پخش زنده
امروز: -
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی در آخرین میزگرد اقتصادی گفت: مشکلات اقتصادی صرفا راه حل اقتصادی ندارد بلکه تحریمها و مشکلات داخلی اجازه رشد اقتصادی نمیدهد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، «حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پور محمدی» نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، به همراه مشاورانش آقای وحید شقاقی و منیره پورمحمدی، امشب ۳۰ خرداد، میهمان برنامه میزگرد اقتصادی شبکه یک سیما بودند. کارشناسان این میزگرد اقتصادی انتخابات، محمدحسین حسین زاده بحرینی عضو کمیسیون اقتصادی ادوار مختلف مجلس ، داود دانش جعفری وزیر اسبق امور اقتصادی و دارایی و یحیی آل اسحاق وزیر اسبق بازرگانی بودند.
مصطفی پورمحمدی: خوشحالیم در مهمترین مسأله امروز جامعه و دغدغه امروز کشورمان یعنی اقتصاد و دغدغه معاش، گفتگو خواهیم داشت و به سؤالات و پرسشها پاسخ خواهیم داد. انشاءالله این گفتگوها کمک کند به آگاهی بیشتر، تحریک حس مشارکت و انشاءالله برگزاری انتخاباتی بسیار پرشکوه و آیندهساز. مسأله اقتصاد، مسأله مهم امروز کشور ماست و همان طور که عرض کردم دغدغه جدی مردممان، کارشناسان، متخصصین و مدیران با اعداد و ارقام آشنا هستند، کم و کاستیها، گرفتاریها و مشکلات را میدانند و میدانیم، اما مردممان با گوشت و پوست خود مشکلات اقتصادی را لمس میکنند و نگرانیهاست که متأسفانه زندگی بسیاری را تلخ کرده و آزردگی خاطری برای بسیاری از خانوادههای ما ایجاد کرده است. فکر میکنم این مرحله از انتخابات ریاست جمهوری، ما باید مشخصاً روشن کنیم که روند آینده مدیریت کشور چه رویکردی در حوزه اقتصادی میخواهد داشته باشد و چه تحولاتی را در اقتصاد میخواهد به وجود بیاورد. وقتی با کارشناسان صحبت میکنیم، من از گذشتهها،دغدغه داشتم. آقای دکتر وحید شقاقی از دوستان خوب من هستند، فکر میکنم شاید نزدیک ۱۴ تا ۱۵ سال است که به نحوی یا مشاور بنده بودند، همکاری داشتیم، یکسره، بحثهای اقتصادی هم با ایشان و دوستان ایشان و پیگیری مباحث اقتصادی داشتیم، چون سرکار خانم پورمحمدی فرزند بنده در دانشگاه فوق لیسانس اقتصادش را گرفته، الان هم در دفاع از پایاننامه اقتصاد در دانشگاه تهران است و هم تحصیلات خوب و دانشگاه خوب داشته و یکسره باهم گفتگو داریم، جدال، جرح و تعدیل مباحث و گرفتار انتقادهای تند و تیز نسل جوان، دانشمند و متخصص اقتصادی در کشور هم هستیم، با مباحث اقتصادی طبعاً دمخور هستم. وقتی که با کارشناسان صحبت میکنیم، به خصوص این ایام اخیر که من ثبت نام کردم، بحثهای جدی تری را آغاز کردم، هم با فعالان بخش خصوصی، اتاق بازرگانی و هم با اساتید دانشگاه، طیفهای مختلفی صحبت با آنها کردم، تقریباً بالاتفاق به من میگویند حل مشکلات اقتصادی، صرفاً اقتصادی و راهکار اقتصادی ندارد. درست است فرمولهای اقتصادی حتماً نگاه و رویکرد و اولویت بندیها باید دقیق انتخاب شود. مسألهها و سؤالها خوب تحلیل شود تا به راهکار برسیم، اما حل مشکلات اقتصادی در گروی دو شریک جدی است. یک شریک بینالمللی و یک شریک داخلی تا ما مسائل بینالمللی را خوب نفهمیم، خوب تحلیل نکنیم، پیگیری نکنیم، به خصوص ما درگیر یک تحریم سخت و فلج کننده و آزاردهنده شدید هستیم. در طول دو دهه گذشته، اگر به آن توجهمان در حد مناسب و شایسته معطوف نشود و در رفع این موانع بسیار سخت؛ همت نکنیم و از طرفی در حوزه داخلی مباحث مختلفی که به ایجاد یک وفاق و یک اعتماد برای حل مشکلات نینجامد، مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، امنیتی؛ همه اینها تأثیر دارد، در این که ایدهها و رویکردهای اقتصادی بتواند موفق باشد، اگر به این مسائل خوب فکر نکنیم و خوب نیندیشیم، راهحلهای اقتصادی ما عقیم خواهد ماند، به آن نتیجهای که باید برسیم نمیرسیم. به هر حال بحث تحریم با سادهانگاری و ساده سازی نمیشود از کنارش عبور کرد. سالیان است که ما گرفتار بودیم و کمتر توجه میشد و طبعاً دغدغه جدی برای حل آن، آنچنان نداشتیم. یواش یواش، وقتی با مشکلات بیشتری درگیر شدیم، این احساس در همه ما تقویت شد. ما در اوایل دهه ۹۰ تقریباً با اقتصادهای موفق منطقه همپا بودیم؛ ولی در این ۱۰ تا ۱۲ سال گذشته دچار یک افت جدی شدیم. قرار بود ۱۴۰۴، ما اقتصاد اول منطقه باشیم و الان متأسفانه این توفیق نصیب ما نشده است. در حوزه داخلی هم، به جای این که در رفع تحریم چاره اندیشی خوب کنیم، من تلقیام این است که ما دچار یک خودتحریمی و تشدید تحریم بیرونی شدیم و آسیبها و بسترهای معیوب را تقویت کردیم. متأسفانه ما دچار رانتهای بسیار مخرب و تشدید رانتها شدیم؛ یکی رانت وام و اعطای تسهیلات، اعطای تسهیلات معمولاً در جهت رشد اقتصادی، رشد تولید و چرخه اقتصادی فعال کردن، است؛ ولی وام و اعطای تسهیلات منجر به ایجاد رانت و فسادها و موقعیت برتر گروههای دریافت کننده یا افراد دریافت کننده یا بنگاههای دریافت کننده یا خود تسهیل دهندگان یعنی بانکها در جهت تقویت بنگاههای خودشان شد و این خود یک رانت نگرانکنندهای را ایجاد کرد. نکته دیگر؛ رانت انرژی است. ما الان در این سالها از گذشتهها بوده، ولی در این سالهای اخیر با ازدیاد مصرف، سالانه ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیارد دلار، ما رانت در انرژی میدهیم که بخش زیادی از آن پرت است و اقتصاد ما را با چالش جدی روبرو کرده است. مزایای این رانت هم باز نصیب بخشهای خاص و افراد خاص شده است. موضوع دیگر؛ رانت ارز ترجیحی است. ما در ۱۰ سال گذشته بیش از ۴۰ تا ۴۱ میلیارد دلار از ارز ترجیحی استفاده کردیم. تفاضل این ارز ترجیحی و بازار که در جهت تسهیل هزینه زندگی شهروندان بود، کاهش قیمتها بود، متأسفانه آن چنان کارامد؛ خیلی وقتها عمل نکرد و باز موجب افزایش تمتع و بهرهوری گروههای خاص و افراد خاصی شد. جالب است که بدانیم ارز ترجیحی در همین موقعیت؛ من یک محاسبهای کردم؛ در چین از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۰ در خصوص این توسعه مواصلاتی که این بزرگراههایی است که در اشکال مختلف، چین دارد ایجاد میکند و یک همآوردی اقتصادی بزرگ جهانی را رقم زده است؛ ۲۴۰ میلیارد ارز ارز ترجیحی استفاده کرده؛ برای بزرگترین طرح توسعهای خودش و عددها به ما شهادت میدهد و آگاهی میدهد که ما چگونه دچار مشکلات شدیم در کمبودهای ویژهای که داشتیم و رانت دیگر، رانت مجوزها و قیمت گذاریها. این عوامل متأسفانه منجر به تشدید تحریم و تشویق تحریم کنندگان شد و فشارش بر مردم ما انباشته شد و متأسفانه دهکهای فقیر ما؛ فقیرتر و به کمیت آنها افزوده شد همچنین دهکهای متوسط ما کمتر شد. فاصله دهکهای برخوردار و نیازمند متأسفانه باز بیشتر شد ضریب جینی و آمار و ارقامی که اعلام شده است. این چرخه قابل ادامه نیست و به شدت شرایط اقتصادی کشور را مختل و ویران خواهد کرد. بله تحریم کنندگان میخواستند اقتصاد ایران را ویران کنند. به فروپاشی اقتصاد ایران میاندیشند و این قوت مردم ما، نظام ما، اقتصاد ما بود که از خودش این همه تاباوری نشان داد. ما در تاباوری شک نداریم و قدرت اقتصادی علیرغم مشکلات، باور داریم. ولیکن فشار هم خیلی زیاد است، آسیبها هم خیلی جدی است و به خصوص با این بیتدبیریها؛ این آسیبها تشدید شد. از این جهت فکر میکنم امروز همان طور که در تعبیرات خود در گذشته هم گفتم؛ چند شب پیش هم در مناظره اعلام کردم، به یک اعجاز زمینی نیاز داریم؛ آن اعتماد است. باید مردم به ما اعتماد کنند. از ما صداقت ببینند، وعدههای درست ببینند، اگر اعتماد مردم جلب شود، انرژی فشرده، متراکم، متنوع، مبتکر و خلاق ملی در طیفهای مختلف به کمک حل مشکلات اقتصادی خواهد آمد و شتاب اقتصادی ما را در جای مناسب خود قرار خواهد داد. ولی این در گروی اعتماد است. این اعتماد تا حد زیادی از دست رفته است؛ بین هم طیفهای فعال، کنشگران و فعالان اقتصادی، صاحبنظران اقتصادی و توده مردم که در حوزه اقتصادی فعال هستند و در عرصه بینالمللی هم به یک وفاق نیاز داریم. ما نمیتوانیم مشکلاتمان را با اختلافاتی که هست حل کنیم، خیلی وقتها این حرفها را میزدیم؛ ولی متأسفانه در گیر و دار کشمکشهای جناحی، از بین رفت و ما نتوانستیم به یک رویکرد و دیدگاه روشن در مقابله با تحریم و فعالیت بینالمللی برای مقابله با تحریم و شکستن تحریمها برسیم و حتماً هم در عرصه بینالمللی ما نیازمند ایجاد یک وفاق و اجماع و در عرصه داخلی هم نیازمند یک اعجاز اعتماد هستیم. در دولت چهاردهم و دولت قرار؛ مصمم هستیم این دو حوزه را به خدمت تحولات و تغییر رفتار اقتصادی کشور دعوت و جلب کنیم. من از برادرمان آقای شقاقی میخواهم که ایشان لطف کنند و اصول آن گفتمان و منظومه فکری اقتصادی ما را توضیح دهند، بعد اگر نیاز شد توضیحات بیشتری خواهم داد.
