پخش زنده
امروز: -
نهمین روز از ماه محرم را تاسوعا گویند امروز شمر با ۴ هزار نظامی وارد کربلا شد تا کار حسین علیه السلام را تمام کند.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ،امروز تاسوعا روز نهم ماه محرم و از روزهای مهم برای شیعیان در ارتباط با واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری است.
در نهم محرم سال ۶۱ چندین رویداد رخ داده است، از جمله؛
ورود شمر به کربلا
دستور آغاز جنگ از طرف عمر بن سعد
فرستادن اماننامه برای فرزندان ام البنین
مهلت خواستن امام حسین (علیهالسلام) از دشمن برای خواندن نماز
تلاوت قرآن و عبادت در شب عاشورا
۱ - معنای تاسوعا
روز نهم محرم را، «تاسوعا» گویند. «تاسوعا» از ریشه «تسع» به معنای نُه و نهم میباشد.
ولی شهرت این روز به دلیل وقایعی است که در روز نهم، از ماه محرم سال ۶۱ هجری قمری، در سرزمین کربلا روی داد.
۲ - وقایع روز تاسوعا
روز تاسوعا آخرین روزی است که امام حسین (علیهالسلام) و یارانش شبانگاه آن را درک کردهاند و این روز به شب عاشورا پیوند خورده است.
۲.۱ - ورود شمر به کربلا
چند روز قبل از تاسوعای سال ۶۱ق، عمر بن سعد فرمانده لشکر دشمن، نامهای در ارتباط با عدم جنگ و صلح با امام حسین (علیهالسلام) به عبید الله بن زیاد، ـ فرماندار کوفه ـ نوشته بود، اما شمر بن ذیالجوشن (که در آن زمان در کوفه بود) ابن زیاد را از این کار باز داشت.
عبیدالله نیز حرف او را پذیرفت. ابن زیاد نامهای به ابن سعد نوشت و دستور داد که: اگر حسین بن علی تسلیم نشد، حمله کن و او و یارانش را بکش. به شمر هم گفت: اگر ابن سعد از این دستور سر باز زد، گردن او را بزن و خود فرمانده لشکر باش.
در پیش از ظهر روز نهم محرم -روز تاسوعا-، شمر بن ذی الجوشن همراه چهار هزار نفر سپاهی به سرزمین کربلا وارد شد.
او حامل نامهای از سوی عبیدالله بن زیاد خطاب به عمر بن سعد بود که پس از رسیدن به کربلا، نامه را تقدیم پسر سعد کرد.
در این نامه، ابن زیاد از او خواسته بود که یا امام حسین (علیهالسلام) را مجبور به پذیرش بیعت کند و یا با او بجنگد.
عبیدالله همچنین در این نامه عمر بن سعد را تهدید کرد که اگر چنانچه از فرمان او سرباز زند از لشکر کناره بگیرد و مسئولیت آنرا به شمر بن ذی الجوشن واگذار کند.
ابن سعد با خواندن نامه، به شمر گفت: «امارت لشکر را به تو واگذار نخواهم کرد من در تو شایستگی این کار را نمیبینم پس خود این کار را به پایان خواهم رساند، تو فرمانده پیاده نظام لشکر باش.»
۲.۲-تصمیم عمرسعد بر جنگ با امام
ابن سعد که نسبت به صلح با امام حسین خوشبین بود، به یکباره در برابر نامه عبیدالله قرار گرفت و راه گریزی برای خود نیافت.
از سویی او میدانست که امام، تسلیم نمیشود و از طرفی دیگر طرح صلح او با شکست مواجه شده بود. عمر بن سعد دو گزینه در جلوی خود داشت:
۱. نبرد با امام حسین (علیهالسلام).
۲. رها کردن فرماندهی که محروم شدن از رسیدن به حکومت ری و گرگان را به همراه داشت.
پذیرفتن هر یک از این دو راه برای او دشوار بود، ولی حب ریاست و هوای نفس، چنان بر وی غلبه یافته بود که دنیا را بر آخرت ترجیح داد و راه نخست را انتخاب کرد و تصمیم گرفت فرمان عبیدالله را اجرا کند و با امام حسین (علیهالسّلام) بجنگد. به همین جهت در روز نهم محرم بعد از نماز عصر سپاهیان خود را آرایش داد و آنان را آماده حمله کرد.
۲.۳ - اماننامه برای پسران ام البنین
قبل از حرکت سپاه عمر بن سعد آوردن دو اماننامه (امان دادن یعنی کسی را در کنف حمایت خود گرفتن. اماننامه، نوشتهای بود که سبب مصونیت جانی شخص امان یافته میشد. عربها نسبت به امانی که میدادند حتی نسبت به دشمن خویش پایبند بودند و نقض آنرا ناجوانمردی و نشانه فرومایگی میدانستند.) برای فرزندان ام البنین گزارش شده است که هر دو ناکام ماند.
