پخش زنده
امروز: -
دبیر مجمع تشکلهای بین الملل گفت:مسأله حمایت از فلسطین در دنیا تبدیل به یک مسأله اجتماعی و فراگیر شده است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، شبکه خبر چهارشنبه شب در برنامه جهان امروز در این باره با محمدعلی جهانشاهی؛ دبیر مجمع تشکلهای بین الملل گفتگو کرد.
سؤال: درباره مجمع تشکلهای بین الملل در ایران توضیح دهید ؟
جهانشاهی: ما در ایران مؤسسات مردمی داریم که در حوزه بین الملل فعالیت انجام میدهند، برخی روی جغرافیای خاصی و برخی روی موضوعات خاصی متمرکز هستند. سال ۹۵ تصمیم گرفتیم یک اتحادیهای از این مؤسسات تشکیل دهیم؛ این مؤسسات هم افزایی کنند، باهم آشنا شوند و ظرفیت هایشان را باهم به اشتراک بگذارند تا کار مردمی و دیپلماسی عمومی در حوزه بین الملل تقویت شود و توسعه پیدا کند.
سؤال: یعنی مجموعهای از گروههای مردمی که هر کدام در یک حوزه جغرافیای خاص در جهان متمرکز بودند و به صورت بین المللی کار میکردند؟
جهانشاهی: بله ، الآن تقریباً حدود ۷۳ تشکل مردمی در این اتحادیه عضو هستند، دو سال یک بار مجمع عمومی شکل میگیرد و دبیر انتخاب میشود و در این دوره بنده دبیر این مجمع هستم.
سؤال: در باره حمایتهای مردمی از فلسطین بفرمایید، در گذشته هم صهیونیستها جنایاتی داشتند، جنگهایی علیه غزه را آغاز کردند، اما تجمعاتی که این دفعه رخ داد، هم از جنس مردمی اش و میزان حضور، هم حتی از گستردگی اش به لحاظ جغرافیایی مثلاً شاهد بودیم در ژاپن و کره جنوبی هم تجمعات داشتیم و برخی از این تجمعها به مهمترین دانشگاه هایشان مثل هاروارد کشیده شد. چه شد که این دفعه ما شاهد این حجم از حمایتهای مردمی در خیابانها در دنیا بودیم؟
جهانشاهی: یک اصلی است که میگویند اگر یک موضوعی اجتماعی شود، دیگر جلویش را نمیشود گرفت. مسأله حمایت از فلسطین در دنیا تبدیل به یک مسأله اجتماعی و فراگیر شد. حالا اگر بخواهیم بررسی کنیم که چرا این اتفاق افتاد؟ در جنگهای گذشته معمولاً رژیم صهیونیستی قبل از آغاز جنگ زمینه سازیهایی انجام میدهد و افکار عمومی دنیا را با خود همراه میکند، رسانهها را همراه میکند و هماهنگیهای لازم را انجام میدهد. به نظر من، اولین عاملی که باعث این اتفاق شد، غافلگیری رژیم صهیونیستی در میدان بود، یعنی این عملیات پیش دستانه نه تنها باعث غافلگیری نظامی شد، بلکه باعث غافلگیری رسانههای اینها هم شد و تا آمدند خود را جمع کنند، چند روز را از دست دادند و فرصت از دست رفت. بعد از آن رژیم صهیونیستی آمد یک کلان روایتی را تولید کرد و حماس را مساوی با داعش قرار داد و مسأله حمله به غیرنظامیان را مطرح کرد و به نظرم در این دوره، یعنی چند روز بعد از آغاز طوفان الاقصی اینها موفق شدند، توانستند افکار عمومی دنیا را تا حدی همراه کنند و مظلوم نمایی کنند، ولی در گام بعدی، چون رژیم صهیونیستی برای مواجهه با حماسی که زیر زمین است و در تونل هاست چارهای ندارد که مردم را از آن نقاط تخلیه کند تا بتواند روی زمین وارد درگیری شود، تلاش کرد که حجم آتش و کشتار غیرنظامیان را بالا ببرد، چون راهبردش این بود که باید مردم مناطق را تخلیه کنند، تا وقتی مردم آن جا حضور داشته باشند و زندگی کنند نمیتواند با حماس مواجه شود، لذا فشار را مدام بالا برد، بالا برد و بالا برد تا مردم مناطق را تخلیه کنند با بمباران، به اعتقاد بنده، رژیم صهیونیستی تعمداً بچهها را هدف قرار میدهد، چون تنها و مهمترین داشته خانوادهها و آدمها بچه هایشان است و هدفمند میخواست هزینه ماندن در نوار غزه خصوصاً مناطق شمالی را بالا ببرد.