حکمرانی مطلوب اقتصادی نیازمند یک منظومه فکری اقتصادی منسجم و به هم پیوسته
وحید شقاقی؛ مشاور پورمحمدی: همانطوری که در مناظره اول آقای پورمحمدی بیان فرمودند، دولت قرار، یک منظومه فکری اقتصادی دارد. تمام صاحبنظران، اندیشمندان، گفتگو با آنها شده، خالص بحث این بوده؛ حکمرانی مطلوب اقتصادی نیازمند یک منظومه فکری اقتصادی منسجم و به هم پیوسته است. با آشفتگی فکری، نظم اقتصاد کشور مختل میشود. دولتهای گذشته یا این اصول را باور نداشتند یا این اصول را اجرا نکردند. هشت اصلی که دولت قرار بر پایه این اصول اداره خواهد شد؛ اولین اصل؛ اصل رقابت است. باید بپذیریم بدون رقابت، بهرهوری ارتقاء پیدا نمیکند، کیفیت تولیدات نازل خواهد بود، نارضایتی مردم تشدید خواهد شد، رانت توزیع خواهد شد. پس اصل اول اقتصادی دولت قرار؛ نه به انحصار است، البته برای همه اصول هم برنامه داریم که من اگر فرصت شد به بخشی اشاره میکنم. اصل دوم؛ اقتصاد بازار است. این اقتصاد؛ نه اقتصاد دستوری است. ما در این اقتصاد ایران، نه تنها اقتصاد بازار را ایجاد نکردیم، بلکه اقتصاد بازار را سرکوب کردیم. یک اصل بسیار مترقی است؛ این علم اقتصاد، تجربه موفق تاریخ بشریت است؛ اقتصاد بازار. حتی آقای بحرینی، میتوانند شهادت دهند از آموزههای اقتصاد اسلامی است، اقتصاد بازار. اقتصاد بازار؛ اقتصاد آزاد نیست، یک اصل مترقی در اقتصاد کشور است که ما پایبند آن نبودیم. اصل سوم؛ مشارکت مردم در اقتصاد است. سیاستهای هم اقتصاد مقاومتی، هم سیاستهای مترقی اصل ۴۴ بر این اصل اعتقاد و تأکید دارند، مشارکت آحاد جامعه در اقتصاد، البته با محوریت توسعه بخش خصوصی و تعاونی و در ادامه قرار نبود ما سهم بزرگی از اقتصاد را به شبه دولتیها، بدهیم، آفتی در اقتصاد شدن؛ باز برای آن برنامه دیده شده است. این سه اصلی که اشاره کردم؛ جزو آن هندسه فکری اقتصاد دولت قرار است، ولی این سه اصل نیازمند یک دولت چابک، ناظر و ضامن اقتصاد بازار و رقابت است. دولت میباید اقتصاد بازار و ساز و کارش را ساماندهی و برنامهریزی کند. فضای رقابت را ایجاد کند، برای این که بخش خصوصی و بخش تعاونی بتوانند توسعه پیدا کنند. موضوع بعدی، در آن اصولی که آقای پورمحمدی مدنظرشان است برای این که یک حکمرانی مطلوب اقتصادی را اداره کنند؛ تقویت حقوق مالکیت است. من ۵۰۰ سال اقتصاد ایران را مطالعه کردم. در حوزه نهادگرایی؛ رشد سرمایهگذاری و اقتصادی اتفاق نیفتاده است. بنگاههای تولیدی با مشکل مواجه شدند. یکی از ریشهها؛ تضعیف حقوق مالکیت بود آقای دانش جعفری بالأخص مالکیت فکری برای این که ما بتوانیم سیاست دوم اقتصاد مقاومتی را پیش ببریم. اگر دنبال این هستیم پیشتازی اقتصاد دانشبنیان اتفاق بیفتد؛ اساس آن بر مالکیت فکری است. آقای پورمحمدی در وزارت دادگستری، همین موضوع مالکیت فکری را با قدرت در دولت یازدهم دنبال کردند و این جزو اصول دولت قرار است. موضوع بعدی؛ بحث انضباط و ثبات مالی است. مردم عزیز عامل توازن مالی، مهار کسریهای بودجه و یکی از مهمترین ریشههای تورم در اقتصاد؛ همین بیانضباطیهای مالی است این جزو اصول دولت قرار است، جزو وعدههای دولت قرار با مردم است. اصل بعدی؛ قرار گرفتن اقتصاد ایران در زنجیره ارزش و تولید جهانی است. با یک اقتصاد بسته، امکان پیشرفت اقتصادی وجود ندارد. دولت قرار، دنبال یک نقش فعال، هوشمند و بازیگردانی موفق در هندسه نوین اقتصاد و تجارت جهانی است. تغییرات بسیار شگرفی و تحولات عمیقی در جهان در حال رخ دادن است؛ لذا یک دیپلماسی فعال میخواهد اقتصاد ایران برای این که بتواند از این مسیر به سلامت عبور کند. اصل بعدی؛ تخصص خود آقای پورمحمدی؛ مبارزه با فساد است. شفافسازی و سالم سازی اقتصاد است که در بند ۱۹ اقتصاد مقاومتی به آن تأکید شده است. آخرین جمله من این است؛ این هشت اصلی که قرار است در دولت قرار پیگیری شود، گفتمان آن بر پایه اقتصاد مقاومتی است. من دو تا سه برنامه هم، یعنی این اصول تبدیل به برنامه خواهد شد.
مصطفی پورمحمدی: آقای دکتر نمیدانم ما میخواستیم یک بخشی هم خانم دکتر یک توضیحی بدهند. به تحریم و ... اشاره کردم، من میخواهم اصلاً نگاه شما دانشگاهیان را در آثار تحریم و پیامدهای تحریم بشنویم، چون یکی از مسائل مهم همه ماست، ببینم شما چطور فکر میکنید، به خصوص جوانها، خانمهای ما، چطور فکر میکنند؟ بفرمایید.
