زاکانی: یک نگاه هم نگاه پرورش و دقت است، مثل یک گلخانهای که هر کسی بذر خودش را میکارد و به اقتضای خودش با خودش مقایسه میشود، آموزش و پرورش باید بیاید روی این نقطه بایستد، خلاقیت، مهارت، آموزش، توانمندیهای اجتماعی و موضوعات مختلف را برای دانش آموز خلق کند. این هم جز از طریق یک معلم توانمند نمیشود؛ لذا باید آموزش و پرورش در محور کانون تحولات کشور قرار بگیرد، بنده قویترین وزیر کابینه ام وزیر آموزش و پرورش خواهد بود. به تبع مشکل معلم ها، مشکل مسکن آنها، مشکل معیشت آنها و مشکلهای متعدد آنها را از طریق صندوق ذخیره میشود حل کرد. متأسفانه اداره سیاسی یا غیرحرفهای این صندوق آن را به یک مسیر نادرستی برده است. توجه بنده بعنوان رکن اساسی در دولت با یک نگاه سرمایه گذاری به آموزش و پرورش است و به بهترین نحو این را انجام خواهم داد.
پزشکیان: یک نکته به آقای قاضی زاده هاشمی بگویم که میگویند تئوری میگویید، من رییس دانشگاه بودم، کارهایی که کردم باعث شد من را معاون سلامت کردند، علی رغم اینکه جزء هیچ حزبی نبودم، همان دولت آقای خاتمی بخاطر آن عملکردها من را وزیر بهداشت و درمان کرد در صورتی که خیلی از آدمها بودند که از نظر کاری و حزبی میتوانستند وزیر بهداشت شوند. ما کار کردیم و اگر هم لازم باشد همه اش هم وجود دارد، شاخصهای آن موقع هم الان مقایسه کنید اصلاً قابل قیاس نیست، روند خدمت به مردم و نگاه به مردم است. اما در رابطه با آموزش و پرورش آنچه که به نظر من مهم است، اول باید آدم فکر کند آن بچهای که در روستا و منطقه محروم است، با بچه خودش یک سرویس را میگیرد یا نمیگیرد، اگر آدم توانست خودش را در اینجا قرار بدهد، آن وقت میتواند مشکل را حل کند. اینکه ما هر حرفی را بزنیم ولی بالاخره سفرههای ما با همدیگر فرق داشته باشد، میگوییم ولی باز آنها مشکل پیدا خواهند کرد، برای اینکه آنها را نمیبینیم، صدای شان را هم نمیشنویم. در تئوری این حرفها را میزنیم ولی در عمل همچنان آنها مشکل دارند. ما مدرسه داریم در مناطق محروم، در سیستان و بلوچستان، در خوزستان و شهرهای مختلف، فضا و تجهیزات و امکانات معمولی را هم ندارند، گرفتار هستند، این طرف مدرسه داریم که مثلاً برای همان کلاس اول ۸۰ یا ۱۰۰ میلیون تومان پول هزینه میکنند. ما اگر کشور اسلامی هستیم باید مدارسی را که دولت به آن مسئولیت داده است میخواهد حل کند، همان خدماتی را به بچههای آن مدارس بدهد، عین اینکه به بچه خودش میدهد باید اول این را از نظر اعتقادی بپذیریم، آن وقت راحت پیدا میکنیم، این یک نگاه، آن هم که مدارس غیرانتفاعی و مدارس دولتی، مدارس غیرانتفاعی الان فرصت هستند و یک درصدی را پوشش میدهند ولی مدارس دولتی الان بیش از ۸۰ درصد آنهایی که وارد کنکور میشوند از یک ۲۰ درصدی است که ما درست کرده ایم، ۸۰ درصد نمیتوانند به دانشگاه بیایند برای اینکه ما در حق آنها بی انصافی میکنیم و درست سرویس نمیدهیم.
نمی شود در بی ثباتی مدیریت، برنامه ها جلو برد
بحث بعدی معلمها هستند، ما وقتی به معلمها نرسیم در همان مدارس، طبیعتاً معلمی که چند شغل است، فرصتی که بیاید به بچههای مردم هم برسد، مشکل پیدا میکند. مشکل معلمین را باید حل کنیم، همان بحثهایی که آقای قالیباف فرمودند، نمیشود در بی ثباتی مدیریت، این برنامهها را جلو برد، باید یک ثبات مدیریتی ایجاد کنیم.