سؤال: یعنی بیمارستانها را هم میزدند که بگویند هیچ جایی امن نیست، بروید.
جهانشاهی:، چون تا وقتی مردم نروند نمیتواند وارد جنگ با حماس شود. حتی الآن هم که وارد زمین شده، چون مردم آنجا زندگی میکنند، هر حملهای که کند تعدادی کشته غیرنظامی میدهد. رژیم صهیونیستی برای این که این چالش را حل کند از خط قرمزهای جهانی عبور کرد، این را خود میدانست ولی چارهای نداشت. آمد بمباران را زیاد کرد. یک نقطه عطفی دارد این قضیه و آن این است که مردم فلسطین میدان را خالی نکردند. یعنی دقیقاً بعد از این همه فشار و کشتار غیرنظامی اگر مردم خالی میکردند و از پشت صحنه حماس را خالی میکردند رژیم طرحش عملی میشد ولی خالی نکردند و این ماندن مردم باعث شد که مدام رژیم فشار را بالاتر و بالاتر ببرد، کشتار غیرنظامی را زیاد کند و این نسل کشی و کودک کشی که انجام شد دیگر افکار عمومی دنیا نتوانستند این را تحمل کنند و، چون از خطوط قرمز گذشت، این اتفاق افتاد. دو دلیل دیگر را هم میتوانیم در تکمیل این رویکرد نام ببریم؛ یکی این که در این عملیات گروههای فلسطینی و مهاجری که در اروپا و آمریکا بودند خیلی فعالانه ظاهر شدند. نقش آفرینیها خیلی فعالانه، حرکتهای رسانهای خیلی مؤثر و از طرف دیگر هم رسانه گسترش اش عامل دیگری شد بر این مسأله که اینها هم ابزاری درست کردند برای این که گفتمان و فکر خودشان را انتقال دهند. این ابزار اینجا علیه خودشان استفاده شد. نقش توئیتر خیلی جدی بود در جریان سازی ها. اگر دقت کنید هم این سفر ایلان ماسک به سرزمینهای اشغالی در راستای همین است ، که اگر دقت کنید در یک هفته اخیر خود توئیتر هم پروتکل هایش و روباتهایی که برایش طراحی کردند تغییر پیدا کرده و الآن توئیتر هم دارد نسبت به مسائلی که در حمایت از فلسطین است عکس العمل نشان میدهد. بنابراین آن غافلگیری اولیه، آن عبور از خطوط قرمز و کودک کشی و آمادگی گروه های فلسطینی و اعرابی که در کشورهای غربی و اروپایی بودند برای نقش آفرینی رسانهای و گستردگی ابزارهای رسانه ای؛ این پنج دلیل در مجموع باعث شد که این اتفاق بیفتد.