منیره پورمحمدی: درک ما از تحریم؛ طبق آن چیزی که در دانشگاهها شنیدیم، طبق آن چیزی که در متون علمی خواندیم، خیلی متفاوت است با آن چیزی که سیاستمداران ما میگویند. بعضاً حتی متضاد است. در همین مناظره اخیر میگفتند که تحریمها اثر آن چنانی ندارد، لازم نیست این قدر برای آنها فکر کنیم، دنبال راهکاری باشیم برای برونرفت از آنها و کاملاً آثار آن قابل تحمل و حل است به صورت داخلی و این در حالی است که کمر مردم دارد میشکند زیر بار تورم. من نمیدانم تا کجا، تا کی باید تحریمها ادامه پیدا کند، چقدر باید زندگی ما را فلج کند تا بپذیریم که تحریمها اثر دارد، تا بپذیریم تحریمها اثر فلج کننده و ویرانکننده روی زندگی مردم ایران دارد. داستانش را خیلی شنیدیم ولی به نظر میآید که باید برای بار چندم هم گفته شود. ما یک کشور نفتی هستیم، همیشه با تورم روبرو بودیم و در این سالها، تورمی که مشاهده میکردیم؛ یک تورم حدود ۲۰ و بالای آن بوده، ولی تحریمها باعث شده که ساختار تورم تغییر کند. میتوانیم بگوییم که به طور خیلی خیلی ساده و دمدستی، دولت دارد نفتش را میفروشد؛ دلار میگیرد، دلار را طبق قانون میدهد به بانک مرکزی، بانک مرکزی این دلار را مابهازای آن را، به ریال میکند و به دست دولت میدهد. دولت خرج مخارج عمومی خود میکند؛ نقدینگی، پایه پولی، تورم. در شرایط عادی بانک مرکزی از ذخایر ارضی خودش سیاستهای خنثی سازی را اجرا میکند و تورم تا یک حدی با این سیاستهای انقباضی فشارش را میگیرد ولی شواهدی که از روند تورمی داریم، این را نشان میدهد که روند تورم با تشدید تحریمها، به شدت زیاد میشود. یک نگاه میکنیم به تورم دوره اخیر؛ سال ۸۴ تورم تا زیر ۲۰ درصد به صورت با ثبات حفظ شد تا حدود سال ۸۷، از بعد از آن شروع کرد رفته رفته بالاتر رفت تا تحریمهای دور اول و بعد از آن به اوج خود رسید در بهار ۹۱؛ با تحریمهای دور دوم. ولی از سال ۹۲ به بعد؛ روند تورم تغییر شکل داد؛ شروع کرد آرام آرام کم شدن، تا سال ۹۶ ما رسیدیم به یک تورم یک رقمی. ما در مورد کشوری صحبت میکنیم که همواره تورم دو رقمی داشته، این یعنی یک دوران طلایی برای تورم ایران. ولی بعد از آن با پاره شدن برجام، توسط ترامپ ما دوباره میبینیم مسیر تورم تغییر کرد، شدت گرفت تا الان به این جایی که هستیم رسیده است. فقط تورم؛ عددش تغییر نکرده، ساختارش هم تغییر کرده؛ یعنی مدلهایی داشتیم که با آن تورم پنج سال پیش را تحلیل میکردیم، آن مدلها دیگر الان پاسخگو نیستند، برای تحلیل تورم الان و دلیلش چیزی نیست جز تحریمها و همگان میدانیم که تحریمها باعث به وجود آمدن این تورم شده و مردم هم این را میدانند. مردم وقتی میبینند که دولت چه رویکردی دارد؟ دولت برای برجام چه فکری کرده و آینده برجام را پیش بینی میکنند بر اساس آن، انتظارات تورمی آنها شکل میگیرد و این باعث میشود که دوباره تورم یک اوج دیگر داشته باشد؛ به نسبت تورم؛ در دورانی که تحریم نداریم.
داود دانش جعفری؛ کارشناس برنامه: سؤالات من بیشتر معطوف است به چگونگی اجرای برنامههایی که شما گفتید. یعنی یک مقوله؛ بحث شناخت موضوعی است که چه کار میخواهید کنید، در صورتی که به قدرت برسید و بحث دوم این است که چگونه میخواهید آن کار و هدفی که مطرح میکنید انجام دهید. در این قسمت دومش بیشتر سؤال من است و بیشتر هم از فرمایشات خودتان هم در برنامه مناظره و نکاتی که امروز گفتید من نقل قول میکنم. شما فرمودید که اقتصاد مقوله پیوسته با اجتماع، فرهنگ و عرصه بینالملل است. بعد فرمودید که مشکلات اقتصادی فقط راه حل اقتصادی ندارد و بدون توجه به ابعاد مختلف سیاسی و حقوقی؛ هم در داخل، هم در خارج؛ اقتصاد متحول نمیشود و بعد فرمودید که اقتصاد و جامعه و صنعت ما حجم بزرگی دارد. ما باید با دنیا کار کنیم که نیازهای مردم را تأمین کنیم و در مسائل داخلی هم همین طور؛ باید مسائل اقتصادی و اجتماعی را با مشارکت بالا حل کنیم. حالا یک نکتهای هم گفتید که یک کم باید شرح بدهید، گفتید ما باید به زنجیره اقتصاد جهانی وارد شویم و بازیچه نباشیم. سؤالهای من این است که منظورتان از اقتصاد جهانی و این بازیچه نبودن یعنی چه؟ آن ابعاد داخلی؛ یعنی مبانی سیاسی و حقوقی که داخل برای اجرای اهدافتان است چیست و نکته سوم این است که در مسائل خارجی، در دهه اخیر حداقل در ایران، دو رهیافت بین سیاستمداران ما رایج بوده است؛ یک رهیافت، برجامی است، یکی هم رهیافت اتکا به داخل و بیاعتنایی به آن بحث اول. دیدگاه شما به کدامیک از این دو نزدیک است و اصولاً دیپلماسی اقتصادی شما برای تحقق نگاهتان چیست؟ یعنی این که ما مشکل داریم و هست، ولی چطور میخواهید این مسأله را حل کنید و یک نکته هم گفته بودید ما نمیتوانیم از آسمان کارشناس و مدیر مجرب بیاوریم؟ منظورتان چیست؟ ما که الان بحث آدمها و شخصشان مطرح نیست، بلکه نگاه و تجربه آنها مهم است. یعنی آیا شما فکر نمیکنید که تجربههای موفق داخل و خارج وجود داشته باشد که کار همان مدیر مجرب را که بخواهد از صفر شروع کند انجام میدهد، مهم این است که ما انتخاب...، شما تجربه موفق داخلی و خارجی را که مورد توجه شماست در مقوله پیشرفت، چطور میبینید؟
رانتها، زنجیره فساد
مصطفی پورمحمدی: دو بعد عرایض بنده داشت که سؤالات آقای جعفری در این بعد تقسیم میشود، پس من یک بحث داخلی آن را مطرح میکنم و سپس بحث خارجی آن را. در داخل یک نکته اساسی این است که اولاً رویکردهای ما مشخص باشد، ما الان خیلی وقتها اختلاف داریم، تردید داریم، آقای شقاقی هم اشاره کردند، چه میخواهیم کنیم؟ آیا رقابت را قبول داریم یا نداریم؟ الان انحصارات زیادی داریم. با این انحصارات؛ قفل زدیم به فعالیتهای اقتصادی. اصلاً جسارتش را ندارند، ناچارند به یک بخشی از حاکمیت و نقاط قدرت آویزان شوند، به عنوان دست دوم، دست سوم کار کنند، برای این که مصونیت داشته باشند. طبعاً در این مدل؛ رقابتی اصلاً شکل نمیگیرد. مشکل این اقتصاد نمیتواند زایش و رویش داشته باشد. این مسأله جدی است، ما میگوییم ولی مقدمات آن را فراهم نکردیم، پایبند نیستیم، در قوانین و مقررات هم نوشتیم، ولی از آن طرف مدام دولتها بزرگتر میشود، نهادهای شبه دولتی فربهتر میشوند، عوامل، ابزار و رانتهای اقتصادی سوق داده میشوند به یک مجموعههای خاصی، حتماً رقابت کور و متوقف میشود؛ چیز روشنی است. باید این جا محکم ایستاد. خواهم گفت که مسأله بعدی که این مسأله دارد. میگوییم اقتصاد بازار؛ لوازم دارد اقتصاد بازار، باید پایبند باشیم. دولت را باید کوچک کنیم. مگر میشود با دولت بزرگی که هر کجا دست میاندازد و نه تنها دولت که رهبری معظم در آن بازدیدی که از چند نمایشگاه صنعتی و اقتصادی داشتند تعریف کردند و گفتند اینکه دولتی است اسمش را عوض کردید و خود ایشان تعبیرش شبه دولتی است. اسم عوض شده، یک خرده نظارتها کم شده، قانونگریزی شده، حالا من، چون سازمان بازرسی بودم میدانم خیلی از دستگاهها برای این که ما نظارت نکنیم، مدیریتش را از دولت، خارج میکردند؛ به شبه دولتی تغییر پیدا میکرد؛ شرکتهای وابسته که ما نظارت بر آنها نکنیم یا نهادهایی که این کار را میکنند. طبعاً باید متوقف شود، نمیتواند ادامه پیدا کند. رانتهایی که گفتم، این رانتها نباید ادامه پیدا کند. اینها زنجیره فساد است و زنجیره تضعیف اقتصاد کشور و درونزایی است. اینها، خیلی حرفهایش زده شده است. نه در قوانین جاری عادی ماست، نه در نظریهپردازی متخصصین دانشگاهی و غیر دانشگاهی و میدانی ماست و نه در اقتصاد جهانی. راهکارش چیست؟ سه رکن میخواهد؛ ۱- مدیر عالی و مدیر بخش اولاً مسائل را بفهمد و بداند. ۲- اراده جدی برای انجامش داشته باشد. ۳- بتواند. این سه رکن تحقق هر طرح و هر برنامهای است. خیلیها ادعا دارند، میگوییم پیشینه شما کجاست؟ در دانشگاه بودند. چند طرح موفق بگویید کجا اجرا کردید؟ حالا طرح اقتصادی است، طرح مدیریت فرهنگی است، مدیریت اجتماعی است؟ طرح انضباط بخشی، امنیتی است، یک چیزی به هر حال. نمیشود که انسان ادعا کند که من درست میکنم، آن را درست میکنم، این که نمیشود. کشور متأسفانه گرفتار اتفاقاتی است که الان با آن روبرو هستیم. پس بحث اجرا، بسیار بحث مهمی است. من یک نکتهای اشاره کردم؛ از این، ساده نگذریم، امام اگر در انقلاب پیروز شد، جنگ را به پیروزی و موفقیت رساند؛ اعتماد مردم را جلب کرد. صداقت امام؛ باعث اعتماد مردم شد. ما این صداقت را از دست دادیم، اعتماد مردم هم از دست دادیم. قول میدهیم، زیر قول خودمان میزنیم. دلیلی ندارد مردم ما، به ما اعتماد کنند؛ و این، مدیرانی میخواهد که هم دانش، آگاهی و هم عزم و هم تجربه گذشته آنها حکایت و گواه بدهد برای این که قادرند به وعدههای خود عمل کنند و مردان میدانهای سخت هستند و قدرت بکارگیری عوامل مجرب و توانمند دارند. با آدمهای قدبلند میتوانند کار کنند، با کارشناسان برجسته میتوانند دمخور باشند، گوش به حرف کارشناس بدهند. مگر ما همه کارشناس هستیم؟ هیچ وقت من نمیتوانم ادعای کارشناسی کنم. من فقط حداکثر میتوانم بگویم زبان کارشناسی را میتوانم بفهمم. بیش از این نباید ادعا کنم. ما باید به کارشناسان خود بها دهیم. این همه دانشمند در کشور داریم. آقای دانش جعفری، نه من گفتم از خارج که نمیتوانیم، از کره مریخ هم که نمیتوانیم بیاوریم. به تجربه، دانش و ظرفیت داخلی خود بها دهیم. این خانم دکتر گفتند ما در دانشگاه چیزهایی که میخوانیم؛ در زبان و ادبیات شما هیچ وقت دیده نمیشود. اجرا نمیشود. مدام هم میگوییم؛ دانشگاه، میدان، کارخانه؛ کجا باید خودش را نشان دهد، اینجاست گیرهای جدی ما که این در عرصه داخلی است. خارجی آن هم نمیشود ما مسائل کلان دیپلماسی را در کشمکش رد و قبولهای ضعیف، بدون پشتوانه فدا کنیم. داستان نقل و انتقال پولی، ۱۰ تا ۱۲ سال است در کشور گیر است. ما جزو ۲۰۴ کشور؛ جزو سه کشور در لیست سیاه هستیم؛ این را قدرت نداریم حل کنیم؟ معلوم است حریف فضای بینالملل نمی شویم. به ما تحمیل میشود، همه چیز به ما تحمیل میشود، میخواهیم دارو وارد کنیم، باید خزانهداری آمریکا اجازه دهد.
