اصطلاح نهضتهای آزادی بخش مطرح میشد.
بعدها این اصطلاح به جنبشهای مقاومت تغییر کرد.
در این مدت طولانی یعنی از همان اواخر سال ۵۷ تاکنون، ما تعداد زیادی وزرای خارجه را شاهد بودیم در دولتهای مختلف در ایران که بر سر کار آمدند.
اگر بخواهیم در خصوص بحث مقاومت اینها را تقسیم بندی کنیم ما دو نوع وزیر داشتیم، یک نوع، وزرایی که اینها از باب وظیفه اداری شان به عنوان وزیر خارجه، جزء دهها موضوعی که به آن میپرداختند یکی اش هم بحث مقاومت بود؛ اولویت خاصی هم شاید نداشت برای برای بعضی از آنان.
البته نمیخواهم بگویم همه؛ شاید هم در مقاطعی اولویت را به مسائل دیگری میدادند.
دسته دیگری از وزرای امور خارجه را هم داشتیم که افرادی بودند که از یک دید ویژه به مساله مقاومت میپرداختند نه فقط از باب وظیفه اداری، به اصطلاح موضوعیت داشت برای آنان بحث مقاومت و خودشان را بخشی از این ماجرا میدانستند و جزء اولویتهای درجه یکشان بود.
شهید امیرعبداللهیان از این دسته دوم بود ولی در راس این دسته؛ چرا؟ حالا من بلاتشبیه میخواهم یک استفادهای بکنم از وصفی درباره پیامبر اسلام (ص) که گفته شده پیامبر، خلقه قرآن؛ گفته اند که اخلاق پیامبر، قرآنی بود و قرآن مجسم بودند.
آقای دکتر امیرعبداللهیان، دیپلماسی ش مقاومت بود اصلا، یعنی شما وقتی با رفتارش، کردارش، اولویت هاش، همه صحنههای دیپلماسی را فعال بود چه آنهایی که مربوط به مقاومت بود و چه غیر مقاومت.
با شرق، باغرب، با آفریقا، با آمریکای لاتین و با همه جا، اما خودش یک فردی است با فرهنگ عشق به مقاومت و این را در کار روزمره اش جزء اولویت یکش قرار داده بود.
اصلا در زمان دکتر امیرعبداللهیان بحث دوگانگی دیپلماسی مقاومت را نمیدیدیم که وجود داشته باشد حتی در لفظ نمیدیدیم، چون دکتر امرعبداللهیان خودش را وقف مقاومت کرده بود و کاملا مشخص بود در نوع فعالیت هایش، به خصوص که بخش عمده اش همزمان شده بود با عملیات طوفان الاقصی و تحول عظیمی که اتفاق افتاد و این اصلا ضرورتش اقتضا میکرد و ایشان هم واقعا وقت میگذاشت.
همانطور که رهبر معظم انقلاب هم اشاره کردند ایشان زبان فلسطین و زبان کودکان فلسطینی شد در محافل دیپلماتیک خیلیها نمیآمدند حتی از کشورهای عربی، حتی از کشورهایی هم که حامی مقاومت اند آن طور که دکتر امیرعبداللهیان میآمد و با صراحت و با قاطعیت و از روی عشقش به این مساله، حمایت از مردم فلسطین حمایت از مظلومیت مردم فلسطین و این که بلندگو و نماینده اینها شود در محافل بین المللی حالا چه در سازمان ملل چه در محافل دیگری که شرکت میکرد مثل کنفرانس اسلامی و نوع اجلاسی که تشکیل میدشد.
همواره بدون این که کسی از ایشان بخواهد همواره خودش را موظف میدانست. این خیلی فرق میکند.
قبلا دوگانگی میدان و دیپلماسی داشتیم که ظلم زیادی هم به سردار سلیمانی شد؛ سردار خیلی کمک کرد به دیپلماسی، هرچند که یک بی مهری انجام شد و این طور گفته میشد که این دیپلماسی بوده که خدمت کرده به میدان ولی واقعیت، عکس این بود ما این را در سوریه و جاهای دیگه دیدیم.