سؤال: اثر این حمایتهای مردمی و این تجمعات را بخواهیم بررسی کنیم، چه میزان بر معادلات توانسته نقش داشته باشد و این که در ادامه ماجرا، این حمایتها به کجا میکشد؟
جهانشاهی: اگر ما بخواهیم ادامه این قضیه را پیش بینی کنیم، لاجرم باید گذشته این موضوع را تحلیل کنیم. در ۲۰ سال اخیر آمریکا همه عملیاتهای نظامی که انجام داده را اگر بخواهیم مرور کنیم؛ از ۲۰۰۱ که به افغانستان حمله کرد، ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد، ۲۰۰۶ با حمایتهای آمریکا با عنوان خاورمیانه جدید جنگ ۳۳ روزه با حزب الله شکل گرفت. ۲۰۱۱ جنگ سوریه را آمریکا شکل داد با محوریت داعش. ۲۰۱۵ با حمایت آمریکا عربستان به یمن حمله کرد تا ۲۰۲۲ که مسأله اوکراین و فلسطین که با زمینه سازی آمریکا اتفاق افتاد. در این شش مورد اگر بخواهیم ارزیابی کنیم عملکرد نظامی آمریکا را به نظرم آمریکاییها در مسائل نظامی دستاوردهای لازم را به نسبت هزینههایی که کردند نداشتند، یعنی از لحاظ نظامی، ۲۰ سال ما با افول حضور امنیتی و نظامی آمریکا در منطقه مواجهیم، این یک روی سکه، از یک طرفی، جنبشهای اجتماعی داخل آمریکا مثل آتش زیر خاکستری که در قضیه جرج فلوید و کشتن او جنبشهایی در حمایت از سیاه پوست هاخودش را نشان میدهد این از یک طرف نشان میدهد که آمریکاییها و جبهه استکبار با یک افولی مواجه هستند. از یک طرف دیگر شما جریان اقتصادی را ببینید از سال ۲۰۱۱ که وال استریت اتفاق افتاد، بعد از آن جلیقه زردها در اروپا اتفاق افتاد. بعد از آن قدرت اقتصادی چین را اگر ببینیم، همه این گذشته آمریکا و جبهه استکبار از لحاظ نظامی، اجتماعی و اقتصادی یک چیز را به ما میگوید که در واقع به نظرم طوفان الاقصی هم در امتداد همان اتفاقات گذشته است و آن مسأله نظم نوین جهانی است که سه مؤلفه دارد؛ دوران تک قطبی پایان یافته و قدرتهای منطقهای دارد ظهور پیدا میکند. انحصارگرایی یک هژمونی دارد پایان پیدا میکند و همکاریهای جهانی دارد اتفاق میافتد و شرق دارد سهمی از این قدرت را به خود اختصاص میدهد؛ و به نظرم در این نظم نوین جهانی، حالا طوفان الاقصی کجای این داستان است؟ به نظرم طوفان الاقصی سه پیامد مهم داشت؛ اول برای مردم دنیا باعث بی اعتمادی برخی از مردم دنیا به سیاستمدارانشان شد و این کاملاً مشهود بود که چرا دارید از یک رژیم آپارتاید و رژیمی که نسل کشی میکند و رژیمی که نژادپرست است حمایت میکنید؟ ۱- بی اعتمادی مردم دنیا به دولتهای استعماری ۲- بی اعتمادی مردم دنیا به آن جریان اصلی رسانهها که این اتفاق افتاد. این در لایه مردم دنیا، در لایه مردم خود سرزمینهای اشغالی یعنی صهیونیستها و یهودیهایی که آن جا هستند تا حدی باعث بی اعتمادی مردم به توانایی رژیم صهیونیستی برای تأمین امنیت شد. این دستاوردها خیلی مهمتر از تعداد کشتهها و تعداد اسیران است؛ و سومین دستاوردی که ما مشاهده کردیم؛ اعتماد به نفس بسیار بالای مردم فلسطین و کشورهای عربی شد. این اتفاق دوباره عزت مردم جهان اسلام و عزت مردم فلسطین را احیا کرد. سالیان سال اینها در جنگهای مختلف شکست میخوردند، تلفات بسیار زیادی میدادند و زیرساخت هایشان از بین میرفت و طی چند روز تسلیم میشدند. این