ایران آماج حملات رسانههای غربی
کارشناس سواد رسانهای با اشاره به شدت عملیات جنگ شناختی و روانی کشورهای غربی علیه ایران گفت: در حوزه رسانه ما نیاز به کاربران روشنگر داریم.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما :
رادیو تبیین در
برنامه گفتههای ناگفته با آقای
هادی البرزی، کارشناس سواد رسانهای و دکترای ارتباطات گفتگویی داشته که به شرج ذیل می باشد:
سوال: لطفا توضیحاتی در خصوص سواد رسانهای بفرمایید.
البرزی: در عصری که رسانهها توانستند در تمام ابعاد زندگی ما وارد بشوند، از موضوعات اقتصادی گرفته تا موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، قطعا سواد رسانهای نقش مهمی دارد. در واقع نظریه پردازان ارتباطات که ما نظریات و کتابهای آنها را میخوانیم، بحث رسانه و جایگاه آن بعنوان وسیلهای که توانسته تاثیرگذاری و پیشران بودن را در جامعه امروز ما داشته باشد روی آن بحث میکنند.
ما اگر بخواهیم در عناصر و مولفههای ارتباطی از پیام، مخاطب و خود رسانه صحبت کنیم این سه مولفه سواد رسانهای به مخاطب بر میگردد، یعنی در سواد رسانهای بین مولفههای ارتباطات در حوزه مخاطب و نگاه از مخاطب شناسی به حوزه مولفههای ارتباطات است.
در دورهای که ما قرار داریم مخاطب از انفعال خارج شده فقط دیگر مصرف کننده پیامهای رسانهای نیست و دارد پیام تولید و منتشر میکند و سواد رسانهای برای او خیلی اهمیت پیدا کرده است.
میخواهم مثال ملموس بزنیم از دورهای که خودمان در آن قرار داریم و مخاطبان رادیو تبیین هم همین احساس را دارند، در این دورهای که ما در آن قرار گرفتیم کشور ما بعنوان یک کشوری که در منطقه غرب آسیا قرار گرفته و ۴۴ سال پیش توانسته یک رژیم ستم شاهی را سرنگون بکند و وارد دوران جمهوری اسلامی شده است، با توجه به این که کشورهای غربی برای کشور ما در آن دوره برنامه داشتند، ما را ژاندارم منطقه میدانستند این کشور از دست شان خارج شده و توانسته به استقلال برسد؛ بنابراین یکی از برنامههایی که الان روی آن پیاده میکنند در حوزه رسانه قرار دارد و عملیات روانی و جنگ شناختی را در مورد کشور ما اجرا کردند؛ هیچ کشوری در دنیا این قدر رسانهها روی آن عملیات نمیکنند، یعنی ما به لحاظ تعداد شبکههای ماهوارهای، به لحاظ تعداد فضای مجازی یعنی کانالهای مجازی که روی کشور ما عملیات دارند، تولید اخبار جعلی میکنند، پس ما یکی از آن کشورهایی هستیم که به لحاظ رسانهای آماج حملات دشمن قرار داریم و محتواهای زیادی روزانه علیه کشور ما تولید میشود و جنگ شناختی که در دنیا از آن نام میبرند، حالا همان جنگ نرم که ما از آن بعنوان جنگ شناختی نام میبریم ما یکی از آن کشورها هستیم که اگر به لحاظ رسانهای توانمندی خودمان را نداشته باشیم و اگر به لحاظ توانمندی و مخاطب، مهارتی که مخاطب نیاز دارد وقتی که با این پیامها روبرو میشود بتواند پیامها را تحلیل و ارزیابی کند و بتواند راست را از نادرست تشخیص بدهد در این فضای رسانهای، بنابراین در کشور ما سواد رسانهای مخاطب یکی از آن موضوعاتی است که واجب است یعنی ما نمیتوانیم از کنار آن به آسانی رد بشویم.
