فاجعهای که مغولها در نیشابور رقم زدند
دهم صفر سال۶۱۸ مغولها به نیشابور حمله کردند ودست کم یک میلیون نفر از مردم شهر را کشتند و سرهای آنها را از بدن جداکردند.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما،در روز دهم صفر در فصل بهار ۶۱۸ مغولها به شهر نیشابور ریختند. مغولان نخست حاکم شهر، مجیرالملک کافی و تنی چند از بزرگان آن شهر از جمله ضیاءالملک زوزنی و شیخ فریدالدین عطار شاعر و عارف بزرگ را کشتند.
سقوط نیشابور در حمله مغول به ایران
قصهای از غصه بزرگ خراسان؛ وقتی نیشابور سقوط کرد
هجوم مغولان به ایران یکی از رویدادهای مهم تاریخ ایران است که تاثیرات فراوانی در آینده ایران داشت. هرچند این حمله، بخشی از زیرساختهای تمدنی و فرهنگی ایران را با بحران مواجه کرد؛ اما در عین حال زمینه مبادلات تجارت بینالمللی را برای مردمان آن عصر فراهم کرد و تغییرات فرهنگی (ذائقه غذایی، گیاهان تازه و سبکهای هنری مانند مینیاتور ایرانی) را نیز به دنبال داشت. در این میان شهر نیشابور نیز مورد تاختوتاز مغولان قرار گرفت و تا اواسط دوره ایلخانی از پیامدهای این حمله، کمر راست نکرد. در این یادداشت به اختصار روند تصرف نیشابور توسط مغولان و جایگاه نیشابور واهمیت آن مورد کنکاش قرار خواهد گرفت.
جایگاه نیشابور و ویژگیهای آن همزمان با حمله مغولان
در توصیف مورخان دوره اسلامی، نیشابور و اهالی آن از جایگاه علمی و فرهنگی بسزایی برخوردار بودهاند. در دوره خلافت عباسی و حتی پس از هجوم مغولان توصیفهای بسیاری از اهمیت و بزرگی این شهر شده و با شهرهای بزرگ آن زمان؛ بغداد، قاهره، دمشق، قیروان و شیراز نیز مقایسه شده است.
ویژگیهای شهر نیشابور
ویژگیهای شهر نیشابور را همزمان با تهاجم مغولان میتوان در چند توصیف خلاصه کرد: وفور نعمت، جمعیت فراوان، عمارتهای بسیار و باشکوه، معادن فیروزه، تعداد زیاد کاروانها و کاروانسراها، رونق تجارت، کثرت مدارس و خانقاهها، مساجد و کلیساها. پس بهعبارت دیگر میتوان گفت که این شهر از تنوع فرهنگی، جمعیتی و دینی برخوردار بوده است.
بر اساس کاوشهای باستانشناسی که در سال ۱۳۹۷ در شادیاخ نیشابور صورت گرفته است، شماری از بناهای صنعتی مانند شرابسازی، آهنگری، سفالگری و شیشهگری در آن منطقه به پیدایی آمده است.
افزون بر بناها، از یافتههای آن کاوش میتوان به ظرفها و لوازم فرهنگی مانند سازههای سفالی، شیشهای و گچبریها، اشاره کرد که همه اینها بیانگر جایگاه صنعتی نیشابور پیش از حمله مغولان است.
نیشابور مانند تعدادی از شهرهای قدیمی دیگر، چون ری و دامغان در شاهراه خراسان و جاده ابریشم قرار گرفته و این گذرگاه به غیر از اینکه پیوسته در خدمت تجارت و مسافرت بوده، در مسیر جنگها، هجومها و تهاجم بیگانگان نیز قرار داشته است. پس یکی دیگر از امتیازات این شهر جایگاه ژئوپلتیکی، ارتباطی و تجاری آن بوده است.
در کتاب «تاریخ جهانگشای جوینی»، درباره جایگاه شهر نیشابور، قبل از مغول، نوشته شده است:
«اگر زمین را نسبت به فلک توان داد، بلاد، به مثابت نجوم آن گردد و نیشابور، از میان کواکب، زهره زهرای آسمان باشد و اگر تمثیل آن به نفس بشری رود، به حسب نفاست و عزت انسان، عین انسان تواند بود، و ماذا یصنع المرء…ببغداد و کوفان…و نیشابور فیالارض…کالانسان فیالانسان. حبذا شهر نیشابور که در روی زمین / گر بهشتی است خود اینست و گر نی خود نیست».
چگونگی تصرف نیشابور در حمله مغولان
چنانکه اشاره شد، نیشابور پیش از حمله مغولان اهمیت بسیاری داشت و در ردیف شهرهای چهارگانه خراسان بزرگ شامل مرو، بلخ و هرات بهشمار میآمد. این شهر از مراکز عمده سامانیان و غزنویان بود و در عهد سلجوقیان و خوارزمشاهیان نیز از مراکز معتبر و آباد بود.
نیشابور چندین بار بر اثر زلزله و حمله غزنویان ویران شده بود، بهطوریکه در هنگام حمله مغول در پیرامون نیشابور قدیم، شهر معتبر دیگری به نام «شادیاخ» بنا شده و در واقع در این دوران همین شهر شادیاخ است که از آن به عنوان نیشابور یاد میشود. (اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ص۵۵)
امان خواهی بی نتیجه
در نخستین عبور لشکریان جَبَه نویان و سبتای بهادر سرداران مغول که مأموریت دستگیری سلطان محمد از طرف چنگیز به آنها داده شده بود، از خراسان، حکمران نیشابور تصمیم به تسلیم گرفت و با تقدیم هدایای نفیس و علوفه لشکر به آنان برای شهر نیشابور و مردم آن امان گرفت و اینگونه شهر را به دست خود و به فرمان سران سپاه مغول ویران کرد.
از طرف دیگر طرفداران ترکان خاتون و اوزلاغ شاه برادر کوچکتر جلالالدین در صدد قتل جلالالدین خوارزمشاه برآمدند. جلالالدین به ناچار به خراسان گریخت و فتوحاتی نیز به دستآورد و قدرت و نفوذی یافت.
مردم خراسان، چون خبر فتوحات او را در پروان شنیدند، به نوسازی دیوار شهرها اقدام کردند. مردم نیشابور نیز از اطاعت حاکم توس که دست نشانده مغولان بود، سر باز زدند و مردم توس را نیز تحریک کردند تا حاکم مغولی را نابود کنند. شورشیان توس نیز آن حاکم شهر را کشتند و سرش را به نیشابور فرستادند.
بهدنبال این شورش، سپاهیان چنگیز به سرداری «تغاجار نویان» (TokucharNoyan) داماد چنگیز، شهر نیشابور را محاصره کردند و در سومین روز محاصره، داماد چنگیز بر اثر تیر یکی از کمانداران نیشابور کشته شد. جانشین این سردار، سپاهیان را به دو قسمت تقسیم کرد، بخشی را به توس فرستاد و بخشی را با خود به سبزوار برد و به تلافی مرگ تغاجار نویان سبزوار را ویران و خون بسیاری از مردم را جاری کرد. (گرایلی، نیشابور شهر فیروزه،۱۳۰)
جلال الدین خوارزمشاه در خراسان
در همین ایام جلالالدین خوارزمشاه که در خراسان بود مدت کوتاهی به نیشابور رفت و با استقبال مردم آن شهر روبهرو شد. او سه روز در نیشابور ماند و از سردارانی که مقاومت کرده بودند، تمجید به عمل آورده و مصالحهکاران را مورد خشم قرار داد. پس از رفتن جلالالدین سپاهیان مغولی به فرماندهی تولی پسر چنگیز که بهتازگی مرو را گشوده بودند، رو به نیشابور گذاشتند.
کشته شدن عطار نیشابوری در حمله مغول
در این موقع در نیشابور قحطی آذوقه بود و همین گرسنگی و ضعف از قدرت و توان جنگجویان مبارز شهر میکاست. مردم شهر به ناچار قاضی شهر را به صلح و تسلیم نزد تولی فرستادند؛ اما او که قصد انتقام قتل تغاجار را داشت، این مصالحه را نپذیرفت.
با آنکه مردم ۳۰۰۰ چرخ بر دیوار حصارها کار گذاشته بودند و ۳۰۰ عراده و منجیق نصب کرده بودند و به نفتانداز مجهز بودند، تاب پایداری نیاوردند و پس از سه روز جنگ سخت و کشته شدن تعداد بسیاری از دو طرف، مغولان پیروز شدند. سرانجام در روز دهم صفر در فصل بهار ۶۱۸ مغولها به شهر نیشابور ریختند. مغولان نخست حاکم شهر، مجیرالملک کافی و تنی چند از بزرگان آن شهر از جمله ضیاءالملک زوزنی و شیخ فریدالدین عطار شاعر و عارف بزرگ را کشتند. (همان، ۱۳۱)
دختر چنگیزخان مغول و جنایت در نیشابور
مغولان تمامی زنان و مردان نیشابور را در صحرا جمع کردند و از میان آنان حدود ۴۰۰ نفر از صنعتگران را جدا کردند و بقیه را کشتند. در این زمان بود که دختر چنگیز و زن تغاجار که شوهرش در محاصره شهر نیشابور کشته شده بود، برای انتقام به این شهر رسید و خود وی نیز در کشتار بازماندگان شرکت کرد. (Boyle, The Cambridge History of Iran, ۳۱۴) در این باره آمده است:
«و به کینه تغاجار فرمان شده بود تا شهر را از خرابی چنان کنند که در آنجا زراعت توان کرد و تا سگ و گربه آن را بهقصاص زنده نگذارند و دختر چنگیزخان که خاتون تغاجار بود، با خیل خویش در شهر آمد و هر کس که باقی مانده بود، تمامت را بکشتند، مگر ۴۰۰ نفر را که به اسم پیشهوری بیرون آوردند و به ترکستان بردند و اکنون از بقایای ایشان فرزندان هستند و سرهای کشتگان را از تن جدا کردند و مجلس به نهادند، مردان را جدا و زنان و کودکان را جدا» (بایمتاف، «فاجعه نیشابور»، ۶۱).