وزیر آموزش و پرورش باید قویترین و دلسوزترین فرد باشد
همان بحثی که آقای دکتر الان فرمودند، باید کسی که وزیر آموزش و پرورش میشود، قویترین و دلسوزترین آدم باشد وقتی آدم انتخاب میکند و نهایتاً وقتی آن پکیج و بسته آموزشی را میخواهیم در مدارس اجرا کنیم، این نگاهی که الان داریم باید تغییر پیدا کند. دانش آموز باید یاد بگیرد که چه طوری مشکل را حل کند، علاوه بر درسهایی که میخواند، یاد بگیرد چه طوری ارتباط برقرار کند، یاد بگیرد چه طوری مدیریت کند، یاد بگیرد با تیم کار کند، آدمها و بچههایی که ما الان تربیت میکنیم بخصوص در این مدارس به اصطلاح، یعنی مدارسی که نخبگان به قول و خیال خودشان تربیت میکنند، سمپاد، به هر حال یک عده آدمهایی را تربیت میکنیم، تک بعدی بالا میآید، وقتی بیرون آمد نمیتواند با دو نفر رابطه برقرار کند، نمیتواند مشکل را حل کند، یک مقدار گیر میکند، قهر میکند و ول میکند و میرود، خودش را هم تافته جدا بافته از مردم حساب میکند. در صورتی که باید یاد بدهیم که برای مردم عمل اش را استفاده کند.
جلیلی: ما در یکی از بحثهایی که روی آن تکیه داریم، شعار دولت ما است، بحث یک جهان، یک ایران جهش، الزامات یک ایران جهش چیست، استفاده حداکثری از فرصت ها، از این یک جهان فرصت، کجا بهترین جا است برای اینکه این فرصتها شکوفا شود، از کجا میتوان سرمایه گذاری جدیتر کرد روی این فرصت ها. مدرسه، شکی در این نیست، اگر ما واقعاً باور داریم به اینکه کشور باید پیشرفت داشته باشد، باید جهش داشته باشد، برنامه ریزی این را از مدرسه باید شروع کرد. یعنی اگر ما نیروهای نظامی مان، لشگر دفع تهدیدها هستند.
مدرسه و آموزش و پرورش لشگر شکوفایی فرصتها است
مدرسه و آموزش و پرورش لشگر شکوفایی فرصتها است؛ لذا باید روی این موضوع برنامه ریزی داشت. در همین روزها که زمان ثبت نام مدرسهها است، خیلی از مردم ما این بحث را دارند که در برنامه ریزی که دارند انجام میدهند، کدام مدرسه بهتر است، کجا ثبت نام کنند. همه دوست دارند در یک مدرسهای بچه شان را ثبت کنند که استعدادش بهتر شکوفا شود. سؤال من این است که اگر ما میگوییم جهش و پیشرفت کشور و معتقد هستیم که پیشرفت با عدالت به دست میآید، یعنی همه مردم باید بتوانند در این مسیر و پیشرفت کشور نقش ایفا کنند. عدالت چگونه به دست میآید، یعنی هر استعدادی بتواند در آن مدرسهای که بهتر آن را شکوفا میکند، بتواند حضور داشته باشد، آن استعداد شناخته شود و هدایت شود و کارش را دنبال کند؛ لذا بر این مبنا اگر ما حتی جهش و پیشرفت کشور را جدی نگاه میکنیم، فقط این نیست که مشکل آموزش و پرورش را حل کنیم، لازمه پیشرفت کشور این است که آموزش و پرورش کشور آن جای اصلی خودش را بگیرد، آن جایگاه واقعی خودش را پیدا کند. وزیر آموزش و پرورش باید یک نیروی بسیار ارزشمندی باشد که این هدف را بشناسد و دنبال کند و اینجا نقش رییس جمهور بسیار مهم است در انتخابی که انجام میدهد. عرض کنم اگر ما میخواهیم این کار را انجام بدهیم، یکی از بزرگترین سرمایههای ما چه است، این معلمین ارزشمندی که کادر آموزش و پرورشی که ۳۰ سال از عمرشان را دارند خدمت میکنند و هزینه میکنند برای این کار، میلیونها دانش آموزی که ۱۲ سال از عمرشان را در اینجا دراختیار شما میگذارند برای اینکه در جهت پیشرفت کشور بتواند کار کند. اینجا باید یک الگو داشته باشید، من این را براساس مطالعه و بررسی چند ساله عرض میکنم، ما معتقد هستیم الان همین هزینه مادی که برای آموزش و پرورش در همین شرایط الان صورت میگیرد، اگر این را بر دانش آموزان تقسیم کنیم آن میزان اش بیشتر از میزانی است که حتی در یک مدرسه غیر انتفاعی در شمال شهر انجام میشود. پس نشان میدهد که شما هزینه میکنید، اما نتیجه را ندارید. لازمه اینجا این است که شما الگوی خودت را داشته باشید، الگو ما چه است، ما این را بررسی کرده ایم، یک مدرسه الگو در پایه اول و دوم و سوم و تا دوازدهم، دخترانه و پسرانه اش، چه شرایطی را نیاز دارند، چه کمبودهایی الان وجود دارد، به لحاظ محیط آموزشی، به لحاظ معلم، به لحاظ درس، به لحاظ آن رویکرد آموزشی که در صنعت تحول هم آمده است که تفکر، اجتماعی بودن، خلاقیت و کشف استعدادها را در این مدرسه بتوان شکل داد. ما فکر میکنیم که اگر این را شما این مدرسه الگو را که الان روی آن مطالعه و کار شده است و انجام شده است و در سند تحول هم آمده است، در یک حرکت بزرگ و تحولی شما اول ستادهای بزرگ و پرهزینه این را متوجه مدرسه که صف این عرصه است کنید، آن موقع موفقیتهای بیشتری شکل میگیرد که توضیحات بیشتر را در وقت دیگر خودم عرض میکنم.
