پخش زنده
امروز: -
کارشناس سواد رسانه ای گفت: در دوره سواد رسانهای که دوره اینترنت است باید به توانایی تحلیل پیام، شکستن پیام به عناصر معنی دار و تعیین اجزای مشابه و متفاوت پیام دست یابیم .
به گزارش خبرگزاری صداوسیما ، رادیو تبیین در برنامه گفته ناگفتهها با آقای هادی البرزی ، کارشناس سواد رسانه ای گفتگو کرد.
سوال: راجع به حباب فیلتر در پیام رسانهای متفاوت صحبت کردیم البته شکستن این حباب فیلتر که شما تاکید زیاد داشتید که نیاز به شناخت رسانهای دارد، در ادامه صحبتها را بشنویم قرار شد راجع به دوره دوم سواد رسانهای و تاثیر روی ذهن و افکار صحبت کنیم.
البرزی: من امشب با توجه به مطالبی که دیشب گفتیم در مورد دوره پیشرفته سوادرسانهای میخواهم روی بحث استقرا و قیاس صحبت کنیم، یکی از تکنیکهایی که ما در رسانه استفاده میکنیم میآییم از تکنیک جز به کل استفاده میکنیم و یک موضوع را تعمیم میدهیم به کل جامعه، یعنی کسانی که کار رسانهای کردند میآیند با این تکنیک وقتی که میخواهند یک موضوع را نشان بدهند میآیند از جز به کل میرسند، مثلا اگر میخواهند بگویند مشکلی در یک جایی وجود دارد، خبرنگار به صورت میدانی میرود و با مصاحبه با مردم در مورد آن مشکل مثلا این را تعمیم میدهد به کل آن جامعه و تکنیک استقرا با مهندسی معکوس میتواند در سواد رسانهای استفاده بشود، در حوزه سواد رسانهای برای این که ما بتوانیم از این تکنیک استفاده کنیم باید بتوانیم از برخی از اجزای پیام و تحلیل آنها بتوانیم آن را تعمیم بدهیم به بقیه اجزاء، یعنی ما باید مراقب باشیم که پیامهای رسانهای که در رسانههای مختلف منتشر میشود بتوانیم آن را به اجزای کوچکتر تقسیم بکنیم و ببینیم آیا تعمیم پذیر به کل جامعه هست یا نیست مثلا شما میبینید که در رسانههای معاند بعضی موقع برای این که ایجاد ناامیدی کنند در جامعه ما میآیند چند مورد مثلا پیامک یا مثلا تلفنی، چند تا از تلفنها را که معلوم هم نیست که منبع آنها چی هست، آنها را پخش میکنند تا بتوانند ازآن نتیجه بگیرند برای کل جامعه و بتوانند در ذهن افکار عمومی اغتشاش ایجاد کنند بنابراین یادگرفتن این که ما بتوانیم اجزای یک پیام را جدا بکنیم و ببینیم آیا این قابل تعمیم به کل جامعه است نکتهای است که میتواند در سواد رسانهای به ما کمک کند و ما بتوانیم جمع بندی بکنیم از اجرای یک پیام، که ببینیم آن معنا ازش حاصل میشود یا نمیشود، من در شب گذشته در مورد قطع آب تهران که صحبت میکردم گفتند در این رسانهها آمدند موضوع کم آبی را نه تنها به تهران، بلکه به کل ایران تعمیم دادند در واقع آب گل آلود شده بود از آب گل آلود ماهیگیری کردند و سعی کردند یک موضوع را غیرقابل حل و لاینحل نشان بدهند و آن به کل کشور تعمیم بدهند.
سوال: یا در مورد واکسن هم گفتید، گفتید مثلا همه دنیا واکسن زدند، ایرانیها واکسن نزدند
البرزی: بله، این از تکنیک قیاس هست، و تکنیک دومی که من میخواهم خدمت تان بگویم تکنیکی که از کل بتوانیم تعمیم پذیری جزء بگیریم یعنی قانون را میگذارند، استقرا از جز به کل، قیاس از کل به جزء، یعنی میگوید آقا کل دنیا مثلا واکسن زدند فقط ایرانیها نزدند که بتوانند در ذهن مخاطب این را به وجود بیاورند که شما فقط هستید که این قانون شامل تان نمیشود.