قتل عام یک میلیون و هفتصد و چهل و هفت هزار مرد
صبح شنبه همسر طغاچار (دختر چنگیز) با ده هزار سوار وارد شهر شد و از روز شنبه تا چاشتگاه چهارشنبه قتل و غارت کردند و همه مردم را به جز چهار کمانگر کشتند و حتی سگها و گربهها را کشتند و باروی شهر را کوفته و مناظر و منازل و حصارها و همه قصرها را با زمین هموار ساختند و هفت شبانه روز بر شهر آب بستند و سپس جو کاشتند و تا سبز شد توقف نمودند. مدت ۱۲ شبانه روز شمارش مقتولان به طول انجامید و یک میلیون و هفتصد و چهل و هفت هزار مرد به استثنای زنها و اطفال به شمارش درآمد.
جسارت به مرقد مطهر امام رضا علیه السلام
مغولان در ضمن خرابی نیشابور، آبادیهای توس را نیز ویران کردند و شهر مشهد کنونی را هم که به مناسبت مزار علی ابن موسی الرضا و قبر هارون الرشید محل توجه مسلمانان بود، به باد غارت و انهدام دادند.
پیامد لشکرکشی مغولان به نیشابور
به نظر میرسد که صدمات و لطمههای روحی و فرهنگی حمله مغول بیش از ویرانی فیزیکی و خسارتهای اقتصادی آن بودهاست. مغولها بر ایران مسلط شدند بدون آنکه ایدئولوژی جدیدی با خود آورده باشند (علمداری، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟، ۳۵۸). در این حمله مراکز علمی و فرهنگی نیشابور ویران شد. پس از ازبین رفتن مراکز علمی و فرهنگی، پویایی جامعه رو به افول گذاشت و عرفان و گرایشهای غیرعقلانی گستردهتر از قبل شد و عملاً مردم را نسبت به سرنوشت خود بیاعتنا ساخت (همان: ص ۴۸۰). حمله مغول بر رونق تصوف افزود، زیرا در دوران ویرانی و مصیبت، تصوف به مهمترین پناهگاه روحی و فکری مردم تبدیل شد و بسیاری به آن گرویدند (میرعابدینی، «تصوف (بخش اول)»، دانشنامه جهان اسلام).
تبعید صنعتگران
مغولان به ارزش صنعتگران و کسانی که حرفه و دانش فنی داشتند و بهنحوی در امر تولیدات شرکت داشتند، واقف بودند. در قتل عام مردم نیشابور نیز در منابع تاریخی به صراحت ذکر شده است که مغولان قبل از شروع کشتار، اسیران صنعتگر را از بقیه مردم جدا کرده و روانه مغولستان کردند. انتقال و از دست دادن هزاران صنعتگر ایرانی که در این حمله به اسارت درآمدند، صدمه دیگری بود که بر پیکر اقتصادی ایران و منطقه خراسان وارد کرد (زیباکلام، ما چگونه ما شدیم؟،۱۵۳).
مهاجرت نخبگان و دانشمندان نیشابور
پس از حمله مغول شماری از دانشمندان که به مناطق امن مهاجرت کرده بودند، از این حمله جان سالم بهدر برده بودند. در طی این حمله شاعران، ادیبان، هنرمندان، شاهزادگان و ... برای نجات جان از ماوراءالنهر و ایران خارج شده و به شبه قاره هند روی آوردند (مظهر، «فارسی سرایان مهاجر در دوره سلاطین مملوک»، ۱۰۵). به نظر میرسد که نخبگان و دانشمندان نیشابور نیز در این تهاجم به مراکز امن پناه بردهاند.
منابع: ویکی پدیا، ایبنا