پخش زنده
امروز: -
عاشورای سال ۱۳۶۲ شمسی را میتوان جزء عاشوراهایی دانست که دارای بیشترین تقارب با عاشورای سال ۶۱ قمری امام حسین علیه السلام است. در عصر عاشورای سال ۱۳۶۲، ۱۳ نفر از رزمندگان اسلام که اکثر آنها را نیروهای بسیجی تشکیل میدادند توسط نیروهای منافقین دستگیر شده و در اوج غربت و مظلومیت در جنگلهای میاندوآب آذربایجان غربی به شهادت میرسند.
به گزارش شهروند خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، شهروند خبرنگار ما با ارسال پیامی خواستار انتشار تصویر و سرگذشت شهدای مظلوم عصر عاشورای سال ۱۳۶۲ شهرستان جهرم که به دست نیروهای منافقین و کومله دستگیر شده و در اوج غربت و مظلومیت در جنگلهای میاندوآب آذربایجان غربی به شهادت میرسند، شد.
سلام وقت بخیر
امکانش هست عکس شهدا عصر عاشورا توسط گروهک کومله سربریده شدن پخش شود.
شهدای مظلوم عصر عاشورا
مهرماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی بود و جهرم در دهه اول محرم سیاه پوش عزای سرور و سالار شهیدان…
مسافران اتوبوس:
ابراهیم یاعلی، غلامعباسکارگرفرد، سیدمسعود مروج، حمیدرضا یثربی، اسدالله رزمدیده، محمدحسن مصطفیزاده، بمانعلی ناصری، مصطفی رهایی، سعید اعظمی، حمید مقرب، محمود زارعیان، کرامت الله اقناعی، سید مهدی صحرائیان.
رزمندهها همه کم سن و سال، بزرگترشان مصطفی رهایی و غلامعباس کارگر است. مصطفی و غلامعباس پاسدار و بقیه بسیجی هستند، در بین آنها فقط بمانعلی ناصری صبح زود از خفر آمده تا به اتوبوس برسد...
عصر عاشورا – مهاباد
راننده آخرین پیچ جاده را که رد میکند میبیند که یک مینیبوس و چند ماشین کنارجاده ایستادهاند. راننده پا از روی گاز برمیدارد و سرعتش را کم میکند تا از کنار ماشینها با احتیاط رد شود، ناگهان یک نفر کومله با لباس کردی، آرپیجی بر روی دوش به وسط جاده میپرد. مصطفی رهایی دست به اسلحه میبرد. رشیدیان ترمز محکمی میگیرد، بچهها از شیشه اتوبوس میبینند دو نفر دیگر کلاشهایشان را به سمت اتوبوس نشانه رفته اند، یکی داد میزند کمین خوردیم... کمین خوردیم...
پنچ کیلومتری مهاباد
اینجا ۵ کیلومتر مانده به مهاباد است… فرمانده کوملهها مسافرین اتوبوس را پیاده میکند. پلاک اتوبوس شخصی است. یک نفر بالا میرود و اتوبوس را میگردد یک نفر دیگر هم جعبههای بغل را باز کرده و وسایل بچهها را بیرون میریزد. کارت بسیجی و سپاهی بچهها پیدا میشود. کارتها را به فرمانده خود میدهند و او دستور میدهد همه را لا به لای درختهای اطراف جاده ببرند.
عصر عاشورا – مهاباد
فرمانده کومله ها دستور قتل رشیدیان را میدهد، اما او میگوید که یک راننده شخصی است و زن و بچه دارد، او را برمیگردانند… صدای تیراندازی از زیر پل به گوش میرسد، آنها مصطفی رهایی را زیر پل به شهادت میرسانند و بقیه بچهها را داخل درختها میبرند و دقایقی بعد صدای رگبار کلاش به گوش میرسد و بدن سوراخ، سوراخ بچهها، روی خاکها در لا به لای درختها میافتد کردها به غلامحسین رشیدیان دستور میدهند که با اتوبوس برگردد...
تویوتای سپاه که بالای آن دوشیکا نصب است از روبرو میآید پشت سرش ماشینهای سپاه، پر از نیرو در حال حرکتند، غلامحسین تویوتا را که میبیند چراغ میزند و میایستد، تویوتا متوقف میشود… غلامحسین سراسیمه پایین میپرد و تند تند ماجرا را تعریف میکند. رانندهی تویوتا گازش را میچسباند که سریعتر به صحنه برسد. پشت سرش غلامحسین اتوبوس را به سمت مهاباد برمیگرداند. در صحنه جنایت خبری از کوملهها نیست و فرمانده که کنار راننده تویوتا نشسته به رشیدیان میگوید: اینها برای ما کمین گذاشته بودند شما پیش مرگ یک گردان شدهاید وگرنه تلفات زیادی از ما میگرفتند...
شب یازدهم محرم – کربلا
اجساد مطهر شهدای عصر عاشورای جهرم، تیر باران شده، لا به لای درختها بر خاک افتاده، ماه کم فروغ و غمگین میتابد.
در جهرم شام غریبان اباعبدالله گرفته اند و مردم در حسینیه و مساجد بعضی هم در گلزار شهدا شمع روشن کرده و بر غربت عاشورائیان گریه میکنند…