پخش زنده
امروز: -
پژوهشگر و استاد دانشگاه با بیان اینکه عاشورا منحصر به ایران نیست، گفت: هر جا شیعه زندگی میکند آنجا عاشورا هم است. عاشورا هویت شیعیان است و اهل سنت هم همیشه در کنار شیعیان بوده اند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، آقای غلامعلی حداد عادل با حضور در برنامه صف اول جمعه ۶ مرداد شبکه خبر به پرسشها درباره پیام و عبرتهای عاشورایی در نهضت حسینی (ع) پاسخ داد.
متن کامل این برنامه به شرح زیر است:
سؤال: آقای دکتر بفرمایید.
حداد عادل: بنده مایلم یک مقاله سودمند عاشورا در دانشنامه جهان اسلام را به بینندگان معرفی کنم. یکی از مؤسسات قدیمی که بعد از انقلاب به وجود آمده، مؤسسه فرهنگی بنیاد دائره المعارف اسلامی است که مقام معظم رهبری در دور اول ریاست جمهوری خودشان در سال ۱۳۶۲ اینرا تأسیس کردند و به نام خودشان به ثبت رساندند. این بنیاد چهل ساله شده است و بنده هم این افتخار را داشته ام که در طول این چهل سال عضو هیئت امنای این بنیاد بوده ام و بیش از ۲۸ سال است که مدیرعامل این بنیاد هستم.
کار مهم و اصلی این بنیاد انتشار دائره المعارفی است به نام دانشنامه جهان اسلام که از حرف ”ب“ شروع شده است و فعلاً به حرف ”ع“ رسیده است. در آخرین مجلد این دانشنامه که من این را نشان میدهم به حضور بینندگان عزیز، جلد سی و یکم آن منتشر شده است در این جلد سی و یکم ما در حرف ”ع“ به مقاله عاشورا رسیده ایم. این کتاب قطعه اش رحلی است و حروف آن هم دوازده است یعنی حروف ریزی دارد. مقاله عاشورا نزدیک به پنجاه صفحه این جلد سی و یکم است و البته این تنها مقاله درباره نهضت امام حسین (ع) نیست شاید نزدیک به حداقل ۱۰ مقاله دیگر با اندازههای مختلف حداقل اگر بخواهیم قدری وسیعتر بگیریم، دهها مقاله دیگر درباره امام حسین (ع) و کربلا و عاشورا و تعزیه و اینها در این دانشنامه در مجلدات قبلی آمده است و یا در مجلدات بعدی خواهد آمد.
بنده برای اینکه توجه اهل تحقیق را به ابعاد عاشورا جلب کنم، این مقاله را معرفی میکنم که مقاله بسیار تحقیقی، بسیار سودمند و عالمانهای است و درباره عاشورا شروع میکند به معرفی عاشورا در حدیث و زیارت عاشورا، آداب و رسوم عاشورا و عاشورا در ادبیات و عاشورا در ادبیات آن خودش چندین بخش دارد. عاشورا در ادبیات فارسی، عاشورا در ادبیات عربی، عاشورا در ادبیات ترکی، عاشورا در ادبیات اردو و در زبان مالایی، که مالزی و تایلند و شرق آسیا است و یکی هم عاشورا در هنر. یعنی این پنجاه صفحه در حدود ۱۰ مقاله است مقالات جداگانه و مهم آن است که ذیل هر مقالهای دهها منبع درجه اول ذکر شده است که این مقالات هر کدام بر اساس آن منابع نوشته شده است که اگر دانشجویان دوره دکتری، کارشناسی ارشد، استادان و پژوهشگران بخواهند تحقیق کنند در همین مقاله عاشورا صدها کتاب درباره عاشورا معرفی شده است. خواستم اهل تحقیق بدانند که یک چنین کار شایستهای منتشر شده و در دسترس است و چندین سال تحقیق و تألیف این مقاله عاشورا به طول کشیده است و چندین مؤلف هم دارد یعنی همین بخشهایی که من عرض کردم هر کدام یک مؤلف جداگانه دارد.
سؤال: جلد سی و یکم دانشنامه جهان اسلام.
حداد عادل: این جلد سی و یکم است حالا مقاله امام حسین (ع) خودش جداگانه میآید، مقاله واقعه کربلا جداگانه میآید، مقاله تعزیه جداگانه میآید. آنها مقالات دیگری است این تمرکز روی عاشورا است.