کالای اساسی میخواهیم وارد کنیم؛ انتقال ارز آن را او باید اجازه دهد. خیلی خطرناک است. ما حتماً باید برای تحریم فکری بکنیم. برجام یک مرحله بوده، چه کسی میگوید برجام تمام کننده است و تمام کننده بوده؛ هیچ وقت. برجام یک طرحی است که به وقتش شرح خواهم داد. برجام حق ما را کامل نگرفته است. یک رفت و آمدی بوده برای کاهش فشار تحریم؛ همین هم میزنیم خرابش میکنیم. این که نمیشود؟ حالا همه مراتب کشور هم قبول میکنند، بعد میآییم در عملیات میبینیم که مختل میکنیم. اراده ملی و اجماع ملی باید دنبال اعمال سیاستهای دیپلماتیک قرار بگیرد. سربازی که جلوی خط مقدم میدان است، از پشت باید خیالش راحت باشد که آتش روی سرش نمی ریزند. سرباز دیپلماتیک وقتی که میرود در میدان مبارزه دیپلماسی، از پشت میزنند او را، این روحیه و انگیزه ندارد. بعد هم محاسبه میکند حیثیتم را از دست میدهم، همه که حاضر به شهادت نیستند؛ یا شهادت فیزیکی یا شهادت اعتباری و حیثیتی. خیلیها جا خالی میدهند و نمیشود این کارها را پیش برد. حتماً مدیریت فهیم، قاطع و متکی به نظام دانشی و نظام تجربی موفق و امتحان داده میتواند این مرحله را عبور دهد. این چیزی است که فکر میکنم تجربیات ما هم این را نشان میدهد. انشاءالله بتوانیم مرحله جدیدی را در رویکرد عبور از مشکلات اقتصادی کشور داشته باشیم.
دانش جعفری: زنجیره را اشاره نکردید و این که بازیچه نباشیم؟
مصطفی پورمحمدی: ما ظرفیت خیلی داریم. در داستان اوکراین، تایوان، رقابت چین و امریکا، کشمکش روسیه و اروپا، ما بیشتر هزینه دادیم؛ مزایای آن را استفاده نکردیم و بهانه دادیم بر تشدید فشارها و تحریمها. این میگوید شما فرصتشناس نیستی، شکارچی خوب فرصتها نیستی. دلیلی ندارد که ما به راحتی منابع ملی را در اختیار بگذاریم، بهره آن را نبریم؟ بله ما میخواهیم در مقابل سیاست استکبار و فشار بینالمللی ظالمانه بایستیم، ولی قرار نیست که هزینه و فایده نکنیم. همه جا باید محاسبه دقیق داشته باشیم. سودش را ببرند، بازارشان را گسترش دهند، نفت ما را ارزانتر بخرند، تازه در وقت سیاسی هم بدل به ما بزنند؛ این که نمیشود. ملت باید بازیگریاش را در فتانت و فرصت شناسیاش بفهمد به اتکای دیپلماتهای توانمند و قوی خود.
یحیی آلاسحاق: کارشناس برنامه: شما در کلانها به خوبی فرمودید، یعنی توجه شما به شرایط محیطی، محیط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بین الملل، یعنی هر طرح و ایدهای که میخواهید پیاده کنید، باید توجه کنید به محیط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، منتها شما بیشتر از بنده مطلع هستید که اختلافات و دیدگاههایی که همین محیطها است، یکی از عوامل اصلی همه این جریانات ۴۰ ساله بوده است. شما یک مروری کنید در علت العلل این حوادث، هنوز هم این اختلاف دیدگاهها است و خود را نشان میدهد؛ و میفرمایید که باید اینها هماهنگ و اجماع شود. این اجماع را چگونه میخواهید ایجاد کنید در حوزه محیط اطراف؟ نکته دوم فرمودید که اعتماد؛ فرمایش کاملاً درستی است، یعنی اگر اعتماد ایجاد نشود، فعالین اقتصادی گارد خود را باز نمیکنند و گارد هم باز نشد یعنی هیچ، همه حرفها حرف است. عوامل این اعتمادسازی چیست؟ شما اشاراتی داشتید و چگونه میخواهید این عوامل را اجرا کنید؟ مثلاً تیمی را که شما انتخاب میکنید، این تیم؛ یکی از عوامل است، یعنی مردم نگاه میکنند ببینند این تیم چند مرده حلاج است؟ آیا این یک تیم سیاسی است؟ از یک باشگاه سیاسی خاصی آمده یا همین طور که اشاره کردید؛ تیم حرفهای؟ اینها کاملاً فرمایش؛ درست. اما اگر اشاراتی شود به این دو تا سه سؤال. من دو سه نکته سؤال بیشتر روی برنامه دارم که آقای شقاقی محبت کنند. شما اشاره داشتید به مردمی شدن اقتصاد، اقتصاد را مردمی کنید. این را چگونه میخواهید مردمی کنید و مردم یعنی چه کسی؟ و در چه حوزههایی؟ فیالمثل ایا در حوزههای نفت و گاز شما میخواهید اقتصاد را به مردم بسپارید. اگر میخواهید بسپارید در چه حوزه؟ در حوزه مالکیت آن؟ در حوزه مدیریت آن؟ در حوزه پیمانکاری آن؟ و چگونگی این واگذاری حوزه نفت و من همین جا عرض میکنم؛ این کار بسیار بالایی است. دیروز من اشاره کردم فیالمثل آیا شما به این معتقد هستید که بهرهبرداری از گاز، چون ممکن است به انفال اشاره شود در مالکیت و این صحبتها، بهره برداری از مدیریت گاز را معتقدید یا میشود یا میتوانید واگذار کنید به مردم؟ یعنی ما یک هلدینگ و شرکت عامی درست کنیم، مدیریت و بهرهبرداری گاز را به مردم بدهیم؛ عام. مثل آرامکو. الان آرامکو یکی از بزرگترین شرکتهای دنیا مالکیتش را نداده، مدیریت و بهرهوری نفت را داده است. آیا شما یک چنین تیپهایی را هم معتقدید یا معتقد نیستید؟ ما یک سری مشکلاتی مثل آب، بنزین و مسائل انرژی داریم که چالشهای جدی ماست، همه میگویند که دولت چهاردهم یکی از مسائل اساسیاش؛ بحران آب است، ناترازیها؛ ناترازی انرژی را میخواهید چه کار کنید، با این که ما دومین در گاز هستم، چهارمین در نفت هستیم. ولی دو سال دیگر در نفت و گاز همه به مشکل برمیخوریم؛ هم مردم، هم تولید. برنامههای عملیاتی اینها چیست؟ کلیات فرمایش شما کاملاً درست، اما چطور میخواهید اجرا کنید؟
مصطفی پورمحمدی: سؤالات زیادی است طبعاً من ناچارم خیلی خلاصه بگویم. حالا ما دو مناظره اقتصادی دیگر هم داریم، آن جا فرصت بیشتری برای صحبت است. حتماً تأکید شما بر این که این اجماع سازی در این اختلافات یک ضرورت است و هزینه اختلافات را ملت پرداخته است و این افت و کوچک شدن اقتصاد و کوچک شدن اقتصاد خانواده و سفره خانوادهها دودی است که به خاطر اختلافات و کشمکش دارد به چشم مردم میرود.