قاضی زاده هاشمی: من واقعاً معتقد هستم که ما با حفظ ساختار موجود آموزشی، با مدرسه الگو و امثال اینها مسئله ما حل نمیشود. ما عمر بچههای خودمان را در این نظام آموزشی طولانی مدت داریم تلف میکنیم، آموزش عالی هم همینطور، من قبلاً در جای دیگری هم گفته بودم. بنده ۲۳ سال درس خواندم تا متخصص شوم، بچههای ما که فوق تخصص میگیرند تا ۲۵ الی ۲۷ سال درس میخوانند، نصف این اضافه است، برای دیر رسیدن به بازار کار، تازه بعد از آن سربازی و طرح و اینها هم است بعد در سن ۴۰ سالگی طرف میخواهد برود و ازدواج کند. در رشته پزشکی اینطوری است، در سایر رشتهها تا سن ۳۰ سالگی میخواهد درس بخواند، بعد میگوییم چرا آسیب اجتماعی زیاد شد، چرا مسائل اینگونه داریم، چرا سن ازدواج بالا رفته است، چرا نرخ فرزندداری کاهش پیدا کرده است.
ما باید بتوانیم بهره وری نیروی انسانی را افزایش دهیم
یعنی به موقع آموزشها را شروع کنیم، یعنی اینکه به سرعت استعداد پیدا کنیم و در جریان هدایت استعداد آن را قرار بدهیم و به سرعت او را به بازار کار و مهارت برسانیم. ضمن اینکه باید وضعیت موجود را بهبود بدهیم ولی واقعاً در نظام آموزش عمومی مان باید یک تغییر جدی انجام بدهیم، اما اینکه بعد از آن چه کار کنیم، چون در سؤال دوستان بود، اینکه ما از ظرفیت علمی چگونه استفاده کنیم، برای مهاجرات نخبگان چه کار کنیم. ما باید بتوانیم حوزه آموزش عالی و حوزه نخبگان را به اقتصاد پیوند بزنیم. در دانشگاههای ما باید دفاتری مستقر شوند از بخش اقتصادی کشور، سفارش کار بدهند، استعداد پیدا کنند، بتوانند همکاری علمی کنند. در همین داستانهای اخیر که میبینید در امریکا جنبشی علیه اسرائیل اتفاق افتاده است، این دفاتر اسرائیل در آن دانشگاهها که میرود ارتباط مالی ایجاد میکند، پژوهش میکند، استاد را وارد فضای کاری خودش میکند، ما باید این کار را برای دانشگاه داخل و خارج خودمان برای تأمین نیازهایمان انجام بدهیم.
میخواهیم نخبگان نروند، باید درآمدهای آنها را زیاد کنیم
میخواهیم نخبگان نروند، باید درآمدهای آنها را زیاد کنیم، خیلی از این بچه ها، چون درآمدهایشان به نسبت بیرون کمتر است میروند، راه آن چیست، به ما نشان داده اند، شرکتهای دانش بنیان، شرکتهای دانش بنیانی که در سطح ملی و بین المللی فعال هستند و میتوانند نخبگان ما را به کار بگیرند و خلق ثروت کنند. خوشبختانه در دولت ما، دولت شهید رئیسی، یک رشد عجیب و غریب در این حوزه اتفاق افتاده است، من چند عدد برای روشن شدن بگویم، مثلاً در ۶۴ درصد در همین دو سال شرکتهای دانش بنیان اضافه شده اند، ۲۰۵ درصد فروش آنها اضافه شده است و میزان صادرات آنها از ۲۹۵ میلیون دلار به ۲ میلیارد و ۹۵ میلیون دلار رسیده است، این یعنی هم خلق ثروت برای ایران عزیز ما، افزایش رفاه عمومی، هم حفظ نیروی فوق العاده نخبه ما داخل کشور که مجبور نشود بخاطر کسب درآمد بهتر از این کشور برود. همان حرفی که در گردشگری سلامت برای جامعه پزشکی زده ام، در حوزههای فنی و سایر حوزهها ما در رابطه با شرکتهای دانش بنیان میتوانیم بگوییم. مثلاً ۳۱ برابر فروش کل صنایع خلاق و فرهنگی ما، در این دو سال اضافه شده است، یعنی درآمد نخبه جوان ما، یعنی اینکه میتواند یک زندگی خوب در عرف خودش بتواند انجام بدهد، مجبور نشود دچار غربت شود، بچههای ما واقعاً سخت شان است که از کشور بروند و ایران را دوست دارند. من با خیلی از آنها در ارتباط هستم، به سختی میروند آنجا و زندگی میکنند و بعد از مدتی هم خیلیها از آنها هم برمی گردند. آدم برای تحصیل و بتواند ارتقای تحصیلی پیدا کند خیلی هم خوب است، باعث انتقال علم و فناوری و تکنولوژی میشود. اما برای شغل رفتن واقعاً خوب نیست، انشاالله با توسعه شرکتهای دانش بنیان که ۵۵ درصد از افراد شاغل ما در همین دو سال افزایش پیدا کرده است، باید چند صد هزار شرکت اینطوری درست کنیم، ایرانیها توانمند هستند، باهوش هستند در قله علم و فناوری جهان میتوانند بایستند.