سؤال: اگر موافق هستید در ادامه بحث دیشب مان به ابعاد مختلف مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین بپردازیم و اینکه چه وجوهی دارد این مراسم عزاداری، حالا آنچه که در ایران است و آنچه در دنیا اتفاق میافتد؟
حداد عادل: اولاً همانطور که اشاره کردید عاشورا منحصر به ایران نیست. هر جا شیعه زندگی میکند آنجا عاشورا هم است. اصلاً عاشورا هویت شیعیان است و اهل سنت هم همیشه در کنار شیعیان بوده اند. عموماً اهل سنت با شیعیان همراه هستند. گرچه توطئهها است برای اینکه تضاد ایجاد کند. اما اینکه ابعاد مراسم عاشورا چیست لااقل در ایران من عرض میکنم، یک بعد تاریخی دارد که این در طول تاریخ از چه زمانی شروع شده است و در مراحل مختلف فراز و فرود آن چه بود، بعد تاریخی. یک بعد دیگر بعد اجتماعی است که مثلاً در همین ایران ما چه گروههایی و چه گروه بندیهایی در عزاداری عاشورا شکل گرفته است. این رشته جامعه شناسی که به ایران آمده است تا قبل از انقلاب شما هیچ تحقیق دانشگاهی جدی درباره حرکت اجتماعی و اجتماعی بودن پدیده عاشورا نمیبینید. نه اینکه تقلید از غرب بوده است کتابها از آنجا میآمده و ترجمه میشده است، این باصطلاح تحقیقات علوم اجتماعی در ایران بومی سازی نمیشده است، ولی امروز شما اگر دقت کنید میبینید از جهات مختلف رشته علوم اجتماعی و بالاخص جامعه شناسی پدیده عاشورا قابل تحقیق است. من یک نمونه اش را اشاره میکنم، شما شاید دقت کرده باشید مردم هم توجه دارند، در ایام عاشورا هر کسی میرود سراغ همشهریهای خودش، یعنی عاشورا یک فرصتی است برای اینکه همه همدیگر را ببینند و همه دوست دارند که مراسم عاشورا را با همشهریهای خودشان برگزار کنند. حالا یا این همشهریها در تهران و مشهد و اینها که مهاجرت کرده اند در یک حسینیه و تکیه یکجا جمع میشوند یا جالبتر این است که بلند میشوند سفر میکنند میروند به مسقط الرأس خودشان، زادگاه خودشان و به قول مولانا سر بنه آنجا که باده خرده ای، میروند همان زادگاه خودشان. بعضیها که مثلاً دهها سال است از روستاهایشان بیرون زندگی میکنند اصرار دارند که عاشورا بروند در روستای خودشان. این پدیده از نظر اجتماعی خیلی قابل توجه است و دهها مسئله اجتماعی دارد عاشورا، من فقط یک نمونه اش را خواستم سؤال مطرح کنم که چرا اینجوری است.
یک بعد دیگر عاشورا بعد آئینی است که چقدر آداب و رسوم دارد، چقدر آئینهای مذهبی دارد. اگر کسی در ایران جستجو کند، شاید صدها آئین متفاوت در روستاها در شهرهای مختلف به عاشورا مربوط است عزاداریهای خانم جدا، آقایان جدا، جوانها جدا. یک بعد دیگر عاشورا بعد روانی موضوع است یعنی روانشناختی موضوع است روانشناختی بهتر از روانی است یعنی مسائلی که روانشناس میتواند آنها را مورد مطالعه قرار بدهد. یک بعد دیگرش بعد سیاسی این پدیده عاشورا است که من بعداً درباره آن بیشتر صحبت میکنم. یک بعد آن بعد اقتصادی است، شما ملاحظه کنید این مردم چقدر سرمایه گذاری میکنند در کار عاشورا بدون اینکه الزامی داشته باشند، بدون اینکه اجباری داشته باشند. همین مردمی که از گرانی و تورم مینالند و حق هم دارند مشکلات اقتصادی را تحمل میکنند و گلایه هم میکنند، اما عاشورا که میآید انگار که اینها مانع نمیشود. شما ببینید همین شبها عزاداری ها، ایستگاههای صلواتی، توزیع غذا، کارهایی که برای مستمندان میکنند درب منازل شان میدهند و اصلاً درب همه خانهها باز است به روی عزاداران سیدالشهداء. این بعد اقتصادی اش خودش قابل تفسیر است.