آل اسحاق: و چهل سال طول کشیده است.
مصطفی پورمحمدی: بله، نکته دوم؛ میخواهید چطور اعتماد ایجاد کنید؟ من با این که موضعگیری یک رویکرد به هر حال ایدئولوژیک و سیاسی دارم و متعلق هستم به یک مجموعه و بلوک سیاسی، طبیعی است، هر کدام ما داشتیم. بیخط و بدون گرایش نیستیم، اما اعتقاد دارم در حوزه اجرا به خصوص مدیریت کلان؛ سم مهلک و خیانت؛ از سم بالاتر؛ که ما کارهای بزرگ را به همان گروه فکری خود بسپاریم بدون شایستگی، این بسیار نگران کننده است که در ادوار مختلف شاهدش بودیم. من میخواهم ادعا کنم در محضر شما و مردم عزیز؛ در دوران کاری خود در حوزههای مختلف که حضور داشتم، با طیفهای مختلف فکری کار صمیمانه کردم، فقط به آنها شرطم این بوده که اولاً کاربلد باشند، فهم عمیق داشته باشند، متعهد به کار باشند، مردمدار، مردم دوست و خدمتگزار خودشان را بدانند. ما خدمتگزار نیستیم، ما احساس آقایی بر مردم داریم. من بسیاری ادعاهای خدمتگزاری را ناروا میدانم. باید برگردیم از این رویکرد آقامنشی خود در مواجهه با مردم و آقابالاسری خود، خدمتگزار باشیم، وفادار به نظام، رهبری، قانون اساسی و قانونمدار باشیم. اینهاست؛ اصول کاری. من در مدیریتهای مختلف هم با تندترین رقیب سیاسی خود کار کردم که در بیرون، مشکلات سیاسی ایجاد میکرد، وقتی که آمد در کار، گفتم به شرطی که تنش در محیط ایجاد نکنی، چون تو کاربلد هستی، میخواهم از تو استفاده کنم و بعد خیلی موفق هم بودیم. دستاوردهای بسیار بالایی هم پیدا کردیم. مثال نمیخواهم بزنم، طولانی خواهد شد. اجازه دهید به نظرم در آن بخشی که متوجه آقای شقاقی کردید، یک نکتهای را بگویم. ما متأسفانه آقای آلاسحاق شما میفرمایید در مالکیت، مدیریت؛ پیمانکاری است. ما در پیمانکاری هم مردمیسازی نمیکنیم. الان پیمانکاریهای ما، پیمانکاریهای بزرگ دست چه کسانی است امروز؟ دست شرکتهای بخش خصوصی نیست؛ دست کسانی است که دست دوم و سوم میسپرند به بخش خصوصی که شما در این عرصه ید طولایی دارید، بهتر این مسائل را میدانید، این هاست مشکل، نه تنها معتقدم پیمانکاری کلا به بخش خصوصی واگذار شود و دست این مجموعهها کوتاه شود، این جدی است، نمیتوان تکان به اقتصاد داد با این دست اندازیها، نه تنها معتقدم به مدیریت که میشود واگذار کرد، من حتی سود مالکیت هم میشود، داد، مالکیت ملی باشد، مثل خیلی جاها که انجام شده است، یک آدم بهره بردار کنترات کند و بگوید من به این حد بهره برداری میرسم و این حد از سهم، چه اشکالی دارد، خیلی جاها تجربه شده است و نظام اسلامی در عقود اسلامی همه انفال همه در دولت اسلام یکی از کارهای انفال و اراضی است، ما این قدر سخت میگیریم و نگاه بسته داریم و خودمان را در حصار قرار دادیم. از این جهت آب و اینها فرمودید دغدغه طولانی است، من سالیان سال بحث آب، محیط زیست در سازمان بازرسی یک حوزه گستردهای برای منابع طبیعی، آب، خاک، هوا، جنگل و درختان که ارزشهای ماندگار هر سرزمین است، همه اش در معرض آسیب جدی و مخاطرات جدی قرار گرفته است و متوجه در جهت حفظ آن و تقویت آن کم تلاش کردیم و باز برمی گردم آقای آل اسحاق، مدیران توانا، آگاه و معتقد و منضبط و قانونمدار و البته در بخش مبارزه با فساد که وقت نیست این جا بگویم، داستان بزرگی، مواجه با فساد در یک حجم کوچکی دیدیم و بسیار ناکارآمد، اصلا نگاه جهانی به مبارزه با فساد عوض شده است، تجربیات عوض شده است و ابزار عوض شده است و ما هنوز در فضاهای سنتی – کلاسیک قدم میزنیم که همان موقع هم کارآمد نبوده است.
مجری: این پاسخ شش دقیقه طول کشید و جمعا ۳۹ دقیقه زمان در اختیار شما سپری شده است.
بحرینی: خدا قوت میگویم به شما، هم به خاطر این جلسه هم به خاطر تلاشهایی که این ایام داشتید، ان شاءالله که ماجور هستید، یکی از موضوعاتی که جلب توجه میکند در برنامه شما، در حوزه اقتصاد، این است که یک مانیفستی تهیه کردید، هشت اصل را مبنا قرار دادید و مدعی هستید که با رعایت این هشت اصل میتوانید و میخواهید تحولی در اقتصاد ایران ایجاد کنید.
وقتی یک کسی در مقام ریاست جمهور اصولی تعریف میکند، حتما باید اصولی که مطرح کرده است بتواند به قانون اساسی مستند کند، رئیس جمهور در چارچوب قانون اساسی فعالیت میکند، حتما شما میتوانید این هشت اصل را هر کدام را به بخشی از قانون اساسی منتسب کنید.
مصطفی پورمحمدی: یا سیاستهای کلی.
بحرینی: بله سیاستهای کلی ضمیمه قانون اساسی محسوب میشود، تا این جا این کار را میتوانید بکنید، من روی یکی از آن اصول شما میخواهم چند دقیقهای صحبت کنم و در واقع با مقدماتی که عرض میکنم در نهایت میخواهم نظر دقیق شما را بدانم. این واژگان و مفاهیمی که مطرح میشود، مفاهیم خیلی کلی و کشدار است، یک کلمه میفرمایید اقتصاد بازار، این که در ذهن آقای پورمحمدی چه میگذرد، برای ما خیلی مهم است، حتی خود طرفداران خیلی افراطی اقتصاد بازار هم موارد زیادی را شناسایی کردند به عنوان موارد شکست بازار، یعنی حتی در موطن اصلی این تفکر که غرب است، وقتی از اقتصاد بازار صحبت میکنند با این اطلاقی که شما صحبت میکنید، صحبت نمیشود، شما تاکید کردید بر اجرای واقعی اصل ۴۴، این قطعا در راستای همان حاکم کردن اقتصاد بازار است، با آن همخوان است، اما آقای پورمحمدی ما در قانون اساسی فقط اصل ۴۴ را نداریم، شما اصل ۳ دارید آن جا اجرای واقعی آن را هم باید ضمیمه کنید، آن جا میگوید آموزش رایگان، تربیت بدنی رایگان، آموزش عمومی و تربیت بدنی رایگان، این جا حوزهای است که قانون اساسی اجازه نمیدهد که شما کار را کامل به بازار واگذار کنید. اصل ۲۱ یک بیمههایی خاصی برای زنان سرپرست خانوار و امثال اینها پیش بینی کرده است، اصل ۲۹ تامین اجتماعی را که بخشی از آن منابع مالی دولت است یعنی دولت را میآورد وسط کار، اصل ۳۱ راجع به مسکن است، یعنی شما قانون اساسی را بگذارید جلوی تان، نمیتوانید با این اطلاقی که این جا فرمودید اقتصاد بازار، از قانون اساسی اقتصاد بازار درآورید، من الان گیرم روی این اطلاق فرمایش شماست، در توضیح این اصول توی همین جلسه شما چند تا نکته گفتید، این نکات باید باز بشود. معناش را من دقیق نمیفهمم، ظاهرا خیلی روشن است، شما مثلا میفرمایید رانت وام و اعطای تسهیلات باید حذف شود، ظاهرا این حرف شسته رفتهای است دیگر، اما آقای پورمحمدی این که رانت حذف شود یک وقت این را اراده میکنید که من به عنوان دولت مداخلهای در تخصیص تسهیلات نمیکنم، به مجلس میگویم یا توی لوایحی که میبرم، از مجلس میخواهم دخالت نکنند، بانکها خودشان تصمیم بگیرند، اقتصاد بازار در حوزه تسهیلات به بانک میگوید برو آن جایی تسهیلات بده که بیشترین سودآوری دارد، به این قائل هستید؟ وقتی میفرمایید من میخواهم رانت ارز ترجیحی را حذف کنم، در ذهن من دو معنا میآید، شما باید تبیین کنید، یک وقت شما میگویید من ترجیحی را حذف میکنم، یعنی رانتی دیگر به وجود نمیآید، ارز آزاد است، هر کس میخواهد بخرد، هر کس میخواهد بفروشد.
