به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، لطفعلی خان زند، آخرین پادشاه دلاور زندیه و سرداری رشید بود که مدت زمان سلطنت کوتاه او در میدان جنگ سپری شد.
لطفعلی خان و سرگذشت آخرین پادشاه زندیه
لطفعلی خان زند، آخرین شاه سلسله زندیه بود که ۶ سال بر تخت سلطنت ایران تکیه زد. تقریبا تمامی دوران حکومت لطفعلی خان زند برای حفظ سلطنت، در جنگ سپری شد.
دلاوریهایی که این سردار بزرگ از خود نشان داد، سبب شد که شرقشناسان لقب «آخرین شمشیرزن شرق» را به او بدهند.
لطفعلی خان زند از طبع شعر نیز برخوردار بود و در طول سلطنت کوتاهمدت خود، اقدامات عمرانی بسیاری برای ایران انجام داد.
اعتماد بیش از حد به اطرافیان و بیسیاستی در برابر آنها، سبب شد تا از رشادتهای خود نتیجه نگیرد.
لطفعلی خان که بود؟
لطفعلی خان زند، فرزند جعفرخان، نوه صادق خان زند و هشتمین حکمران سلسله زندیه بود. او از سال ۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ هجری قمری حکومت سلسله زندیه را بر عهده داشت. لطفعلی خان زند در مدت ۶ سال سلطنت خود برای حفظ و بقای قدرت سلسله زند، با آقامحمد خان قاجار مبارزه کرد.
منابع تاریخی لطفعلی خان زند را خوشسیما، صاحب سیرتی زیبا و شاهی مغرور با اعتقاداتی قوی توصیف میکنند.
شرقشناسان او را سوارکاری بیباک، تیراندازی تیزبین و آخرین شمشیرزن عصر خود در مشرق زمین مینامند.
آنها عقیده دارند بعد از لطفعلی خان زند، هیچ پادشاه شرقی چنین رشادتی در شمشیرزنی از خود نشان نداده است.
زندگینامه لطفعلی خان زند
سال تولد لطفعلی خان زند در منابع، متفاوت ذکر شده است. برخی مورخان سال ۱۱۸۳ هجری قمری را سال تولد وی دانستهاند.
تمام مدت زندگی کوتاه لطفعلی خان زند در جنگ سپری شد. او از ابتدای نوجوانی بههمراه پدر خود، جعفرخان زند، در جنگهای مختلف شرکت میکرد. لطفعلی خان در مدت کوتاهی فنون نبرد را آموخت و در سوارکاری و تیراندازی، زبانزد خاص و عام شد.
لطفعلی خان زند از نوجوانی در میدان جنگ بود و سوارکاری و تیراندازی او در جوانی زبانزد خاص و عام شد.
حکومت لار که از عهد پادشاهی کریم خان زند در دست نصیرخان لاری بود، بعد از مرگ او، بین فرزندانش، محمدخان و عبداللهخان تقسیم شد. محمدخان در سال ۱۲۰۲ هجری قمری از اطاعت حکومت زند سر باز زد و به لار فرار کرد. جعفرخان، لطفعلی خان زند را در راس سپاهی ۱۵،۰۰۰ نفره، برای جنگ با محمد خان عازم لار کرد. لطفعلی خان زند شهر لار را تصرف و حاکمی جدید برای آن منصوب کرد.
لطفعلی خان زند بعد از فتح لار به سوی کرمان رفت. پشت دروازههای کرمان، خبر مرگ جعفرخان زند بین لشکریان پیچید. صیدمرادخان، که یکی از خوانین بزرگ زند بود و چشم به تخت و تاج زندیه داشت، با شنیدن خبر مرگ پدر لطفعلی خان زند، سران سپاه را با وعده پول فریب داد. سپاهیان با وعدههای صیدمراد خان، لطفعلی خان را رها کردند.
لطفعلی خان زند که جانشینی را حق خود میدانست، برای دستیابی به تاجوتخت از حاکم بوشهر کمک خواست. شیخ ناصر، حاکم بوشهر که با خان زند روابط خوبی داشت، سپاهی در اختیار لطفعلی خان زند قرار داد و خان زند برای حفظ تخت شاهی زندیه و جانشینی، عازم شیراز شد.