قالیباف: من در بخش اول صحبت اشاره کردم، یکی از معضلات ما در آموزش و پرورش این است که ثبات در مدیریت نداشتیم. پس یک مدیر و یک مدیر قوی مهم است، ثبات هم حتماً مهم است، خب نبوده است. نگاه کنید الان در همین صحبتی که اینجا شد، خیلی نظرات و راهکارهای خوب و جذابی بود که داده شد. دکتر جلیلی اشاره کردند، طرح خوب میدهیم، حرف خوب میزنیم، ولی کدام دولت میخواهد این را اجرا کند، چه کسی میخواهد این را انجام بدهد، بی ثباتی در مدیریت، ضعف در مدیریت، آیا این امکان پذیر است.
طرح هر چقدر هم خوب باشد، اگر مجری اشتباه کند، عقب گرد است
این عقب گرد خسارتهای غیرقابل جبران دارد. پس یک مدیر قوی، یک مدیر مسئولیت پذیر، یک مدیری که بتواند با تجربه باشد، اساس کار است. در همه آموزش و پرورش؟ شاید جای دیگر، وقتی ریشه یابی میکنیم، وقتی یک دوقطبی جعلی در کشور درست میشود، این خسارت را به ما وارد میکند. وقتی که دعوا راه می اندازیم تا فراش مدرسه را هم جابجا می کنیم این به ما مشکل ایجاد می کند ، هر کسی که این کار را انجام بدهد ، وقتی بهانه جویی می کنیم و بهانه تراشی می کنیم کار روی زمین می ماند این به ما خسارت می زند ، وقتی که ما مردم را در اداره این موضوعات حذف می کنیم ، نقش خانواده را در مدرسه حذف می کنیم ، نخبگان که مهم ترین تصمیم سازان هستند این ها را سر دست نمی گیریم در صدر نمی نشانیم نظرات آنها را بعنوان یک مدیر و بعنوان یک رئیس جمهور ، یک وزیر ، یک معاون وزیر ، یک رئیس سازمان به کار نمی گیریم این ها است ، وقتی که ما قدرت آقای دکتر پزشکیان اشاره کردند ، وقتی ما قدرت اجماع سازی نداشته باشیم ، حالا هر چقدر از این پیشنهادات بدهیم که بتوانیم در حاکمیت ، در بین قوا این کار را انجام بدهیم ، درست است حتما جناب آقای پزشکیان تایید می کنند اجماع سازی ضرورت است که همه ما داریم به آن تاکید می کنیم ، واقعیت هم است، خیلی جاها با این مشکلات، این ها را نتوانستیم ولی ما باید توجه کنیم که وقتی حرف از اجماع سازی می زنیم بگوییم چگونه و بر اساس چه موضوعی ما اجماع سازی انجام بدهیم ، شما نگاه کنید مقام معظم رهبری این جا تکلیف همه ما را روشن کردند ، معلوم و روشن است که ما وقتی حرف از اجماع سازی می زنیم مبانی مان مبانی انقلاب اسلامی است ، باید در این چارچوب باشد ، وقتی حرف از اجماع سازی می زنیم بدانیم که ذینفع نهایی ما مردم هستند ، بنا است این منفعت را مردم ببرند و این مسلم است که باید عدالت باشد ، نیروی با استعداد که در یک روستا است ، فرصت رشد پیدا نکند ، یک کسی که پول دارد بتواند این ناعدالتی را دنبال کند و بعد من فکر می کنم نکته دوم دیگر این است که ما به گونه ای عمل کنیم که تنش ایجاد نکنیم .
تنش ما را در کشور عقب می اندازد ما به جای تنش باید به سمت گشایش برویم
سرمایه های انسانی ما به مراتب مهم تر از سرمایه های مادی ما هستند ، ما تا آنها را حفظ نکنیم به درستی پرورش ندهیم ، این کار انجام نمی شود ، یک نکته ای من در نهایت بگویم ، من معتقدم که در آن سه مقطعی که اشاره شد در بخش مربوط به حوزه مدارس اینگونه باشد و در تحصیلات تکمیلی ، من معتقدم در تحصیلات تکمیلی باید بخش های دولتی و غیر دولتی اگر نیاز دارند خودشان باید با دانشگاهها قرارداد کنند و دنبال کنند ما از بیت المال در آنجا پول نگذاریم.