بعد هنری عاشورا و بعد ادبی عاشورا، من با یک تمثیل این بحث ام را خاتمه میدهم، عاشورا هم یک ظرف دارد هم یک مظروف، مظروف عاشورا حقیقت است امام حسین (ع) است، ظرف عاشورا لوازم و اقتضائات و آداب و سنن و کارهایی است که افراد بشر میکنند. من و شما میکنیم، پدران ما کرده اند، هرچه هم به اقتضای زبانش، به اقتضای محیطش، مردم کویری یک جور، مردم کنار دریا یک جور، هر جامعهای یک جور، ظرفها فرض میکند، اما مظروف یکی است و توجه هم کنید این نکتهای که عرض میکنم از نظر خودم خیلی اهمیت دارد هیچ مظروفی بی ظرف نمیتواند اصلاً ظهور پیدا کند یا وقوع پیدا کند. سنت ها، ظرف عاشورا هستند، ولی ظرف اصل مطلب نیست همه ظرف را به اعتبار مظروف عزیز میدانند و لازم دارند، اما مظروف هم بدون ظرف پایدار نمیماند؛ بنابراین در عاشورا سنتها اعتبار تبعی دارد و مظروف اعتبار ذاتی و حقیقی. اما هیچکدام هم بدون دیگری معنایی ندارد یعنی ظرف بدون مظروف توخالی است مظروف بدون ظرف هم در هوا است. پس آئین ها، جنبههای اجتماعی، مسائل شخصی، اقتصادی اینها همه جنبه ظرف عاشورا است. این رابطه ظرف و مظروف را فقط خواستم اشاره کنم.
سؤال: با توجه به سابقه ای که حضرتعالی در حوزه ادبیات فارسی داشته اید و سال ها در این فضا تنفس کرده اید، به نظرم خیلی فرصت مغتنمی است که مقداری بیشتر متمرکز شویم بر جنبه های ادبی حادثه عاشورا و ببینیم تأثیر و تأثری که بر نام همدیگر در ادبیات فارسی و فرهنگ عاشورا، چقدر اینها با همدیگر در تعامل بودند و باعث توسعه و گستردگی هم ادبیات فارسی و هم فرهنگ عاشورایی شده اند؟
حداد عادل: اولاً ادبیات یک رابطه جدایی ناپذیری از احساسات و عواطف دارد. یعنی هر جا پای عشق است پای ادبیات هم هست و در واقع می گویند آن چیزهایی را که به نثر آن حالاتی را که به نثر نمی شود بیان کرد، به شعر باید پناه برد. آنجایی که شعر هم کفایت نمی کند و کم می آورد به موسیقی باید پناه برد. یعنی یک حالاتی است که موسیقی می تواند بیان کند شعر آن جا عاجز است، یا چیزی که شعر می تواند بیان کند نثر عاجز است. حالا این عاشورا که اقیانوس امور عاطفی و احساسی و هیجانی و غم و اندوه و عشق و عرفان است، پس طبیعی است که یک میدان گسترده ای است برای ادبیات و برای شعر. یک نکته دیگر این است که شعر عاشورایی چون شعری است که شاعران برای عامه مردم سروده اند چون عامه مردم عموم مردم عشق به امام حسین(ع) دارند، علاقه ای به امام حسین(ع) دارند، شعر عاشورایی شعر دشوار نیست، شعر مردم فهم است، شعر عامه فهم است، ما در شعر عاشورایی شعر فاخر فخیم معنایی که شعر خاقانی را مثلاً می توانیم اوج آن بدانیم، کمتر داریم نمی گویم نداریم ولی شاعر عاشورایی چون برای مردم شعر می گوید، مراعات سادگی زبان مردم را می کند. این هم خصوصیات دوم و بعد هم در شعر فارسی می توانیم بگوییم که شعر عاشورایی کم و بیش به قدمت شعر فارسی است در ادبیات فارسی. ما قدیم ترین نمونه مرثیه بر امام حسین(ع) را در شعر کسایی مروزی داریم که در 391 در گذشته است یعنی در قرن چهارم شعر می گفته است. ببینید یعنی قبل از فردوسی فوت کرده است بنابراین شعر عاشورایی سابقه اش از شاهنامه هم بیشتر است. این شعر همین طور قرن به قرن جلو آمده است تحول پیدا کرده است.
