پخش زنده
امروز: -
از دیرباز، سفر یکی از اساسیترین عوامل رشد انسانها در ابعاد گوناگون زندگی بوده است
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز چهارمحال و بختیاری؛در گذشته، گردآوری و تدوین سفرنامهها همواره افق جدیدی در نگاه مردم میگشود. در زمان حاضر، با رشد شگرف دانش و فناوری، فرآیند آگاهیبخشی تفاوتی بنیادین با گذشته داشته است. در روزگار ما، تهیه آثار مستند به عنوان یکی از ارکان مهم آگاهیبخشی در جوامع گوناگون شناخته میشود. در روند ساخت آثار مستند، مستندسازان گاه دنیایی شگفت و خارقالعاده را تجربه میکنند که این دنیا با زبان صدا و تصویر در آثارشان تجلی مییابد.
امرالله محمودی، در جایگاه یک مستندساز، میگوید: در طول سهدهه فعالیت در عرصه تولیدات هنری، به ویژه ساخت آثار مستند، به مکانهای مختلف سفر کردهام و در هر مکان تجربهای متفاوت و منحصربهفرد به دست آوردهام. حالا احساس میکنم که کولهباری نامحسوس از تجربهها را بر دوش دارم. اما یک تجربه در این کولهبار وزن بیشتری دارد، آن تجربه خاص، سفر به دنیای رنگین است. بله، سفر به دنیای رنگین. من این دنیای رنگین را در دیار بختیاری و در متن و بطن زندگی باشندگان بختیاری یافتم. دنیایی شگفتانگیز که با طیفهای رنگارنگ، رنگین شده است.
یه یاد دارم حدود سه سال پیش، در فصل بهار، در حاشیه روستای زیبای کاوند در شهرستان اردل مشغول تصویربرداری از یک گل شقایق بودم. خاک کاوند سرخفام است و ترکیب سرخی گل شقایق با رنگ پسزمینه یک منظره رؤیایی پدید آورده بود. در حین تصویربرداری ناخودآگاه نگاهم به سمت خانههای خشت و گلی سرخفام چرخید، که در نور غروب سرختر به نظر میرسیدند.
در فضای آرام و زیبای روستا، دخترکی رنگینپوش روی یک پرچین سنگی نشسته بود و با نگاهی کنجکاوانه و شاید هم پرسشگرانه به من مینگریست. پس از گذشت سه سال، هرگاه آن صحنه را به یاد میآورم، احساس میکنم آنچه را دیدهام چیزی بین رؤیا و واقعیت بوده است! در شب همان روز، در مسیر بازگشت به شهرکرد در هنگام رانندگی چندینبار تصویر دخترک در جلوی دیدگانم ظاهر شد. احساسی کاملاً عجیب که تا آن زمان به هیچعنوان تجربه نکرده بودم. احساسی که گاه و بیگاه در چند روز بعد نیز تکرار شد.
برای یافتن پاسخ و چرایی بازخوانی ذهنی تصویر دخترک، به تفسیرهای گوناگونی متوسل شدم. پیش خودم میپنداشتم که دخترک با نگاه معصومانهاش به من میگوید: «مگر او از آن گل شقایق چه کم داشته که از چهرهاش عکس و یا تصویری نگرفتهام؟!». این تفسیر خیالی مرا بر آن داشت که به روستای کاوند بازگردم، اما پس از سه سفر متوالی، هرگز آن دخترک را در آن روستای کوچک نیافتم. پیرزنی در هنگام جستجو در فضای روستا به من گفت: «ما چنین دختربچهای در آبادی نداریم. شاید او مهمان بوده و حالا به خانه خودشان برگشته است».
شاید پذیرش و باورش سخت باشد که پس از گذشت یک ماه، نگاه آن دخترک دگرگونی بنیادین در نگرش من ایجاد کرد. دخترک با نگاهش به من آموخت که در فرآیند مستندسازی صرفاً نگاهم را به طبیعت معطوف نکنم و دنیای زیبای انسانها را نیز ببینم. درسی که تا آن زمان معتبرترین منابع و کتابها با موضوع و محتوای مستند سازی نتوانسته بودند به من بیاموزند!
پس از چندی، جاذبه جادویی نگاه دخترک مرا به سوی همتبارانش در دیار بختیاری کشاند و طرح ساخت مجموعه مستندی در خصوص مردمان بختیاری در اندیشهام جان گرفت. جانی که جهانی رنگارنگ در فراسوی نگاهم گشود و مرا رهسپار دنیایی بسیار نزدیک، اما ناشناخته کرد.
با مجموعه مستند «دیار رنگین» به دنیایی رنگین سفر کردم و در طی سفری سهساله دریافتم که زندگی بختیاریها چقدر رنگین بوده است و من به عنوان مستندساز از این دنیای دوستداشتنی غافل بودهام. پیش از این هرگاه در مستندهایم میخواستم جاذبهای رنگین را به تصویر بکشم، ناخودآگاه نگاهم به سمت لباسها و دستبافتههای رنگارنگ میچرخید و همواره سعی میکردم که با نورپردازی مناسب و انتخاب زوایای خاص تصاویری زیبا و جذاب ضبط کنم. اما در هنگام ساخت مجموعه «دیار رنگین» دریافتم که زیبایی تنها در پوشش و صنایعدستی بختیاریها نیست.
به عنوان یک پژوهشگر و مستندساز پس از سه سال سفر در دنیای رنگین بختیاریها به جرأت میتوانم بگویم که اندیشه این مردم بسان طبیعت بختیاری واقعا رنگین است. آمیزههایی موّاج و رنگارنگ از اسطورهها، افسانهها، شعرها، ترانهها، قصهها، متلها، مثلها، ضربالمثلها، چیستان ها، شادیانهها، سوگینهها و روایتهای سینهبهسینه که جهانی بیبدیل و وصفناشدنی به آنان بخشیده است. با «دیار رنگین» بود که با تمام وجود دریافتم رنگارنگی پوشش و صنایعدستی صرفاً صورت ظاهر هستند و اوج زیباییها را باید در اعماق یافت.
بدینسبب در زمان حاضر اعتقاد قلبی و راسخ دارم که همواره ارزشهای واقعی بسان گنجینهها، ناپیدایند. در مجموعه مستند بیست قسمتی «دیار رنگین»، که یکی از آثار گرانسنگ و فاخر شبکه استانی جهانبین است، با جان و دل کوشیدم نگاه مردم سرزمینم ایران را به سوی ارزشها و دنیای رنگین بختیاریها سوق دهم و از این دنیای شکوهمند، هدایایی رنگین با رنگ عشق، دوستی و مهر به آنان تقدیم نمایم.
من نام و نشان آن دخترک در روستای کاوند را نمیدانم. اما آگاهم که اکنون سهسال بزرگتر شده است و حداقل باید در پایه اول یا دوم دبستان باشد و به آسانی بتواند عبارت «دیار رنگین» را بخواند. اگر روزی این دختر نازنین بختیاری عنوان «دیار رنگین» را بر صفحه تلویزیون مشاهده کرد، آگاه باشد که نگاه او مرا به سفر در دنیای رنگین فرا خوانده است. سفری آرمانی و بسیار خاطرهانگیز در دنیای زیبا و سرشار از روح زندگی مردمان بختیاری که با احترامی ویژه به آن افتخار میکنم.