ای پناه بی پناهان، یا رضا جان
سلام بر سلطان خراسان؛ او که غبار قدمگاهش، سرمه دیدگان ماست.
به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، حضرت رضا علیه السلام در روز جمعه، یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ قمری، در حالی که شانزده روز از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام میگذشت، در شهر مدینه به دنیا آمد. امام صادق علیه السلام آرزو داشت آن حضرت را ببیند. امام کاظم علیه السلام در این باره میفرماید: پدرم جعفر بن محمد علیه السلام مکرر به من میفرمود: «عالم آل محمد در صُلب توست.ای کاش او را درک میکردم! او هم نام امیرمؤمنان علی علیه السلام است».
امام رضا تا سال ۱۸۳ قمری، یار و همراه پدر بزرگوار خویش، امام موسی کاظم علیه السلام بود تا این که در ۳۵ سالگی و پس از شهادت آن حضرت، امامت و هدایت امت اسلامی را برعهده گرفت. ایشان پس از هفده سال سکونت در مدینه و تبلیغ دین و ارشاد مردم، با نقشه و حیله مأمون عباسی، راه خراسان را در پیش گرفت. آن حضرت پس از قبول اجباری ولایتعهدی مأمون و گذشت سه سال، در ۵۵ سالگی به دست آن دژخیم بد اندیش به شهادت رسید.
القاب
نام اصلی حضرت رضا، علی و کنیه معروفش ابوالحسن است. آن حضرت به سبب برخورداری از کمالات اخلاقی بسیار، القاب زیبا و جامعی داشتند که هر یک، گویای پیام خاصی درباره حضرت است. القاب آن حضرت عبارت است از: سراج اللّه، نورالهدی، قُرّة عین المؤمنین، الفاضل، الصابر، الوفیّ، الصدیق، الولی، الزکی، سلطان الانس و الجن، ضامن الاُمّه، الداعی الی اللّه، زین المؤمنین، غریب الغرباء، معین الضعفاء، الراضی الی اللّه، شمس الشموس، انیس النفوس و غیظ الملحدین.
محبوب فراگیر
رایجترین لقب امام هشتم، رضا است. برخی تاریخ نگاران گمان کرده اند مأمون هنگام سپردن مقام ولایتعهدی، این لقب را برای آن حضرت برگزید؛ در حالی که پیش از آن، امام کاظم علیه السلام آن حضرت را به نام رضا ملقب ساخته بود. سلیمان بن ابی حَفص نقل میکند: موسی بن جعفر علیه السلام فرزندش را به نام رضا میخواند و سفارش میفرمود که شما نیز او را به این نام بخوانید.
چراغ وجود حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در خانهای روشن شد که پدر خانواده، بنده نیک خدا، امام کاظم علیه السلام و مادر او، بانوی مکرمه و پاکدامنی، چون تُکْتَم بود. تکتم، بسیار خردمند و از شریف زادگان عجم بود و نزد ام حمیده، مادر امام کاظم علیه السلام ارزش و احترام ویژهای داشت. وی نامهای بسیاری داشت که هر یک تداعی کننده ویژگیای متعالی در شخصیت او بود.
به سبب وقار بسیار، به «سَکَن» معروف بود. به دلیل نورانیت به «نجمه» شهرت داشت. تیزبینی و همت والای وی، موجب شده بود که او را «صَقره» نامگذاری کنند. نام «طاهره»، به مناسبت پاکی وی از آلودگیها بوده است که پس از ولادت امام رضا علیه السلام، از سوی امام کاظم علیه السلام به این نام شهرت یافت.
وصایت و امامت
امامان معصوم برای جلوگیری از گمراهی مردم، همواره جانشین پس از خود را معرفی میکردند. امام موسی کاظم علیه السلام نیز در حضور بسیاری از اصحاب خود مانند محمدبن اسحاق، علی بن یقطین، حسین بن مختار، داود بن سلیمان، نصربن قابوس و محمد بن سنان، فرزندش رضا علیه السلام را جانشین پس از خود معرفی کرده است.
علامه مجلسی در کتاب پر ارج بحارالانوار، ۴۸ روایت را در این باره نقل میکند. داودبن کثیر رقی میگوید: به امام موسی بن جعفر علیه السلام عرض کردم فدایتان شوم، امام ما پس از شما کیست؟ امام به فرزندش حضرت رضا علیه السلام اشاره کرد و فرمود: «امام شما پس از من اوست».
جلوههای بندگی
حضرت ثامن الحجج علیه السلام شبها کم میخوابید و بسیاری از شب را با عبادت سپری میکرد. روزهای اول، وسط و آخر هر ماه را روزه میگرفت و میفرمود: «روزه این چند روز، مثل روزه تمام عمر است».