حالا وضعیتی که ما داریم با توجه به این که یک جامعه بسیار جوان هستیم و نوجوانان ما در مدارس و دانشگاهها حضور دارند، بحث سواد رسانهای برای ما دوچندان مهم است، ما در پاییز سال گذشته که با آن اتفاقات روبرو شدیم، در واقع یکی از موضوعاتی که همه راجع به آن بحث میکردند، بحث این بود که چگونه نوجوانان یا جوانان ما بتوانند در مقابل این پیامهایی که از سوی رسانههای معاند تولید میشود مقاومت کنند و حتی بتوانند بقیه را نسبت به این موضوع آگاه بکنند، پشت صحنهی تولید پیامهای رسانهای که از اتاقهای فکر کشورهای غربی طراحی و ایجاد میشود را تشخیص بدهند، فقط هم بحث تشخیص آن نیست، بحث فعال بودن در این عرصه هم هست یعنی ما نیاز به کاربران روشنگر داریم که بتوانند نه تنها پیامها را تشخیص بدهند بلکه بتوانند دیگران را هم آگاه بکنند و تولید محتوا بکنند.
سند گام دوم انقلاب که در ۴۰ سالگی انقلاب از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد، در آن سند به جوانان خیلی تاکید شده یعنی یکی از واژههایی که بارها در این سند به آن اشاره شده، جوانان هستند. یکی دیگر از چیزهایی که از جوانان خواسته شده این که بتوانند در این دوره ۴۰ ساله دوم انقلاب با مهارت و توانایی که بدست میآورند در حوزهی جهاد تبیین بتوانند فعال عمل کنند و پشت صحنه پیامهای رسانهای را تشخیص بدهند و خودشان وارد مقابله با فرآیندی باشند که رسانههای بیگانه دنبال عملیات کردن در این حوزه هستند.
در این سند گفته شده که رسانههای معاند به دنبال کوچک نشان دادن و ضعیف نشان دادن موفقیتها و ظرفیتهای کشور هستند و در مقابل آن بعنوان بزرگنمایی ضعفها و کاستیهایی هستند که ممکن است وجود داشته باشد. ما این را الان داریم میبینیم، ما هیچ موقع در رسانههای غربی و رسانههایی که وابسته به آنها هستند نمیبینیم که راجع به ظرفیتها و موفقیتهای کشور صحبتی بشود، بیشتر وارد میشوند به حوزهی این که یا دروغ پردازی کنند یا اگر کاستی هست در آن اغراق کنند و آن را دوچندان بزرگ نشان بدهند و در نهایت بتوانند جامعه را نا امید کنند یعنی بحث امید که بارها در ۱۴ خرداد بزرگداشت حضرت امام به آن تاکید میکردند یکی از موضوعاتی که ما در رسانه باید به آن توجه کنیم.
بخشی از سواد رسانهای در جامعهای که دشمن میخواهد یاس در آن ایجاد بکند و جلوی حرکت جوانان ما را بگیرد در این حوزه کاربرد دارد، یعنی ما اگر پشت صحنه پیامها را خوب درک کنیم، مثلا ما اگر روزانه رسانههای بیگانه را تحلیل محتوا کنیم میبینیم که تکرار ناامیدی در این رسانهها یکی از کلیدواژههای اصلی است، یعنی هیچ موقع موفقیتها را اصلا به آن اشاره نمیکنند و از کنار آن رد میشوند. بنابراین سواد رسانهای از یک طرف امید آفرین است یعنی ما اگر در جامعه مان نمره سواد رسانهای چند نمره بالاتر برود، از این چیزی که هست مثلا اگر از همین ملت ایران آزمون بگیرند یک میانگینی بدست بیاید مثلا اگر میانگین ما ۱۵ باشد بتوانیم دو نمره این را ارتقا بدهیم در مسیر پیشرفت جامعه ما چندین قدم جلوتر رفتیم و این خیلی کمک میکند که ما بتوانیم مسیر را درست تشخیص بدهیم.