صیدمراد خان سپاهی برای مقابله با لطفعلی خان زند بهسمت بوشهر فرستاد؛ اما سپاه او، پیش از رسیدن به بوشهر، بر فرمانده خود شوریدند، او را کشتند و به لطفعلی خان زند پیوستند. حاج ابراهیم خان کلانتر که در آن زمان شهردار شیراز بود، سپاهی را به کمک لطفعلی خان زند فرستاد. سپاهیان لطفعلی خان زند وارد شیراز شدند، صید مراد خان را دستگیر کردند و لطفعلی خان زند را بر تخت سلطنت شیراز نشاندند.
اولین نبرد با قاجار
آقامحمد خان قاجار هیچ فرصتی را برای در هم شکستن سلسله زندیه از دست نمیداد. او بخشهای زیادی از ایالات شمالی ایران را در دست داشت و منتظر فرصت بود تا فارس را ضمیمه قدرت خود کند. آقامحمد خان قاجار با شنیدن خبر به تخت نشستن لطفعلی خان زند، خود را به سرعت به شیراز رساند.
لطفعلی خان مقابل او صفآرایی کرد و نبردهایی خونین بین آنها درگرفت. با نزدیک شدن سپاه زند به پیروزی، محمدخان، عموی لطفعلی خان زند، از میدان جنگ گریخت. با فرار او، قشون زندیه شکست خوردند و مجبور به ترک میدان جنگ شدند. با خالی شدن میدان جنگ، آقامحمد خان قاجار شهر را محاصره کرد؛ اما بهدلیل استحکام برج و باروی شیراز و کمبود آذوقه برای سپاهیان و اسبها، مجبور به ترک شیراز شد.
لشکرکشی به کرمان
دغدغه حمله دوباره آقامحمد خان قاجار به شیراز، لطفعلی خان زند را رها نمیکرد. او با هدف پیشگیری از این خطر، به تقویت سپاه و تجهیز آن پرداخت. خان زند دستور داد تمامی محصولات اطراف شیراز را بدون هیچ آسیب یا مانعی درو و انبار کنند تا دشمن نتواند از آنها برای تغذیه استفاده کند.
زمستان فرا رسید؛ اما آقامحمد خان قاجار به پایتخت حمله نکرد و خیال سپاهیان زند آسوده شد.
لطفعلی خان زند برای پیشگیری از خمودگی سپاه و آماده نگه داشتن آن، برنامه لشکرکشی به کرمان را ریخت. لشکرکشی به کرمان از اشتباهاتی بود که خان زند مرتکب آن شد؛ زیرا این لشکرکشی در وقایع بعدی حکومت او اثری پررنگ داشت. با نزدیک شدن سپاهیان زند به کرمان، شیخالاسلام کرمان با ارسال هدایا به خان زند، خواهان رهایی شهر از محاصره شد. مشاوران لطفعلی خان نیز از او خواستند چنین کند؛ اما او نپذیرفت.
لشکرکشی به کرمان اشتباه بزرگ خان زند بود و در شکستهای بعدی او اثر گذاشت.
خلق و خوی لطفعلی خان
لطفعلی خان زند که پیش از رسیدن به سلطنت، از طبعی بلند برخوردار بود، بعد از نشستن به تخت سلطنت، بسیار مغرور و متکبر شده بود و به نظر اطرافیان و مشاوران خود هیچ توجهی نمیکرد. خودمحوری او سبب میشد که نظرات صحیح و غلط را از هم تشخیص ندهد و کرمان را محاصره کند.
مدت زمان زیادی از محاصره کرمان گذشت، زمستان فرا رسید و برف و یخبندان راه رساندن آذوقه به اردو را مشکل کرد. سپاه زند با قحطی مواجه شد و بدون حصول نتیجه، مجبور به ترک کرمان شد.
سپاهیان زندیه خسته و فرسوده و مشاوران لطفعلی خان زند نیز در همراهی او دچار تردید شده بودند. حاکمان قدرتهای محلی شیراز دیگر راضی به همکاری با خان زند نبودند.