بسیار قرآن تلاوت میکرد و پاسخ او به هر پرسشی از آیات قرآن بود. انس ایشان با قرآن چنان بود که حتی در بستر خواب نیز آن را تلاوت میکرد. به نماز اول وقت اهمیت میداد و در روزهایی که روزه بود، نخست نماز میخواند و سپس افطار میکرد. نماز جعفر طیار میخواند و همواره ذکر خدا بر لب داشت.
سیره اخلاقی
ابراهیم بن عباس که مدت طولانی محضر امام رضا علیه السلام را درک کرده و از آن منبع فیض الهی بهرههای فراوان برده بود، درباره سیره اخلاقی امام چنین میگوید: هیچگاه ندیدم آن حضرت با سخن خود کسی را آزار دهد یا اهانت کند. کلام هیچ کس را تا پایان قطع نمیکرد. به نیازمندان کمک میکرد و هرگز در حضور دیگران آب دهان به زمین نمیانداخت. با خدمتکاران به نرمی سخن میگفت و به هنگام نشستن در حضور دیگران، به چیزی تکیه نمیداد.
برخورد شایسته امام رضا علیه السلام به گونهای بود که ابن ابی عَبّاد وزیر مأمون نیز وی را ستوده و گفته است: علی بن موسی، در تابستان روی حصیر مینشست و دور از چشم مردم، جامه خشن میپوشید و در هنگام رو به رو شدن با مردم، لباس بهتر به تن میکرد تا کارش، خودنمایی به زهد تلقی نشود.
آن حضرت، بسیار صدقه میداد، به ویژه در شبهای تاریک و پنهانی. همواره متبسم و خوشرو بود و قهقهه نمیزد. اگر کسی از او کمک میخواست، با تواضع او را یاری میکرد. با خدمتکاران کنار یک سفره مینشست و غذا میخورد. خدمتکاری را که مشغول غذا خوردن بود، برای کاری فرا نمیخواند.
بهترین قسمت غذای خود را برای نیازمندان میفرستاد. اگر غذایی از حد نیاز بیشتر میآمد، آن را هرگز دور نمیریخت. اهل اسراف نبود و حتی با دیدن میوه نیم خورده ناراحت میشد. غذای خود را با نمک آغاز میکرد. با بوی خوش خود را خوشبو میساخت. محاسن خود را خضاب مینمود و در تشییع جنازه مسلمانان شرکت میکرد.
تعیین مزد
روزی امام رضا علیه السلام با یکی از یاران خود به نام سلیمان بن جعفر برای انجام کاری بیرون رفته بودند. نزدیک غروب، سلیمان خواست به منزل خود برود، ولی امام او را به منزل خویش دعوت کرد. غلامان در منزل مشغول کار بودند و شخص بیگانهای به آنان کمک میکرد. امام پرسید: او کیست؟ گفتند: او را اجیر کرده ایم به ما کمک کند. امام فرمود: برایش چقدر مزد معین کرده اید؟ گفتند: چیزی به او میدهیم. امام به شدت عصبانی شدند.
سلیمان در این لحظه به امام گفت: چرا خودتان را ناراحت میکنید؟ امام فرمود: «من دستور داده ام تا مزد کسی را تعیین نکرده اید، او را به کار نگمارید. اگر مزدش را معین نکنید، سه برابر مزد معمول هم به او بدهید، باز گمان میکند شما از مزدش کمتر داده اید. اگر مزد را معین کنید، به اندازه یک حبه نیز به او بیشتر بدهید، آن را میبیند و میفهمد و اگر به همان اندازه مزد معین، بدهید، از شما سپاس گزاری میکند».
معین الضعفاء
یکی از القاب امام هشتم، مُعین الضعفاء است. آن حضرت، همیشه به فکر کمک به نیازمندان و باز نمودن گرهی از مشکلات آنان بود. شخصی به حضور ایشان آمد و پس از سلام، عرض کرد: من از دوستداران شما و پدرانتان هستم. از سفر حج برمی گردم و پولم تمام شده است. مبلغی میخواهم تا مرا به وطنم برساند. وضع مالی من در آن جا خوب است. وقتی به وطن رسیدم، به نیت شما صدقه میدهم. حضرت فرمود: صبر کن. پس از پراکنده شدن یاران، امام به داخل منزل رفت و پس از مدتی، دستش را از پنجره بالای در بیرون آورد و به آن شخص فرمود: «این دویست دینار را بگیر و هر زمان به وطن رسیدی، لازم نیست آن را از جانب من صدقه بدهی، آن را به تو بخشیدم. برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا». آن شخص رفت.