می توانیم بگوییم که شعر عاشورایی را ما می توانیم دماسنج حرارت قلبی عاشورائیان بدانیم یعنی دماسنج تب عاشورا است تب عاشورایی است شعر عاشورا در طول تاریخ و تحول مضامین شعر عاشورایی هم یک آئینه ای است که می توانیم این تحول را در شعر عاشورا در آئینه شعر عاشورا ببینیم. یعنی نگرش به واقعه عاشورا که فرق کرده است این در شعر خودش را نشان داده است. یکی از جلوه های بارز و ماندگار شعر عاشورایی اشعار محتشم است که دیگر در قرن دهم است و این دوازده بند محتشم مثل آن جواهر وسط گردنبند از همه درشت تر و درخشان تر است که به آن همه ادبیات عاشورا را از گذشته تا امروز اگر بررسی کنیم این گل سرسبد است و خدا هم یک عنایتی به محتشم کرده است که همه جا در و دیوار تکیه ها و مساجد و خانه های عزاداری با اشعار محتشم زینت پیدا می کند و محتشم بیشتر از اینکه به زبان بیاید به چشم می آید یعنی بیشتر دیده می شود تا خوانده شود. اتفاقاً یکی از توصیه های من به مداحان و نوحه خوانان این است که از خواندن اشعار محتشم دریغ نکنند. آن شعر هم ترکیب بند است و مثنوی، و رباعی، و در دوران ما و در گذشته هم تا حدودی به ویژه در دوران ما غزل هم آمده وارد شعر عاشورایی شده است و این درون مایه اشعار هم عمدتاً سوگ محور است ادبیات عاشورایی ولی حماسی و تاریخی هم است و عرفانی هم هست. حالا این یک گزارش فهرست وار و فشرده اقتضای فرصت محدوده برنامه شما از ادبیات فارسی و عاشورا است.
ده برابر حضور عاشورا در ادبیات فارسی حضور عاشورا در ادبیات عربی است. یعنی شما وسعت قلمرو زبان عربی را ببینید و اینکه بالاخره عاشورا و کربلا در یک منطقه عربی اتفاق افتاده است حالا شما بروید ببینید که شعرای عرب در طول تاریخ چه کرده اند عاشورا که در همین مقاله عاشورا که ابتدای صحبتم معرفی کردم آنجا فهرست وار یک مروری شده است به عاشورا در شعر عربی و مثلاً در شعر عربی شاعران مسیحی شعر گفته اند فراوان، درباره عاشورا و نمایشنامه های مختلف زبان عربی درباره عاشورا پدید آمده است. اینها یک مرور سربسته و به قول عکاس ها از چشم عقاب از چشم شاهین از بالا به این منظره ادبیات و شعر عاشورایی است.
سؤال: به نظر می رسد در این ایام به ویژه در ارتباط با ایجاد یک گسستی بین انقلاب اسلامی و واقعه عاشورا و بین فرهنگ ایرانی و واقعه عاشورا متمرکز شده است که البته دیشب هم جنابعالی اشاره ای به این موضوع داشتید و ابعاد مختلف آن را باز کردید. این پیوند عمیقی که بین انقلاب اسلامی، فرهنگ ایرانی و واقعه فرهنگ عاشورا وجود دارد جا دارد درباره ابعاد آن صحبت کنید.