فرزندان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و ام البنین یعنی اباالفضل العباس و جعفر و عبدالله و عثمان هر دو اماننامه را رد کردند و این چنین وفاداری خود را به امام حسین (علیهالسّلام) نشان دادند.
اولین اماننامه از جانب عبدالله بن ابیالمحل (برادرزاده ام البنین) بود. او به خاطر فامیل بودن با ام البنین از عبیدالله بن زیاد برای آنها امان گرفته بود. وقتی اماننامه برای این جوانمردان خوانده شد، در جواب گفتند: «ما نیازی به اماننامه تو نداریم.
امان خدا بهتر از امان عبیدالله پسر سمیه است.»
دومین اماننامه را شمر که او نیز نسبت هم قبیلهای با ام البنین داشت آورد (ام البنین و شمر از قبیله بنی کلاب بودند) عباس (علیهالسلام) و برادرانش در محضر اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) نشسته بودند و جواب شمر را نمیدادند، امام (علیهالسلام) به حضرت عباس (علیهالسلام) فرمودند: «هر چند او فاسق است، اما پاسخش را بده همانا او از داییهای شما است.» عباس و عبدالله و جعفر و عثمان فرزندان علی بن ابیطالب (علیهالسلام) بیرون آمدند و گفتند: «چه میخواهی؟» شمر به آنها گفت: «ای خواهرزادگان من، شما در امان هستید من برای شما از عبیدالله امان گرفتهام»، اما عباس (علیهالسلام) و برادرانش همگی گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت کند ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امان نداشته باشد.»
(البته برخی اماننامه را یکی میدانند به این صورت که شمر دوست عبدالله بن ابیمحل بود و هر دو نسبت فامیلی با ام البنین داشتند. اماننامه را هر دو از عبیدالله بن زیاد گرفتند، پس یک اماننامه بیشتر نبوده است.)
۲.۴ - دستور آغاز جنگ
پس از رد امان نامه، به سپاه عمر بن سعد فرمان داده شد تا برای جنگ آماده شوند پس همگان سوار شدند در شامگاه پنجشنبه نهم محرم آماده نبرد با امام حسین (علیهالسلام) و یارانش شدند.
در عصر روز نهم محرم الحرام تحرکات سپاه عمر سعد در صحرای کربلا افزایش یافت و عمر بن سعد خود را آماده جنگ با امام حسین (علیهالسلام) کرد و به سپاهیانش فرمان داد تا برای جنگ آماده شوند. او در میان سپاهیان خود ندا در داد که: «یا خیل الله ارکبی و بالجنه ابشری؛ای لشکریان خدا! سوار شوید که شما را به بهشت بشارت میدهم!» کوفیان هم سوار شده، مهیای نبرد شدند.
۲.۵ - درخواست مهلت برای عبادت
هیاهو و سر و صدای لشکر بلند شد. امام (علیهالسلام) در جلوی خیمه خویش نشسته بود و به شمشیر خود تکیه داده بود. خواهرش حضرت زینب (سلاماللهعلیها) با شنیدن سر و صدای لشکر کوفه، به برادرش نزدیک شد و گفت: «برادرم آیا صداهایی را که نزدیک میشوند، میشنوید؟» امام (علیهالسلام) سر را بلند کرد و فرمود: «من رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را در خواب دیدم که به من فرمود: تو (به زودی) نزد ما خواهی آمد.» امام (علیهالسلام) به عباس (علیهالسلام) فرمود: «ای عباس، جانم به فدایت، بر اسب خود بنشین و نزد آنها برو و بپرس که چه میخواهند و برای چه به پیش آمدهاند؟»
حضرت عباس (علیهالسلام) با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر هم از جمله آنان بودند نزد سپاه دشمن آمدند و پرسیدند: «چه رخ داده و چه میخواهید؟» گفتند: «فرمان امیر است که به شما بگوییم یا بیعت کنید و یا آماده کارزار شوید.» عباس (علیهالسلام) گفت: «از جای خود حرکت نکنید تا نزد ابی عبدالله (علیهالسلام) رفته و پیام شما را به عرض ایشان برسانم.» آنان پذیرفتند پس عباس (علیهالسلام) به تنهایی نزد امام حسین (علیهالسلام) آمد تا موضوع را به ایشان خبر دهد.