سه پیامد در ادامه آن جریان نظم نوین جهانی و افول آمریکا به نظرم یک چیز را به ما میگوید که پیش بینی بنده این است که در دنیا ما مواجه هستیم با گسترش استقلال طلبی از آمریکا وسیاستهای استکبار. یعنی در آینده این قضیه مقدمهای است برای این که کشورهای مستقلی از آمریکا بیشتر ظهور کنند، موضع گیریهای مستقلانه تری اتفاق بیفتد. در مورد منطقه جهان اسلام هم باید این نکته را بگویم که شکست رژیم صهیونیستی به معنی شکست تمام دولتهای وابسته به غرب است و سقوط رژیم به معنی سقوط همه این دولت هاست. برای همین همه آمدند و ایستادند که سقوط نکند؛ چه غربیها و چه کشورهای خائنی که در منطقه هستند، در ظاهر آمدند نشستهایی گرفتند ولی شکست اینها باعث سقوط اینهاست؛ لذا پیش بینی بنده این است که این اعتراضات، مقدمه موج جدید اسلام گرایی در منطقه خواهد بود و به نظرم سقوط رژیم صهیونیستی مقدمه حکمرانی اسلام در کشورهای منطقه است؛ همان اتفاقی که ما در بیداری اسلامی شاهد آن بودیم و دیدیم که کشورهای منطقه با یک، حالا آمریکاییها آمدند آن موقع آمدند این قضیه را مدیریت، جهت دهی و کنترل کردند ولی در مورد این قضیه به نظرم میآید که ما یک رویشها و ظهورهایی داریم که اینها هم خیلی قابل توجه است. ببینید نقش یمن در بین کشورهای عربی و این قدرت یمن بعد از این همه سال بمباران و از بین رفتن زیرساخت ها، این همه شهید؛ یمن بعد از این همه سال بمباران و از بین رفتن زیرساخت ها، این همه شهید، یمن وقتی میآید موشک میزند دو هزار کیلومتر آن سوتر و تهدید میکند آمریکاییها را؛ این یک ظهور جدید است. به نظرم گفتمانی که یمن دارد با این کار در جهان اسلام انجام میدهد و حرف جدیدی که انتقال میدهد از خود طوفان الاقصی پیام واضحتر و روشن تری دارد.
سؤال: مقابل چشم مردم برخی دولتهای عربی که حاکمان و مسئولینشان کاری برای ملت فلسطین نکردند، اما یمنیها که هفت هشت سال محاصره و جنگ داشتند و خودشان هم جزو مستضعفترین مردم منطقه هستند بر خلاف آن دولتهایی که درآمد کلان نفتی دارند فکر میکنم خیلی پیام داشته باشد. شما کاری که انجام میدهید با همکارانتان، در نهادهایی است که مردمی هستند و دنبال میکنند ماجرا را، در داخل ممکن است مردم ما با یک سری جاهای دیگر مثل انگلیس و آمریکا تفاوتهایی داشته باشد. آن جا مردم دنبال این هستند که دولتشان از صهیونیستها حمایت نکند چه برسد به این که بخواهد از فلسطینیها پشتیبانی کند، این جا یک اعتماد عمومی وجود دارد که حکومت و مسئولین کاری از دستشان بربیاید برای مردم فلسطین انجام میدهند. ولی خیلی از مردم خودشان هم میخواهند اقداماتی کنند، چه گزینهها و پیشنهادهایی دارید برای افراد عادی و نهادهایی که به صورت خودجوش میخواهند در این زمینه کاری برای فلسطینیها کنند؟