حداد عادل: در بحث دیشب بنده با مراجعه به تجربه های شخصی خودم و تجربه های بی واسطه و عینی خودم، در شصت سال گذشته عرض کردم که این انقلاب مانند یک شعله ای است که روغن و آن انرژی خودش را از عاشورا گرفته است و اشاره کردم به مرحله اول و آغازین انقلاب که در عاشورای 1342 اتفاق افتاد پانزدهم خردادماه و مرحله پیروزی را هم که اشاره کردم به تاسوعا و عاشورای سال 57 و این برای قبل از پیروزی تا پیروزی بود از پیروزی تا امروز هم که 44 یا 45 سال گذشته است باز ما می بینیم که این مددرسانی از کربلا و عاشورا و آن نهضت حسینی همچنان ادامه دارد. حالا در جنگ و مدافعان حرم و اینها مثلاً شما ببنید که این مدافعان حرم می خواهند خطاب به حضرت زینب (س) بگویند که ما برای چه آمده ایم، می گویند همه ما عباس تو هستیم یعنی این ایرانی ها افغانستانی ها پاکستانی ها عراقی ها لبنانی ها اینها که آمده اند در سوریه مدافع حرم شده اند اینها از همین ادبیات عاشورایی استفاده می کنند می گویند همانطور که حضرت عباس (ع) در کربلا وظیفه اش پاسداری از خیمه ها بود، حالا ما از همه جای جهان اسلام آمده ایم و ”کلا عباسک“ ما همه عباس تو هستیم، ببینید کاملاً ادامه دارد و این رودخانه در جریان است.
اگر ما بیاییم این خصوصیات متنوع و مختلف اجرای مراسم عاشورایی و عزاداری را کنار بزنیم اینها متنوع است در شهر یک جور است در روستا یک جور است در عراق یک جور است همه تنوع و خصوصیات ظرفی را کنار بگذاریم، آن حقیقت عاشورا چیست آن جوهر این قیام چیست، جوهر این قیام آیا غیر از این است که آیا یک رهبر دینی یک پیشوای دینی در برابر یک حکومت فاسدی قیام کرده است و بیعت نکرده است و تسلیم نشده و اراده کرده است که حکومت دینی تأسیس کند و ایجاد کند، غیر از این است، در واقع این هم آوردی صحرای کربلا، هم آوردی دو گروه است، یک گروه مدافع حکومت غیرصالح است و یک گروه در پی ایجاد حکومت صالح دینی است یعنی کاملاً قصه و موضوع عاشورا, سیاسی است صحبت از ایجاد حکومت حق و مبارزه برای سرنگونی حکومت باطل است. ولو اینکه به فداکاری و از دست دادن همه چیز شود. گفت سودا چنین خوش است که یک جا کند کسی، یعنی امام حسین(ع) یک جا معامله کرده است هرچه داشته به میدان آورده است، ولی برای چه هدف چه بوده است، هدف برپایی حکومت بوده است. بنابراین هیچ وقت در هیچ شکلی از اشکال عزاداری امام حسین(ع) این بعد سیاسی این عزاداری نمی تواند از آن گرفته شود یعنی این طور نیست که بگویند فرض کنید که امام حسین(ع) و یزید دعوای شان سر چه بود، دعوای شخصی نبوده، این یک مسئله سیاسی برپایی حکومت حق از طریق امامت و ولایت و آن هم حکومت طاغوتی. این روح در تمام تاریخ جریان داشته است این درست نقطه مقابل سکولاریسم است. سکولاریسم می خواهد از دین یک چهره ای معرفی کند که از سیاست جدا است. عزاداری سیدالشهداء دقیقاً نقطه مقابل و متضاد تفکر سکولار است یعنی به هیچ وجه تفسیر سکولار از دین با قیام سیدالشهداء جور درنمی آید.
سؤال: یعنی کسی نمی تواند طرفدار قیام باشد سکولار هم باشد.
حداد عادل: بله؛ یعنی هر کس دارد عزاداری سیدالشهداء می کند ولو یک پیرزن بی سواد در عمق روستای دورافتاده از او بپرسید مادر دعوا سر چه بود، می گوید امام حسین(ع) بیعت نکرد، می خواست خودش امام باشد، درست هم همین است یعنی می خواست خودش باشد یعنی می خواست حکومت دینی باشد.
سؤال: اصلاح در دین جدشان.
