حجت الاسلام شهید عبدالکریم هاشمی نژاد و سالها مجاهدت
۷ مهر ماه سالروز شهادت حجت الاسلام و المسلمین سیّد عبدالکریم هاشمی نژاد روحانی فاضلی است که پس از سالها جهاد و مبارزه به وسیله نارنجکی که یکی از منافقین منفجر کرد به شهادت رسید.
به گزارش
سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، شهید
عبدالکریم هاشمی نژاد در راستای نهضت حضرت امام خمینی رحمة الله علیه و ایفای نقشی مؤثّر در پیشبرد انقلاب اسلامی، در مهرماه سال ۱۳۶۰، به دست منافقین کوردل به شهادت رسید.
سید عبدالکریم هاشمینژادسید عبدالکریم هاشمی نژاد
سید عبدالکریم هاشمی نژاد (۱۳۶۰-۱۳۱۱ش) عالم، نویسنده و از روحانیون مبارز انقلاب اسلامی در ایران بود.
وی مبارزه با رژیم پهلوی را از سال ۱۳۴۲ش آغازو تا پیروزی انقلاب ادامه داد و پس از انقلاب دبیر حزب جمهوری اسلامی در مشهد شد.
هاشمی نژاد با رای مردم مازندران به عنوان نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد.
مناظرۀ دکتر و پیر، درسی که حسین علیهالسلام به انسانها آموخت و راه سوم بین کمونیزم و سرمایهداری از مشهورترین آثار اوست.
هاشمینژاد ۷ مهر ۱۳۶۰ش هم زمان با شهادت امام جواد (ع) در محل دفتر حزب جمهوری اسلامی مشهد طی یک عملیات انتحاری به شهادت رسید.
ولادت و کودکی
سید عبدالکریم هاشمینژاد فرزند سید حسن، متولد ۵ مرداد سال سال ۱۳۱۱ش در شهرستان بهشهر استان مازندران. مادر وی ساره نام داشت که تربیت ابتدایی عبدالکریم را عهدهدار بود.
پدرش مغازه نفتفروشی داشت و در میان مردم به تقوا و ایمان مشهور بود.
هاشمی نژاد تحصیلات ابتدایی را تا چهارده سالگی در همان محل سکونت پدری گذراند و پس از آن برای تحصیلات بیشتر به حوزه علمیه در روستای کوهستان (شش کیلومتری شهرستان بهشهر) در استان مازندران که زیر نظر آیتالله کوهستانی بود، رفت.
این دوران همزمان با حکومت رضاخان در ایران بود.
هجرت و ادامه تحصیل
پس از فوت آیه الله بروجردی در سال ۱۳۴۰ش، هاشمینژاد به مشهد مهاجرت کرده و در آنجا علاوه بر تدریس فقه و اصول و تشکیل جلسات و منابر تبلیغی، در درس خارج فقه سید محمد هادی میلانی و مدتی نیز در درس شیخ مجتبی قزوینی شرکت کرد.
مبارزات سیاسی
هاشمی نژاد در کنار آیت الله خامنهای و واعظ طبسی
پس از آغاز نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در ۱۳۴۱ش، هاشمینژاد نیز به جریان فعال انقلابیون پیوست و با سخنرانیهای خود در مبارزه مشارکت داشت.
وی در نیمه شب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش، به همراه تعدادی از علما، فضلا و وعاظ در تهران دستگیر و مدت چهل و یک روز زندانی شد.
پس از آزادی بار دیگر به دلیل سخنرانی انقلابی و حمله صریح به شاه در مسجد فیل مشهد، دستگیر و روانه زندان شد که بر اثر اعتراضات مردمی و تلاش علما، سرانجام پس از گذشت بیش از سه ماه حبس آزاد شد.
وی در کنار آیتالله خامنهای و آیتالله واعظ طبسی، رهبری مبارزات علیه رژیم پهلوی را در مشهد شکل داده بود.
هاشمی نژاد در دوران مبارزه بارها بازداشت و زندانی شد؛ در سال ۱۳۵۰ش دستگیر و برای همیشه ممنوعالمنبر شد، در ۲۴ خرداد ۱۳۵۳ش و به مناسبت سالگرد قیام ۱۵ خرداد، راهپیمایی اعتراضآمیزی در مشهد ترتیب داد و بار دیگر دستگیر و روانه زندان شد و در سال ۱۳۵۴ش با ایراد سخنرانی دیگری علیه رژیم توسط ساواک دستگیر و به ۲ سال زندان محکوم شد.
شهادت
با پیروزی رزمندگان و شکست حصر آبادان، در آستانه برگزاری سومین انتخابات ریاست جمهوری (۱۰ مهر ۱۳۶۰) تضعیف روحیه مردم، مأموریت جدید منافقان بود. بدین منظور ترور شخصیت بزرگ هاشمی نژاد در دستور کارشان قرار گرفت. «دو روز قبل از عملیات یعنی پنجم مهر ماه ۱۳۶۰ طی تماس تلفنی او را تهدید به مرگ کردند مجاهد عارف با این زنگ تلفن به یاد رؤیای چند روز پیش افتاد.
