به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ،یکی از دغدغههای تمام عمر والدین این است که فرزندانشان را از خطرات دور کنند، اما مسئله دردناک این است که گاهی والدین ناآگاهانه به فرزندان آسیب میزنند.
یکی از عوامل غیر انسانی که در تربیت کودک موثر است رسانه است. استفاده از رسانه در کودکان باید در چهارچوب خاصی باشد تا از آسیبهای آن جلوگیری شود.
در این مقاله به بررسی معیار و میزان استفاده از رسانه برای کودکان صحبت می کنیم.
رسانه فرصت یا تهدید
یکی از مواردی که باید در تربیت به آن توجّه بشود، بخش توجّه فرزندان به رسانهها است. رسانهها هم میتوانند برای تربیت یک فرصت و هم یک تهدید باشند.
ما برای اینکه بتوانیم رسانهها را تبدیل به یک فرصت تربیتی بکنیم، باید سطح سواد رسانهای خود را تقویت بکنیم. چگونه میشود تقویت کرد؟ باید به این سه فاکتور و سه سؤال توجّه بکنیم و برای آن یک پاسخ درخوری داشته باشیم. آن سه سؤال این است:
اینکه چه ببینم؟ چه وقت ببینم؟ و چقدر ببینم؟ یعنی اگر ما بتوانیم برای این یک پاسخ خوبی، براساس یک مدل تربیتی داشته باشیم، قطعاً فرزندان ما میتوانند آن استفاده و بهره مفید و هوشمندانه را از رسانهها داشته باشند.
میزان مجاز استفاده فرزندان از رسانه
امّا اینکه بچّهها چقدر باید از رسانه استفاده بکنند، پژوهشهای مختلفی در این زمینه صورت گرفته است که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
میزان مجاز استفاده کودکان زیر دو سال
میگویند استفاده از رسانهها برای فرزندان زیر دو سال ممنوع است. چون میگویند آسیبهای جدّی به بچّهها در دورانی که دوران بسیار مهمّی برای رشد و تربیت آنها است، وارد میکند.
یکی از برههها و دورههای مهم تربیتی، دو سال اوّل زندگی است و لذا باید بگذاریم در آن دو سال اوّل بچّهها بیشتر با محیط حقیقی در پیرامون خود آشنا بشوند.
آنها را خیلی به فضاهای رسانهها و مجازی سوق ندهیم.
مادران خیلی دقّت بکنند. اینکه مثلاً فرزند خود را در یک کریری، مقابل تلویزیون قرار بدهم که برنامهها را نگاه بکند، آرام باشد، من در آشپزخانه به کارهای خود رسیدگی بکنم. این در اصل یک ظلم پنهانی است که دارد به این فرزند میشود.
یعنی آن فرزند باید با محیط حقیقی و پیرامونی خود ارتباط برقرار بکند، آن محیطی را که میخواهد در آن رشد و نمو بکند.
ولی ما میآییم او را از دنیای پیرامونی خود قطع میکنیم و یک تونلی بین او و رسانه حفر میکنیم و او را در این تونل قرار میدهیم و لذا ممکن است بچّه به مرور زمان به یک سری اختلالات رفتاری، حتّی جسمی، حتّی تکلّمی دچار بشود؛ لذا میگویند: بچّههایی که زیر دو سال زیاد از تلویزیون استفاده میکنند، حتّی رشد تکلّمی آنها کاهش پیدا میکند.
چون بچّه وقتی در تکلّم خود رشد پیدا میکند که بتواند بشنود و بگوید. ما در رسانه فقط تشویق میکنیم به اینکه بشنود و نگوید.
مثل خود ما بزرگترها است. وقتی داریم تلویزیون تماشا میکنیم، معمولاً ساکت میشویم. چون ممکن است صحبت کردن ما را از مدار آن برنامه دور بکند. پس برای بچّههای زیر دو سال استفاده از رسانه ممنوع است.
میزان مجاز استفاده از رسانه تا هفده سالگی
میگویند تا هفده سالگی حداکثر استفاده از رسانه باید بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ دقیقه باشد.
اگر این اتّفاق نیفتد، بچّهها یک سری آسیبهایی را میبینند. فارغ از اینکه برنامه خوب یا بد هم تماشا بکنند.