به نظرم میآید که در این وضعیتی که ما الان قرار داریم، آموزش و پرورش در حوزه ابتدایی و متوسطه اول و دوم باید یک برنامه ریزی دقیقی در حوزه سواد رسانهای داشته باشد و این سواد رسانهای شامل چند بخش باشد، یک بخش آن تشخیص و بررسی پیامهای رسانهای است، بخش دوم آن تولید پیامهای رسانهای است، بخش سوم آن اشتراک گذاشتن و انتشار این پیامهای رسانهای است یعنی ما اگر با یک برنامه ریزی بتوانیم در این دورههای آموزشی خودمان سه مرحله تولید و توزیع، دریافت و انتشار پیام را برای دانش آموزان داشته باشیم و در سطح دانشگاه بتوانیم دوره جهاد تبیین را قرار بدهیم که در یک مرحله پیشرفتهتر دانشجویان ما بتوانند اولا با ظرفیتهای کشور آشنا بشوند، توانمندیهای کشور، آنجایی که بالقوه شده، آنجایی که بالفعل شده همه اینها را بشناسند، ما آن نتیجهای که میخواهیم را به آن میرسیم، یعنی در واقع رادیوی شما هم رادیو تبیین است یعنی یکی از بحثهایی که در رادیوی شما اتفاق میافتد بخشی از این توانمندیها و ظرفیتهای کشور است چقدر دانش آموزان و دانشجویان ما از کشور ما شناخت دارند؟ چقدر به توانمندیهای آن هم شناخت دارند و هم ایمان دارند؟ این موضوع یکی از چیزهایی است که ما در کتابهای درسی مان الان به آن نیاز داریم، گرچه خیلیها اعتقاد دارند که همه معلمها نقش تبیین کننده را دارند، اما بحث سواد رسانهای با توجه به تخصصی شدن موضوع و این که یک دانشی هست که در حوزه رشتههای ارتباطات و مدیریت رسانه و رشتههای اینگونه دارد شکل میگیرد به نظرم استفاده از فارغ التحصیلان این رشتهها را هم در مدارس میتواند کمک کننده باشد.
سوال: شما بعنوان شخصی که دکترای ارتباطات دارید و میتوان گفت خیلی منسجمتر و خیلی عمیقتر این موضوعات را بررسی میکنید، اشاره داشتید به آموزش و پرورش در مقاطع مختلف و نقشی که معلمان میخواهند در این حوزه ایفا بکنند، یک بحثی که وجود دارد بارها و بارها از رسانه شنیدیم در فضای مجازی شنیدیم، وضعیت معیشتی است، ما میبینیم که در کلاس درس خیلی از معلمان ما ابراز نارضایتی میکنند از نظر وضعیت معیشتی شان و این ابراز نارضایتی منتقل میشود به دانش آموز، من همیشه میگویم ما اگر یک حرفی را میزنیم بعد از گفتن آن حرف باید به دنبال محصول آن باشیم، به نظر من در مقاطع بالاتر حالا ما بیاییم در آموزش عالی، بیاییم در دانشگاهها و این فارغ التحصیلان را داشته باشیم، چون آن ابتدای امر معلمی داشته که مکدر بوده، وضعیت معیشتی خیلی مناسبی نداشته به نظر من انگار که این دیوار کج بالا رفته است، لطفا شما توضیحات کاملتر و تخصصی را بفرمایید.
البرزی: نکتهای که شما فرمودید ما در حوزه ارتباطات به آن میگوییم آلودگی اطلاعات؛ یعنی اگر دانش آموز ما سر کلاس اطلاعات در محدوده سنی خودش و موضوعی که به آن ارتباط دارد را به او ندهیم و یک آلودگی اطلاعات ایجاد بشود و درگیر مسائل حاشیهای بشود، قطعا نکتهای که شما میفرمایید درست است، بحث معیشت و اینها چیزهایی است که قطعا باید وزارت آموزش و پرورش برای معلمان ما در نظر بگیرد و وضعیتی برایشان فراهم بشود که بتوانند به درستی زندگی خودشان را اداره کنند که این بحث سازمانی هست که حتما باید صورت بگیرد.