«با نزدیک شدن شعلههای آتش به امام خمینی، تلاش سید برای خاموشی آتش فایده نبخشید تمام لباسهای امام سوخت، ولی امام سالم ماند. او با تعبیری عاشقانه گفت: همه یاران امام، چون لباس اویند و شهید خواهند شد؛ که با خواست خدا من هم از شهدا خواهم بود.
اما خورشید وجود امام عزیز همچنان میتابد.» (در گفتگو با سید جواد هاشمی نژاد.) او که عاشق شهادت بود، وعده امام خمینی که «من با اجل طبیعی از دنیا میروم تو به فکر خودت باش» را لحظهای بیاد آورد و در انتظار شهادت روز شماری میکرد.
رؤیای یار وفادارش واعظ طبسی نیز بر شهادت وی گواه بود.
وی در عالم خواب میبیند: شهید مظلوم بهشتی وارد مشهد شد؛ و در صحن امام نشست و با آقای طبسی وارد شد تا با او به عنوان مهمان صحبت کند، ناگاه شهید بهشتی جلو آمد و گفت: شما فعلا تشریف داشته باشید. با شما فعلا کاری نداریم، بلکه با آقای هاشمی نژاد کمی کار خصوصی داریم.»
هاشمی نژاد شیدای جواد الائمه (علیهالسّلام) بود و به آن حضرت، چون دیگر امامان عشق میورزید. یکی از بستگان بسیار نزدیک هاشمی نژاد، پس از شهادت او در عالم خواب، خود را بالای قبر شهید در حرم رساند.
اما با قبر خالی شهید مواجه شد، با جستجوی فراوان او را، داخل ضریح امام رضا (علیهالسّلام) دید که نشسته است. خطاب به شهید گفت: شما که در دنیا با همه لیاقتها، پستهای پیشنهاد شده از سوی امام خمینی را قبول نکردید.
حالا در ضریح به چه کاری اشتغال دارید؟ سرش را بالا آورد و گفت داخل قبر جایم خیلی تنگ بود.
اینجا آمدهام و مسئولیت تنظیم ملاقاتهای امام جواد علیهالسّلام را قبول کردهام. (سید احمد هاشمی نژاد به نقل از ناقل.) جوانمرد فاضل و دانشمند در روز شهادت امام جواد (علیهالسّلام) راس ساعت ۷ صبح به مکان حزب جمهوری اسلامی آمد.
یکی از اعضای منافقین به بهانه خرید کتاب و پوستر با نارنجک به سالن حزب رفت و در آنجا مخفی شد.
وقتی راس ساعت ۸ صبح کلاس پایان گرفت، منافق سیه روز، خود را به جوانمرد فاضل رساند.
او را در بغل گرفت و نارنجک را در جلوی شکم آن عاشق شهادت منفجر کرد.
انفجاری که روح بلندش را از قفس تن پرواز داد و فریاد رسوایی شب پرستان و طلوع خورشیدی دوباره را در آسمان شهر نوید داد فریاد رستگاری از مأذنه شهادت برخاست و هاشمی نژاد را به مهمانی جدش رسول خدا برد و با اتصال به اقیانوس جاوید و بیکران روحش را از کوثر کمال سیراب ساخت. یادش گرامی باد.
در پرتو کلام آفتاب
کلام امام خمینی در غم شهید هاشمی نژاد نوری بود که بر قلبها تابیدن گرفت، آن حضرت دو ساعت پس از شهادت سید فرمود: «در روز شهادت امام جواد (علیهالسّلام) یکی از فرزندان و تبار آن خانواده به شهادت رسید.
من از نزدیک با او و خصال و تعهدش آشنا بودم و آن را لمس کرده بودم و مراتب فضل و مجاهدات او بر اشخاص آشنا پوشیده نیست» ... امروز در روز شهادت سلف صالح، این خلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد ... اسلام از این شهدا و بالاترین شهید را در راه هدف تقدیم کرده است.
آیت الله خامنهای از یاران و همرزمان نزدیک آن شهید، در مقام او چنین میفرماید: «مسئولیت سنگین خود را از سال ۴۱ تا دیروز صبح یعنی در طول ۱۹ سال به خوبی انجام داد و دیروز هم با کمال سر بلندی و سر افرازی به لقاء الله پیوست و به شهادت رسید ... احساس میکنم برادر عزیز و گرانبهایی که قلبا و روحا به او خیلی متکی بودم و همواره به او دلخوش و امیدوار بودم از دست دادهام ... خدایش رحمت کند و به ملت در مقابل از دست دادن این گوهر گرانبها عطیه ارزندهای عطا کند. خداوند این خسارت را خود جبران کند.»
منابع: ویکی شیعه، ویکی فقه