پخش زنده
امروز: -
یک کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به اینکه با عملیات طوفان الاقصی، معادلات قدرت در منطقه کامل به هم خورده است گفت: محور مقاومت یک معادلهای در منطقه ایجاد کرد که این تغییر معادله اثراتی بر نظام بین الملل خواهد داشت که نگاه تمدنی یا جهانی سازی آمریکا را در آینده نیز به چالش خواهد کشید.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ هادی ثروتی کارشناس مسائل بین الملل در برنامه رادیو گفتگو ابعاد عملیات طوفان الاقصی و جنگ غزه و تأثیر آن بر توازن قدرت در غرب آسیا را بررسی کرد.
سؤال: عملیات طوفان الاقصی وارد ماه سوم خود شده و عملیات نظامی زمینی رژیم صهیونیستی هم ۴۰ روز را سپری کرده است. اگر نگاهی بیندازیم در نبردهایی که در غزه از ۲۰۰۷ که اولین آن بود تا امروز اتفاق افتاده؛ در این ۱۵ سال یا ۱۶ سال از حیث زمان شاید این نبرد طولانیترین نبرد باشد، چون طولانیترین نبردی که ثبت شد قبل از طوفان الاقصی، نبرد ۲۰۱۴ بود که ۵۱ روز از ابتدا تا انتهایش به طول انجامید. امروز ما نزدیک تقریباً هفتادمین روز میشویم. به نظر شما این فرسایشی شدن و طولانی شدن جنگ از ابعاد مختلف نظامی، امنیتی، سیاسی، رسانه ای، افکار عمومی بین المللی، واقعاً متمایز بوده از بقیه آن چهار تا پنج نبرد قبلی. این عواملی که به طور گذرا عرض کردم چه تأثیراتی از حیث راهبردی، چه تاکتیکی در منطقه غرب آسیا و در شکل گیری توازن قدرت در منطقه غرب آسیا خواهد داشت؟
ثروتی: در طول یکی دو دهه اخیر به دلیل این که شرایط جدیدی بر منطقه و خاصه بر نیروهایی که نبرد آزادسازی فلسطین را انجام میدهند حادث شده از جمله این که آنها به آموزشهای جدید، تکنولوژیهای جدید و با انگیزههای جدید تجهیز شدند و میتوانند با انگیزه بهتر با یک نگاه آرمان خواهانه، این نبرد آزادسازی را انجام دهند. در طول این سالها خصوصاً بعد از این که نبرد حزب الله با رژیم صهیونیستی منتج به شکست و مفتضح شدن چندین باره صهیونیستها شد. یک انگیزه بیشتری پیدا شده برای فلسطینیها که میشود آن لانه عنکبوت را دچار مشکل کرد. میتوان برای آن هزینه آفرید و میتوان آن را در یک فرایند طولانی مدت شکست داد و از حیز انتفاع ساقط کرد. سلسله عملیاتهایی که در طول این سالها توسط فلسطینیها در جهت نبرد آزادسازی فلسطین انجام شده است از جهاد اسلامی که سیف القدس را انجام دادند، دیدیم که موفقیتهایی داشت و یک ضربات سنگینی بر صهیونیستها وارد شد. عملیات طوفان الاقصی یک نبرد ویژه بود، یک نبردی با تکنیک ها، تاکتیکها و در یک شرایط جنگ ترکیبی ویژه بود که در آن همه امکانات و تسلیحات را توانستند به کار بگیرند و یک شگفتی بیافرینند و یک شکست سنگینی را بر هیمنه صهیونیستها که اعتقاد داشتند ما بزرگترین قدرت اطلاعاتی و نظامی و پیچیدهترین دستگاههای امنیتی را داریم که همه را زیر نظر داریم و کوچکترین سیگنال را کنترل میکنیم، اما حماسیها توانستند با یک شرایط خاص و اقدامات ویژه در یک جنگ ترکیبی صهیونیستها را دچار سردرگمی و متحمل ضربه سنگینی کنند که این ضربه عمق و شدت، چون داشت و آسیب گستردهای به صهیونیستها زد، طبیعتاً معادلات خاصی را برای هم رژیم، هم برای فلسطینیها رقم زد در چارچوب این نبرد آزادسازی که ابعاد مختلفی دارد؛ ابعاد منطقه ای، بین المللی و داخلی و طبیعتاً تأثیراتی هم در غرب آسیا خواهد داشت. هم معادلات بین المللی را تغییر خواهد داد و توازن قدرت را هم در منطقه به هم خواهد ریخت.
