پخش زنده
امروز: -
شهید حبیب الله افتخاریان، یکی از شهدای گرانقدر جنگ هشت ساله ایران و عراق است که در بین رزمندگان ملقب به ابوعمار بود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مازندران، شهید حبیب الله افتخاریان یکی از شهدای گرانقدر جنگ هشت ساله ایران و عراق است که در بین رزمندگان ملقب به ابوعمار بود.
توجه و به زندگی شهدا و به خصوص فردی مثل ابوعمار در این اوضاع به همه ما کمک میکند تا به فطرت پاک خود روجوع کنیم و مسیر رشد و تعالی را سریعتر بپیماییم.
زندگینامه شهید
حبیب الله افتخاریان در سال ۱۳۳۴ ه. ش در خانوادهای مذهبی در بهشهر چشم به جهان گشود. در ۴ سالگی پدر بزرگوارش به رحمت خدا رفت و تحت سرپرستی مادر صبور و شجاع و عموی مهربانش بزرگ شد.
پس از دوران طفولیت با گذشت ایام، خصوصیات اخلاقی و انسانی وی آشکارتر شد و در بین دوستان و هم سن و سالهای خود به خوبی میدرخشید. از همان ابتدای زندگی با قرآن و اهل بیت آشنا شد و در جلسات قرآن حضور فعال داشت. پس از اتمام مرحله ابتدائی و شروع دبیرستان، شور و شوق بیشتری نسبت به اسلام در وی ایجاد شد و توجه به دانش اندوزی و مطالعات مذهبی توام با مطالعه علوم و معارف اسلامی در او اوج گرفت. او تلاش زیادی در به کار گیری اندوختههای مذهبی اش در عرصه عمل داشت.
مقطع ابتدائی «حبیبالله»، در دبستان آیتالله نبوی فعلی زادگاهش بهشهر طی شد. سپس به دلیل شرایط نامطلوب مادی خانواده، تحصیل در مقاطع بالاتر را در کلاسهای شبانه، توأم با کار و تلاش از سر گرفت و موفق به اخذ دیپلم شد.
تحصیل در آلمان و آشنایی با امام
بعد از پایان خدمت سربازی، سال ۱۳۵۵ در اداره برق اصفهان مشغول به کار شد و در همین ایام، مبارزات سیاسی علیه رژیم را از سر گرفت. بعد از دستگیری یکی از دوستانش در سال ۱۳۵۶، عازم بهشهر شد و فعالیتهای انقلابی خود را در آن جا ادامه داد. سپس در همین سال (۱۳۵۶)، جهت ادامه تحصیل به آلمان رفت و در دانشگاه عالی فنی فرانکفورت مشغول به تحصیل شد.
حبیبالله در آنجا بود که با افکار و شخصیت امام خمینی (ره)، بیشتر آشنا شد. او حتی برای دیدار با امام به نوفللوشاتو رفت و برای اقامت در آلمان یا برگشت به کشور، از ایشان کسب تکلیف کرد. سپس با ترغیب ایشان نسبت به حضور در صحنه انقلاب، برای تکمیل دوره آموزشهای تخصصی، نظامی و چریکی، به فلسطین رفت و از آنجا راهی سوریه و لبنان شد.
لقب «ابوعمار»
حبیبالله که به خاطر پسرش عمار از طرف امام خمینی، «ابوعمار» لقب گرفته بود، در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، از محافظان ویژه ایشان در بازگشت به وطن بود.
فرماندهی سپاه بندر ترکمن
حبیبالله در اسفند همین سال (۱۳۵۷)، در پی فرمان امام (ره) مبنی بر تشکیل سپاه، به اصفهان رفت و به عنوان پایهگذار سپاه پاسداران این شهر، تلاش زیادی کرد. سپس برای مبارزه با قائله ضد انقلاب، عازم گنبدکاووس و بندرترکمن شد و به عنوان فرمانده سپاه پاسداران بندرترکمن، رشادتهای فراوانی از خود نشان داد.
دوران جنگ
با شروع جنگ تحمیلی، ابوعمار از همان آغازین روزهای جنگ، فرماندهی تیپ ۲۵ کربلا را به عهده گرفت. او با همین سمت، در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس و رمضان و خنثیسازی حمله دشمن در سرپلذهاب، نقش مهمی ایفا کرد. علاوه بر آن، در جنگهای نامنظم نیز با دکتر چمران همراه بود. اگرچه، قائممقام قرارگاه ابوالفضل در جنگلهای گیلان و مازندران، معاونت قرارگاه حمزه و فرماندهی سپاه مریوان، مسئول آموزش نظامی در ستاد منطقه ۳، جانشین واحد عملیات در اصفهان، مسئول تشکیل انجمنهای اسلامی، فرمانده آموزش بسیج در کردستان، فرمانده توپخانه در سرپل ذهاب، فرمانده نیروهای بسیج گنبد، و جانشین تیپ کربلا، از دیگر خدمات ارزنده حبیبالله میباشد.
