از وظایف و تکالیف هر زوج در طول زندگی مشترک، تربیت نسلی شایسته است.
در دنیای امروز برخی ضرورت فرزندآوری را زیر سؤال میبرند و معتقدند نگهداری حیوان به جای فرزند آسانتر است و گاهی فرزند را مانعی برای رشد علمی و اقتصادی والدین میدانند.
نگاه صحیح به فرزندآوری عبارت است از: ایجاد نسلی مصلح و سرمایۀ بندگی الهی.
آیات قرآن بر ضرورت فرزندآوری از زوایای مختلف اشاره دارد از جمله:
تشویق به فرزندآوری
فرزند نعمتی الهی
بشارت به فرزندآوری
فرزند زینت زندگی
وسیلهای برای رشد و تعالی خانواده
در روایات نیز از فرزندآوری به عنوان یک حُسن یاد میشود. بدین معنا که فرزندان میوههای زندگی و زمینهساز سعادت والدین در آخرت هستند.
فرزندآوری برکات و اثراتی دارد که عبارتاند از:
شادی و لذت زندگی
تداوم حیات
ایجاد حس مفید بودن
زمینهساز رشد و تعالی والدین
عامل نشاط خانواده
رشد و برکت اقتصادی
نظر امام خامنهای درباره ازدواج و فرزند آوری
دربارهی مسئلهی ازدواج، بسیاری از نقاط مبهم و بلکه نقاط به غلط فهمیدهشده در میان ما وجود دارد.
در قرآن، در یک جا ضمن اینکه ویژگیهای «عبادالرّحمان» را خدای متعال بیان میکند میرسد به اینجا که یعنی بندگان پروردگار، بندگان واقعی خدا، آن کسانی هستند که به زبان حال و قال و با درک و فکری که از خدا گرفتهاند، این جور میگویند و نیز این طور میاندیشند
دعای قرآنی برای فرزندان
که: پروردگارا! از همسران ما و از فرزندان ما فروغ دیدههایی به ما عنایت کن؛ یعنی همسر و فرزند باید مایهی روشنی چشم و دل انسان باشند.
برای اینکه بفهمیم که چطور فرزند و همسر مایهی فروغ دیده و دل انسان میشوند، ناگزیر باید بدانیم که فروغ دیده و دل به چه چیزی باید حاصل بشود.
همه برای رسیدن به خداوند حرکت می کنند
از نظر اسلام، تمام نیروهایی که در وجود انسان هست و همهی امکاناتی که به او عنایت شده است، در حقیقت ابزارهایی هستند برای این سیری و حرکتی که خدا برای او معیّن و مقرّر کرده است.
همه چیز در راه خدا ارزشمند است؛ وقتی برای خدا بود، از نظر اسلام عزیز و معتبر است.
نماز و عبادت و زندگی و مرگ، همه برای خدا و در راه خدا باید باشد.
تمام جلوههای زندگی همین جور است. در اسلام این جور نیست که ما عبادت و غیر عبادتمان فرق داشته باشد، یعنی بگوییم عبادت را برای خدا انجام میدهیم و کارهای غیر عبادی را برای خاطر مقاصد دیگر؛ تمام کارهایی که از یک مسلمان سر میزند و یک انسان معتقد به اسلام و به توحید انجام میدهد، باید در جهتگیری و در آن روح و معنا مثل نماز باشد یعنی برای خدا باشد.
حتی ازدواج و فرزند آوری هم برای خداباشد
اگر چنانچه یک انسان مسلمان یک بخشی از زندگیاش را برای خدا قرار داد و در راه خدا قرار داد و دیگر بخشها را نه، این انسان صد درصد یک انسان خدایی و توحیدی نیست و شرط خدایی بودن به طور کامل این است که دربست و به طور کامل، همهی نمودهای زندگی این انسان در راه خدا و برای خدا باشد؛ از جمله همسر گرفتن، از جمله فرزنددار شدن و از جمله آیندهی این فرزندان.