سؤال: همان طور که اشاره کردید، جنگ دیگر به معنای واقعی کلام؛ فرسایشی شده است، امروز مقام ارشد سازمان ملل اگر اشتباه نکنم؛ رئیس کمیسیون آوارگان سازمان دیروز صحبتی میکند و میگوید که امروز در غزه دارند در گوشهای از جهنم زندگی میکنند؛ که اشاره به وضعیت بد انسانی در آن جا دارد. از طرفی شما میبینید که بعد از گذشت دو ماه از این جنگ شورای امنیت قطعنامهای را بررسی میکند در آن جا به غیر از آمریکا که وتو کننده است، بقیه کشورهای عضو؛ آن ۱۵ عضو دائم و غیردائم یا با رأی مثبت یا رأی ممتنع تأیید میکنند بحث آتش بس را و فردایش که روز قبل باشد، در مجمع عمومی دوباره این تکرار میشود و به غیر از آمریکا، اتریش و چک و چند کشور ذره ای، بقیه رأی مثبت میدهند به پایان جنگ که حالا در سخنرانی شب گذشته رئیس جمهور آمریکا به این موضوع اشاره شد که رژیم صهیونیستی به دلیل بمباران بی رویه دارد حمایت خود را در نظام بین الملل از دست میدهد. یعنی نگاه کنید قطعاً موارد دیگری میشود اشاره کرد که اینها در فرایند طولانی شدن و فرسایشی شدن جنگ است. شما میتوانید این فرسایشی شدن جنگ را ابعادش را ۱- در خود بحث نظامی، یعنی چه سرانجامی در نهایت این جنگ خواهد داشت و ابعاد و پیامدهایی از جنس حیثیتی برای رژیم و آبروی رژیم و به تعبیری که حضرت آقا در سخنرانی اخیرشان داشتند که این وسط آبروی غرب هم به طور کامل رفت، یک مقدار از این جنس و این ابعاد بحث فرسایشی شدن جنگ را برای ما توضیح دهید.
ثروتی: راهبرد صهیونیستها بیشتر استفاده از نبرد یا جنگ برق آسا بوده و این راهبرد یا استراتژی را سعی میکردند که در طول زمان و مواجهه با طرفهای مقابلشان؛ چه کشورهای عربی، غیر عربی و چه گروههای فلسطینی، حزب الله و نیروهای مقاومت انجام دهند. شرایطی هم که تعریف میکردند این بود که ما با توان و ظرفیت نظامی مان، با قدرت و اقتدار نظامی و توان امنیتی و اشراف اطلاعاتی مان میتوانیم خیلی سریع با یک نبرد برق آسا تعیین تکلیف کنیم کشور مقابل یا گروه مقابل را. در طول زمان هم این را نشان داده بودند و در مواجهه با کشورهای عربی در نبرد ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ این وضعیت را تثبیت و اثبات کرده بودند، اما در طول زمان، شرایط و معادلات با فضایی که در محیط مقاومت ایجاد شد این تسری به نیروهای اجرا کننده نبرد آزادسازی فلسطین هم تسری پیدا کرده، شما اگر میبینید حزب الله یا یمنیها در منطقه خودشان میتوانند نبرد آزادسازی را بر علیه اشغالگری یا در یمن بر علیه عربستان و امارات انجام میدهند یمنی ها؛ این یک الگو است. تاکتیک ها، تکنیکها و استفاده از تکنولوژیهایی که در آن جا به کار گرفته شد، عربستانیها و اماراتیها را واقعاً به سطوح آورده بود. نبرد مثال زدنی حزب الله در دورههای مختلف علیه صهیونیستها باز هم یک شکست بزرگی بر پیکره و هیمنه صهیونیستها بوده، این الگوهای خوبی شده است برای مجریان نبرد آزادسازی فلسطین؛ جهاد اسلامی، حماس و گروههای فلسطینی. صهیونیستها به توان نظامی خود خیلی میبالیدند؛ ما قدرت پنجم، چهارم دنیا هستیم، خیلی راحت میتوانیم هر معادلهای را به هم بزنیم، الآن در مواجهه با این نبرد و جنگ ترکیبی ویژهای که الآن حماس به کار گرفته و ابداعات، ابتکارات و خلاقیتها و نگاه نخبگانی که در این جنگ به کار برده است، نشان میدهد که صهیونیستها نتوانستند در آن معادلاتی که رقم زده بودند در مواجهه با گروههای فلسطینی که توان و ظرفیت مشخصی دارند و بی ادعا هم عملیات میکنند، خیلی راحت شکست خوردند. بپردازیم به این که این فرسایشی شدن چه توان، اثرات و ثمراتی برای صهیونیستها خواهد داشت. طبیعتاً دو طرف معادله مشخص هستند؛ یک گروه فلسطینی که نبرد آزادسازی را با توان و ظرفیت مشخصی انجام میدهد، یک جنگ نامتقارن را، یک عملیات ترکیبی را انجام داده علیه یک نیروی منظم و کلاسیک صهیونیستی که یک ارتش منظمی دارد، صدها هزار نفر نیرو دارد، نیروهای احتیاط دارد و مدعی توان امنیتی، اشراف اطلاعاتی و بسیاری از این مؤلفه هاست. امکانات تکنولوژی بالایی هم دارد. فرسایشی شدن جنگ الآن ببینیم چه توفیقی برای دو طرف داشته است؟ نیروهای آزادیبخش فلسطین یعنی حماس که این نبرد آزادسازی را الآن انجام میدهند، توانسته اند ضربه مهلکی به صهیونیستها بزنند، توانسته اند توان موشکی، امکانات و تکنولوژیهایی که در دسترسشان است هیمنه رژیم صهیونیستی را به هم بریزند و در عین حال در مقابل جنگ زمینی و نبرد تن به تن و تن با تانک؛ هر اصطلاحی که دوستان اخیراً به کار میبرند توانستند حماسیها نشان دهند که صهیونیستها نتوانستند ضربات سنگینی به اینها بزنند. چرا؟ صهیونیستها توانستند بمباران کنند، مردم را بکشند، خانهها را تخریب کنند، آب، برق و زیرساختها را تخریب کنند. اما آیا توانستند دسترسی به حماس که ادعای این را دارند که ما میخواهیم آنها را نابود کنیم، داشته باشند؟ آیا توانستند آن ملاحظاتی که داشتند؛ دو، سه راهبردی که تعیین کرده بودند برای مواجهه با این طوفان الاقصی به آن برسند؟ قطعاً جوابش خیر است. از طرف دیگر فرسایشی شدن جنگ توان اقتصادی، ظرفیت گردشگری، نیروی انسانی و ظرفیتهای داخلی این کشور که به اصطلاح توجه داشت و چرخ زندگی صهیونیستها در آن جا میگشت، الآن دچار نوسان بسیار زیادی شده است. مردم بیکار شدند، اشتغال از بین رفته است، همه نیروهای احتیاط رفته اند خدمت زیر پرچم به اصطلاح و هر روز ۱۰ها میلیون دلار صرف هزینه جنگ میشود با مقدار ظرفیت درآمد اقتصادی این رژیم منحوس. با این محدودیت توان اقتصادی و به هم ریختگی شرایط کسب درآمد برای این رژیم، ادامه جنگ یا فرسایشی شدن و تداوم فرسایشی شدن جنگ چه اثراتی بر آنها خواهد داشت؟ خاصه این که به اهداف خودشان هم نرسیدند. طبیعتاً آینده اقتصادی روشنی برای صهیونیستها نخواهد بود و در عرصههای مختلف هم افتضاحات، شکستها و ناامیدیهای زیادی برای آنها رقم خواهد خورد. البته ما فقط در مقابله بین حماس و رژیم صهیونیستی گفتیم، اصلاً محور مقاومت را الآن باز نکردیم.
سؤال: اشاره کردید به محور مقاومت، یکی از اتفاقاتی که برای اولین بار در پی این جنگ رخ داد، آن چیزی بود که سالها حرفش بود ولی ما در عمل ندیدیم؛ آن هم بحث وحدت ساحات بود؛ این که محور مقاومت مدعی بود که اگر جنگی بخواهد رقم بخورد به صورت جدی در منطقه؛ کل محور به صورت ید واحد در مقابل آن صف آرایی میکنند و امروز ما میبینیم که بیش از در همین ۳۰ – ۴۰ روز میبینیم که هم گروههای مقاومت در عراق پایگاههای آمریکایی را در عراق و سوریه میزنند، هم یمنیها در دریای سرخ کشتیها را مورد آسیب قرار میدهند یا به صورت پهپادی و موشکی به جنوب سرزمینهای اشغالی حمله میکنند و همین طور بخشی از جولان اشغالی هم مرز با سوریه و حزب الله هم که تمام قد در مرزهای جنوبی با رژیم درگیر است و این وحدت ساحات حتی در حوزه رسانهای و اینها هم شاهدش هستیم که وقتی اینها بیانیه میدهند چه جهاد اسلامی، چه حماس، چه حزب الله، چه انصارالله و چه مقاومت عراق، حتی فرمت این بیانیهها هم شبیه هم است، فقط پایین امضایش یک جا عراق است، یک جا لبنان و یک جا گروه دیگری است. به نظرم این خود یک تأثیر راهبردی بود که در منطقه آمریکاییها با آن مواجه شدند و، چون سطح این اتفاقی که راجع به آن صحبت میکنیم فراتر از رژیم صهیونیستی است و مخاطبش و طرف مقابلش آمریکاییها هستند. این را با توجه به این که فرمودید میخواهم توضیح دهم. این را یک مقدار اگر صلاح میدانید مبسوطتر ابعاد مختلفش و آینده این تغییری که رقم خورده را توضیح دهید.
