پخش زنده
امروز: -
۱۵ رجب سالروز ارتحال حضرت زینب کبری (س) کوه صبر و استقامت و عامل ماندگاری قیام عاشورا.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، حضرت زینب کبری (س) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری در شهر مدینه منوّره متولّد شدند. نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغری، عصمة الصغری، ولیة اللّه العظمی، ناموس الکبری، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ...
همسر گرامی آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب بود. در کتاب اعلام الوری برای آن بانوی بزرگوار سه پسر به نامهای علی، عون و جعفر و یک دختر به نام ام کلثوم ذکر شده است.
هوش و ذکاوت بی نظیر
صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوی بزرگوار چنین مینویسد: در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوی بزرگوار همین بس که خطبه طولانی و بلندی را که حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) در دفاع از حق امیرالمؤمنین (ع) و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم (ص) ایراد فرمودند، حضرت زینب (س) روایت فرموده است و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر میکند.
چنانچه ابوالفرج اصفهانی در مقاتل مینویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه (س) را از حضرت زینب (س) روایت کرده و میگوید: حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی علیهالسّلام..» دقت کنیم که حضرت زینب علیها السلام با اینکه دختری خردسال (یعنی هفت ساله و یا کمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوی معارف اسلامی و فسلفه احکام و مطالب زیادی است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکی از راویان این خطبه بلیغه و غراء میباشد.
علاقه ویژه زینب به امام حسین (ع)
علامه جزایری در کتاب (الخصائص الزینبیه) مینویسد: وقتی که حضرت زینب (س) شیرخوار و در گهواره بود، هرگاه برادرش حسین (ع) از نظر او غایب میشد، گریه میکرد و بی قراری مینمود. هنگامی که دیدهاش به جمال دل آرای حسین (ع) میافتاد، خوشحال و خندان میشد. وقتی که بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه، نخست به چهره حسین (ع) نگاه میکرد و بعد نماز میخواند.
گفتهاند: حضرت امیرالمؤمنین (ع) هنگامی که زینب (س) را به پسر برادرش عبدالله بن جعفر تزویج کرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زینب خواست با برادرش حضرت امام حسین (ع) سفر رود، او را از آن منع نکرده و باز ندارد، و، چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت امام حسین (ع) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن را نپذیرفت و عبدالله مایوس و نومید گردید، دو فرزندش عون و محمد را فرمان داد که به همراه آن بزرگوار به عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد و کارزار نمایند.
شجاعتی نظیر حسین (ع)
درباره آن بانوی بی نظیر بیشتر راجع به حضور ایشان در کربلا و همراهی برادر بزرگوارشان و همچنین سرپرستی اسرای کربلا و ابلاغ پیام عاشورا سخن گفته شده است. شجاعت حسین (ع) در خواهرش زینب (س) هم بود؛ یا زینب (س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، چیزی کم از حسین (ع) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالی راستی محیرالعقول است.
شیخ شوشتری میگوید: اگر حسین (ع) در صحنه کربلا یک میدان داشت، مجلله زینب (س) دو میدان نبرد داشت: میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومی مجلس یزید پلید. اما تفاوتهایی که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع) با لباسی که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد.
زینب از حسین (ع) جدا نمیشود
حضرت زینب کبری (س) از سوم شعبان سال ۶۰ هجری در مکه بود. چون سربازان یزید میخواستند در مکه و در حرم امن الهی امام حسین (ع) را مخفیانه بکشند، لذا امام روز ترویه که روز هشتم ذی الحجه است، مکه را به سوی عراق ترک کرد. زینب (س) نیز در این کاروان حضور داشت. ابن عباس گفت: یا حسین! اگر خود مجبور به رفتن هستی، زنان را با خود همراه مبر. زینب (س)، چون این سخن را شنید، سر از کجاوه بیرون کرد و گفت: ابن عباس! میخواهی مرا از برادرم حسین جدا کنی؟! من و جدایی از حسین؟! هرگز.
اسارت، رمز ماندگاری قیام عاشورا
پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگی کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبری بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبری (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.
سخنرانی قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومی شد. وی در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مینازید و میگفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟! " با شهامت و شجاعت وصف ناپذیری گفت: جز زیبایی چیزی ندیده ام. شهادت برای آنان مقدر شده بود. آنان به سوی قربانگاه خویش رفتند به زودی خداوند آنان و تو را میآورد تا در پیشگاه خویش داوری کند».
آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زاده اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستی او را بکشی مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.
کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومی را دگرگون نماید. جلسهای یزید به عنوان پیروزی ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستی به صورتش میزد، زینب کبری (س) با سخنرانی خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
در مدینه نیز زینب (س) پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پی تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخی حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخی دیگر گفته اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری درگذشت.
در تاریخ وفات حضرت زینب کبری (س) سومین فرزند امیرمومنان حضرت علی (ع) اختلاف نظر وجود دارد، اما مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری روز یکشنبه وفات کرده است.
یکی از سوالاتی که در ارتباط با آن بانوی بزرگوار و بی مثال مطرح میشود که البته محققان و پژوهشگران تاریخی به آن پاسخ دادهاند درباره چگونگی وفات ایشان است.
براساس برخی از نوشتهها آن حضرت مریض شد و به طور طبیعی وفات کرد و این احتمال طبیعیتر به نظر میرسد، چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آنها بیمار شد.
براساس برخی از احتمالات حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم دور نیست، چون حضرت زینب همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمیتواند او را تحمل کند.