شقاقی: اقتصاد آزاد نه، مفهوم اشتباه نگیریم، اقتصاد بازار، اقتصاد آزاد دو اندیشه متفاوت است.
بحرینی: هر جا گفتم اقتصاد آزاد منظورم اقتصاد بازار است، من همیشه استفاده کردم از جناب آقای دکتر شقاقی، اگر احیانا اقتصاد آزاد گفتم، من الان روی کلمه اقتصاد بازار تاکید میکنم، شما میفرمایید من رانت ارز ترجیحی را حذف میکنم، این دو تا معنا داشته باشد، این را تصریح کنید، یک، من اصلا ارز ترجیحی را حذف کنم، وقتی حذف کردم دیگر رانتی معنا ندارد، اقتصاد بازار است، هر کس میخواهد میفروشد، هر کس میخرد، بازار خودش قیمت تولید میکند، دو، من ارز ترجیحی را حفظ میکنم، رانتش را از بین میبرم، ارز ترجیحی را به کسی و به جایی و به مصرفی اختصاص میدهم که به نفع مردم باشد. این فرمایشاتی که دارای ایهام است برای کسی که میخواهد شما را تحلیل کند و راجع به شما قضاوت کند واقعا مشکل درست میکند، من نمیدانم شما چه اراده میکنید، اصل بحث این است که اقتصاد بازار چه اراده کردید و در این مصادیقی که فرمودید رانت انرژی حذف میکنید، رانت ارز ترجیحی را حذف میکنید، رانت مجوزها و قیمت گذاریها را حذف میکنید، این جمله به عنوان تکمیل بگویم، فرض کنید شما رئیس جمهور میشوید، از روز بعد از ریاست جمهوری جنابعالی اقتصاد کشور باید یک شکل دیگری بشود، چون شما اقتصاد بازار را قبول دارید، به عنوان مثال شما سازمان تعزیرات حکومتی را حفظ کنید یا نه، همان سازمانی که زمانی که جنابعالی وزیر دادگستری بودید، تحت نظر شما کار میکرده است، چون وقتی که قیمت گذاری دستوری حذف شد، توی ساختار کشور نیازبه یک نهادی نداریم که از این قیمت بخواهد حراست کند و امثال اینها، اینها چیزهایی است که به عنوان نشانههایی از این که جنابعالی واقعا اقتصاد بازار قبول دارید و به چه معنا قبول دارید؟
مجری: شما ۳۹ دقیقه تا الان پشت سر گذاشتید و ۲۲ دقیقه فرصت دارید.
مصطفی پورمحمدی: نکات جدی اشاره کردند و من کاملا قبول دارم، وقتی که ما یک گفتمان میخواهیم تولید کنیم، یک اصول روشن و هماهنگ و منسجمی را باید ایجاد کنیم و طراحی و حرکت را بر آن اساس تنظیم بکنیم، اما شک نداریم هر جامعهای، هر محیطی موانعی دارد، مزیتهایی دارد، شرایط خاص دارد، ما توی ادبیات دینی و منطق مان میگوییم هیچ اصل کلی نیست مگر اختصاصاتی دارد، یک استثنائاتی دارد، این را حتما میدانیم ولی ما میخواهیم همیشه به جامعه رانت بدهیم و جامعه را با رانت اداره کنیم، همیشه تخصیص بزنیم و از گردش منظم خوب بازار را که گردش طبیعی بازارست مختل کنیم، نه، اگر ما به رقابت اعتقاد داریم، رقابت در اقتصاد بازار شکل میگیرد و به دولت غیر تصدیگر شکل میگیرد، دولتی که به مردم و اقتصاد مردمی اش بها میدهد، دولتی که سرمایه گذاری را محترم میداند و اجازه رشد میدهد. دولتی که محدود نمیکند فعالیتهای اقتصادی را در بخشهای خاصی و این یک اصول است ولی شما میگویید وضع مردم و دهکهای فقیر مشکل دارند، که باید به اینها کمک کنیم، به اصطلاح خودتان شماها، ماهی دست مردم بدهید، ماهیگیری به آنها یاد میدهید و این تفاوت رویکرد است که تعیین کننده است، ما چه میکنیم، مردم را توانمند کنیم یا میخواهیم مردم را همیشه محتاج و دست دراز به کمکهای دولتی بکنیم و رانتها بکنیم و میدانیم رانتها بیش از این که گیر مردم بیاد، به بخشهای خاصی گسیل داده خواهد شد. معمولا این چنین است و تجربه توزیع رانتهای ما در آن چند بخشی که اشاره کردم ایجاد فاصله طبقاتی و تقویت بخش، نه دهک هاست، صدکهای بسیار ویرانگری در جامعه ایجاد شده است و اینها نگرانیهای اساسی است که مختل کرده است نظام اقتصادی و اصول قانون اساسی حتما باید اجرا شود، تردید نداریم به این توجهاتی که قانون اساسی دارد، ولی اینها اصول راهنماست برای این که این زوایای زندگی از چشم مان پنهان نباشد، گرفتاری ها، دغدغهها مثلا آموزش ولی ما در آموزش کاری میکنیم که بیست نفر، سی نفر در وزارت آموزش و پرورش مینشینند و برای ۱۷ میلیون دانش آموز و یک و نیم میلیون کادر آموزشی تصمیم میگیرند و نظام آموزشی جهان این را قبول دارد، پولش را کمک کنیم، تفکر و روشهای آموزش را ما باید دیکته کنیم، یک گروه بنشیند بدهد، مگر در هر حوزهای، استان خراسان شما، نمیتواند خودش یک نظام آموزشی بسیار پیشرو طراحی کند با کادرهایی آموزشی مجرب قدیمی و جدیدی و ظرفیتهای علمی، باید در تهران فقط بیست نفر کتاب درسی را تنظیم کنند، روش تربیتی بدهند، این بحثی که چه کسی اداره کند، این بحث است که دولت کمک کند، بله دولت کمک کند و بگوید من هزینه اش را میدهم، رویکرد مهم است که به خوبی خودش را نشان میدهد، هماهنگ فکر نکردیم، من قبول دارم که قانون اساسی یک مجموعه منسجم است و خوب تنظیم شده است و باید همه اش اجرا کنیم نه این که بخشی کنیم و فکر میکنم اصول شما را کاملا قبول دارم، حتما این تذکرات شما کاملا درست است، آیا ما اقتصاد بازار آنچنان که رادیکالهای میگویند قبول میکنیم، نه حتما قبول نمیکنیم، همه جا رقابت را قبول نمیکنیم ، نمیشود همه جا را آزاد کرد، شرایط رقابت خطرناک میشود، نظم اقتصادی جامعه را مختل میکند ولی اصل رقابت را قبول داریم، جای دیگر اختصاصات است و دلیل میخواهد و استثناء دلیل میخواهد، اساس را نباید به استثنائات داد، غلبه تخصیص بر قاعده عام و مطلق میگویند خلاف اصل عقلایی است، در اصول ما اینها را خوب خواندیم، هیچ وقت نباید تخصیص بر اصول حاکم و اطلاقها غلبه پیدا کند، مثال خیلی دارم، در مدیریت امروز کشور، همه اش با تخصیص زندگی میکنیم، همه حکما، همه عقلا به ما میگویند، این اصل عقلایی است، چرا ما این را توجه به آن کردیم، همه اش روی مرز رانت و شرایط حساس و همه اش نگرانی از این که اقتصاد فعال نباشد، چه اتفاقاتی میافتد، این که اداره حکمرانی نیست، یک حکومت نیست، ما گم کردیم مسئله را، راهکارها را گم کردیم، اصول اسلامی و عقلایی بشر را هم گم کردیم، بسیار خطوط انحرافی را پیمودیم، اینها را باید حل کنیم آقای دکتر بحرینی، این نیست که من پنج تا اصل بگویم که عموم آن نگرانی آور باشد، مشکل مان آن طرف است که حتما شما و من این زبان را بهتر میفهمیم.
بحرینی: خیلی وارد ادبیات علمایی شدید، من با این ادبیات سوال کنیم، من سوال اول راجع به ارز هم سوالی پرسیدم، شما وقتی میفرمایید رانت ارز ترجیحی را حذف میکنید، غفلت بود یا تغافل؟
مصطفی پورمحمدی: ارز ترجیحی من معتقد نیستم که حذف بشود، بخشی در سبد هزینه خانوار کمک میکند که تورم را کاهش دهد، رانت را باید حذف کنیم، در ایده کنترل رانتها خواهم گفت، رانتها اقتصاد ما را آشفته کرده است.
بحرینی: یعنی رانت میدهید ولی به دیگران، جامعهای که رانت میگیرد، ترکیبش را عوض میکنید.
مصطفی پورمحمدی: اساس کار تسهیلات باید بدهید، یک عدهای توانمند کنید وام بدون یک درصد سود بدهید.