سوال : جناب آقای پورمحمدی فرصت 4 دقیقه ای جنابعالی از حالا شروع شد
پورمحمدی : واقعیت این است که نه تنها در حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی و مراکز تحقیق و تخصصی مان ، حتی در بخش بهداشت و درمان هم که قبلا بحث کردیم و حوزه های دیگر امروز به جد نیازمند یک وفاق هستیم ، حالا دوستان به مناسبت ها بحث اجماع و این ها را مطرح می کنند که کاملا موضوع درستی است ، اگر از غیر این مسیر برویم ، متاسفانه همین ظرفیت هایی هم که خیلی کاسته شده یا بخاطر بی تدبیری ها ، ضعف مدیریت ها ، یا فشارهای بیرونی یا به هر دلیل دیگر ، همین به شدت تکثیر می شود ، توزیع می شود ، تجزیه می شود و هیچ وقت راهگشا برای ما نخواهد بود ، ولی بحث های اجماع و وفاق و این ها که با شعار نمی شود ، الان ببینید محیط اجتماعی ما درگیر این افتراق شده و این کشمکش ها ، ما در مقام عمل یک جور عمل می کنیم ، در مقام حرف یک جور عمل می کنیم وقتی که باند و گروه و منافع و رانت و حاشیه ها در هر بخشی رخنه دارد می کند ، حاکم می شود ، این فاصله گیری اجتماعی دارد شکل می گیرد که متاسفانه شکل گرفته ، بهرحال ما الان مواجهیم ضمن این که افتراق است در حوزه مدیریتی هم با یک نظام مدیریتی لخت و متورم روبرو هستیم ، نه تنها این ها کار نمی کنند مزاحم پیشرفت هم هستند ، تا این را حل نکنیم نه در حوزه آموزش و پرورش ، در بهداشت و درمان ، تامین اجتماعی ، رفاه ، صنعت مان ، همه گرفتار این مشکلات هستیم.
حوزه آموزش و پرورش حوزه انسانی و عاطفی است
فیزیک نیست ، پیچ و مهره و این ها نیست باید با روابط انسانی برخورد کرد ، باید احترام گذاشت ، باید به معلم ، استاد ، به دانشجو ، باید جایگاه او را قبول کرد ، فکر او را قبول کرد ، ذوق و سلیقه اش را باید قبول کرد ، نسل امروز با من فرق می کند ، مختصات او فرق می کند ، خواسته هایش فرق می کند ، نگاه او متفاوت از من است ، من این واقعیت را باید بفهمم ، دانشجوی من باید به ما اعتماد کند ، محیط دانشگاه باید محیط سالم باشد ، محیط همراه با حرمت گذاری باشد ، نبندیم ، رهبری معظم به کرات دستور دادند محیط دلچسب ، جذاب ، مستقل ، آزاد باشد ، ما می بندیم ، محدود می کنیم ، حذف می کنیم ، یک گروه را برجسته می کنیم ، تحمیل می کنیم ، معلوم است پیامدهای آن در فضای اجتماعی چیست ، رشد هم نمی کنیم ، خلاقیت ها هم بروز نمی کند، مشکلات اقتصادی هم که داریم حداقل هایشان را هم تامین نمی کنیم ، حقوق استادان را ببینیم ، حقوق معلم را ببینیم ، بخش زیادی از مردم ما آماده اند خیرین هستند کمک بکنند، ولی باید دلشان گرم باشد ، خیلی اولیا حاضرند ، خیلی اساتید می توانند این ظرفیت ها را اضافه کنند ، من اصلا می خواهم سبک مدیریتی ما تغییر پیدا بکند ، رفتار ما باید با مردم مان تغییر پیدا کند ، رفتارمان با نخبگان مان ، اساتیدمان ، دانشجویان مان ، معلمین مان باید عوض بشود ، تا این رفتار را اصلاح نکنیم با این بحران های پی در پی اعتصاب ، تحصن ، درگیری ، زاویه گرفتن ، فاصله گرفتن ، عدم تعلق ، عدم دلبستگی ، احساس عاطفی نداشتن ، راندن ، با این ها روبرو هستیم ، هر کدام این ها یک هزینه دارد برای مدیریت کشور ایجاد می کند با حرف که اجماع درست نمی شود عمل باید باشد، باید نشان بدهیم که چطور وفاق اجتماعی ، احترام به دیگران ، به فکر ها ، به سلیقه ها و به رویکردها را در زندگی مان عمل می کنیم .
پزشکیان: از این طرف هم به هیأت علمی که احترام نمیگذاریم، مدیریتها را سیاسی میگذاریم و مجموعه این عوامل باعث نارضایتی و خروج مغزها، اندیشهها و جوانان و ناامیدی نسبت به آینده در کشور میشود که اینها را اگر بتوانیم حل کنیم؛ اول اختلافات باز باید حل شود، اولویتها و شایستگیها شاخص بندی شود، بر اساس آن بگذاریم، نه بر اساس جناح و دسته و گروه.