چون سردار سلیمانی قدرت داد به ایران در صحنه سوریه، عراق، لبنان و فلسطین، در دیپلماسی حرف برای گفتن داشتیم.
شما ببینید اصلا روند آستانه چگونه شروع شد روند آستانه بعد از این شروع شد که مذاکرات برای حل بحران سوریه که شهر حلب به عنوان یک شهر بسیار راهبردی و مهم در یک عملیات بسیار پیچیده آزاد شد.
ما یک پیروزی بزرگ میدانی به دست آوردیم و از دل آن روندی به نام آستانه شروع شد این جا میدان بود که آمد به دیپلماسی ما این جایگاه را داد که بیاید در کنار روسیه و ترکیه به عنوان یک روند سه گانه و بحث را دنبال کنند.
اگر نبود اصلا قرار بر این بود بین روسیه و ترکیه که پس از آزاد سازی حلب یک روند دوجانبه شکل گیرد یعنی ترکیه و روسها یک روند دوجانبهای را برای حل بحران سیاسی آغاز کنند و این سردار سلیمانی بود که آمد در میدان کاری کرد
شاید خیلیها ندانند من این را خیلی جاها گفتم. موقعی که روزهای پایانی آزادسازی کامل حلب بود، ما ناگهان دیدیم که از طریق رسانهها اعلام شد که روسیه و ترکیه برای آتش بس در حلب موافقت کردند.
پرسش بزرگی ایجاد شد که این جا کشور سوریه است در خاک سوریه دارد این اتفاق میافتد ما برای حمایت از دولت سوریه آمدیم؛ چگونه است که برای آتش بسی توافق شده بدون اطلاع دولت سوریه و بعد بدون این که به ما هم اطلاع دهند؟!
قرار شد که این مسلحانی که در حلقه محاصره گیر افتاده بودند به اینها اجازه داده شود از حلب خارج شوند و بروند به استان دیگر.
این جا سردار سلیمانی آمد و جلوی این کار را گرفت و گفته که بدون مقابل این کار انجام شود؟
اولا خیلی ناراحت بود که چرا این توافق بدون اطلاع انجام شده بعد جلوی این را گرفت و گفت باید در مقابل هم این که اجازه داده میشود که اینها بروند پس از آن طرف هم باید از مردم فوعه و کفریا که در محاصره هستند تعدادی آزاد شوند وگرنه ما اجازه نمیدهیم و واقعا هم اجازه نداد. بارها در ۲۴ ساعت میگفتند.
لاوروف، وزیر خارجه روسیه هفت بار و وزیر خارجه وقت ترکیه تماس گرفتند با آقای ظریف که " آقا، ژنرال سلیمای جلوی روند را گرفته "
این قدرت است، بالاخره به آنها تفهیم کردند که " آقا همین است که هست، یا این را میپذیرید این شرط سردار سلیمانی را که مبادله صورت گیرد نه این که یک طرفه باشد یا این که اصلا اجازه داده نخواهد شد. این عملا اتفاق افتاد یعنی عملا مبادله انجام شد.
این پیروزی باعث شد که روسها فهمیدند، ترکها هم فهمیدند که بدون ایران، راه حلی وجود ندارد برای سوریه
بنابراین، خودشان آمدند از ایران خواستند که در این روند دوجانبه، شما هم بیایید بشود سه جانبه
این بزرگترین خدمت است که یک نمونه اش بود. در عراق هم همین طور.
ولی بعدها دیدیم که یک کم مهری و بی مهریهایی شد و این واقعیتهای مسلم انکار شد و برعکسش گفته شد که این دیپلماسی بوده که خدمت کرده به میدان.
همه جای دنیا میدانند اگر آمریکا این قدرت نظامی ش را نیاورد به صحنه، دیپلماسی با چه ابزاری میخواهد اهدافش را پیش ببرد؟
ولی ما در زمان کوتاهِ وزارت جناب آقای دکتر شهید امیرعبداللهیان، اصلا همچنین چیزی را ندیدیم.
شما وحدت میان میدان را میدیدید نه همکاری، اصلا وحدت میان میدان و دیپلماسی پیش آمده بود و دوتا همدیگر را تکمیل میکردند.
