پخش زنده
امروز: -
مردم در اندیشه امام خمینی (ره) و سیره نظری و عملی ایشان بهطور جدی دارای نقشی محوری بودهاند و پس از رکن الهی، رکن دوم نهضت را تشکیل میدهند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای زنجان ؛ خوشبینی به مردم و توان عظیم آنان و اهمیت به پذیرش و خواست عمومی و بلوغ فکری و سیاسی ملت و تکریم از ایشان در همهی آثار امام خمینی (ره) به چشم میخورد. در فقاهت، سیاست و عرفان امام (ره) نقش عمدهی مردم رؤیت میشود و مردم پس از رکن الهی، رکن دوم نهضت را تشکیل میدهند.
انگیزه الهی و اجتماعی ملت، دو رکن اصلی نهضت
کلیت اندیشه و عمل نهضت امام (ره)، دارای دو رکن اساسی بوده است: بُعد آسمانی این اندیشه، ربوبی است و «اسلامی بودن»، صبغهی آن را تشکیل میدهد. اندیشه مزبور در بُعد زمینی، مبتنی بر مردم است. البته بُعد الهی این تفکر، بر بُعد مردمی، احاطه داشته است و جنبهی مردمی، مقید و محصور در آن است. این دو رکن بیتردید رمز پیروزی و بقای انقلاب اسلامی به زعامت ایشان است: «بیتردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت میداند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزهی الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی؛ و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد».
با چنین دیدگاهی، وظایف سیاسی مردم همانند تکلیف شرعی است و باید آنان بیتفاوت نباشند و با پایبندی به این الزامات از مصالح اسلام محافظت کنند که مترادف با مصالح و منافع خود آنان است.
رهبری مرجعیت تقلید، ضامن توفیق بسیج تودهها
از آنجا که اسلام مهمترین عامل در بسیج و انگیزش عمومی تودههاست و این آیین به تعبیر امام (ره): «رگ خواب مردم» است، پس بهترین شخص برای ایجاد این انگیزش در بین مردم، اسلامشناسترین آنان است. مرجع تقلیدی که مانند امام (ره) دارای شرایط رهبری است از آنجا که حکم خدا را برای مردم بیان میکند مورد اعتماد کامل آنان است و فرمانش واجبالاطاعه است؛ لذا میتواند با سهولت بیشتری تودهها را به صحنه کشاند و نهضت را به پیش برد. امام (ره) نیز به تجارب تاریخی خود میدانست که هر حرکت و نهضتی که بدون رهبر و دخالت مرجع و، ولی فقیه وقت بهوجود آید از آنجا که نمیتواند عامهی مردم را بیدار و آگاه کند و بسیج نماید، جز شکست و ناکامی سرانجامی نخواهد داشت.
ضرورت روشنگری عمومی
امام خمینی (ره) اعتقادی عمیق به ضرورت روشنگری و بیدارسازی تودههای مردم داشتند. به عقیدهی ایشان بدون آگاهی بخشی به مردم نمیتوان از آنان انتظار مبارزه و قیام برای حفظ اسلام و مصالح مختلف را داشت. این روشنگری دو وجه داشت: از سویی میبایست اسلام و احکام آن بهمنظور تحقق اهداف الهی ـ از جمله تأسیس حکومت اسلامیـ شناسانده میشد و از سوی دیگر، جنایات و جور و ستمهای رژیمهای خودکامه و رفتار ضداسلامی آنان مورد افشاگری قرار میگرفت. امام (ره) در بحث حکومت اسلامی «اوضاع اجتماع مسلمانان» و «غفلت مسلمین» را از عوامل بیتوجهی به ولایت فقیه و تحققنیافتن این آرمان میدانستند.
امام (ره) بهخصوص بیشترین تأسف خود را برای ضایع کردن نسل جوان و دور نگهداشتن طبقات تحصیلکرده و دانشگاهی از اسلام ابراز میداشتند و بیش از دیگران بر روشنگری و آشنایی این دو قشر با اسلام تأکید کردند و شک نداشتند که این آیین، آتش بیداری را در دلهای ایشان بیدار خواهد کرد و آنان را به احقاق حق خود و مشارکت آگاهانه در نهضت فراخواهد خواند. به همینعلت بود که در دوران تبعید نجف، ارتباطات گسترده دانشجویان و مبارزان ایرانی خارج از کشور با امام (ره)، که قهراً در اوج و گسترش مبارزات دانشجویی در خارج و حتی در داخل بیتأثیر نبود، مایهی نگرانی و اضطراب رژیم ایران شده بود و ایشان به این ارتباطات بی وقفه ادامه میداد.