کج روی در جامعه حتی جامعه اسلامی
ما امروز با یک کجروی بسیار عمیقی در میان خودمان و در اجتماع خودمان روبهرو هستیم؛ فرزند و زن، حتّی در حوزهی مردمی که یک پایبندیای به دین دارند، یک ابزار و وسیلهی پرش و تکامل نیست، بلکه به عکس، یک وسیلهی سکون و جمود و عدم تحرّک است؛
همسر و فرزند بالی برای پرواز باشند
به جای اینکه زن انسان یا شوهر انسان یا فرزند انسان بالی باشد که با آن بال انسان پرواز کند، لنگری است که با آن لنگر، انسان هر چه به زیرتر و طبقهی اسفل کشانده میشود، و مانع از حرکت معمولی ما میشود؛ نه فقط ما را در حرکتمان به سوی خدا و به سوی اهداف الهی هل نمیدهد و تشویق نمیکند.
از همین ادنیٰحرکتی هم که نشانهی انسان زنده و موجود زنده است ما را بازمیدارد و این به خاطر این است که ما معنا و مفهوم فرزند را یا همسر را نفهمیدهایم.
تعالیم اسلامی مد نظرتان باشد
این مطلب خیلی کوتاه و از اسلام روشن [باید]برای ما واضح باشد که ما یک ذرّهای هستیم در این دستگاه متحرّک هستی؛ یک ابزار کوچکی هستیم در این دستگاه عظیم، و این دستگاه به سوی جهتی و در راهی در حرکت است: «یسبّح لله ما فی السّمٰوٰت و ما فی الارض»، «و ما خلقنا السّمٰوٰت و الارض و ما بینهما لٰعبین، ما خلقنٰهما الّا بالحقّ»؛
جهان رو به هدف غایی در حرکت است
در یک جهت واحدی و به سوی یک سرمنزل واحدی همهی این کاروان هستی در حرکتند و انسان هم تا آنجایی که ارادهی او و خواست او اثر سازندهای ندارد، در آن شعاع و منطقهای از وجودش که بدون اراده دارد حرکت میکند، در همین جهت در حرکت است.
انسان می تواند در جهت هدف الهی حرکت کند
آنجایی که ارادهی انسان تأثیر میکند -در جهتگیریهای زندگی، در موضعگیریهای اجتماعی، در حالات فردی و روانی- اگر بخواهد و تصمیم بگیرد، میتواند با این کاروان و در جهت این کاروانی که به سوی خدا است، در حرکت و در پویش بیفتد؛ بلکه میتواند در حرکت این مجموعه، نقش مؤثّر و سازندهای داشته باشد.
انسان معتقد باید از امکاناتش استفاده کند
وقتی که انسان به حکم اعتقاد به خدا باید در این کاروان -کاروان هستی- در موضع فاخر انسانی خود حرکت بکند، از همهی آنچه در اختیار او است باید برای این حرکت استفاده کند.
زوج را خداوند مایه آرامش قرار داده است
زوجیّت، دوگونگی نوع انسان و خصوصیّات و ویژگیهایی که در هر جنسی، متناسب با ویژگیهای آن جنس دیگر قرار داده شده، برای این است که هر یک از این دو جنس -زن و مرد- بتوانند با آسایشی که در سایهی ازدواج، همسری، با هم بودن و توأم بودن به دست میآورند، راه را آسانتر بپیمایند و بهتر حرکت کنند.
یعنی ازدواج و همسر یک وسیله است برای پویندگی بهتر این راه، حرکت بهتر در این راه.