ثروتی: معادلات قدرت در منطقه خاورمیانه تقریباً میشود گفت کامل به هم خورده است و با تحولاتی که در روند جنگهایی که حزب الله با صهونیستها داشت و نبردهایی که در یکی دو سال اخیر جهت آزادسازی فلسطین توسط جهاد اسلامی و حماس انجام شد، موفقیتهایی که یمنیها در طول این سالها در مبارزات علیه عربستانیها و امارات و تفالههای آنها در نبرد آزادسازی یمن انجام دادند، طبیعتاً اقداماتی که مقاومت عراق در مواجهه با داعش و تفالههای آمریکا در عراق و سوریه انجام داد و اقدامات آزادسازی که در سوریه انجام شد نشان دهنده این است که یک حرکت متحدالشکلی در طول این سالها با نگارش راهبرد شکل گرفته است. بانی و مؤسس این راهبرد را اگر بخواهیم بیاییم و ببینیم سنگ بنای این را چه کسی یا چه کسانی گذاشتند، طبیعتاً کسی نیست جز سردار شهید سلیمانی که در جهت مبارزه با داعش سعی کرد عناصری از این ملتها را و برخی از کشورها که آمادگی داشتند مثل سوریه و عراق که در معرض تهدید بودند، لبنانیها که در معرض تهدید بودند و داعش آنها را تهدید میکرد، خود جمهوری اسلامی که آنها بالأخره دنبال خلافت اسلامی بودند، در واقع عناصر جنگ نیابتی آمریکا و برخی از ائتلافهای عربی، عبری و غربی بودند، اینها پیاده نظامهای آنها بودند جنگ نیابتی میکردند، اینها تهدیداتی برای همه اینها بودند و برای جمهوری اسلامی هم در آینده مدام خط و نشان میکشیدند. در صحبت هایشان. شرایط و راهبردی که در این منطقه تعریف شد، باعث شد که سازماندهیهایی در این کشورها شکل بگیرد. حتی کشورهای شرق ما هم در این نبرد آزادسازی کمک کردند، یعنی قالبی از محور مقاومت را در خود تعریف کرده و شکل دادند. فاطمیون، زینبیون، حیدریون و همه این به اصطلاح گروهها و جریانها هستند که در قالب محور مقاومت اینها شکل گرفتند. الآن بخش محدودی از این محور مقاومت حمایت و کمک میکند به نبرد آزادسازی فلسطین. به تعبیری حزب الله بخش محدودی از توان خود را وارد این عرصه کرده است به عنوان محور مقاومت و به تعبیری برخی آقایان، پس گردنی فقط دارد الآن به صهیونیستها میزند. توانش را آن چنان نگذاشته است. البته گفتیم معادلات به هم خورده است در منطقه به نفع محور مقاومت، یعنی دیگر الآن نه تنها صهیونیست ها، ائتلاف غربی هم در مواجهه با تحرکات منطقهای در غرب آسیا مواجه است با یک ائتلافی تحت عنوان محور مقاومت. سالها بود که البته در قالب اتحادها و اتفاق ها، پیمانهای دو یا چند جانبه که ما اعتقاد به آن داشتیم و توصیه میکردیم به مسئولین نظام که این اتحادها شکل بگیرد. حالا به دلایلی یا رسمی یا غیررسمی سعی میکردند که این فضا علنی و رسمی نشود. ولی الآن به قول آقایان، قانون نانوشتهای بین اینها رعایت شده است که فقط امضایش به قول شما فرق میکند. یا مثلاً مهر پایینش تفاوت دارد، وگرنه اعلامیه ها، بیانیه ها، حرکتهای تبلیغی، رسانهای و نوع عملیات ها، کاربرد تکنولوژیها و ابزارها، توانی که در این جا صرف میشود، همه با یک نگاه مشترک حرکت میکند و میشود گفت که محور مقاومت یک معادلهای در منطقه ایجاد کرد که این تغییر معادله اثراتی بر نظام بین الملل خواهد داشت که نگاه تمدنی یا جهانی سازی آمریکا را در آینده نیز به چالش خواهد کشید.