به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ، ابن سینا مشهورترین و تأثیرگذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان ایرانزمین و جهان است که به ویژه به دلیل آثارش در زمینهٔ فلسفه و پزشکی اهمیت دارد.
آثار اصلی او دو دانشنامهٔ علمی و فلسفی جامع به نامهای کتاب شفا و دانشنامهٔ علائی، و همچنین القانون فی الطب به عنوان یکی از معروفترین آثار تاریخ پزشکی است.
ابوعلی سینا بزرگترین دانشمند ایرانی جهان
«حسین بن عبدالله بن سینا» معروف به «ابن سینا» و ملقب به «شیخ الرئیس» (۳۷۰ـ۴۲۸ ق)، فیلسوف و طبیب نامدار ایرانی شیعه و از پرآوازهترین دانشمندان دورهی اسلامی در جهان است.
او در طب، فلسفه، حکمت، منطق، ریاضی، نجوم و ادبیات، متبحر و صاحبنظر بود و آثار ارزشمندی تألیف نمود که مشهورترین آنها کتاب «الشفاء» در فلسفه و کتاب «القانون» در طب است.
زندگینامه
ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا در سوم صفر سال ۳۷۰ قمری در روستای اَفشنه بخارا -که در آن زمان پایتخت سامانیان بود- به دنیا آمد. پدرش که از مردم بلخ بود، پیش از تولد ابن سینا به بخارا آمد و به کاری در دستگاه حکومتی گماشته شد، از آنجا زنی به نام ستاره گرفت و از آن زن ابن سینا و برادرش محمود متولد شدند. پدرش حسین، مردی دانش دوست بود و با فراهم کردن امکانات و تشویق ابن سینا سهمی بسزا در پیشرفت علمی او داشته است.
آغاز سفرهای ابن سینا بعد از فوت پدر
پدر ابن سینا در ۳۹۲ قمری، درگذشت و او بخارا را به سوی گرگانج ترک کرد.
در ۴۰۳ قمری، نگارش کتاب قانون را در گرگان آغاز کرد. در ۴۰۴ قمری، به ری رفت و از پشتیبانی سیده ملک خاتون، بیوهی فخرالدوله علی بویه، بهرهمند شد.
در ۴۰۵ قمری، به سوی همدان به راه افتاد و به نزد شمس الدوله رفت و بیماری او را درمان کرد.
در ۴۰۶ قمری، به وزارت شمس الدوله برگزیده شد و نگارش کتاب فلسفی شفا را آغاز کرد.
در ۴۱۲ قمری، از کار سیاسی کنار گذاشته شد، چهار ماه زندانی بود و کار نوشت شفا را ادامه داد. در ۴۱۴ قمری، به اصفهان رفت و نزدیک پانزده سال در آن جا ماند و کتاب شفا را به پایان رساند. در ۴۲۱ قمری، مسعود غزنوی به اصفهان یورش آورد و خانهی ابن سینا را غارت کردند.
او سرانجام در ۴۲۷ قمری، همراه علاءالدوله به همدان رفت.
ابتلای ابن سینا به بیماری قولنج
در یکی از جنگهای علاءالدوله، ابوعلی سینا دچار بیماری قولنج گشت. او به مداوای خود پرداخت، ولی سودی نبخشید و بعد از مدتی بیماری صرع و روده نیز بدان افزوده شد.
معالجات بسیار بوعلی و دیگر طبیبان هیچگاه به ثمر ننشست. او پی برد که دیگر معالجه سود ندارد و تسلیم تقدیر الهی گشت.
رفتار ابن سینا در روزهای آخر عمر
پیوسته قرآن میخواند و از خداوند طلب آمرزش میکرد. اموال خویش را به فقیران بخشید. ابوعلی در دو هفته آخر عمر پربار خویش، به اطعام فقیران پرداخت و بردگان را آزاد ساخت و تمام قرآن را هر سه روز یک بار تلاوت کرد تا اینکه در ۵۸ سالگی، در روز جمعه اول ماه رمضان سال ۴۲۸ قمری (۲۸ خرداد ۴۱۶ شمسی) در همدان بدرود حیات گفت و در همانجا به خاک سپرده شد.
وصیت نامه ابن سینا
ابن سینا در قسمتی از وصیت نامه خود به ابوسعید ابوالخیر آورده است: «باید دانست که افضل حرکات نماز است و بهترین سکنات روزه و نافعترین خیرات و مبرات صدقه و پاکیزهترین خوبیها تحمل سختیها و باطلترین سعیها لجاج است و بهترین اعمال آن است که از نیت خالص صادر گردد و بهترین نیت آن است که از علم حاصل شود.
جود و بخشش به قدری که مقدور باشد، مطلوب است و برای مساعدت مردم ارتکاب اموری که خلاف طبع باشد رواست. در اوضاع شرعی و احترام به سنتهای الهی و مواظبت بر عبادات بدنی، به هیچ وجه تقصیر جایز نیست.
حکمت و دانش، اساس و مایه برتری انسان است بر غیر و در تحصیل دانش معرفت الهی بر همه چیز مقدم است؛ زیرا شرافت هر علمی بسته به موضوع آن است».
مذهب و اخلاق
بدون شک ابن سینا که در خانوادهای شیعی مذهب در بلخ به دنیا آمد، خود نیز مسلمان و قایل به مذهب تشیع بوده است.
تعبیرات مختلف او در کتابهایش از قبیل افضلیت در معیار خلافت، عصمت و نصّ و تصریح امامت، بزرگترین شواهد شیعه دوازده امامی بودن او هستند.
محبت ابن سینا به حضرت علی علیه السلام
ابن سینا در «معراجنامه» که در حاشیه کتاب «الهیات شفا» نوشته، میگوید: منزلت حضرت علی (ع) نسبت به صحابه، چون نسبت معقول به محسوس است. او در میان خلق مانند معقول بود در میان محسوس. پیامبر اکرم (ص) به وی فرمود: «یا علی! مردمان در کثرت عبادت رنج برند، تو در ادراک معقول رنج ببر تا بر همه سبقت گیری». در جای دیگر می گوید: تعیین جانشین از راه نص به صواب نزدیکتر است؛ زیرا این کار مانع تفرقه و دوگانگی و اختلاف می شود.
سید محسن امین در کتاب «اعیان الشیعه» نیز در بحث از ابوعلی سینا قسمتی را با عنوان «تشیّعه» قرار داده و او را شیعه میخواند.
قدرت مناظره ابن سینا
ابن سینا افکار و عقاید خود را درباره مسألههای مختلف علمی در محفلهای رسمی و دیگر، هر چند که قیدها و تشریفات بر مجلس حاکم بود، بی پروا ابراز میداشت و عقاید و افکار غلط و کج را با دلیلهای محکم به شدت رد میکرد.
برای همین بیشتر دانشمندان از مناظره با او دچار رعب و وحشت میگشتند؛ زیرا دلیلهای او بر اطلاعاتی وسیع و گسترده در مبحثهای گوناگون استوار بود.
او بیشتر با تقریرها و اظهارهای خود اشخاص، علیه آنان استدلال میکرد. در نتیجه این مسألهها و عاملهایی، چون رشک و حسادت، باعث کینه و دشمنی بعضی از دانشمندان و کم مایهگان با او گردید تا جایی که بعضی از آنان ابن سینا را تکفیر کردند و ابن سینا نیز در جواب آنان این دو بیتی را سرود:
کفر چو منی گزاف و آسان نبود محکمتر از ایمان من ایمان نبود
درد هر یکی چو من و آن هم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود
همچنین شیخ الرئیس عشق و علاقه خود را به مولا علی علیهالسلام چنین بیان میکند:
تا باده عشق در قدح ریخته اند واندر پی عشقْ عاشق انگیختهاند
با جان و روان بوعلی، مهر علی، چون شیر و شکر به هم برآمیختهاند
بر صفحه چهرهها خط لم یزلی معکوس نوشتهاند نام دو علی
یک لام و دو عین، با دویای معکوس از حاجب و عین و اَنف با خط جلی
اخلاق و منش ابن سینا
ابن سینا علاوه بر عظمت علمی و هوش و حافظه اعجاب انگیزش، انسانی وارسته با کمالات شگفت اخلاقی بود؛ درباره او گفته اند: با زیردستان بی اندازه رؤوف و مهربان بود.
کودکان را دوست میداشت و برای به نشاط آوردن آنان داستانهای نشاط آور میگفت، به تنگ دستان بذل و بخشش میکرد و در برابر بیماران بی اندازه فروتن و متبسم ظاهر میگشت، در منصب وزارت و هر مقام و موقعیت مهمی که داشت، عموم مراجعان را به ملاطفت و خوش رویی میپذیرفت و برای ایجاد فضای صمیمی بین خود و دادخواهان، بیشتر شوخی میکرد تا تقاضای خود را بی پروا بیان کنند.
بسیار موقّر و متین و بیانی جالب توجه و جذاب داشت، کم حرف میزد و بیشتر شنونده بود.
ابوعلی سینا، همواره متوجه حضرت حق بود و هیچ گاه خود را بی نیاز از باری تعالی ندانسته است، چنان که خود او بیان میکند که: «هرگاه در مسألهای سرگردان میماندم، به مسجد میرفتم و نماز میگذاردم و از خداوند طلب یاری میکردم، تا این که مسأله بر من آسان میگشت.»
استادان و شاگردان
ابن سینا موفق شد تا ده سالگی قرآن و اصول دین را در منزل بیاموزد. علم حساب را از بقالی بخارایی و فنون دیگر و ریاضی را از محمود مَساح و فقه را از اسماعیل زاهد فرا گرفت.
منطق، هندسه و نجوم را نزد ابوعبدالله ناتلی و طب را از ابومنصور حسن بن نوح و ابوسهل عیسی بن یحیی مسیحی جرجانی آموخت.
او در جوانی به اندازهای کوشید که به گفته خود او، هر چه آموخته بود، در همان ایام جوانی فرا گرفته بود.
شاگردان ابن سینا
گروهی از رجال علم و فلسفه نیز از محضر ابن سینا استفاده کرده اند. از این شمارند: ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان فیلسوف مشهور، حکیم عبدالواحد بن محمد جوزجانی، ابوعبداللّه معصومی که ابن سینا در حق او گفته است «مقام ابوعبداللّه نسبت به من، چون ارسطو به افلاطون است» و ابن سینا «رسالة العشق» خود را به نام او نوشته است، ابوالحسن بن طاهر بن زیلة، ابوالقاسم نیشابوری و شرف الدین ایلاتی.
جایگاه علمی
ابن سینا هوش و حافظهای خارق العاده داشت، سرعت یادگیریاش شگفت بود. به گونهای که توانست بسیاری از علوم را بدون استاد بیاموزد و گاهی نیز بر استادان خویش خرده میگرفت و به آنان علم میآموخت.
در فلسفه:
ابن سینا توانست مبانی فلسفه مشاء را در جهان اسلام تثبیت کند. البته فلسفه مشائیای که رنگ و بویی نوافلاطونی داشت و به اصول عقاید اسلامی پایبند بود. او را مبتکر برهان صدیقین برای اثبات وجود خداوند و نیز برهانهایی برای ابطال دور و تسلسل و اثبات وجود نفس و بقای آن دانستهاند.
اهمیت دیگر ابن سینا در فلسفه آن است که نخستین فیلسوف مسلمانی است که نوشتههایی جامع و منظم در فلسفه دارد و در کتاب شفا با نظم و ترتیب خاصی یک دور کامل به مباحث فلسفه مشاء پرداخته است و از آنجا که فلسفه ارسطویی فلسفهای جامع و فراگیر است، گاه میبینیم که ابنسینا به برخی موضوعات از نگاه عقلی مینگرد؛ از جمله به آموزش و پرورش و نیز به بهداشت کودک و تربیت بدنی. ابن سینا در اثبات بقای نفس پس از مرگِ تن چنین استدلال میکند که روان با مرگِ تن نمیمیرد و تباه نمیشود؛ زیرا هر دو جوهرند. نظریات ابنسینا درباره معاد و زندگی آن جهانی نیز با اصول روانشناسی او پیوند استوار دارد.
در پزشکی:
ابوعلی سینا از برجستهترین چهرههای تاریخ پزشکی در همه دورانهاست. در معالجه و درمان بیماران بسیار حاذق و دارای سرعت عملی شگفت بود، به طوری که در همان ایام جوانی شهرتی عالمگیر یافت و بسیاری از دانشمندان در مسائل مشکل به او رجوع میکردند و او با درایت و تسلط کامل به آنان پاسخ میگفت.
او از شانزده سالگی به کار پزشکی پرداخت و در هفده سالگی نوح بن منصور سامانی را درمان کرد؛ و به پاس این خدمتش، امیر سامانی به او اجازه داد از کتابخانهی سلطنتی بهره گیرد.
مهمترین اثر وی در پزشکی، کتاب «قانون فی الطب» است که آن را پیش از سال ۴۰۶ قمری، یعنی در حدود ۳۵ سالگی تألیف کرده است.
این کتاب طی چندین سده چه در سرزمینهای اسلامی و چه در اروپای سدههای میانه، همه کتابهای دیگر را در سایه خود نهاده بود. اعتبار و شهرت کتاب قانون در محافل پزشکی جهان اسلام تا بدان جا رسیده بود که نظامی عروضی درباره آن چنین میگوید: «اگر بقراط و جالینوس زنده شوند، روا بُوَد که پیش این کتاب سجده کنند». البته ابن سینا به جز قانون، کتابهای دیگری هم در علم پزشکی نوشته است.
از ویژگیهای ابن سینا در پزشکی، مشاهدات بالینی او درباره بیماریهای گوناگون است، از ناراحتیهای پوستی و بیماریهای ریوی گرفته، تا اختلالهای سلسله اعصاب و انواع دیوانگیها. او بر عنصر تجربه بسیار تکیه کرده و به کاربرد داروها اهمیت فراوانی میدهد؛ چنانکه بخشی از قانون را به داروها و خواص و کیفیات آنها اختصاص داده است.
در ریاضیات:
ابن سینا در علم ریاضی و نجوم نیز جایگاهی خاص داشت. بخشی از کتاب شفا درباره ساختن آلات رصدی است و بخشی نیز درباره ریاضیات که شامل چهار بخش هندسه، علم حساب، موسیقی و هیئت است. ابنسینا در بخش ریاضیات در کتاب شفا اصول اقلیدس را بررسی و تحلیل کرده است. ناگفته نماند که ساختن آلات اندازهگیری رصدی از ابتکارات ارزشمند ابنسینا در نجوم است.
ابن سینا پژوهشهایی نیز در علوم طبیعی داشت و چگونگی پدیدآمدن کوهها را به درستی بیان کرده است.
ابن سینا و ازدواج
در منابع تاریخی هیچ گزارش جدی دربارهٔ ازدواج ابن سینا مطرح نشدهاست، جز اینکه برخی گفتهاند با دختری به نام یاسمین که کنیز فراری خلیفه بغداد بود، ازدواج کرد، که آن هم دیری نپایید.
منابع: دانشنامه اسلامی، ویکی پدیا