جلیلی: من در این بخش بیشتر میخواهم به همین بخش آموزش عالی بپردازم. ما دهها هزار هیأت علمی داریم که اینها یک اندوخته بزرگی برای کشور هستند، در زمینههای مختلف علمی کار کردند سالها، در کنارش میلیونها دانشجو و دانشآموخته داریم که اینها هم یک ظرفیت بسیار بزرگ هستند. سؤال من این است اگر ما صحبت میکنیم از پیشرفت و جهش کشور، نقش اینها چیست؟
حق دانشگاه است که حتماً در پیشرفت و جهش کشور یک مأموریت داشته باشد
حق دانشگاه است که حتماً در پیشرفت کشور، و در جهش کشور یک مأموریت داشته باشد، و بتواند آن سهم خود را ایفا کند. اگر ما میگوییم هر ایرانی؛ یک نقش پرشکوه، آن مقدمه و خط اول و اولویت اول کیست؟ همین اساتید، دانشجویان و دانشآموختگان هستند که یک ظرفیت بسیار خوبی دارند در این قضیه. ما الان در برنامه هفتم تعریف کردیم؛ رشد هشت درصد را، سهم دانشگاههای ما در این ایفای مأموریت برای رسیدن به رشد هشت درصد چیست؟ دو نگاه است؛ یک نگاه این است که شما میگویید ما یک وزارت آموزش عالی داریم، کار آن این است که باید یک سری درسها تدریس شود در دانشگاهها، بیایند کلاسبندی و ترمبندی شود، اساتید بیایند درس دهند. این خیلی نگاه حداقلی است. در دانشگاههای ما اتفاقاً یک فرصت بسیار خوب است که همینهایی که دارند در این زمینههای علمی تحقیقات، بررسی میکنند و مطالعات انجام میدهند، حالا اینها یک مأموریت داشته باشند برای آن اولویتهای کشور، آن اولویت را باید تعیین کنیم. باید این دانشگاه را سهیم کنیم این حق دانشگاه است. مثلاً میگوییم ارزآوری یک مأموریت است برای کشور و ما باید ارتقاء پیدا کند به دلایل مختلف که پول ملی ما تقویت شود، منابع ارزی ما زیاد شود و این بحثها. سهم دانشگاهها چیست؟ دانشگاه تبریز، مشهد، شریف و امیرکبیر چه سهمی دارند؟ ما چه مأموریتی برای آنها تعریف کردیم، ما یکی از آن برنامههای اصلی ما دقیقاً این است که از همین ترم آینده، این مأموریت باید تعریف شود، کسی که وزیر علوم، رئیس دانشگاه در این عرصههاست باید بتواند چنین مأموریتی را به فرجام برساند. آن موقع شما میبینید چه نشاط اجتماعی شکل میگیرد. همین اساتید و دانشجویان ما درگیر میشوند با بسیاری از موضوعات واقعی کشور، یک نهضت حل مسائل راه میافتد. این فقط در مسائل فنی هم نیست. یعنی اگر ما صحبت میکنیم؛ اشتغال، یکی از مأموریتهایی که اتفاقاً خود دانشگاه باید در آن پیشگام شود، چیست؟ ایجاد شغل برای دانشجویان و دانشآموختگان خود حداقل، بلکه بسیار بیشتری از مردم و این ظرفیت خوبی که امروز ما داریم در بحثهای دانشبنیان، دقیقاً این کار را میتواند فراهم کند و الان نمونههای موفق فراوانی داریم که همینها آمده انجام شده، اما حالا این باید تکثیر شود، این نباید استثناء باشد، نباید محدود باشد. این باید یک قاعده شود. این وظیفه دولت است که این را برنامه ریزی کند. نکتهای که در همین جا خیلی مهم است؛ باز عرض کنم، این فقط به بحثهای صنعتی و فنی نیست. در علوم انسانی هم همین است. ما خیلی از مسائل مختلف کشور داریم، خیلی بودجههای سنگین تحقیقاتی، علمی؛ این را با مطالعه و عدد عرض میکنم؛ داریم تخصیص میدهیم، میرود در دستگاه دیوانسالار اداری ما، خروجی آن کماثر است، اگر نگوییم بیاثر است. آن اثربخشی لازم را ندارد. اگر همین را شما بدهید به همین فارغالتحصیلان دانشگاهی، دانشآموختهها، دانشجوهای شما؛ همینهایی که دارند پایاننامههای خود را مینویسند که این کارشان معطوف شود به یک نیاز کشور، به حل یک مسأله کشور، این چقدر مسائل کشور را میتواند حل کند؟ آن موقع آن سؤالی که یکی از عزیزان فرمودند از کارشناسان که بله آن موقع چه بحثی برای مهاجرت دارید؟ اگر دانشجوی شما، استاد شما احساس کند که در پیشرفت کشور و همین رشد هشت درصد، در جهش کشور میتواند نقشهای بسیار اساسی و مؤثر داشته باشد، چه نشاطی خواهد گرفت؟ چقدر کشور از آن منتفع خواهد شد و چه برنامههایی میتواند بر این اساس به دنبال این صورت بگیرد که کشور را ارتقاء دهد.
