چگونگی حجاب در ادیان آسمانی؛
آیا در دین زردشت، یهود و مسیح به حجاب تاکید شده؟
برخی حجاب را یکی از سخت گیریهای دین اسلام بر زنان میدانند در حالی که حجاب شرعی در اسلام راحتتر از دیگر ادیان است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد، تفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته، در این است که اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعدیل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفریط، سهل انگاری مضر یا سخت گیری بی مورد به جامعه بشری ارزانی داشته است.
بهطورکلی هر سه دین الهی زنان خود را ملزم و موظف به پوشش کردهاند و حفظ نگاه و کنترل چشم را به مردان و زنان خود گوشزد کردهاند.
پس هیچگاه تجویز کننده حکم حجاب، اسلام نبوده است بلکه حدود آن در اسلام دقیق بیان شده است. در نظر ادیان مسئله پوشیدگی امری فطری و درونی است و عفاف بهعنوان نوعی فضیلت اخلاقی برای بانوان شمرده میشود.
حجاب اسلامی همچون حجاب مورد توصیه پاپ ها، به معنای حبس زن در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست؛ بلکه بدین معنا است که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خویش را بپوشاند و جلوه گری و خود نمایی نکند.حجاب از مسائل اصلی و مشترک میان ادیان آسمانی بوده و هست، گرچه گاهی دین مسیحیت و یهود در قدیم در مورد پوشش زنان دچار سختگیریهای بیشازحدی میشدند اما چادر و برقع در طول زمان از ملزومات پوشش دین یهود و مسیحیت بوده است.در آیین یهود امر به پوشش، حجاب و عفاف به بیانات مختلفی آمده است: مثلا به مردان توصیه شده است که در کوچه و بازار پشت سر زنی راه نروند و به پاکی نگاه و مخالفت با چشمچرانی دستور دادند که بهصورت زنان نگاه نشود و حریم روابط زن و مرد و عفت جسمی و چشمی آنان رعایت شود.
همچنین اشاره شده است که ارتباط دختران حضرت شعیب(ع) با حضرت موسی (ع) همراه با شرم و حیا بوده است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. در روایتی آمده است که حضرت موسی (ع) به دختران شعیب میفرمود که پشت سر او قدم بردارند که نگاه حضرت موسی (ع) به قامت زنان نیفتد.
ازبررسی ومقایسه حدود و کیفیت حجاب در ادیان چهارگانه استنباط می شود حجاب درادیان دیگر، نسبت به اسلام از شدّت بیشتری برخوردار بوده است.
به عنوان مثال، پوشاندن صورت، گرچه در زمان زرتشت معمول نبوده و بعد از او در میان زرتشتیان معمول شده است، اما طبق آنچه گذشت، چادر و روبنده از ارکان اخلاقی مسیحیان و یهودیان محسوب می شده است؛ درحالی که بنابر نظر اکثر فقهای اسلامی، پوشاندن صورت واجب نیست.
لزوم کناره گیری کامل زن در دورهای زندگی در دین زرتشت، محق دانستن مرد در طلاق زنی که صدایش در کوچه شنیده شده بدون پرداخت مهریه از طرف دین یهود، رکن بودن چادر و روبند و ذکر نام آن دو به طور صریح در کتاب مقدّس مسیحیان و وجوب سکوت زن نزد بیگانه و در کلیسا از طرف مسیحیت، بهترین گواه بر این مطلب است.
بنابراین، نه تنها اسلام واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریطهایی که در طول تاریخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم آن همت گماشته است و آن را به صورتی متعادل، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن و غیرتمندی مرد، ارائه کرده است.
بنابراین نتیجه کلّی که از این مباحث (بررسی حجاب در ادیان سامی «اسلام، یهود و مسیحیت») میگیریم این است که:
حجابی که خداوند برای ما مسلمانان الزام کرده، در تمام ادیان خداوند تعالی منظورش همین حجاب است که آیات آن در قرآن سور مبارک (نور، احزاب، و...) آمده است.
ولی بر اثر مخالفتهایی که در هر امت زمان به وجود میآمده، مورد تحریف واقع شده است.
پس بنابراین نتیجه میگیریم آیات حجاب که در سورههای نور و احزاب وجود دارد، با آیاتی که در تورات و انجیل بوده شاید تفاوت چندانی نداشته باشد و کاملاً مفهومشان یکی باشد؛ و در همهی آنها خداوند برای زن ارزش خاصی قائل بوده است.