حداد عادل: بله؛ ببینید آن وقت شما در تاریخ ما ببینید زیارت عاشورا چه مضامینی دارد، این زیارت عاشورا که اینقدر در آن تأکید شده است، این زیارت عاشورا برای مقابله با تحریف عاشورا است برای به فراموشی کشاندن عاشورا است رکن این زیارت تولی و تبری است و نفرینی بر کسانی است که حق پیغمبر و خاندان او را غصب کرده است و آل سفیان، یزید، شمر و اصلاً شما اگر زیارت عاشورا را بخواهید با زبان امروزی وصل کنید باید بگویید زیارت عاشورا یک بیانیه سیاسی است. امروز ما در نوشتن بیانیه های سیاسی می گوییم به شدت محکوم می کنیم، ابراز انزجار می کنیم، نفرین می کنیم، اینها همان لعن و اینهایی که در زیارت عاشورا آمده است ترجمه امروزه سیاسی اش همین ادبیات سیاسی است این زیارت عاشورا این است که در طول تاریخ اینقدر توصیه شده است به ثواب آن به تداومش، یک کسانی بودند هر روز زیارت عاشورا می خواندند. من یک نکته ای را خدمت شما عرض کنم، یکی از معروف ترین و شاید بهترین شرح هایی که بر زیارت عاشورا نوشته شده است، کتابی است به نام شفاء الصدور فی شرح زیاره العاشور به عربی، مؤلف این کتاب حاج میرزا ابوالفضل سقفی تهرانی است که پدر بزرگ همسر امام خمینی است که متوفی 1316 قمری است و این حاج میرزا ابوالفضل کسی است که در بین علما به عنوان یک اعجوبه هوش و استعداد معروف بوده است و در جوانی هم فوت کرده است و ایشان به توصیه میرزای شیرازی، همان پرچمدار نهضت تحریم تنباکو، که استاد حاج میرزا ابوالفضل بوده است به ایشان گفته است که این کتاب را در شرح زیارت عاشورا بنویس. آن وقت امام خمینی با شناختن حقیقت عاشورا که خودش هم علماً و هم قلباً آگاه و مؤمن بوده است به این حقیقت، این ظرفیت را در ملت ایران به درستی تشخیص داده است و این را به میدان آورده است هم برای ایجاد انقلاب و هم برای ادامه انقلاب و این انقلاب را می توانیم بگوییم مولود عاشورا است و این مولود خودش روی والد خودش هم اثر گذاشته است یعنی آگاه کرده است توده های مردم را به ظرفیت و حقیقت عاشورا.
اگر به ادبیات عاشورا به هنرهای عاشورایی به مراسم عاشورا دقت کنید و مثل بنده که سنم بیشتر از 75 سال است و از 4 سالگی در دستجات و روضه ها و هیئت ها شرکت می کردم، وقتی مقایسه می کنم این نحوه برگزاری مراسم را می بینم انقلاب به کلی این بیانات را و جلوه عاشورایی را دگرگون کرده است چیزی انقلاب اضافه نکرده است ولی انگار که یک آتشی گرم بوده است اما خاکستر روی آن را گرفته بوده است خاکستر یک مقدار سنت هایی که این حرارت را کم می کرده است. کاری که انقلاب کرده این است که یک فوتی کرده است به این خاکسترها تا آن آتش واقعی که در درون این حقیقت عاشورا بوده است خودش را نشان داده است و امروز تنوعی که در ابعاد مختلف هنری و ادبی و اجرایی عاشورا پیدا شده است اصلاً قابل مقایسه نیست یعنی عاشورا انقلاب را ایجاد کرده است انقلاب عاشورا را گسترش داده است. نکته ای که من باید در آن تأکید کنم این است که نباید فقط جنبه های عاطفی عاشورا اکتفا کنیم و این یک مطلب مهمی است که من همیشه نگران هستم که گویندگان و مخصوصاً مداحان عزیز که خیلی هنرشان در گسترش این فرهنگ عاشورایی مفید و مؤثر و مغتنم است این هنر ولی باید دقت کنند یکی اینکه از بعضی از تحریف ها پرهیز کنند که استاد مطهری یک مطلب مفصل دارد در این باب و یکی هم اینکه از غلو پرهیز کنند که این هم مراجع و علما همیشه یادآوری کرده اند، یک مطلب هم اینکه فقط به ذکر جنبه های عاطفی اکتفا نکنند البته جنبه عاطفی آسانتر است و اثر نقطه ای آن هم شدیدتر است، فوری تر است ولی این فلسفه قیام عاشورا و آن سرّ این قیام جنبه منطقی اش، جنبه عقلانی اش، آن چهره عقلانی عاشورا و نهضت حسینی نباید تحت الشعاع این جنبه عاطفی قرار بگیرد. من گاهی نگران می شوم از اینکه این دو کفه معرفت و محبت با هم متوازن نیست و احساس می کنم که کفه محبت خیلی سنگین شده است کفه معرفت سبک گرفته شده است. توصیه من به عنوان یک مسلمان آشنا و علاقمند به فرهنگ عاشورایی، این است که ما این توازون بین جنبه معرفتی و محبتی عاشورا را حفظ کنیم. حالا چه در تبلیغات شهری، چه در تبلیغات صدا و سیما و البته آن جنبه معرفتی که با بعد محبتی و هنری بیان شود ماندگار است، اثر می کند، رهبری هم سال ها پیش فرمودند که هیچ حقیقتی بدون بعد هنری ماندگار نیست، اینها را همه ما می دانیم ولی هنر باید این باشد که حقیقت را بیان کند. من می گویم هنر لبخند لب های حقیقت است. حالا دیگر بقیه را باید مداح ها و گویندگان بیان کنند.