درست است که اینجا در غیاب سردار سلیمانی بود. اگر در این مقطع سردار میبود چه بسا این خیلی بروز پیدا میکرد؛ بنابراین واقعا این جزء خسارتهای بزرگی است که ما متحمل شدیم.
امیدواریم خداوند متعال در تحولات بعدی ایران به ویژه در انتخابات که در پیش است آن روند خوبی که شروع شده بود هم از لحاظ خدمتگزاری در دولت و هم در خصوص سیاست خارجی که این یگانگی، هماهنگی و یکدستی میدان و دیپلماسی ایجاد شد بار دیگر شاهدش باشیم.
نقطع اوج این هماهنگ و یکدستی در عرصه میدان و دیپلماسی در عملیات وعده صادق شکل گرفت و به نمایش درآمد.
بله این عملیات، جنبه نظامی اش، چون خیلی قابل توجه بود بسیاری از جنبههای دیگر از جمله دیپلماسی اش خیلی خودش را نشان نداد.
شاید هم هنوز به طور کامل گفته نشده ولی عمل مشترکی بود و درجلسهای که خود آقای امیرعبداللهیان ده یازده روز قبل از شهادت در شورای اندیشه ورز گفتند شبی که به کنسول گری ایران در سوریه حمله شد، شورای امنیت ملی تشکیل جلسه داد و گفته شد که به این اقدام باید پاسخ داده شود.
سپاه پاسداران اعلام کرده بود که ما آمادگی داریم، چون سوال شده بود که شما آمادگی دارید؟ و پاسخ داده بودند که ظرف سه ساعت آمادگی داریم یعنی همان شب میتوانیم پاسخ دهیم.
آقای امیرعبداللهیان درخواست کرده بود که چند روز به او مهلت دهند که کار دیپلماتیک انجام شود برای این که بتوانیم افکار عمومی جهان را آماده کنیم، چون یک بحثی را اسرائیلیها مطرح میکردند که ایران اگر بخواهد پاسخ دهد میخواهد مناطق غیرنظامی اسرائیل را هدف قرار دهد و زیرساختها مثل نیروگاهها، مراکز تصفیه آب و ایستگاههای گاز را هدف قرار دهد.
این احتیاج داشت که با دیپلماسی قوی به طرف مقابل پاسخ داده شود که نخیر، جنایت بسیار بزرگی را اسرائیل مرتکب شده و اولا پاسخ ایران قطعی است، چون در تماسهایی که با دکتر امیرعبداللهیان گرفته شده بود طرفهای غربی اولین درخواست شان این بود که شما عکس العمل نشان ندهید و این وقاحت آنها را نشان میدهد که ایشان هم با قاطعیت به آنها فهمانده بود که این تصمیم در بالاترین سطوح نظام گرفته شده است و اصلا ردخور ندارد و ما پاسخ خواهیم داد.
ولی تشریح کرده بودند که ما به هیچ وجه به مناطق غیرنظامی نمیخواهیم حمله کنیم و نمیخواهیم به زیرساختها حمله کنیم بلکه میخواهیم به چند هدف نظامی که در این جنایت شریک بودند حمله کنیم.
یک کار دیپلماتیک سنگینی بود حتی در بعضی موارد تهدید میکردند طرفهای غربی و آمریکایی ولی ایشان با صلابت و با آن انرژی که از مقام معظم رهبری گرفته بودند آن پیام مقام معظم رهبری بود که کاملا خوب ترجمه دیپلماتیکش کردند و این پیام را رساندند طوری که آنها حتی یک جایی راضی شدند که اگر میشود پاسخی سمبلیک بدهید و یک جایی را بزنید مثلا و ایشان گفتند نه؛ ما اینجا نیامدیم که بازی دربیاوریم ما میخواهیم به این رژیم گستاخ، پاسخ درخور شانش را بدهیم که مقام معظم رهبری فرمودند که ما میخواهیم این رژیم گستاخ را تنبیهش کنیم و این در دیپلماسی، هماهنگی اش، خیلی خیلی کامل و خوب بود.