یعنی مثلاً میگویم ما یک فرزندی داریم و نوع برنامهها را هم مدیریّت کردیم که برنامههای خوب تماشا بکند، ولی مدّت زمان زیادی را پای تلویزیون مینشیند، پای رسانه مینشیند، این برای او آسیب دارد.
آسیبهای استفاده بیش از حد از رسانه
برخی از این آسیبها عبارتند از:
۱- پرخاشگری. اوّلین آسیبی است که به او وارد میشود.
۲- اختلال تمرکز و توجّه.
۳- توقّف یا کاهش هوش.
یک پژوهشی در زمینه هوش بچّهها انجام شده است، میگویند: بچّهها در دوره زیر ۱۵ سالگی که هنوز هوش آنها قابلیّت رشد دارد، وقتی زیاد پای تلویزیون بنشینند، بیش از ۱۰۰ دقیقه از رسانهها استفاده بکنند، هوش آنها یا متوقّف میشود یا کاهش پیدا میکند.
اینها آسیبهایی است که به او وارد میکند.
۴- زیاد تماشا کردن، فرزندان را دچار لجبازی و خودمداری میکند.
اصلاً ما نگاه به این هم نداریم که برنامه بد تماشا بکند. میگوییم: برنامههایی هم که دارد در این مدّت زمان زیاد تماشا میکند، برنامههای خوبی است، ولی اثرات منفی دارد.
عین خوراک است. شما بهترین خوراک را هم در مقابل فرزند خود قرار بدهید، ولی زیاد به او بدهید بخورد، آسیب میبیند.
در رسانه هم همینطور است. حتّی ما نسبت به کتاب هم همین را میگوییم.
میگوییم: بچّهها حتّی کتاب را هم نباید بیش از ظرفیت خود مطالعه بکنند. یعنی ما حتّی باید برای کتاب خواندن بچّهها هم زمانبندی مناسبی را در نظر بگیریم.
همانطور که عرض کردیم بحث زمانِ استفاده از رسانهها هم به عنوان یکی از نکاتی است که ما باید به آن توجّه بکنیم. میزان آن را بیان کردیم، زیر دو سال ممنوع است. دو تا هفده سال، حداکثر دو ساعت.
اوقات مناسب و نامناسب استفاده از رسانه
امّا اینکه بچّهها چه زمانی باید از رسانهها استفاده بکنند؟
نکته اوّل این است که بچّهها ابتدای روز از رسانه استفاده نکنند.
یعنی تا چشم خود را باز میکنند، پای تلویزیون باشند، این درست نیست. اتّفاقاً یکی از عواملی که اشتها را در بچّهها میگیرد و مغز آنها را دیر فعّال میکند، همین است که ابتدای روز از رسانه استفاده میکنند.
بچّهها صبح که بلند میشوند، نیاز به این دارند که یک فعّالیّت بدنی داشته باشند، یک نرمشی داشته باشند، حرکتی داشته باشند.
قدیمها بچّهها همینطور بودند. صبح یک بچّه ۸، ۹ ساله بلند میشد، اوّل میرفت صف نانوایی و چهار تا نان میخرید و برای خانه میآورد، یک خریدی انجام میداد.
بعد میبینیم که این بچّهها واقعاً هوشیارتر بودند، پویاتر بودند، با نشاطتر بودند، شادابتر بودند.
ولی امروز شما میبینید بچّهها امکانات زیادی در اختیار دارند، ولی خمود هستند و نشاط لازم را ندارند.
دلیل این است که لحظات ابتدایی ـ که لحظات کلیدی برای طول روز آنها است ـ را ما به غلط شروع میکنیم.
یعنی بچّه بلند نشده، سفره صبحانه پهن است و او جلوی تلویزیون است، این اصلاً هنگ میکند با مشکل مواجه میشود.
نکته دوم این است که در ساعتهای پایانی قبل از خواب هم از تماشای تلویزیون پرهیز بشود.
یعنی برخی از کارشناسان در این زمینه میگویند: حدود یک تا یک و نیم ساعت قبل از خواب باید آن زمان، زمانی باشد که دیگر بچّهها از تلویزیون یا از رسانههای دیگر استفاده نمیکنند.
دلیل آن این است که استفاده از رسانه در پایان روز منجر به این میشود که فعّالیّت مغز را بیشتر بکند، مغز را بیشتر درگیر موضوعات بکند، لذا بچّهها در خواب عمیق، خوابی که مورد نیاز آنها است فرو نروند. چون خواب باید سه بخش داشته باشد.