یکی از حاضران از امام پرسید: چرا پول را از بالای پنجره دادید و نخواستید او شما را ببیند؟ امام رضا فرمود: «از آن ترسیدم که مبادا وقتی با او رو به رو شدم، خواریِ درخواست را در چهره اش مشاهده کنم. آیا این حدیث پیامبر را نشنیدهای که فرمود: هر کس کار نیکوی خود را بپوشاند، پاداش او برابر هفتاد پاداش حج است».
فلسفه نماز
امام رضا علیه السلام درباره دلیل وجوب نماز فرمودند: «در نماز، اقرار به ربوبیت خداوند است و این اقرار، مصلحتهای فراوان و گستردهای دارد. نماز، رهایی از معبودان دروغین است. ایستادن خاضعانه در برابر خداوند جبار است و در آن طلب آمرزش از گناهان گذشته وجود دارد. سجده و نهادن پیشانی بر خاک در هر روز، موجب یاد خدا و فراموش نکردن پروردگار است واین حضور همیشگی، موجب میشود انسان ازتدبیرگر هستی و آفریننده خود غافل نشود، و طغیان و سرمستی نکند».
شیعه حقیقی
گروهی از دوستداران امام رضا علیه السلام از راه دور برای دیدار ایشان به مدت دو ماه پی در پی به در خانه وی میآمدند. امام اذن ورود نمیداد تا این که آنان گفتند: ما از شیعیان پدرتان امیرمؤمنان هستیم. دشمنان از این که شما اجازه ورود نمیدهید، ما را سرزنش میکنند. آن امام اذن ورود داد. به حضور ایشان رفتند، ولی باز آن حضرت به آنان بی اعتنا بود. از این رو گفتند:ای پسر رسول خدا، چه شده که این گونه با ما بی مهری میکنی؟ امام علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود: «ناگواریهایی که به شما میرسد، به دلیل کارهایی است که انجام داده اید».
آن گاه فرمود: «شما ادعا میکنید شیعه علی هستید، ولی در انجام واجبات کوتاهی میکنید. در ادای حقوق برادران دینی سست هستید. اگر کردارتان با گفتارتان تطبیق نکند، به هلاکت میرسید؛ مگر این که توبه کنید و جبران نمایید تا مشمول رحمت الاهی شوید». سپس آنان توبه کردند و آن گاه حضرت احترام شایانی کرد و یکایکشان را در آغوش گرفت.
دیدار یار
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس دوست دارد خداوند را خندان و با روی گشاده دیدار کند، باید علی بن موسی الرضا علیه السلام را دوست داشته باشد.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «به زودی پارهای از تن من در خراسان به خاک سپرده میشود. هیچ گرفتار و دردمندی او را زیارت نکند، جز آن که خداوند گرفتاری اش را برطرف کند و هیچ گنهکاری به زیارت او نمیرود، جز آن که خداوند از گناهانش درگذرد.
امام هادی علیه السلام فرمودند: «هر کس حاجتی داشته باشد، قبر جدم رضا علیه السلام را زیارت کند، به این ترتیب که غسل کند و دو رکعت در بالاسر نماز بخواند و در قنوت نماز، حاجتش را بخواهد که مستجاب خواهد شد؛ البته اگر گناه یا قطع رحم نخواسته باشد. قبر ایشان، بقعهای از بقعههای بهشتی است. هیچ مؤمنی او را زیارت نمیکند، مگر این که خداوند او را از جهنم نجات میدهد و به بهشت وارد میکند».
امام رضا علیه السلام فرمودند: «هیچ یک از دوستانم مرا با شناخت حقم زیارت نمیکند، مگر این که شفاعتم در روز قیامت از او پذیرفته میشود».
شهادت
امام رضا علیهالسلام به واسطه خوردن میوه سمی که توسط مأمون عباسی برای حضرت تهیه شده بود به شهادت رسید.
شیخ مفید در مورد چگونه شهادت امام رضا علیهالسلام از عبدالله بن بشیر نقل کرده است: «مأمون به من دستور داد که ناخنهای خود را بلند کنم... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال... سپس نزد امام رضا علیهالسلام رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور، من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار، من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار دو روز بیشتر زنده نماند».
شهید مطهری درباره علت شهادت مینویسد: «قرائن نشان میدهد که امام رضا علیهالسلام را مسموم کردند و یک علت اساسی همان قیام بنی العباس در بغداد (علیه مأمون) بود، مأمون در حالی حضرت رضا علیهالسلام را مسموم کرد که از خراسان به طرف بغداد میرفت و مرتب اوضاع بغداد را به او گزارش میدادند، به او گزارش دادند که بغداد قیام کرده او دید که حضرت رضا علیهالسلام را نمیتواند عزل کند و اگر با این وضع آشفته بخواهد وارد بغداد شود بسیار مشکل است، برای اینکه زمینه رفتن آن جا را فراهم کند و به بنیعباس بگوید کار تمام شد، حضرت را مسموم کرد».