بحرینی: من الان راجع به ارز صحبت میکنم، ارز ترجیحی ادامه خواهید داد؟
مصطفی پورمحمدی:: نه به شکل گسترده، راجع به ارقام، حجمش و موضوعاتش حرف دارم، نه من حرف دارم، تفکر کارشناسی کشور باید حرف بزند، ما باید اعتماد کنیم به کارشناسان مان، بگذارید اشتباه بگویند، بگذارید اشتباه کنیم و بگذارید بخوریم زمین ولی کارشناسی حاکم باشد، این را اشتباه نگیریم، ما اصلا اجازه نمیدهیم که کارشناسان مان حرف بزنند و همه اش میخواهیم دیکته کنیم و بگوییم خطرناک است. جلسه اول یا دوم دولت یازدهم بود، آقای رئیس جمهور گفت آقایان یک پیشنهاد جدی دهند، من گفتم این یارانهها و این وضعش بسیار مشکل دارد، من دولت قبلی گفته بودم که یارانهها سامان دهیم، من حتی حاضرم مجری باشم، حتی وزیر دادگستری هستم، کشمکش شد، من ضامن عذرخواهی میکنم و استعفا میدهم و حل میکنم نظام یارانه، یارانه برای بخشهای خاص و دهکهای خاص باید اعمال شود آن هم کاملا هدفمند و آن هم در جهت توانمندسازی نه این یارانهای ما عادت دهیم، همه هم وعده دهند، آقای رئیس جمهور میخواهید چکار کنید، من یارانه ۴۰۰ هزار تومانی را میکنم یک میلیون، آن هم روی دستش بلند میشود و میگوید من میکنم یک میلیون و دویست تومان، این ویرانگری اقتصاد است و تورم را هر روز بیشتر میکنیم و بخشی از تورم یارانه هاست شما که استاد اقتصاد هستید. جسارت تصمیم گیری نداریم، عینا در دولت به من گفتند نمیشود، اوضاع بهم میریزد، من گفتم من مسئولیتش را میپذیرم، امروز مردان جسور تصمیم گیر میخواهیم در خصوص تصمیمات سخت، آبروی شان، حیثیتش، پیشینه شان را گرو بگذارند و به فکر دور دوم انتخابات نباشند، به فکر محبوبیتهای ظاهری نباشند، خدا محبوبیت خواهد داد، اگر برای مردم خدمت کردیم، خدا جبران میکند، اگر رای میخواهیم خدا اگر این قول را به مردم میاندازد که رای بدهند یا ندهند و آن هم تقدیر الهی است، اگر من این جا یک جور حرف بزنم که مردم رای بدهند، من نیامدم با مردم این جور صحبت کنم و هیچ گاه هم این جور صحبت نمیکنم. من وعدههای بیخود نخواهم داد، اقتصاد این جور حل نمیشود، انتظار این که من فردا رئیس جمهور شوم و مشکلات اقتصاد را حل میکنم، این دروغ است و هر کس بگوید، دروغ است، امکان عملی ندارد، چیزهایی که شما در مجلس قبلی بودید و در برنامه هفتم نوشتید خیلی هاش عملی نیست، الزاماتش انجام نمیشود، امکان ندارد انجام شود، باید صادقانه با مردم حرف بزنیم، نمیتوانیم شعار بدهیم.
مجری: حدود ۱۲ دقیقه از زمان شما باقی مانده است.
دانش جعفری: چند تا سوال کوچولو دارم شاید با آره یا نه بشود جواب داد.
مصطفی پورمحمدی: خوب است تستی بپرسید.
دانش جعفری: ان شاءالله اگر شما انتخاب شوید سیاستهای دستمزدتان چیست؟ میدانید که در سالهای گذشته دستمزد بخش خصوصی کمتر از این نرخ تورم بالا رفته است، برای کارمندان دولت هم همین طور، منتها حالا برای کارمندان دولت استدلال این بوده است که، چون خودش دولت کسری بودجه دارد نمیتواند این کار را بکند ولی برای بخش خصوصی هم چنین مانعی نبوده است ولی باز دولت برای این که فکر میکرده است که باعث افزایش تورم میشود یا مارپیچ تورم به وجود میآید این کار را نکرده است، شما نگاه تان راجع به دستمزدها چیست، آیا بین دستمزد و بهره وری رابطهای میبینید یا نه؟
در مورد سیاستهای خصوصی سازی و اصل ۴۴، ما یک پدیدهای را در سالهای گذشته با آن مواجه بودیم که بسیاری از بنگاههای بزرگ که واگذار شد را پس گرفتند، نظر شما راجع به این بحث چیست و راجع به بنزین هم در یک جمله بگویید که نظرتان چیست، همین جوری خوب است یا این که با این وضع ادامه پیدا کند، مشکلی پیش نمیآید؟
شقاقی: صفر میخواهیم بکنیم بنزین، قیمتش صفر.
مصطفی پورمحمدی: اولا امروز بسیاری از بنگاهها با مصوبه شورای دستمزد پرداخت حقوق نمیکنند. من الان از استانهای متعددی خبر دارم که بنگاهها بیست، سی، چهل درصد بیش از مصوبه شورای عالی حقوق و دستمزد کارگران دارند میدهند تا نگه دارند کارگران شان را، نمیایستند کارگرها، میگویند این جواب نمیدهد، بنگاه بغلی رقابت شده است، من چند جا صحبت کردم، بیست درصد بردیم بالا، کارگران دارند میروند.
دانش جعفری: در بخش خصوصی؟
مصطفی پورمحمدی: بخش خصوصی فرمودید، بحث دستمزد، بحث جدی است، زمان آقای ترکوت اوزال، وزیر کار یا وزیر برنامه بود در تلویزیون گفت با چشم گریان میخواهم بگویم که حقوقها نمیتوانم افزایش دهم، باید تحمل کنیم تا یک دوره را سپری کنیم، این میشود ولی صداقت و اعتماد میخواهد، در سهمیه بندی بنزین من این کار را کردم، خیلی مشکل داشتیم، هر روز می آمدند توی تلویزیون مردم که مشکل داریم، آمبولانس بنزین نداشت، تراکتور بنزین نداشت، موتور آب بنزین نداشت، من یکی تا دو میلیون به بخشداران و فرمانداران بنزین کوپنی میدادم که بین مردم تقسیم کنند، تحمل کردند مردم، چهار ماه، چهار ماه و نیم، پنج ماه تا شش ماه طول کشید تا سهمیه بندی روی روال افتاد، خیلی دوره طولانی است ما یک سهمیه بندی ساده اجرا کردیم. در دهه اخیر به کلی تلفات خیابانی و کشمکش انجامید، صداقت، اعتماد و قدرت اجرا و برنامه ریزی اینها اصول مدیریت است، ما اینها را توجه نداریم، فکر میکنیم یک تصمیم میگیریم و یک تدبیر میکنیم راحت اجرا میشود، من میخواهم بگویم دستمزد هم همین است، اگر بگویم امسال قیمتها را کنترل میکنیم تا حدودی، دستمزد تا حدودی تدبیر میکنیم، بفهمیم جدی و صادق هستیم و قدرت اعمال و اجرا داریم میتوانیم به اجرا برسانیم، اما یک مسابقه گذاشتیم هیچ کدام بهم نمیرسیم، تورم از یک طرف، حقوق یک طرف، هیچ وقت بهم نمیرسیم، قصه پیچ برداشته است و جوابهای تستی ندارد، نیازمند یک همبستگی ذهنی کارشناسی و تخصصی است و یک اراده اجرایی جدی است و اینها تا شکل نگیرد، جواب نمیدهد، مصرف بنزین ۱۲۰ یا ۱۳۰ میلیون لیتر در روز.
دانش جعفری: تا ۲۰۰ میلیون لیتر رسیده است.
مصطفی پورمحمدی: درهمان سهمیه بندی که اجرا کنیم که جمعیت ۶۴ میلیون تا اوج مصرف رساندیم به ۶۰ یا ظاهر ۶-۷ میلیون.
دانش جعفری: ۶۵ میلیون
مصطفی پورمحمدی: با اجرای سهمیه بندی اول فشار بود به ۳۷ میلیون، کوپن میدادم ۳-۴ میلیون اضافه شد، رسید به ۴۰ میلیون و یک خورده روال افتاد ۵۰ میلیون توزیع کردیم و از همه بخشها پرسیدیم کارهایتان افت کرد، گفتند نه، گفتیم مردم تفریح و سفرتان افت کرده است، گفتند نه، متاسفانه تعابیر ضعیفی انجام دادیم، کوپنهای تشویقی و کارهایی که هیچ موقع درست نبود و در دولت آن موقع صحبت کردم، ما الگوی مصرف را بهم زدیم و اسراف کاری را رواج دادیم. سبک زندگی امروز ایران هدر دادن منابع، آب همین اتفاق برایش افتاده است، بنزین و گازوئیل و گاز همین اتفاق افتاده است، نباید ۴-۵ میلیارد دلار از بابت واردات انرژی از بودجه کم ارزی برداشت کنیم و اینها بحثهای جدی است و تعارف چرا میکنیم و با مردم راحت حرف نمیزنیم، نمیشود پیچاند، جواب سوالهای مردم و جواب مسائل را نداد، من معتقدم که مردم به ما اعتماد می کنند، چون کردند، در تجربه گذشته داریم، به امام، به رهبری، در جنگ، در تجارب سخت باید اعتمادسازی کنیم و بگوییم با هم سختی میکشیم، ولی وقتی من یک بنگاههایی را تقویت کرده و رانت میدهم و آلاف و الوف در حساب و کتابهای شان میآید و حواش شان پولدار میشوند و از هر مزایایی برخوردار میشوند، مردم چرا به من اعتماد کنند میگویند تو فقط داری شعار میدهید، نگاه کن اطرافیانت را که چه وضعیتی دارند، آن وقت به مردم میگویید سختی تحمل کنید و مشکلات را تحمل میکنید، معلوم است که باور نمیکند و هر روز گله میکند، همان منظومهای که من ترسیم کردم اجبارا باید انجام دهیم.