سوال: کدامش بهتر است یا این که هر کدام در جای خودش کاربرد دارد؟
البرزی: هرکدام جای خودش است در رسانه و اینا دوتاشان از علم منطق گرفته شده استقرا و قیاس که در رسانه استفاده میشود و ما هم وقتی که خبرنگاران ما میروند در سطح جامعه وقتی که میخواهند یک موضوعی را بررسی کنند میآیند از هر دو حوزه استفاده میکنند مثلا در راهپیمایی شما یک بار با هلی کوپتر یک تصویر کلی از شرکت کنندگان نشان میدهید، یعنی از کل بعد میروید جزء مصاحبه شوندهها را نشان میدهید، یک بار میآیید از جزء به کل میدهید، یعنی میآیید از تک تک مردمی که شرکت کردند پیامشان را منتقل میکنید، هیچ کدامشان بد نیست، ولی استفاده تحریک آمیز از این دو قاعده منطقی، اشتباهست که مخاطب ما باید با آنها آشنا بشود، یعنی مخاطب سواد رسانهای باید مطمئن بشود که آیا از این دو قاعده به خوبی استفاده شده یا استفاده نشده، یعنی اولا باید با تکنیکها آشنا بشود در مرحله پیشرفته سواد رسانه ای، بعد ببیند که اینها چجوری دارند از این استفاده میکنند، معمولا رسانههای معاند میآیند به صورت تحریک آمیز از این دو قاعده استفاده میکنند یعنی بعضی موقع یک قاعده کلی میگذارند مثلا آقا هیچ جا هیچ مشکلی ندارد همه واکسن هایشان را زدند در صورتی که در دنیا میبینیم که ۵ درصد دنیا هم واکسن نزدند، این را نمیگویند این قاعده را کلی بیان میکنند بعد میآیند این را مقایسه میکنند با کشورما بعد از آن نتیجه میگیرند یکی دیگر از موضوعات بحث این است که ماباید بتوانیم درحوزه سواد رسانهای ارائه توصیفی روشن، درست و فشرده از یک پیام داشته باشیم، ببینید خبر و علم ارتباطات در حوزه اطلاع رسانی، علم ساده سازی موضوعات است، مثلا فکر کنید یک مقاله علمی که منتشر شده در دنیا شما نمیتوانید با همان قواعد ویرایشی و دانشی آن علم، آن را در رسانه مطرح کنید بلکه آن موضوع ساده سازی میشود برای مخاطب این ساده سازی هم فایده دارد و هم ممکن است باعث تحریف موضوع بشود، یعنی مخاطب باید دقت کند بعضی موقع، برخی از رسانهها با ساده سازی کردن پیام سعی میکنند از آن یک نتیجه تحریف آمیز بگیرند و ذهن مخاطب را دچار مشکل بکنند در واقع ما به عنوان کسانی که میخواهیم توی حوزه سواد رسانهای دانش مان را ببریم بالا تا توانایی شکستن پیامهای رسانهای را به عناصر معنی دار داشته باشیم یعنی شما در واقع به عنوان کسانی که کاربر فضای مجازی هستید یا مخاطب رسانههای جدید که من دیشب گفتم ما دو موج در سواد رسانهای داشتیم یک موجش دردوره تلویزیون بود یک موجش در به وجود آمدن اینترنت بود یعنی زمانی که اینترنت در دنیا پا گرفت سواد رسانهای وارد یک مرحله جدیدی شد دلیلش هم این بود که در دوره تلویزیون بیان یکسویه بود و مخاطب فقط مصرف کننده پیام بود، اما در دوره اینترنت علاوه بر مصرف کردن پیام، مخاطب هم توانست تولید کند و هم توانست منتشر کند به نظر من منتشر کردن حتی بسیارخطرناکتر از تولید کردن است، چون کسی که پیام دیگری را منتشر میکند بدون این که آن را تحلیل کند بدون این که دانش سواد رسانهای داشته باشد در واقع نقش زیادی در ویروسی شدن و چرخیدن آن پیام دارد، یعنی من اگر دانشی نداشته باشم و پیام دوست خودم را بدون این که بدانم درست است یا غلط است منتشر بکنم به عنوان یکی از عواملی هستم که باعث شدم این پیام به دهها نفر دیگر برسد و در جامعه بچرخد میخواهم میگویم که اتفاقا نباید مردم ما فکر کنند که ما فقط پیام را فرستادیم و مطلع از موضوع