«تردیدی نیست که اگر مسلمانان بر رشد سیاسی و اجتماعی خود بیفزایند بهراحتی میتوانند بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای امت اسلامی را با تبادل افکار و تشریک مساعی در راه پیبردن نیازهای سیاسی و اجتماعی خود و با تفاهم و یکپارچگی برطرف کرده، برای اداره امور خود به روشهای سودمندی دست یابند. بنابراین، بر تمام مسلمانان و پیشاپیش آنان بر علمای روحانی و طلاب حوزههای علمیه اسلامی واجب است که علیه سمپاشیهای دشمنان اسلام، به هر وسیلهی ممکن قیام کنند تا اینکه بر همگان آشکار شود که اسلام برای اقامهی حکومتی عدلگستر آمده است».
استفاده از شعارهای فراگیر در انگیزش مردم
یکی از ویژگیهای رهبری امامخمینی (ره) طرح شعارهای فراگیر بود که بهوسیلهی مرجعیتی آگاه به زمان و مردمشناس و برخاسته از متن جامعه طرح میشد. وسعت و دیرپایی نفوذ اسلام در تاروپود مردم ایران، این امکان را به ایشان میداد که با شعارهای ملموس اسلامی، آرمانهای همهی اقشار را طرح کند. چنین شعارهایی بدون هیچگونه تمایزی، همهی ملل اسلامی را دربرمیگرفت و اصطلاحاً اسلام بستری بود که شعارهای فراگیر امام (ره) را در همهی شاخههای خود جاری میساخت و به گوش عموم مسلمانان عالم میرساند. درایت و موقعیتسنجی ایشان و انتخاب شعارهای مناسب باعث گردید که این مهم به نحو احسن به انجام رسد.
به تعبیر یکی از صاحبنظران، «اصولاً طرح شعار یا شعارهای ملموس، محسوس، زنده و اشباع کننده که بتواند دربرگیرندهی خواستهها و آرمانهای همهی اقشار، احزاب، سازمانها و گروههای ملی کشور باشد از ضروریترین و با این وجود از دشوارترین وظایف اولیهی یک رهبر کارآزموده، دانا و ژرفبین میباشد که میخواهد نیروها را در صف واحد و زیر یک پرچم متحد و متشکل ساخته و با برخورداری از پشتیبانی متحد و یکپارچه آنان، با دشمن مقابله و مبارزه نماید». بدیهی است که ناکامی در طرح و تدوین چنین شعارهایی منجر به شکست نهضت میشد.
شعارها و اساساً حرکت امام (ره) از همهی ویژگیهای یادشده برخوردار بود و این بهرهمندی به قدری بود که علامهی شهید مطهری، امام (ره) را تجسم خواستههای ملت ایران میدانست و به عقیدهی ایشان: «کمتر در تاریخ سابقه دارد که ملتی و خواستههای ملتی در یک فرد اینچنین تشخّص و تجسّم پیدا کند و این همیشه در جایی است که فرد از فردیت خودش خارج شده است و تجسم ایدههای عالی جامعه است. روحانیت ما این نهضت را رهبری میکند. امروز تمام قشرها و تمام طبقات مختلف ملت ایران در روحانیت تجسم پیدا کرده است و روحانیت در آن شخص بسیار بسیار بزرگ تاریخی (گریهی استاد) که نامش و یادش قلب مرا به لرزه میآورد؛ یعنی استاد بزرگ ما، آیتالله العظمیخمینی، تجسم یافته است».
علاوه بر جاذبههای معنوی، مهارت در سخنوری، شیوه بیان مطالب و سادگی و بیپیرایگی سخنان ایشان، جزء عوامل افزایش نفوذ مردمی امام (ره) بوده است. بهعقیدهی یکی از صاحبنظران «سخنوری انقلابی امام خمینی (ره)، فصل جدیدی در تحلیل ارتباطات اجتماعی و تئوریهای فرهنگ و اجتماع باز کرده است».
ویژگی شعارها و رفتار امام (ره) تنها فراگیری و عمومیت آنها نبود، بلکه ایشان با شجاعت در این شعارها، حقایق را به زبان ساده برای مردم بیان میکردند و دیگران را به ابراز حقایق به چنین سبکی برای مردم دعوت میکردند؛ و تأکید میکردند: «مردانه بایستید و برای مردم نطق کنید. حقایق را به زبان ساده برای تودههای مردم بیان کنید و آنان را به شور و حرکت درآورید».
اهمیت دادن به ضرورت پذیرش عمومی و بلوغ سیاسی مردم
یکی از ویژگیهای مهم مردمی اندیشهی سیاسی امام (ره)، اهمیت به موضوع خواست و پذیرش عمومی و توجه به بلوغ سیاسی مردم است. سعی ایشان بر آن بود که ملت مبارزِ رشدیافته، با بلوغ سیاسی خود سرنوشت خود را انتخاب کنند. از این دیدگاه، حکومت جمهوری اسلامی متکی به آرای عمومی ملت است و حتی «شکل حکومت با مراجعه به آرای ملت تعیین خواهد گردید»؛ و رژیم باید راه و رسمی را انتخاب کند که مورد موافقت و علاقهی مجموع جامعه باشد و این جمهوری اسلامی است. امام (ره) اظهار میفرمودند: «خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است؛ پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. بله، ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم، تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت میکند».