یک بخش ابتدای خواب است.
به یک بخش خواب نیمهسنگین میگویند. یک بخش خواب سنگین در بچّهها است که این خواب سنگین مهمترین بخش خواب است؛ که میگویند نزدیکترین حالت انسان به مرگ است. چون هرتزهای مغز خیلی کوتاه میشود.
یعنی نزدیکترین میزان خود به حالت مرگ را دارد و انسان به آن نیاز دارد که بتواند فردای آن روز پرانرژی داشته باشد، پرتلاشی داشته باشد.
ولی بچّههایی که تا پایان شب، قبل از خواب، از رسانهها، موبایل، تلویزیون استفاده میکنند، کمتر میتوانند از آن بخش خواب بهره ببرند، زمان آن کمتر میشود و لذا منجر به یک سری آسیبهای رفتاری و خُلقی و نیز حالتهای پرخاشگری آنها در طول روز میشود، آستانه تحمّل آنها پایین میآید.
اینها از عواقب آن تلویزیون تا آخر وقت دیدنها است.
نکته بعدی این است که در موقعیتهایی که انسان نیاز به یک ارتباطی دارد، یا تغذیه و کارهایی که مرتبط با نیازهای زیستی او است، از تماشای تلویزیون پرهیز بکند.
مثلاً سر صبحانه خوردن، ناهار خوردن، شام خوردن. یا دارد کار علمی میکند، کار فکری است، دارد تکلیف خود را انجام میدهد، آن موقع اصلاً زمانی نیست که ما ذهن او را همزمان درگیر با رسانهها هم بکنیم.
اینجا حتماً باید کاری بکنیم که تمرکز و توجّه او بیاید به محتوای فکری و علمی خود معطوف بشود.
یا حتّی دارد بازی میکند، در سنین قبل از مدرسه است.
اسباب بازی در مقابل او گذاشتیم، او برای اینکه روی اسباب بازی خود تمرکز پیدا بکند، نباید حواس او را به برنامه دیگری پرت بکنیم.
ما در زمانبندیهای خود باید به این هم دقّت بکنیم که زمانهایی که بچّهها بازی میکنند، تکلیف انجام میدهند، غذا میخورند، این زمانها، زمانهایی نیست که بچّهها را با رسانه ارتباط بدهیم.
یک نکته دیگر این است که گاهی اوقات خود اعضای خانواده باید زمانهایی را با همدیگر باشند.
آسیبی را که مدّتی است داریم در مشاورههای خود میبینیم را برای شما بگویم. مثلاً امروز شما در خانوادهها میبینید که آستانه تحمّل و ارتباط کلامی پدران و مادرها و بچّهها دارد کم میشود.
دلیل آن این است که فرصتهایی برای گفتگو برای همدیگر قرار نمیدهند، وقتی جمع هم هستند، بیشتر به رسانه توجّه میکنند.
در حالی که ما میگوییم این درست نیست ما باید یک جاهایی فارغ از همه رسانهها، یک خلوتهای گفتگویی برای خانواده داشته باشیم، باید این را دقّت بکنیم. طبع رسانه سرد است.
یعنی منجر به این نمیشود که خانواده را، جمع را گرمتر بکند، جمع خانواده را به سردی میبرد.
این یک هشدار جدی است؛ لذا یک جاهایی باید ممنوعات ورود رسانه به جمع خانواده باشد.
معیارهای گزینش برنامهها برای فرزندان
همانطور که گفتیم بحث مدیریّت رسانه میتواند کمک بکند که بچّههای من استفاده مفیدی را از رسانهها داشته باشند.
برای مدیریّت رسانه باید برای این سه سؤال پاسخ داشته باشیم.
چقدر میبینند، چه وقت میبینند و چه میبینند؛ لذا سؤال اوّل و دوم را پاسخ دادیم و نکاتی را برای آن بیان کردیم.
امّا بخش سوم این است که بچّهها باید چه برنامههایی را ببینند، این بخش مهمّی است و شاید نتوانیم یک پاسخ جامع و موشکافانهای را به آن بدهیم. چون خود این، برنامههای متعدّدی را برای تبیین آن میطلبد؛ و لذا بر آن شدیم که برای شما ملاکهایی را بیان بکنیم که این ملاکها مدّنظر شما باشد و سطح آگاهی و مطالعه خود را براساس این ملاکها افزایش بدهید.