نیستیم و بگویند که دیگر ما اصلا خودمان مسالهای نداریم و هیچ موضوعی دیگر به ما مترتب نیست به نظر من اتفاقا ندانسته انتشار دادن یک موضوع باعث ضریب پیدا کردن آن موضوع در جامعه و تاثیرگذاری بر افکار عمومی میشود و ما نباید بگوییم، چون ما فقط این را ارسال کردیم پس گناهی نداریم، پس ببینید ما در دوره دوم سواد رسانهای که در دوره اینترنت است باید توانایی تحلیل پیام، شکستن پیام به عناصر معنی دار، تعیین اجزای مشابه و متفاوت پیام را پیدا کنیم باید با تکنیکهای استقرا و قیاس آشنا بشویم اگر میخواهیم به یک کاربر و مخاطب دارای سواد رسانهای بالا تبدیل بشویم باید بتوانیم اگر کسی از ما پرسید که به نظرشما پشت پرده این پیام چی میگوید، بتوانیم آن را تحلیل کنیم ایامی که داریم به انتخابات نزدیک میشویم، ایجاد ناامیدی از مشارکت مردم در انتخابات را رسانهها راه میاندازند، موقعی که داریم به مراسم راهپیمایی اربعین نزدیک میشویم کوچک کردن و وحدت نداشتن دو ملت چند ملت مسلمان با همدیگر را میآیند رویش کار میکنند یعنی مخاطب باهوش و مخاطبی که فضا را میشناسد راحت میتواند شیطنت این رسانهها را ببیند و مردم ما هم با توجه به این که در این ۴۴ سال حدود ۴۵ سالی که دارد از انقلاب اسلامی میگذرد با انواع این ترفندها آشنا شدند دیدند که هر هرکدام از این بازههای زمانی این رسانهها چگونه کار میکنند و میخواهند چه تاثیری را تو ذهن مخاطب داخلی ما بگذارند.
سوال: یکی از تکنیکهایی که شبهای گذشته گفتید تکنیکی است که در ذهن مخاطب تشویش ایجاد میکند آیا این تشویش هم جزو بحث استقرا و بحث قیاس هست؟
البرزی: ببینید آن تشویش در ذهن مخاطب، یک موضوعی که آقای فستینگر که یک روانشناس بود بحث ناهماهنگی شناختی را مطرح کرد ایشان معتقد بود که وقتی یک مخاطب در یک محیطی قرار میگیرد یا یکسری پیامهایی به ما میرسد که با پیامهای قبلیش متفاوت است دچار ناهماهنگی شناختی میشود مثلا شما همیشه از واژه مادر و واژه محبت و عطوفت را سراغ دارید وقتی که مواجه میشوید مثلا با مادری که بچههای خودش را به قتل رسانده دچار یک ناهماهنگی شناختی میشوید میگویید مگر ممکن است که این اتفاقا بیفتد رسانههای بیگانه دقیقا همین کار را میکنند یعنی میآیند یک ناهماهنگی شناختی را در ذهن مخاطب ما ایجاد میکنند یعنی مخاطب ما با توجه به ظرفیتهای کشور، باتوجه حرکتی که کشور میکند ،پیشرفت را در آیندهای نزدیک دارد میبیند اینها میآیند یک دفعه یک فضای یاس آلود منتشر میکنند یعنی میآیند یک خبر جدید تولید میکنند میآیند یک موضوعی را تولید میکنند که با آن نگاهی که من داشتم نسبت به موضوع، متفاوت است و با پمپهایی میخواهند این موضوع را اثبات کنند تکرار میکنند من مخاطب دچار یک ناهماهنگی میشوم نسبت به مطالبی که در گذشته خودم در ذهنم داشتم نسبت به موضوع داشتم بعد این دو تا وقتی که مقابل هم قرار میگیرد مخاطب وارد یک بن بست دوسویه میشود ما یک نظریهای داریم به نام بن بست دوسویه، یعنی شما نه راه پس دارید نه راه پیش، و اینجاست که سعی میکنند مخاطب را وارد حوزه ناامیدی بکنند که رهبر معظم انقلاب هم بارها گفتند، که امید محرکه یک کشور است، یعنی اگر امید نداشته باشیم در احادیث هم ما داریم که ائمه مطرح کردند که اگر امید نباشد حتی مادر به فرزند خودش شیر نمیدهد اگر امیدی نداشته باشد که این فرزند یک روزی بزرگ میشود بنابراین اینها میآیند امید را هدف قرار میدهند و سعی میکنند فضای یاس آلود را ایجاد بکنند.