سؤال: حالا کل این فرهنگ عاشورا و آن عجین شدن ما ایرانی ها با این فرهنگ، چه میزان کمک کرده است به ایجاد وحدت بین مردم کشور ما، فرهنگ عاشورا چقدر وحدت آفرین بوده است برای ما؟
حداد عادل: من یک سؤال می کنم، به عنوان یک دانشجوی قدیمی علوم اجتماعی، سؤال می کنم از جامعه شناسان که اگر امروز بخواهند عواملی که می تواند ملت ایران را متحد کند، ذکر کنند، آیا می توانند عاشورا و امام حسین(ع) و عزاداری را حذف کنند، مثلاً عشق به ایران یک عامل است، زبان و ادبیات فارسی یک عامل است، خود دین اسلام یک عامل است، ولی یکی از نتایج و میوه های دین اسلام که همین حضرت امام حسین(ع) و عزاداری است، این الان یک وحدتی در ایران ایجاد کرده است یا نه، یعنی اگر یک خارجی امروز فرض کنید وارد ایران شود و به او یک بالگرد بدهند بگویند شما از سرخس شروع کن برو آبادان از آن بالا ایران را سیر کن، دوباره برو ماکو از آنجا برو تا بندرعباس، یک دور این ایران را اینطور از بالا نگاه کن، این می بیند همه مردم ایران در همه جا، دارند یک حرف می زنند می گویند حسین، آیا این وحدت بخش نیست، و این وحدت کارساز نیست، اتفاقاً یکی از نکات مهم این است که این عزاداری وحدت بین شیعه و سنی را هم می تواند ایجاد کند. من یک نکته ای بگویم که اگر این نکته در این دو شب گفته نمی شد حیف بود، شما می دانید این روضه خوانی، کلمه روضه از کجا آمده است، این اصطلاح از کجا پیدا شده است، روضه یعنی باغچه، گلشن، به اصطلاح، حالا ما روضه خوانی یعنی باغچه خوانی می کنیم، چه کار می کنیم، کوچه باغی می خوانیم، نه یک کتابی بوده است به نام روضه الشهداء، مؤلف آن ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری است، این آدم در 908 یعنی آغاز قرن دهم یک کتابی نوشته است مقتل در بیان وقایع عاشورا. این کتاب به اندازه ای رواج پیدا کرده است که کسانی که می خواستند مرثیه بخوانند کتاب روضه را دست می گرفتند و روضه را می خواندند اینها شده اند روضه خوان، اما عجیب این است که این ملاحسین سنی است. این ملاحسین واعظ کاشفی ایشان اهل سنت است و همه روضه خوان ها و روضه خوانی بر اساس کتابی است که یک سنی نوشته است یعنی این نام از کتابی گرفته شده است که یکی از اهل سنت در ایران به زبان فارسی نوشته است. الان هم شما می بینید مردم سرخس اهل سنت عزاداری می کنند برای سیدالشهداء و کردستان هم شافعی ها علاقه دارند.
سؤال: حتی غیرمسلمان ها، ارمنی ها، مسیحی ها.
حداد عادل: بله؛ می خواهم بگویم حتی بین شیعه و سنی این اختلاف به وجود نمی آید علت آن هم آن دو بعد معرفتی و محبتی و منطقی و هنری عاشورا است که اهل سنت هم می بینند که مگر امام حسین (ع) نوه پیغمبر چه می گفت، دلیل ندارد که مخالفت کنند، این در واقع جنبه وحدت است.