ازدواج مایه رشد است
وقتی که فاطمهی زهرا (سلام اللّه علیها) به همسری علیابنابیطالب درمیآید، این به این معنا نیست که علیّبنابیطالب حالا [باید]یک بخشی از نیروی خود را که جز در راه خدا مصرف نمیشد و جز برای خدا به کار نمیرفت، اختصاص بدهد به یک موجودی در برابر خدا، به نام همسر نه بلکه؛
همسر مایه رشد انسان
به این معنا است که این نیرویی را که تا کنون در راه خدا مصرف میکرده، باز هم همچنان در راه خدا مصرف کند، منتها با کمک یک انسان پویندهی جویندهی دیگری که او نیز برای خدا و در راه خدا است و او نیز همهی انرژیهای خود را در راه خدا مصرف میکرده؛ تا ضریب این دو جریان فردی، یک جریان جمعی با کاربرد بیشتر را به وجود بیاورد.
حضرت علی علیه السلام با ازدواج رشد بیشتری کرد
لذا علیّبنابیطالب بعد از ازدواج با فاطمهی زهرا (سلام اللّه علیها) یک سرباز سلحشورتر است، یک انسان پویندهتر است؛ و دلیلش هم همین است که به نیروی او نیروی دیگری منضم شده و موجودی مثل خود او، نیاز او را و خلأهای وجود او را که ممکن بود او را از کار و از راه و از حرکت و از پویش باز بدارد تأمین میکند و این خلأها را پر میکند و موجب میشود که هیچ بخشی از این انرژی متراکم هدر نرود و همه در راه خدا بهتر و بیشتر و با شتاب بیشتری مصرف بشود.
مسئله فرزند و کودک وسیله تقرب است
مسئلهی فرزند و کودک هم همین است؛ فرزند و کودک با دید اسلامی، یک وسیلهای برای حرکت باید باشد، یک مایهای برای پرش بیشتر باید باشد، نه یک لنگری بر پای انسان، نه یک سنگی که انسان را از پرواز که هیچ، از حرکت معمولی خود هم باز بدارد؛ و این هم با این دریافت و تلقّی امکانپذیر است که انسان بداند که آنچه به او داده شده است به عنوان فرزند، امانتی است از سوی خدا، امانتی است که او باید این امانت را در جهت هدف و غایت آفرینشش، به اندازهی امکان و مقدور بسازد.
پدر و مادر به فرزند بال پرواز می دهند
مرغ بی پر و بالی است که پدر و مادر باید او را تحت تربیت توأم با عطوفت خود، کمک کنند تا بال و پر بیاراید و بتواند آن پرواز بلنداوج را انجام بدهد؛ با این دید باید نگاه کرد.
کبوتربچّهی عاجلی است که اگر به او دلبسته هستیم، نباید بکوشیم که برای همیشه، با بریدن بال او، با کندن بال او، با بستن پای او، او را در خانهی خودمان و در قفس خودمان نگه داریم.
فرزند را برای تکامل تربیت کنیم
کمک به او و خدمت به او این است که او را در جهت طبیعی خودش، در آن راهی که برای آن است مدد بدهیم و کمک کنیم؛ آب و دانه دادن برای این منظور است.
میبینید که اگر ما با این دید به همسر و به فرزند نگاه کنیم، بسیاری از اشتباهنگریها و سطحینگریها و اشکالات کار ما به خودی خود برطرف میشود.
فرزند را برای رسیدن به تکامل بدانیم
به خودمان بقبولانیم که ازدواج را و تشکیل خانواده را و تولید فرزند را و زندگی با همسر را و تربیت فرزند را قدمها و گامهای ضروری و لازمی بدانیم در راه پیشرفت به سوی آن سرمنزلی که هدف و مقصود از حیات ما است.
دعای عبادالرحمن
امیدوارم که دعای عبادالرّحمن در مورد ما هم مستجاب بشود؛ و فرزندان ما و همسران ما در دنیا و آخرت مایهی فروغ چشم و دل ما باشند. امیدوارم که این گفتهها در شنونده اثرهای سازندهای داشته باشد، و براستی کوشش بشود که در واقع آن چنانی که میگوییم باشیم.
منابع: ایمانور، nahadrey.ir