جهانشاهی: به اعتقاد بنده، بالای ۹۰ درصد از کنشهایی که مردم ما در حمایت از فلسطین کردند، اصلاً در فضای بین الملل دیده نشد و در واقع این یک ضعف جدی است. سه دلیل دارد؛ یکی از دلیل هایش این است که ما دچار یک انسجام و هماهنگی بین فعالیتها و حمایتهایی که از فلسطین انجام میدهیم در داخل نداریم، یعنی شما اگر میبینید ۵۰۰ هزار و چندصد هزار نفر در آمریکا و لندن وقتی میآیند، این حاصل همکاری، تلاش و هم افزایی دهها NGO، مؤسسه و گروه مردمی و هماهنگیهای لازم است. ما در ایران علیرغم این که حاکمیت در جایگاه حمایت از این موضوع است هنوز نتوانستیم یک اتاق عملیات مشترک مردمی برای هماهنگی این حرکتها شکل دهیم که به نظرم باید روی این موضوع کار کنیم. علت دوم که این کنشهای ما بین المللی و دیده نشد، اصلاً قطع بودن فعالهای مردمی از فعالهای بین الملل است یعنی ما باید ارتباط هایمان را توسعه دهیم و سومین علت این است که کنشهای ما اساساً اگر چند ملیتی نباشد، همزمان با فعالیتهای بین المللی نباشد و اساساً با نگاه رسانهای طراحی نشده باشد، انعکاس جهانی اش کم میشود. این سه دلیل آسیب شناسی این است که چرا ما نتوانستیم در همین مدت علیرغم کارهایی که در داخل کردیم ولی خیلی پیام مان را به آن طرف انتقال دهیم. برای این که چه کار باید کنیم؟ من میخواهم اشارهای کنم به جمله حکیمانه امام خمینی که فرمودند اگر هر کسی یک سطل آب بریزد رژیم صهیونیستی را آب میبرد. این جمله؛ خیلی ساده است ولی سه راهبرد اساسی من از این جمله میخواهم استخراج کنم. اولین نکته فرمایش امام این است که هر کسی به اندازه سهم خودش در دفاع از ملت فلسطین باید نقش آفرینی کند. یعنی اگر معلمی باید در کلاس خود هفتهای یک بار چند دقیقه در حمایت از فلسطین صحبت کنی. اگر گرافیست هستی ماهی یک طرح بزن، اگر نویسنده ای؛ ماهی یک مطلب بنویس، اگر شاعری؛ ماهی یک شعر بگو، اگر بقالی حتی؛ کالاهایی که گمان این میرود که حمایت از رژیم صهیونیستی میکند در مغازه ات نیاور. اولین راهبرد این است که هر کسی نقش خود را به اندازه خودش، قرار نیست که ما سیل ایجاد کنیم. ما اگر سطل آب خودمان را، نقش کوچک خودمان را بر اساس تخصص خودمان بیاوریم؛ این اتفاق میافتد. دومین راهبرد این است که اگر من سطل آبم را این طرفی بریزم، یکی آن طرفی بریزد، یکی این طرفی بریزد؛ این سیل و هم افزایی ایجاد نمیشود، یعنی هم جهتی فعالیت ها. سومین راهبرد؛ همزمانی فعالیت هاست، یعنی هم جهتی، همزمانی و نقش آفرینی آحاد مردم. در همین راستا، چون همزمان و هم جهت بودنش یعنی محور واحد، یعنی با هماهنگی، در واقع موجهای اجتماعی به این صورت است و به نظرم ما در این راستا یک پیشنهاد عملیاتی هم داریم که به نظرم میآید به عنوان شنبههای ضدصهیونیستی؛ یعنی چه؟ یعنی مردم و فعالان ما در روز شنبه یک کنشی در راستای حمایت از فلسطین انجام دهند، حالا ممکن است آگاهی بخشی باشد، متناسب با حوزه خودشان ولی این اتفاق باید متناوب و مداوم باشد. ما تا روز آزادی قدس باید این کنشهای کوچک مردمی مان را مستمراً ادامه دهیم، لذا ما آمدیم ایده شنبههای ضدصهیونیستی را مطرح کردیم. حالا چرا شنبه؟ خود طوفان الاقصی در هفت اکتبر روز شنبه اتفاق افتاد. خود انقلابهای داخلی سرزمینهای اشغالی در روز شنبه؛ این اعتراضهای داخلی که قبل از این قضایا بود؛ شنبهها بود. ما اعتقاد داریم اگر یک روز مشخص هر کسی بداند که من امروز نیم ساعت، ۱۰ دقیقه یا پنج دقیقه یک کاری برای حمایت از فلسطین این قدر هر هفته انجام میدهم تا آزادی قدس، به نظرم این اتفاق تسهیل میشود و زمینه سازی برای تحقق آن انجام میشود.