خیانت حاج ابراهیم کلانتر
آنها بههمراه حاج ابراهیم کلانتر که صدراعظم و مهمترین مشاور لطفعلی خان زند بود، به آقامحمد خان قاجار پیوستند. متحدان تصمیم گرفتند لطفعلی خان زند را در چادرش سر به نیست کنند. میرزا محمد حسین وفا که از نزدیکان و وفاداران به خان زند بود، دو هفته پیش از توطئه، او را در جریان نقشه حاج ابراهیم کلانتر قرار داد و از او خواست حاج ابراهیم خان کلانتر را دستگیر کند؛ اما خان زند باور نکرد.
حاج ابراهیم کلانتر صدر اعظم خان زند و مهمترین مشاور او بود؛ اما به سلسله زندیه خیانت کرد.
آقا محمد خان قاجار
اصفهان زیر نظر آقامحمد خان قاجار اداره میشد. لطفعلی خان زند با هدف تسخیر اصفهان و دور کردن خطر خان قاجار، شیراز را به ابراهیم خان کلانتر سپرد و سمت اصفهان حرکت کرد. او هنگام خروج از پایتخت، معتمدترین افراد خود را به نگهبانی ارگ و حرمسرا گماشت. ابراهیم خان کلانتر بهمحض خروج خان زند از شیراز، افراد معتمد او را برای مشورت به خانه خود دعوت و آنها را زندانی کرد. سپس به برادر خود عبدالرحیمخان که همراه لطفعلی خان زند بود، خبر داد که سپاهیان را علیه خان زند به شورش وادارد. با شورش سربازان، سران سپاه لطفعلی خان زند به او پشت کردند. خان زند به ناچار به دشتستان گریخت و از آنجا به بندر ریگ رفت.
حاج ابراهیم کلانتر که خبر نزدیکی خان زند به شیراز را شنید، سپاهی برای رویارویی با او فرستاد. لطفعلی خان زند با کمک نیروهای ایلات، سپاه کلانتر را شکست داد.
شجاعت لطفعلی خان زند
حاج ابراهیم خان کلانتر از آقامحمد خان قاجار درخواست کمک کرد. خان قاجار ۲۰،۰۰۰ سپاهی بهسمت شیراز فرستاد؛ اما لطفعلی خان زند لشکریان آقا محمدخان قاجار را در هم شکست. در این هنگام آقامحمد خان قاجار با سپاهی ۴۰،۰۰۰ نفره عازم شیراز شد و نزدیک شیراز اردو زد.
لطفعلی خان زند با تعداد سپاه کم، چندین بار سپاه قاجار را عقب راند و شکست داد.
لطفعلی خان زند در این جنگ رشادتهای بسیاری از خود نشان داد و هنگام شب تا نزدیکی سراپرده آقامحمدخان جلو رفت؛ اما به گمان پیروزی، توسط یکی از سرداران خود فریب خورد و دستور توقف جنگ را داد. سپاهیان او شبانه متفرق شدند و با روشن شدن هوا، فقط ۵۰۰ نفر از آنها بر جای مانده بودند. لطفعلی خان به ناچار به کرمان گریخت تا سپاهی نو برای مقابله با آقامحمد خان آماده کند. در این فاصله، آقا محمد خان قاجار در سال ۱۲۰۶ وارد شیراز شد و در عمارت کلاه فرنگی زندیه، به تخت نشست.
اقدامات لطفعلی خان زند
لطفعلی خان زند پیش از رسیدن به سلطنت، به جوانمردی، خوشخلقی و دادگستری معروف بود؛ اما بعد از رسیدن به قدرت مغرور شد. مردم او را مانند کریم خان زند میدانستند. او به مشکلات فقرا اهمیت زیادی میداد و به عمران و آبادی کشور علاقه داشت. ساخت سه جاده شوسه از شیراز به شهرهای بوشهر، بندرلنگه و بندر عباس یکی از اقدامات او بود. لطفعلی خان زند بنا داشت برای آبیاری زمینهای اطراف، سدی روی «رودخانه مند» بسازد که فرصت نیافت. آب این رودخانه از کوههای استان فارس سرچشمه میگرفت و بدون استفاده، به خلیج فارس میریخت. لطفعلی خان زند برنامههای زیادی برای رفاه اجتماعی مردم داشت؛ اما بهدلیل صرف وقت برای رویارویی با آقامحمد خان قاجار، فرصت اجرای آنها را نیافت.