خاطره یکی از پیشمرگان کرد از شهید
«محمدکریم بارنامه» ـ یکی از پیشمرگان کرد ـ میگوید: «یک روز جهت تعقیب گروهک کومله و دموکرات، به روستاهای اطراف مریوان رفتیم. ما بعد از کسب پیروزی، با یک تویوتای شش سیلندر برگشتیم. همه بچهها گرد و خاکی بودند. ابوعمار ما را در سپاه پیاده کرد و دستور داد که حمام را برای بچهها آماده کنند. من تا آن لحظه فکر میکردم که او یک بسیجی اعزامی است. اما بعد، از یک بسیجی پرسیدم: او کیست؟ گفت: فرمانده سپاه است. او با اینکه فرمانده ارتش بود، در آن روز و در آن لحظه بحرانی، پشت تویوتا با ما برگشت.»
از دیگر مشخصههای ابوعمار، رابطه عمیق او با خانوادههای معظم شهدا بود. وی با داشتن روحیهای سرشار از محبت و صمیمیت، همواره نزد آنها از جایگاهی عالی برخوردار بود.
خاطره همسر شهید
«رقیه سراجیان» درباره همسرش اینگونه روایت میکند: «نمازش همیشه اول وقت بود. اوایل ازدواجمان که به آن صورت نماز جماعت برپا نمیشد، ما سعی میکردیم که در خانه، با بچهها نماز بخوانیم. او علاوه بر آن، به فرزندانمان سفارش میکرد که حتما بعد از نماز، یک آیه قرآن بخوانند.»
بانو سراجیان در ادامه گذری به خاطرهای دور میزند، که خواندنش خالی از لطف نیست: «وقتی عمار سه، چهار ساله بود، همسرم حبیبالله اکثر نیمهشبها از خانه بیرون میرفت. برایم سوال شده بود که او کجا میرود؟ یک شب که از او پرسیدم، گفت: میخواهی به تو بگویم؟ گفتم: بله. گفت: فقط اگر آمدی، نترس. بعد، یک شب با هم به یکی از قبرستانهای اصفهان رفتیم. در آنجا برق نبود؛ فضایی بزرگ و تاریک بود. دیدم که او، در انتهای قبرستان، برای خودش یک قبر کنده بود، که به داخل آن میرفت و از خدا طلب مغفرت میکرد.
شهادت
سرانجام، حبیبالله در ۱۹ اسفند ۱۳۶۳ در بمباران شهر مریوان، حین کمکرسانی و هدایت مردم به پناهگاه، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. سپس، با بدرقه یادگارانش «محمد، مهدی و محدثه»، تا بوستان بهشت فاطمه بهشهر بدرقه شد.
وصیتنامه شهید حبیب الله افتخاریان (ابوعمار)
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
با سلام و درود فراوان خدمت مهدی موعود (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با درود به امت شهیدپرورمان و با سلام ودرود به پدر و مادر ایثارگر و مهربانم، وصیت میکنم که فرزند خود را در راه خدا قربانی نمایید و دین خود را از گردنتان ادا نمایید.ای آنکه وصیت نامه ام را میخوانی بدان که از کودکی آرزوی بسیار داشته ام و آن هم تنها رسیدن به لقاءالله و جهاد فی سبیل الله بوده و هست.
دوست داشتم که در جنگ مانند امام حسین (ع) شهید شوم، هرچند که در آن زمان نبودم به ندای حسین لبیک بگویم، اما اکنون هستم، میتوانم به ندای حسین لبیک بگویم و گفته ام و به آرزوی خود نیز که شهادت است رسیدم و، چون که باید زمینهای برای شیفتگان الله فراهم کنیم تا بتوانیم از آن عبور نماییم. خواهران وبرادران مسلمانم قدر رهبر کبیر امامت امت را بدانید و روحانیون مبارز و همیشه در صحنه را حامی باشید، به نماز جمعه و جماعت و دعای کمیل و توسل و … اهمیت دهید، نماز شب را بپا دارید، جبهههای نبرد حق علیه باطل را یاری کنید، در جبههها شرکت کنید، چون که امام واجب شرعی اعلام فرموده اند.
خواهران حجاب خود را رعایت کنید، که دشمن از همین حجاب شما میترسد و بدن آنان به لرزه میافتد، خواهرم حجاب تو از خون سرخ من افضل است، از منافقین کوردل میخواهم که دست از این اعمال زشت و کثیف خود بردارند و به اسلام عزیز روی آورند؛ و السلام علیکم و رحمه الله وبرکاته»
رونمایی از کتاب در جستجوی ابوعمار
شهید حبیب الله افتخاریان که شهید شاخص دانشجویی کشور محسوب میشود به همراه ۲۵۰ دانشجوی شهید استان مازندران از افتخارات این استان هستند که به همراه تحصیل علم در سنگر مجاهدت و رشادت هم سربلند بودند.
از کتاب در جستجوی ابوعمار در آذر 1402 رونمایی شد. این کتاب که به قلم سیده سما حسینی نوشته شده به زندگی دانشجویی و مبارزات شهید حبیب الله افتخاریان اختصاص دارد و هدفش آشنایی نسل جوان کشور با رشادتهای این سردار دلیر کشورمان است.
روحش شاد و راهش پررهرو
بنیامین مرشدی و گزارشی از رشادتهای ابوعمار: