پخش زنده
امروز: -
قاره آفریقا تغییر کرده است و ملتهایش به شکل ملموسی دارای آگاهی شده اند و دیگر فریب دروغهای «دموکراسی» و حقوق بشر را که هدفش ادامه سرسپردگی به غرب است، نمیخورند.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما، عبدالباری عطوان تحلیلگر سرشناس عرب با اشاره به تلاش فرانسه برای جنگ افروزی در قاره آفریقا و لشکرکشی به نیجر با هدف سرنگونی سران کودتا و بازگرداندن نیجر به حلقه کشورهای فرمانبردار پاریس در این قاره و شکست مفتضحانه این تلاش نوشت فرانسه میخواست رئیس جمهور سرنگون شده نیجر را به زلسنکی دیگری تبدیل کند، اما این نقشه خونین تا الان با شکست مفتضحانهای روبرو شده است.
عطوان که سردبیر روزنامه اینترنتی رأی الیوم است با طرح این مقدمه که «چرا شور و اشتیاق برای مداخله نظامی به منظور سرنوگن کردن کودتای نظامی در نیجر به سرعت از تاب و تب افتاده است؟ آیا هیئت علمای ارشد مسلمانان که به نیامی سفر کرده است موفق شد آبروی سران اکواس را حفظ کند؟ سه نشانهای که شاید همه پیش بینیها را تغییر دهد چیست؟» نوشت کودتای نظامی در نیجر اگر به نتیجه برسد در تاریخ به عنوان یک نقطه عطف محوری در قاره آفریقا ثبت خواهد شد، زیرا برجستهترین شورش علیه سلطه غرب و ریشه کن کردن آخرین پایگاه نفوذ فرانسه در این قاره خواهد بود و این یک پیروزی بزرگی است که آغازی برای بازگشت اعتبار به ملتهای ستمدیده آفریقایی و پایان دادن به بهره کشی در حد رایگان از ثروتهای این قاره خواهد بود.
چیزی که دردناک است آن است که برخی از سران گروه اقتصادی غرب آفریقا (اکواس) به رهبری رئیس جمهور نیجریه که نظام او یکی از سرسپردهترین و فاسدترین نظامها در قاره آفریقاست به ابزارهایی در دستان امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه تبدیل شده اند و تسلیم خواسته تحمیلی پاریس شده اند تا برای حمله به نیجر و بازگرداندن رئیس جمهور مترسک نیجر یعنی محمد بازوم به قدرت با توسل به زور آماده باشند.
نمیدانیم زمانی که جنگندههای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شهرهای لیبی را بمباران و آنها را بی رحمانه ویران کردند و دهها هزار نفر از مردم بی گناه لیبی را کشتند و این کشور را به محلی برای فساد و کشمکش شبه نظامیان تحت عنوان دروغین «دمکراسی» تبدیل و از برخی از فریب خوردگان لیبیایی به شکل پلیدی استفاده کردند، گروه اکواس و بازوان نظامی اش کجا بود؟
تحولات اخیر احتمال شکست زودهنگام نظامی برای سرنگونی کودتای ارتش در نیجر و بروز یک دودستگی بزرگ در قاره آفریقا در برابر این کودتا را تأیید میکند که میتوان این تحولات را در چند مورد زیر خلاصه کرد:
نخست: به تعویق انداخته شدن نشست فرماندهان ارتشهای گروه اکواس که قرار بود در شهر آکرا پایتخت غنا روز شنبه گذشته برگزار تا نقشههای مداخله نظامی تهیه و به سران سیاسی به منظور تصویب آنها و دادن چراغ سبز برای اجرای هرچه سریع آن ارائه شود. موضوع تأمل برانگیز آن است که خود فرماندهان ارتش نیز دچار دودستگی هستند و زمان جدیدی برای این نشست تعیین نکردند که بدان معناست مداخله نظامی در نیجر با وجود صحبتها از بعید نبودنش به سرعت در حال فروکش کردن است.
دوم: اعزام هیئتی از علمای دینی نیجریه به نیامی پایتخت نیجر که حامل پیامی از رئیس جمهور نیجریه بود و این پیام بر لزوم حل وفصل مسالمت آمیز تأکید کرده است. اندیشه اعزام این هیئت پس از آن مطرح شد که رئیس نیجر با پذیرفتن هیئتی از کشورهای اکواس مخالفت کرد، چون سران این گروه به استفاده از زور و اشاره به راهکار نظامی تهدید کرده بودند.
سوم: همراهی نکردن بیشتر ملتهای آفریقا با نقشههای سرنگونی کودتا و بازگشت حکومت سابق چرا که میزان حمایتهای مردمی را در نیجر از سران جدید احساس کردند ضمن آنکه ملتهای آفریقا از استعمارگران فرانسوی به علت غارت ثروتهای این قاره و مسئولیت عقب ماندگی این قاره، نفرت ریشه داری دارند.
فرانسه میخواست رئیس جمهور نیجر را به زلسنکی دیگری تبدیل کند که فرماندهی یک جنگ را برای ویران کردن قاره آفریقا و بی ثبات کردن امنیت و ثبات آن همانند آنچه در اوکراین در حال حاضر رخ میدهد به عهده بگیرد، اما این نقشه خونین تا الان با شکست مفتضحانهای روبرو شده است، زیرا بیشتر سران آفریقایی تا این حد احمق نیستند که فریب این حیله مکرون مورد حمایت آمریکا را بخورند؛ آن هم در زمانهای که در آستانه جهان چند قطبی قرار گرفته ایم و ائتلاف قدرتمند چین و روسیه با قدرت و اعتماد در جهان پا به میدان گذاشته اند.
قاره آفریقا تغییر کرده است و ملتهایش به شکل ملموسی دارای آگاهی شده اند و دیگر فریب دروغهای «دمکراسی» و حقوق بشر را که هدفش ادامه سرسپردگی به غرب است نمیخورند و شاید بستن درها به روی مهاجران آفریقایی و بدرفتاری با آنان در برخی از کشورهای اروپایی یکی از نمونههایی است که بیش از پیش، این دروغها را رسوا میکند.
اگر نظام «دموکراتیک» در نیجر که همین به اصطلاح دموکراسی نیز آن را سرنگون کرد؛ فاسد نبود و اورانیوم و طلای کشورش را به صورت تقریبا رایگان به فرانسه نمیداد و کشور و امور آن را به خوبی مدیریت میکرد و به وعده هایش در خارج کردن کشور از دایره فقر و عقب ماندگی عمل میکرد، کودتا در این کشور به نتیجه نمیرسید و از حمایت مردمی برخوردار نبود.
ملت نیجر که کشورش رتبه شرم آوری به عنوان فقیرترین کشور در جهان دارد این روزها با کرامت و عزت نفس و مقابله با استعمار و پایان دادن به سرقت ثروتهایش در حال ساختن تاریخی درخشان است و آرزمندیم که موفق شود.