مجری: هشت دقیقه
مصطفی پورمحمدی: مثلا ما از یک طرف بازار بورس را فعال کردیم، از یک طرف سهام عدالت آمدیم، سهام عدالت مدیریتش را ندادیم به مردم، من جزو مدافعین سهام عدالت بودم به خاطر این که بازار سرمایه توسعه بکند و نرخش، نرخ خوب جهانی شود، به شدت در مقابل دوستانی که با سهام عدالت قبول نداشتند، من میرفتم، من نمیخواهم اسم ببرم، بزرگان کشور را، کلی مباحثه کردم که آقا دفاع کنید ازاین، بازار سرمایه باید توسعه پیدا کند، بدهیم دست شرکتهایی که آنها اداره کنند، بازار بورسی که با این ورشکستی ۵-۶ سال افت کرده است و چه بلایی سرمردم آوردیم، این یک زنجیره است معنی اش این نیست که حرفهای من همه اش موفق است، مهم است که در مسیر درست حرکت کنیم، در مسیر درست، همراهی ملی را جلب میکند و بعد خودش اصلاح رفتار شکل میگیرد.
مجری: هفت دقیقه از زمان تان باقی مانده است.
آل اسحاق: با توجه به این که وقت کم است شما کلیات را اشاره کنید که وقت برای جمع بندی هم باشد. یکی از مشکلات، بزرگ بودن دولت است، همه دولتها از اول انقلاب گفتند، سوال این است، در نظر حضرتعالی مهمترین موانع کوچک کردن دولت چیست، فقط اسم ببرید یا هر جور صلاح میدانید، این یک، نکته دوم، بلاخره این دولت بزرگ یک تعدادی کارمند و مدیر دارد، فرض کنید کوچک کنید اینها را چکار باید کرد، تشریف ببرید کره مریخ، فکری به حال اینها باید کرد یا نکرد، این یک سوال، یک مسئله ما موضوع قاچاق داریم در کشور، از اول انقلاب مسئله قاچاق با ما بوده است، حالا ده میلیارد، یا بیست میلیارد کمتر یا بیشتر، قاچاق چکار میکنید با برخورد امنیتی و بگیر و ببند میخواهید عمل کنید، یا راه حل اقتصادی دارد، این که قاچاق هست چکار میکنید، این دو تاسوال؟
مصطفی پورمحمدی: همه دولتها گفتیم، تمام برنامهها نوشتیم، دولت کوچک بشود، چابک بشود، ناظر بشود، تصدی گری نکند، متاسفانه هر دولتی آمده است، بزرگتر شده است و این مشکلی است جدی، حتما باید تلاش کنیم، البته یک بخشهایی دولت جلوی بزرگ شدن آن گرفته شده است، این طور نیست که همه بخشهای دولت، بزرگ شده باشد، ما یک تصمیم جدی بگیریم که از این به بعد نگذاریم دولت بزرگ شود، در هر شکل آن، کوچک کردن خیلی کار سختی است، اول مسئله مهم بزرگ نشدن دولت است، چون نظام بازنشستگی میآید، اگر یک برنامه ریزی درست بکنیم، در دورههای زمانی با یک برنامه ریزی، این کار هم با عجله و با زمان کوتاه امکان پذیر نیست، باید یک مقطعی میخواهد و مدیریت درست میخواهد با نظام بازنشستگی و جا به جایی کارشناسان در حوزههای مختلف که نیاز دارد و از بخشهای مستقیم دولتی به بخشهای شرکتهای وابسته که امثالهم که بار دولت را کاهش دهیم نه این که شرکتها بروند خودشان حیاط خلوت جذب سفارشیها، که بنگاهها الان بدتر هستند.
مجری: سه دقیقه و نیم
آقای پورمحمدی: قاچاق من وقتی وزیر کشور بودم، مسئول شورای امنیت شرق بودم، غرب، من اضافه کردم در شورای امنیت ملی مسئولیت شرق کشور هم بشوم، بعد گفتند که میخواهید امنیت برقرار کنید، گفتم بنویسید شورای توسعه شرق و بنویسیم شورای توسعه غرب، گفتند آقای وزیر کشور تو مسئول امنیتی هستید، گفتم اگر امنیت میخواهید توسعه ایجاد کنید، اقتصاد مرزنشینان را درست کنیم. در یک دوره پروسه زمانی فرآیند، خود آنها حافظ امنیت مرز میشوند، چون میدانند که قاچاقچی مخل اشتغال و درآمدش هست.
مجری: دو دقیقه
آقای پورمحمدی: آقا سوال دارند چکار کنیم.
مجری: شما در دوره اول هشت دقیقه طول کشید.
بحرینی: من فقط یک تعهد میخواهم، خیلی سوال جواب ندارد، هم توی این برنامه شما فرمودید هم در مناظره فرمودید شاید جاهای هم دیگر هم این را گفتید که من بخشی از برنامه هفتم را قبول ندارم و استدلال هم دارید، میفرمایید اجرایی نیست، یک چیزهایی پیش بینی شده است که قابل اجرا نیست.
بسیار خوب، این حق شماست که قابل اجرا ندانید، من نه از این باب که خودم دخیل بودم در تهیه این برنامه و علقهای دارم، از این باب عرض نمیکنم، از منظر قانون اساسی وقتی قانون به رئیس جمهور ابلاغ میشود، رئیس جمهور موظف است به دستگاهها ابلاغ کند برای اجرا، در قانون اساسی ما، برای رئیس جمهور حق وتو پیش بینی نشده است، حتی اگر رئیس جمهور ابلاغ نکرد، رئیس مجلس موظف است ابلاغ کند و میرود برای اجرا.
آقای پورمحمدی: که شده است و قبلا نمونه داریم.
بحرینی: بله خیلی اتفاق افتاده است و اتفاقا در دولتهای قبلی که شما بودید، برنامه ششم هم بوده است، در همان دولت، رئیس جمهور وقتی شروع به کار کرد، گفت من برنامه را قبول ندارم، خوب راه دارد، میتواند اصلاح برنامه را ببرد مجلس، جنابعالی اگر ان شاءالله رئیس جمهور چهاردهم کشورمان باشید، حتما این حق را دارید که لایحه اصلاح برنامه هفتم را تقدیم مجلس کنید، اما سوال، آن که عرض کردم ناظر به یک تعهد است این است، فرض کنید مجلس اصلاحات مورد نظر شما را قبول نکرد و مجددا شما را الزام کرد همین برنامه را اجرا کنید، آیا به عنوان رئیس جمهور بنا دارید تمرد کنید و بگویید من اجرا نمیکنم یا، چون رئیس جمهورید و، چون ذیل قانون اساسی قرار است کار کنید، تمکین میکنید به همان برنامه، البته تلاش تان میکنید برای اصلاح آن، آن به جای خود، ولی بر فرض این که مجلس با شما همکاری نکند، موضع شما چیست، بلاخره میخواهید چکار کنید؟
مجری: مجموعا دو دقیقه فرصت دارید.
آقای پورمحمدی: من معتقدم کشور باید با قانون پیش برود، قانون بد هم باید محترم باشد، متاسفانه یکی از آسیبهای بزرگ در نظام بی توجهی و تضعیف قانون بوده است، من حرف هایم میزنم جدی ولی به قانون به جد پایبند هستم و این را اساس رشد و ارتقا و توسعه کشور میدانم. اما تمام تلاش خودم را میکنم که قانون اصلاح بشود، رهبری معظم این شورای هماهنگی قوا را تشکیل دادند، خودشان تدابیر خاص دارند، تصمیمات خاص ذیل اصل ۵۷ را دارند از تمام ظرفیتها تلاش میکنم برای حل معضلات کمک بگیرم، اما هیچ گاه اجازه نمیدهم قانون تضعیف شود، این خطرناک است، کاملا حرف جدی است.
خوب مردم عزیز ما آمدیم تا به خدمت شما تمام ظرفیتهای مان، توان مان، تجربه مان را، در اختیار بگذاریم، از خدا هم کمک میخواهیم، سعی میکنیم خالصانه و صادقانه در خدمت شما باشیم، اما همه این مطالب در گرو همکاری شما، پاسخ شما، داد و ستد اعتماد و صداقت و محبت بین ما و شماست.
اگر به آن جا رسیدیم و دهم تیر بنده منتخب شما شدم، هشتم برگزار میشود تا دهم نتیجه میآید، منتخب شما شدم، قرار و پیمان این است، تشکر میکنم از سرکار خانم، کارشناسان خوب و مردم شریف که ناظر و شاهد گفتگوی ما بودند.