بر این منوال، امام (ره) از مردم میخواهد که به جمهوری اسلامی رأی دهند: من خودم به جمهوری اسلامی رأی میدهم و از شما تقاضا دارم برای اسلام رأی بدهید. به جمهوری اسلامی رأی بدهید.
به تعبیر ایشان اسلام از همهی دموکراسیها بالاتر است، و اهمیت خواست و پذیرش عمومی بدان علت است که ملت خواهان اسلام و عملکننده به آن است و از حکومت اسلامی دم میزند: «هیچ گروه و شخصی نمیتواند با خواست ملت ایران مخالفت کند و الّا محکوم به نابودی است». «ملت ایران خواستار حکومت اسلامی است». چون تحمیلی علیه مردم نباید وجود داشته باشد و نظر و اراده آنان مهم است؛ لذا «ملت باید الان همه شان ناظر امور باشند. اظهار نظر بکنند در مسائل سیاسی، در مسائل اجتماعی، در مسائلی که عمل میکند دولت، استفاده بکنند، اگر یک کار خلاف دیدند».
با وجود انتصاب الهی ولایت فقیه، سیرهی امام (ره) حاکی از آن است که ایشان رهبری خود را به قبول مردم مستند کردهاند و با این عمل، علاوه بر احترام به مجاهدتهای مردم، احتیاط و محکمکاری فقهی و سیاسی را نیز رعایت کردهاند: «ما به واسطهی اتکا به این آرای عمومی که شما الان میبینید و دیدید، تاکنون که آرای عمومی با ماست و ما را بهعنوان وکالت یا بفرمایید بهعنوان رهبری، همه قبول دارند. از این جهت ما یک دولتی را معرفی میکنیم. من باید یک تنبّه دیگری هم بدهم و آن اینکه من که ایشان [بازرگان]را حاکم کردم یک نفر آدمی هستم که به واسطهی ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم ایشان را قرار دادم. ایشان... واجبالاتباع است».
حتی در ایام اولیه پیروزی انقلاب و در مقطع قبل از رأیگیریها، امام (ره) در بیانات خود، حکومت اسلامی را متکی به انتخاب مردمی میدانستند که با حضورشان در راهپیماییها به نظام اسلامی لبیک گفتهاند. بنا به فرموده ایشان: «اصل لزوم تشکیل جمهوری اسلامی را ملت ایران در رفراندم تاسوعا و عاشورا در سراسر کشور اعلام کردهاند...». «در رفراندم تاسوعا و عاشورا، با اکثریتی که در تاریخ رأیگیریهای دنیا کمنظیر است، خواستار سرنگونی سلسلهی پهلوی و از بین رفتن رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری اسلامی شده است. بنابراین، در این خواستها هر که تردید کند خود را از ملت جدا کرده است».
قدردانی فوقالعاده از تحول و بیداری مردم
امام خمینی (ره) در دوران رهبری نهضت اسلامی، همواره از مجاهدتهای ملت رشید ایران قدردانی بسزایی میکردند: «سلام بر ملت شریف و مجاهد ایران که با همت والای خود هر مشکلی را تحمل و با روی گشاده در جبهه و پشت جبهه برای اهداف مقدس اسلام فداکاری میکنند...» «من از همهی شما منت میکشم. من خادم همهی شما هستم. من نمیتوانم شکر این نعمتی که به ما داده است و آن غیرتمندان ایران، سرتاسر ایران است، نمیتوانم از عهدهی شکر آنها برآیم». «به پیشگاه پیامبر بزرگ اسلام (صلیالله علیه و آله) و حضرت بقیةالله ـ روحی لمقدمه الفداءـ بهخاطر چنین امتی و پیروانی متعهد و مجاهد تبریک عرض میکنم و از خداوند تعالی، ولی نعمت و حافظ امت سپاسگزارم».
«.. من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و تودهی میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسینبنعلی (صلواتالله و سلامه علیهما) میباشند ... و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان، درصورتیکه نه در محضر مبارک رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هستند و نه در محضر امام معصوم صلواتاللهعلیه، و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی میباشیم».
امام خمینی (ره) به گفته شاهدان تا آخرین دم حیات، خود را قدردان و خادم مردم میدانستند. بههمین علت، «در لحظات آخر با صدایی لرزان فرموده بودند: «من میدانم زنده نمیمانم. اگر مرا برای خودم نگه داشتهاید به حال خودم بگذارید و اگر برای مردم است، هر کاری میخواهید بکنید»؛ و حتی وصّیتنامه ایشان، با عذرخواهی از خداوند و ملت ـ به علت کوتاهیها و تقصیرها ـ و دعا برای مردم پایان پذیرفت: «از خدای رحمان و رحیم میخواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتاند والله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است. والسلام علیکم».