امام (علیهالسلام) به حضرت عباس (علیهالسلام) فرمودند: به نزد آنها بازگرد و اگر میتوانی تا فردا از ایشان مهلت بگیر و امشب ایشان را از ما باز گردان تا امشب برای پروردگار خود نماز خوانده دعا کنیم و از او آمرزش خواهی نمائیم، زیرا خدا میداند من نماز و تلاوت کتابش قرآن و دعای بسیار و استغفار را دوست دارم.»
در طول مدتی که عباس (علیهالسلام) با امام (علیهالسلام) مشغول گفتگو بود همراهان او -حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین- هم از این فرصت استفاده کرده به گفتگو با سپاه عمر بن سعد پرداختند و آنان را از جنگ با امام حسین (علیهالسلام) بر حذر میداشتند و در ضمن آنان را از پیشروی باز میداشتند.
ابوالفضل العباس (علیهالسلام) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و درخواست امام (علیهالسلام) را به اطلاع آنان رساند و از آنان آن شب را مهلت خواست.
عمر بن سعد نمیخواست اجازه دهد، ولی یکی از یارنش گفت: «سبحان الله اگر اهل دیلم (کنایه از مردم بیگانه) و کفار از تو چنین تقاضائی میکردند، سزاوار بود که با آنها موافقت کنی» بالاخره ابن سعد با فشار یارانش، شب عاشورا را به امام و اصحابش مهلت داد.
در این روز خیمههای امام حسین (علیهالسلام) و اهل بیت و یارانش محاصره گردید.
۳ - وصف تاسوعا در کلام امام صادق
امام جعفر صادق (علیهالسلام) در ضمن حدیثی، در توصیف این روز فرمودند: تاسوعا روزی است که حسین (علیهالسلام) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامی بر ضد آنان گرد هم آمدند.
ابن زیاد و عمر بن سعد نیز از فراهم آمدن آن همه نیرو خوشحال شدند و آن روز حسین (علیهالسلام) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر برای او کمکی نخواهد رسید و عراقیان نیز او را پشتیبانی نخواهند کرد.»
۴ - تاسوعا و حضرت ابوالفضل
در بین عزاداران حسینی، روز نهم محرم با نام قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس زینت یافته است.
بعد از شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، امیرالمؤمنین با فاطمه دختر حزام عامریه ازدواج نمود.
ایشان از شجاعترین خاندان عرب برگزیده شده بود تا فرزندانی به دنیا بیاورند که شجاعت در وجودشان موروثی باشد.
ثمره این ازدواج، چهار پسر شد: عباس، عبدالله، جعفر و عثمان؛ به همین خاطر کنیه «ام البنین» را به فاطمه بنت حزام دادند.
چهار پسرام البنین در کربلا در دفاع از امامت و در رکاب امام حسین (علیهالسّلام) به شهادت رسیدند.
۵ - صفات حضرت عباس
کنیه حضرت عباس، «ابوالفضل» بود و به خاطر جمال ظاهر و باطنی که داشت به «قمر بنی هاشم» (ماه فرزندان هاشم) خوانده میشد.
۵.۱ - کلام امام صادق
درباره اوصاف ایشان امام صادق (علیهالسّلام) چنین فرمودهاند: عمویم عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود، به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در آزمون سرفراز و سربلند سر بر آورد و عمرش با شهادت به پایان رسید.»
۵.۲ - اوصاف ذکر شده در زیارتنامه
در زیارت حضرت عباس که از حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) منقول است به نکات برجستهای از وجود قمر بنی هاشم پی میبریم. در این زیارت نامه، اوصافی همچون عبد صالح خدا بودن، فرمانبرداری و اطاعت از خدا و رسولش و ائمه، وفاداری و جاننثاری برای امام خود، برای حضرت ابوالفضل ذکر شده است.
قسمتی از این زیارتنامه چنین است:
«أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ اَلتَّصْدِیقِ وَ اَلْوَفَاءِ وَ اَلنَّصِیحَةِ لِخَلَفِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْعَبْدُ اَلصَّالِحُ اَلْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ سَلَّمَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ اَلْبَدْرِیُّونَ وَ اَلْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ اَلْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أَعْدَائِهِ اَلْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِهِ اَلذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ».
شهادت میدهم که تو تسلیم حسین فرزند نبی مرسل (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و او را تصدیق داشته و در مقام وفاء و خیرخواهی او بودی... درود بر توای بنده نیکوکار، بندهای که فرمانبردار خدا و رسولش و امیرالمؤمنین و حسن و حسین بودی، درود و رحمت و برکات و مغفرت و بهشت خدا برای تو باد و بر جان و جسد تو باشد و خدا را شاهد میگیرم که تو همان راهی را رفتی که اصحاب بدر رفتند، همان کسانی که در راه خدا جهاد کرده، و در جهاد با دشمنان خدا زبان به پند و نصیحت گشوده، در نصرت دوستان خدا سعی بلیغ نموده و از دوستان و محبین حق تعالی دشمنان را دفع کردند.
