برادر کشی عباسیان و قتل امین به دست مأمون
در بیست و پنجم محرم سال ۱۹۸ هجری قمری امین به دست سپاهیان مأمون دستگیر و سرش را نزد مأمون فرستادند وی سر برادر را سه روز در معرض دید قرار داد و به کسانی که به سر امین لعن میکردند جایزه میداد.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ، جنگ بین امین و مأمون معروف به فتنهٔ چهارم یا جنگ داخلی بزرگ عباسیان ، به مجموعه حوادث و اتفاقاتی گفته میشود که بین سالهای ۱۹۵ تا ۱۹۸ ه. ق، بر سر جانشینی هارونالرشید، خلیفهٔ عباسی، میان مدعیان اصلی خلافت، امین و مأمون، دو فرزند ارشد هارون، روی داد .
در این سلسله درگیریها، مأمون تحت حمایت خراسانیان، در قلمرو خویش به مرکزیت مرو به برپایی و حفظ استقلال سیاسی اقدام کرد و امین نیز با حمایت مردم عرب و بهخصوص خاندان بنیهاشم و ابناء دولت عباسی در مرکز و غرب خلافت، به پایتختی بغداد، با برادر خویش مقابله کرد و در نهایت شکست خورد و کشته شد.
آغاز خلافت امین ششمین خلیفه عباسی
هارون الرشید، پنجمین خلیفه عباسی، پیش از مرگ خود سفارش کرد سه تن از فرزندانش که از سایر فرزندان او بزرگتر بودند، یکی پس از دیگری به خلافت رسند؛ نخست، محمد امین و پس از او، عبدالله مأمون و سوم قاسم مؤتمن.
بر این اساس در سال ۱۹۳ قمری، پس از مرگ هارون الرشید، فرزندش امین در بغداد به خلافت رسید و با برخورداری از راهنماییهای مادرش زبیده و وزیر اعظمش فضل بن ربیع، امور خلافت را به پیش میبرد.
در همان هنگام برادرش مأمون در خراسان بسر میبرد و بخش شرقی خلافت اسلامی که از همدان در غرب ایران تا ماوراءالنهر و هندوستان را شامل میشد، در اختیار داشت و از راهنماییهای فضل بن سهل و حسن بن سهل برخوردار بود.
زمینههای اختلاف بین خلیفه و مامون
سپاهیان ایرانی نژاد در اردوگاههای مأمون، و سپاهیان عرب نژاد و افریقایی در اردوگاههای امین تجمع کرده و به خاطر فاصله میان بغداد و خراسان و دوری دو برادر از یکدیگر، به تدریج شعلههای اختلاف و بددلی برافروخته شد.
امین برای تقلیل و تضعیف قدرت روزافزون مأمون، در یک اقدام عجولانه وی را علیرغم سفارش پدرش، از ولایتعهدی معزول و فرزند خردسال خود موسی را به این مقام برگزید.
این أمر موجب تیرهتر شدن روابط طرفین و ابراز استقلالطلبی سپاهیان مأمون شد.
عزل خلیفه از سوی مأمون
مأمون و سپاهیان وی از پیروی امین سرباز زده و او را از خلافت معزول دانستند و از آن هنگام، مأمون را به عنوان خلیفه معرفی کردند.
امین که از رفتار برادرش مأمون و سپاهیان ایرانینژاد، عصبانی و به شدت ناراحت شده بود، سپاهی سنگین به فرماندهی "علی بن عیسی بن ماهان" به سوی ایران گسیل داشت. ولیکن سپاهیان وی در نبردهای متعدد با سپاهیان مأمون، دچار ضعف و شکست شده و با کشته شدن علی بن عیسی، به سوی بغداد عقب نشینی کردند.
شکست امین از مأمون
سپاهیان مأمون با فتح شهرهای ایران و عراق، به بغداد نزدیک شده و آن را به محاصره خویش گرفتند و هر روز محاصره آن را تنگتر کردند. تا این که در شب ۲۵ محرم سال ۱۹۸ قمری، با شکستن درهای ورودی و گشودن دژهای نگهبانی، وارد بغداد شده و پس از نبردی سخت و توان فرسا، آن را به تصرف خویش درآوردند.
قتل خلیفه به دست سپاهیان مأمون
در سنۀ ۱۹۸، محمد امین برادر مأمون را در بغداد به قتل رسانیدند و سر او را براى مأمون به خراسان فرستادند. مأمون دنیاپرست امر کرد که سر برادر را در صحن خانه بر چوبى نصب کردند و لشکر و جنود خود را طلبید و شروع کرد به عطا دادن و هر کدام را که جایزه مىداد، امر مىکرد که ابتدا بر آن سر لعن کنند، پس جایزه خویش بستانند. مردم نیز لعن کردند و جایزه گرفتند؛ و از این کار مأمون معلوم مىشود کثرت شقاوت و دنیادارى مأمون که به جهت امر خلافت بدون تقصیر برادر خود را بکشد و با سر او این نحو عمل کند و با این حال تا دو ماه اصرار کند به حضرت رضا علیه السلام که من مىخواهم خلافت را به تو تفویض کنم. آیا هیچ عاقلى تصور مىکند که جز شیطنت و مکر چیز دیگرى مقصودِ مأمون بوده است؟
برادرش امین خوب او را مىشناخت. هنگامى که او را دستگیر کرده بودند به احمد بن سلام گفت که من شکى ندارم که مرا به نزد برادرم مأمون مىبرند، لیکن نمى دانم که مرا مىکشد یا عفو مىکند. گفت: تو را نمى کشد بلکه علاقه رَحِم دلِ او را با تو مهربان خواهد کرد. امین گفت: «هیهات، المُلکُ عقیمٌ لا رَحِمَ لَه».
از آن تاریخ، برای مأمون در سراسر مناطق تحت نفوذ خلافت، بیعت گرفته و به نام او خطبه خواندند و او را خلیفه واحد عالم اسلام معرفی کردند.
منابع: دانشنامه اسلامی، جامع تاریخ، ویکی پدیا