مجری: به پایان مرحله سوم رسیدیم. اجازه دهید که یک بار زمان استفاده شده نامزدها را در این مرحله باهم مرور کنیم و ببینیم و زمان باقی مانده که در فرصت جمعبندی شش دقیقهای هر یک از نامزدها خواهند داشت. زمان کلی استفاده شده از سوی آقای قاضی زاده هاشمی؛ ۸ دقیقه و شش ثانیه است، آقای قالیباف؛ ۸ دقیقه و ۱۳ ثانیه، آقای پورمحمدی؛ ۸ دقیقه و چهار ثانیه، آقای زاکانی؛ ۸ دقیقه و هشت ثانیه، آقای پزشکیان؛ ۸ دقیقه و چهار ثانیه و آقای جلیلی؛ هشت دقیقه و ۱۸ ثانیه. با جمع زدن ثانیههای اضافه بر هشت دقیقه در مراحل سهگانه و کسر آن از شش دقیقه جمعبندی، فرصت هر یک از نامزدها برای زمان جمع بندی مشخص خواهد شد. در مرحله نهایی هر یک از نامزدها؛ آقای قاضی زاده هاشمی؛ پنج دقیقه و ۴۶ ثانیه، آقای قالیباف؛ پنج دقیقه و هفت ثانیه، آقای پورمحمدی؛ چهار دقیقه و ۵۱ ثانیه، آقای زاکانی؛ پنج دقیقه و شش ثانیه، آقای پزشکیان؛ پنج دقیقه و ۵۷ ثانیه و آقای جلیلی؛ چهار دقیقه و ۳۵ ثانیه؛ فرصت جمع بندی در مرحله پایانی را خواهند داشت. به این ترتیب آغاز میکنیم بخش پایانی این مناظره را با آقای سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی که به مدت پنج دقیقه و ۴۶ ثانیه فرصت خواهند داشت.
سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی: مردم عزیز، خانواده بزرگ ایران، ما در دولت مردم و دولت خانواده در اقتصاد دو کار داریم که با کمک هم بعد از انتخابات انشاءالله پیش خواهیم بود. یکی بزرگ کردن سفره اقتصادمان است با مدیریت قوی، کار و تلاش جمعی و رونق دادن به حوزههای مختلف صنعتی، تجاری، کشاورزی، تولیدی، گردشگری و همچنین سیاست خارجی باز و مقتدری که حامی اقتصادمان باشد. یکی هم توزیع عادلانه و کارآمد درآمدهای کشور است.
عدالت اقتصادی در ایران نشدنی است، مگر با قدرتمند کردن تک تک خانوارهای ایرانی
عدالت اقتصادی در ایران نشدنی است، مگر با قدرتمند کردن تک تک خانوارهای ایرانی از طریق توزیع درست منابع مالی دولت، خصوصاً اجرای کامل طرح هدفمندی یارانهها و این بدون قطع منافع عدهای که از تفاوت قیمت دولتی و قیمت واقعی کالاهای مختلف و به خصوص سرمایههای ملی سود میبرند، اقتصاد و معیشت ما نمیتواند درست شود و بدون اولویت دادن پرداخت درآمدهای کشور به خود مردم به جای سازمانهای توزیعی ناکارآمد، رفاه عمومی محقق نخواهد شد. اگر محافل و جریانات قدرتمندی که امروز متأسفانه حامیان برخی از نامزدها هستند، چوب لای چرخ دولت وقت نمیگذاشتند، مرحله دوم هدفمندی یارانهها هم اجرا شده بود. امروز وضعیت فقر در کشورمان این شکل نبود، مشکل جدی ناترازی انرژی هم نداشتیم. باید به لطف خدا و به کمک هم در دولت چهاردهم ترسهای ساختگی را کنار بگذاریم و طرح هدفمندسازی یارانهها را که از زمان دولت دکتر احمدینژاد شروع شد، اما در دولت بعد از آن معطل ماند؛ متأسفانه و در دولت شهید رئیسی تداوم پیدا کرد، هم ارتقا دهیم و هم به نتیجه نهایی برسانیم. من به شما تعهد میدهم که تا پای جان برای تحقق این موضوع در مقابل کسانی که منافعشان در به نتیجه رسیدن این طرح نیست، بایستم. مطمئن هم هستم که شما با دوراندیشی که برای افزایش ثروت خود دارید، همراهی خواهید کرد و فریبکارانی که با ایجاد آشوب و ترساندن همه، از آن اجازه انجام کارهای بزرگ برای رفع مشکلات تاریخی اقتصادمان را نمیدهند را ناکام میگذارید. مردم عزیز این را همه بدانید که آزادیهای اجتماعی- سیاسی هم فقط از طریق قدرت اقتصادی پیدا کردن آحاد مردم؛ همراه با عدالت ممکن است. هر کس بدون توجه به زمینههای اقتصادی قدرت سیاسی- اجتماعی، وعده آزادی اجتماعی و زندگی مطلوب به ما میدهد، دارد ما را برای رسیدن به آزادی در زندگی عقب میاندازد، چون در آن شرایط؛ در عدم توزیع برابر ثروت، ثروتمندان با خریدن رسانه و کنترل افکار عمومی باز هم دیگران را به بردگی خواهند کشاند. نگذاریم این مسائل را به ما سر و ته نشان دهند. من به یک عده محدودی کار ندارم، شما خودتان مقایسه کنید که در هشت سال دولت هشتم و نهم، آزادی اقتصادی و اجتماعی شما بیشتر بود و زندگی بهتری داشتید یا در هشت سال دولت بعد از آن؟ من اینجا به یک عده افراد محدودی که منافعشان با منافع عمومی همراستا نیست کار ندارم، شما عموم مردم شریف و زحمتکش ایران، خودتان را مقایسه کنید؛ از سال ۱۴۰۰ که مدیریت اجرایی کشور به شهید رئیسی سپرده شد، وضعیت معیشت و آرامش شما در زندگیتان نسبت به قبل از ۱۴۰۰ بدتر شده یا بهتر شده؟ فکر میکنم جواب شما مردم به این سؤالات با جو رسانهای که عدهای دوست دارند بسازند، خیلی متفاوت باشد. برادران من، برادران حاضر در این جلسه به خصوص دو نفر از برادران عزیز به صورت خاص، من به صراحت عرض و اعلام میکنم؛ میخواهم دولت نیمهتمام شهید رئیسی را ادامه دهم، با تداوم نقاط قوت و البته برطرف کردن نقاط ضعفی که هر دولتی با آن مواجه است. شما هم این شجاعت را دارید که به مردم بگویید میخواهید دولت سوم، دولت آقای روحانی را ادامه دهید یا خیر؟ اطرافیان شما تماماً از آن مجموعه هستند. آن تیم امنیتی که آن جا حاکم بودند، الان هم دارند به شما عزیزان کمک میکنند، از قدیم هم به ما گفتند هر کسی را از اطرافیانش بشناسید. چطور ممکن است ما بگوییم الان در عرصه انتخابات هستیم، درِ ستاد ما باز است، هر کسی علاقهمند است و میخواهد از ما حمایت کند بیاید، خط فکری من به آنها ربطی ندارد. من با آنها متفاوت هستم و آنها در آینده دولت من جایگاهی ندارند. این را مردم باور نمیکنند. هر کسی با خانوادهاش، دوستانش، همراهان و همفکرانش شناخته میشود. وقتی داد از عدالت میزنیم، باید تمامی اطرافیان ما سررشته درستی در عدالت خواهی و دوری از فساد داشته باشند. یکی از معضلاتی که در کشور وجود دارد؛ رشد نامتوازن در سراسر کشور است؛ به علت تمرکزگرایی مطلق.
در دولت مردم و دولت خانواده، اختیارات دولت به استانها و به شهرستانها تفویض خواهد شد
در دولت مردم و دولت خانواده، اختیارات دولت به استانها و به شهرستانها تفویض خواهد شد. ما در بنیاد شهید این کار را کردیم. تمام اختیاراتی که رئیس بنیاد شهید داشت، در اختیار مدیران کل بود، به همین خاطر ۳۷ درصد مراجعه به ستاد بنیاد شهید در سراسر کشور کم شد، چون کارشناس ما در شهرستان مثل رئیس سازمان بنیاد شهید؛ پاسخگو بود.
محمدباقر قالیباف: در جمع بندی من میخواهم عرض کنم که دولت چهاردهم که دولت خدمت و پیشرفت است، در حقیقت خدمت برای کارهای حال ایرانیان عزیزمان پیش بینی کردیم که یک سپر حمایتی داشته باشیم و مشکلات را حل و فصل کنیم که حال پریشان امروز را خوب کنیم؛ و در حوزه پیشرفت یک نگاهی به آینده داشته باشیم؛ با نگاه چهار دهه، چهار دهه که در حقیقت وقتی حرف از تمدن و تمدنسازی میزنیم، یک چیزی را بر زمین داشته باشیم که به گذشته خودمان بعد بتوانیم افتخار کنیم. ما برای حال توجه داریم؛ در حوزه معیشت حتماً سفره مردم را اجازه ندهیم کوچک شود و بتوانیم در حوزه معیشت آنها و در حوزه کالاهای اساسی در حوزه جهیزیه آنها و از طرف دیگر مابهالتفاوت فاصله بین تورم و افزایش حقوق، یعنی الان اگر میگوییم ۲۰ درصد حقوق افزایش پیدا میکند و تورم ۳۰ درصد است و رشد اقتصادی ما سه درصد است، انصاف و عدالت این است که آن ۱۰ درصد بیشتر از افزایش حقوق به اضافه آن سه درصد رشد؛ ۱۳ درصد بر آن برای آنهایی که حقوق ثابت میگیرند؛ کارمندان، کارگران، بازنشستگان و همه آنهایی که باید تعلق به آنها بگیرد، به آن توجه کنیم و در حقیقت با یک رفاهکارت، هم درمان آنها را و هم معیشت آنها را و هم کالاهای اساسی را برای آنها تضمین کنیم. در حقیقت ما یک طرح پنج فوریتی داریم که یکی از آنها در حوزه خدمت بود که توضیح دادم.