۵.۳ - علمدار
صبح عاشورا امام، یاران اندک خود را به سه جناح چپ و راست و قلب تقسیم کرد و برای هر یک فرماندهی برگزید و پرچم و علم را به دست پرتوان برادرش اباالفضل سپرد.
علمداری در میدانهای نبرد قدیم، نقشی حساس داشت. پرچمداران جنگ را از با صلابتترین و مقاومترین نیروهای مؤمن انتخاب میکردند.
علمداران اهتمام شدید داشتند که همیشه علم را بلند و در فراز نگه دارند، چرا که آن سبب برپائی نیروهای رزمنده بود و لشکر از هم نمیگسست مگر به قتل صاحب رایت و سقوط پرچم. عباس مایه آرامش خاطر حسین بن علی بود و تا زنده بود دودمان امامت، آسایش و امنیت داشتند.
۵.۴ - سقا
در کربلا به حضرت عباس لقب «سقا» (آب آور) داده بودند، چرا که تا روز عاشورا چند بار، صف دشمن را شکافته و برای اطفال آب مهیا کرده بود.
روز عاشورا پس از شهادت همه یاران، مامور شد برای اهل بیت (علیهمالسلام) امام آب بیاورد، در حالیکه مسیر آب توسط دشمن بسته شده بود. سقا تنها به دشمن حمله کرد و آنان را کنار زد، خود را به آب رساند، تشنه بود. به یاد تشنگی امام و خاندان و اهل بیتش افتاد، به خود خطاب کرد:
«ای نفس، پس از حسین زنده نباشی! این حسین است که در آستانه مرگ و شهادت است و تو آب سرد مینوشی؟! به خدا سوگند، این هرگز رسم دینداری من نیست.»
و آب را بر آب ریخت. آب ننوشید. مشک را پر از آب کرد، اما آب به خیمهها نرسید و عباس در بین راه شهید شد. در حالیکه تمام همش آبرسانی به اهل بیت و اطفال امام بود. عباس شهید شد در حالیکه تشنه بود و چنین عباس تا ابد معلم عشق و وفا لقب گرفت.
۵.۵ - دو بال برای پرواز
شیخ صدوق نقل کرده است: روزی امام سجاد (علیهالسّلام) به عبیدالله فرزند قمر بنی هاشم نگاهی کرد. اشک چشمش را گرفت و فرمود: «روزی به رسول خدا سختتر از روز احد نگذشت که عمویش حمزه در آن کشته شد و بعد از آن موته است که عموزادهاش جعفر بن ابیطالب کشته شد.
(سپس امام فرمود:) و هیچ روزی همچون روز حسین نبود. سی هزار مرد که گمان میکردند از این امتند دور او را گرفتند و هر کدام به کشتن او به خدا تقرب میجست و حسین، خدا را به آنها یادآوری میکرد، ولی آنها پند نمیگرفتند تا او را به ستم و ظلم و عدوان کشتند.
(سپس فرمود:) خداوند، عباس را رحمت کند که ایثار و فداکاری کرد تا آنجا که هر دو دستش بریده شد.
خداوند (عزّوجلّ) به عوض آنها دو بال به او عطا نمود که با فرشتگان در بهشت پرواز میکند، چنانچه با جعفر بن ابیطالب نیز چنین کرده بود و عباس را نزد خدای تبارک و تعالی درجه و منزلتی است که تمام شهیدان روز قیامت به آن غبطه میخورند.»
۶ - اهمیت تاسوعا نزد شیعیان
به دلیل وقایع روی داده، این روز در نزد شیعیان از اهمیت بالایی برخوردار بوده، این روز را منتسب به قمر بنی هاشم عباس شهادت نیز میدانند، و این روز را بسان روز عاشورا گرامی داشته، در آن به سوگواری میپردازند.
بیشتر بخوانید:احلی من العسل به چه معنا است
در ایران و بعضی از کشورهای اسلامی شیعینشین، روز تاسوعا همچون روز عاشورا تعطیل رسمی بوده، در این روز نیز مراسم عزاداری و سوگواری باشکوه و مفصلی با راهاندازی هیاتهای عزاداری و دستههای سینه زنی و زنجیز زنی و... برگزار میشود.
منبع: ویکی شیعه، تسنیم