لطفعلی خان زند علاوه بر علاقه به آبادی کشور، از ادب و شعر نیز بهره داشت و دلبسته دیوان اشعار شیخ محمود شبستری و باباطاهر بود. او در اولین سال سلطنت خود تعدادی از ادبا و شعرای شیراز را مامور تصحیح دیوان حافظ کرد.
لطفعلی خان زند کجا و چگونه کشته شد؟
زمانی که لطفعلی خان زند برای تجدید سپاه به کرمان میگریخت، با دستههایی از سپاه قاجار روبهرو شد. او با کمک سپاهی که از حاکم طبس در اختیار گرفته بود، سپاه قاجاریه را در هم شکست و یزد را تصرف کرد و عازم شیراز شد. بزرگان بم به لطفعلی خان زند پیوستند و او سپاهی در حدود ۳۰۰ نفر فراهم کرد و بهسمت کرمان حرکت کرد و با استفاده از حیله جنگی، وارد شهر کرمان شد.
آقامحمد خان با شنیدن خبر ورود لطفعلی خان زند به کرمان، با سپاهی بزرگ و مجهز عازم کرمان شد. لطفعلی خان زند چهار ماه در برابر سپاهیان قاجار مقاومت کرد؛ اما زمانی که شرایط نامساعد شد، به ناچار شبانه از میان سپاه دشمن عبور کرد و به بم گریخت. حاکم بم به قصد نجات برادر خود که گمان میکرد همراه خان زند است، از لطفعلی خان زند استقبال کرد؛ اما وقتی برادر خود را همراه خان زند ندید، او را زخمی و دستگیر کرد.
حاکم بم خبر اسارت خان زند را برای آقامحمد خان قاجار فرستاد. آقا محمد خان قاجار بیدرنگ محمدولی خان را به بم فرستاد. او لطفعلی خان زند را که توسط حاکم بم از ناحیه هر دو دست زخمی شده بود، خسته و رنجور به نزد آقا محمد خان قاجار برد. آقامحمد خان از لطفعلی خان خواست در مقابل او سجده کند؛ اما خان زند نپذیرفت. آقامحمد خان دستور داد خان زند را به وقیحترین شکل شکنجه کنند. لطفعلی خان زند را بعد از شکنجه، در محضر خان قاجار کور کردند و به تهران فرستادند. به استناد منابع تاریخی، لطفعلی خان زند در سن ۲۶ سالگی به دستور آقامحمد خان قاجار و به دست میرزا محمدخان در زندان تهران خفه شد و به قتل رسید.
آرامگاه لطفعلی خان زند
آدرس: استان تهران، تهران، میدان پانزده خرداد، بازار خیاطها، جنب بقعه امامزاده زید (ع)
آرامگاه لطفعلی خان زند، یکی از مقبرههای تاریخی و جاهای دیدنی تهران محسوب میشود. به استناد منابع تاریخی، لطفعلی خان زند را بدون آداب مسلمانی و بی هیچ تشریفاتی در بقعه امامزاده زید به خاک سپردند. در سمت راست امامزاده، اتاقکی شبیه حجره دیده میشود که قبر آخرین شاه زند در آن قرار دارد؛ کسی اجازه ورود به اتاقک را ندارد و بازدیدکنندگان از پشت میلههای اتاق، سنگ مزار لطفعلی خان زند را مشاهده میکنند.
بیشک لطفعلی خان زند از لحاظ شجاعت و جنگاوری جزو پادشاهان اسطورهای تاریخ ایران محسوب میشود. او جنگجویی بیمانند بود؛ اما تدابیر لازم برای اداره حکومت را نداشت؛ زیرا سادهدلی او سبب میشد حیلهها و خیانتهای اطرافیان و مشاوران خود را تشخیص ندهد و با تلههای آنها زمینگیر شود.
منبع: کجارو