سوال: پس با سواد رسانهای ما عجین شده است.
البرزی: بله، آن بحث که باید انجام شود سر جای خودش، اما ما سر کلاس باید در محدوده سنی مخاطبان ما که دانش آموزان هستند اطلاعاتی را به ایشان بدهیم که مورد نیازشان است. همه جای دنیا کلاسهای درس یک چارچوبی وجود دارد که بر اساس آن عمل میکنند. در واقع در همه جای دنیا در فصل آموزشی دروس دانش آموزان مشخص است و آن اطلاعاتی که باید دانش آموز در آن پایه بگیرد هم مشخص است، به نظر من اگر ما چارچوبهای درسی و آن اطلاعاتی که مورد نیاز هر دانش آموز است در هر کلاس بر طبق اصول طراحی شده رعایت کنیم، این اتفاق نخواهد افتاد یعنی این آلودگی اطلاعات ایجاد نمیشود.
نکتهای که وجود دارد در خصوص بحث سواد رسانهای و تبیین ظرفیتهای کشور باید یک انقلابی در کتابهای درسی ایجاد بشود، یعنی این محتواهایی که الان دارد تدریس میشود باید یک تغییرات اساسی بکند؛ ما چقدر در کتابهای درسی مان به ظرفیتهای کشور اشاره کردیم؟ یعنی دانش آموز ما چقدر اطلاع دارد که در کشور ما مثلا چه عناصری وجود دارد؟ مثلا خیلیها اعتقاد دارند در کشور ما همه عناصر جدول مندلیف کم و زیاد وجود دارد ممکن است از یکی از آن خیلی کم باشد و یکی از آن را خیلی داشته باشیم، که هر کدام از اینها خودش یک ظرفیت اساسی است، مثلا در درس شیمی یا درسهای علوم دانش آموزان ابتدایی میتواند مطرح شود یعنی این مساحت کشور، ظرفیتهای کشور، در ابعاد مختلف میشود موضوع را برای دانش آموز واکاوی کرد.
به نظر من میرسد که نکتهای که وجود دارد کتابهای درسی ما یک مقدار سنتی است یعنی با تصویر و تکنولوژیهای نوین رسانهای باید تغییر بکند، الان ما نکتهای که داریم مثلا دانش آموزان ما همه تلفنهای همراه هوشمند اکثرا دارند. کلاسهای درس ما هم نیازمند است که با این وضعیت تکنولوژی پیش بروند یعنی هماهنگ باشند، ما هم باید به اندازهای که دانش آموزان از تکنولوژیها استفاده می کنند با آنها همگام بشویم که از فضای همدیگر مطلع باشیم، برای اولیا هم باید همین اتفاق بیفتد.
یک بحث سواد رسانهای هم همین است، بحث شکاف دیجیتال، یعنی اگر بین جامعه ما شکاف دیجیتال وجود داشته باشد، بخشی از طبقات جامعه ما نسبت به استفاده از تکنولوژی عقبتر باشند، شما فکر کنید دانش آموزان در یک جایی جلوتر از معلمان قرار بگیرند.
سوال: نقصانی را ایجاد میکند؟
البرزی: در میزان استفاده از تلفن همراه و ظرفیتهای تلفن همراه قطعا جوانان و نوجوانان جلوتر از دهه شصتی و پنجاهی هستند، این شکاف دیجیتال هم یک موضوعی است که قبلا بین مناطق مختلف کشور ممکن بود اتفاق بیفتد الان بعد کلانتر به خودش گرفته یعنی این هم یک چیزی است که باید با آموزشهایی که داده میشود معلمان هم به روز بشوند و وارد این فضاها بشوند.