اوّلین نکته، بحث سنّ بچّهها است.
یعنی برنامهها باید متناسب با گروه سنی فرزندان باشد.
دوم جنسیّت آنها است.
یعنی برنامههایی که میبینند باید براساس جنسیّت بچّهها باشد. چون گاهی اوقات بچّهها برنامههایی را میبینند (که متناسب با جنسیّت آنها نیست) مثلاً دخترها مینشینند برنامههای پسرانهای را میبینند که در اینها حرکات و کارها، پسرانه است، ناخودآگاه جنسیّت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. یعنی به رفتارهای پسرانه تمایل پیدا میکنند.
یا بالعکس پسرها برنامههایی را میبینند که ملاکهای اینها کاملاً دخترانه است و در آن دارد کارهای دخترانه صورت میگیرد، به جنس مقابل خود تمایل پیدا میکنند و روحیات مثلاً مردانه خود را از دست میدهند، روحیات پسرانه خود را از دست میدهند و لذا ما باید به این ملاک دوم هم توجّه بکنیم.
امّا سومین ملاک که باید به آن توجه کرد، ویژگیهای شخصیتی فرزند ما است، تفاوتهای فردی او است.
گاهی اوقات براساس هوش، استعداد، گاهی فرهنگهایی که داریم (باید برنامهها دیده بشوند) باید به اینها توجّه بکنیم، بچّهها را در معرض برنامههایی قرار بدهیم که بتواند به تقویت ویژگیهای فردی آنها بینجامد.
خطوط قرمز و نبایدهای استفاده از رسانه
بخش دوم این است که یک سری نکاتی در برنامههایی که بچّهها میبینند وجود دارد، نبایدهایی وجود دارد که اینها خطوط قرمز است. فرزندان ما نباید خیلی به سمت تماشای اینطور برنامهها سوق پیدا بکنند.
اوّلین نکته برنامههایی است که در آنها خشونت وجود دارد، پرخاشگری وجود دارد و این را بدانید، چون بچّهها براساس آنچه میبینند تربیت میشوند، وقتی دائم در معرض برنامههای خشن باشند، قطعاً این اثر را میپذیرند.
جومونگ را دیده است، هنوز تمام نشده است میبینیم در میان زمین و هوا دارد به این و آن لگد میزند، این تأثیر تماشای فیلمی است که دیده است، این فیلم اثر خود را روی او میگذارد و برخی از کارشناسها واقعاً در این زمینه ابراز نگرانی میکنند.
یک پژوهشی در کشور آمریکا انجام شد، اینها در بررسی که انجام دادند، دیدند بچّههای زیر هفت سال، حدود شش ساله، در طول عمر خود دارند حدود بیست هزار صحنه خشن را از رسانهها میبینند و خود این جای نگرانی ایجاد کرده است.
برای اینکه یک مقدار ملاک آن برای شما ملموستر بشود اینطور بگویم یک کودک در شش، هفت سال اوّل زندگی خود تقریباً نزدیک به شصت هزار ساعت عمر میکند. شما ببینید اگر یک کودکی در شش، هفت سال اوّل زندگی بیست هزار صحنه خشن ببیند، یعنی هر سه ساعت یک صحنه خشن دیده است.
ولی ما این را عملاً میبینیم. گاهی اوقات بچّههای ما یک سریال میبینند، یک فیلم میبینند، این فیلم سه چهار روز خانه آنها را پر میکند.
یعنی یک مرتبه میبینید در یک فیلم پنجاه صحنه خشن دیده است، چهل تا صحنه خشن دیده است، اینها تأثیرات روحی و روانی خود را روی فرزندان ما میگذارد، اثرات خود را میگذارد و شاید در آینده به راحتی نتوانیم برای این اثرات جایگزینی داشته باشیم و آن را جبران بکنیم و این همراه او تا پایان عمر باشد.
به این نکته هم توجّه داشته باشید که بیشترین میزان شخصیت فرزندان ما تا ۱۳، ۱۴ سالگی شکل میگیرد. یعنی اگر رفتارهای بچّهها در این دوره خشن باشد، یعنی جزئی از شخصیت او شده است و آمیخته با وجود او شده است، دیگر نمیشود به راحتی او را از بچّه جدا کرد.
سخنان حجت الاسلام تراشیون درباره استفاده از فضای مجازی
منبع: ایمانور