حسد و پیامدهای آن
حَسَد یا حسادت از رذایل اخلاقی، به معناى آرزوىِ از بین رفتن نعمتها و داشتههاى دیگران است. در ادامه با پیامدهای آن آشنا خواهیم شد.
به گزارش
سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، حسد، به معنای بد دیگری را خواستن، رشک بردن و آرزوی نابودی دیگران را داشتن است. دانشمندان علم اخلاق درباره حسد و حسود میگویند:
حسد، حالتی است نفسانی و حسود، کسی است که نتواند نعمتی را که خداوند به دیگری عنایت کرده است، برتابد و چون آن را مشاهده میکند، غم و اندوه بر جانش مینشیند و نیستی آن را آرزو میکند، خواه خود او از آن نعمت بهرهمند باشد، خواه نصیب او نباشد.
حسدورزی در درون انسان چندین درجه دارد:
نخست آنکه، حسود نمیتواند ببیند دیگری از نعمتی بهرهمند است، پس دوست دارد آن نعمت از او گرفته شود، هر چند به وی نفعی نرسد.
دوم آنکه، مایل است نعمتی از دست دیگری برود؛ زیرا خود به آن چشم دوخته است و میخواهد آن را داشته باشد. در حرمت و نکوهش این مرتبه از حسد، خداوند متعال میفرماید: {وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکمْ عَلی بَعْض }؛ «آرزو مکنید آنچه را خدا به بعضی از شما داده است». (نساء: ۳۲)
سوم آنکه، حسود مانند آنچه را دیگری دارد، میخواهد و چون از دست یابی به آن ناتوان است، آرزو میکند آن نعمت از شخص برداشته شود تا به این شکل، با او برابر شود و چنانچه راهی برای نابودی آن نعمت بیابد، خود از تلف ساختن آن آسوده نخواهد نشست.
پیامدهای حسد
حسد، از هولناکترین بیماریهای روحی است و حسود، هیچ گاه از رنجها و سختیهای دنیا و کیفر دردناک آن در آخرت در امان نخواهد بود؛ زیرا هر بار که نعمتها و عنایتهای پروردگار به دیگران را میبیند، رنج و غصه وجود او را فرا میگیرد و آتش حسد درون او را شعله ور میسازد، پس پیوسته غمناک و محزون است.
حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «اَلْحَسودُ کثیرُ الْحَسَرات»؛ «حسود، بسیار افسوس میخورد».
بنابر برخی روایت ها، انسان حسود، مانند کشاورزی است که، رنجهای فراوانی را درکاشت، داشت و برداشت محصول خود تحمل کرده است، ولی پس از جمع آوری محصول، به ناگاه آن را به آتش میکشد و نابود میکند. آری، آتش حسد آن گاه که کشتزار قلب آدمی را فرا گیرد، خرمن ایمان و معنویت او را به خاکستر مینشاند.
در روایتهای اسلامی آمده است: «إِنَّ الْحَسَدَ یأکلُ الإیمانَ کما یأکلُ النّارُ الْحَطَب»؛ «حسد، ایمان را میخورد، همان گونه که آتش، هیزم را».
حسود، از تقدیر الهی خرسند نیست و همواره از عنایت خداوند به دیگران، در غم و اندوه و خشم غوطه میخورد. خداوند در این باره، خطاب به حضرت موسی (علیه السلام) میفرماید:ای پسر عمران! بر آنچه از فضل خود به مردم داده ام حسد مورز و چشمت دنبال آنها نباشد و دل به آنها مبند؛ زیرا حسود از نعمت من خشمگین و از تقسیمی که میان بندگانم کرده ام، جلوگیر است و کسی که چنین باشد، من از او نیستم و او از من نیست [میان من و او ارتباط و آشنایی نباشد].
حسود، چگونه میتواند خود را به خداوند نسبت دهد، در حالی که جز با نابودی نعمت از دیگران، دلش آرام نمیگیرد و از مصیبتها و ناراحتیهای دیگران خرسند و مسرور میشود و شادیها و خوشیهای مردم، او را غمگین میکند؟!
در روایتهای اسلامی، حسد از آفتهای دین شناخته شده است؛ چنان که امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «آفةُ الدّینِ الْحَسَد». حتی در برخی احادیث، حسد جداکننده مؤمن از منافق، دانسته شده است؛ چنان که از امام صادق (علیه السلام) نقل میکنند: اِنَّ الْمُؤْمِنَ یغْبِطُ وَلا یحْسُدُ وَالمُنافِقُ یحْسُدُ وَلا یغْبِطُ. مؤمن غبطه میخورد و حسادت نمیورزد، ولی منافق رشک و حسد میبرد و غبطه نمیخورد.
امام خمینی (قدّس سرّه) در سخنانی گهربار میفرماید: ایمان، نوری است الهی که قلب را مورد تجلیات حق قرار میدهد. این نور معنوی، این بارقه الهیه که قلب را وسیعتر از جمیع موجودات قرار میدهد، منافات دارد با آن تنگی و تاریکی که در قلب از کدورت رذیله حسد پیدا میشود. این صفت خبیث و زشت، چنان قلب را گرفته و تنگ میکند که آثار آن در تمام مملکت باطن و ظاهر وجود آدمی پیدا میشود. قلب، محزون و افسرده، سینه، گرفته و تنگ، و چهره، عبوس و چین درچین میشود. البته این حالت، نور ایمان را باطل کند و قلب انسانی را بمیراند و هر قدر قدرت پیدا کند، نور ایمان رو به ضعف میگذارد.
سخن علامه مجلسی نیز در این باره شنیدنی است: به طور خلاصه، حسادت، افزون بر آنکه صفتی است نفسانی و با ایمان منافات دارد، باورهای فاسدی را هم در پی میآورد که با کمال ایمان ناسازگار است. همچنین، از آن رو که حسود در ذهن خویش به محسود و زایل شدن نعمت از او میاندیشد، پس نمیتواند به کمال دست یابد و با توجه و حضور قلب، عبادت به جا آورد. رشک و حسادت، در جان آدمی صفتهای نکوهیده و غیر اخلاقی پدید میآورد که جملگی از عوامل ناقص شدن ایمان است. حسدورزی، در تن آدمی ضعف و بیماری نیز ایجاد میکند و همه این امور، دست به دست هم میدهد و مانع میشود که فرد دستورهای الهی را به گونه شایسته به جا آورد. از این روست که حسد، ایمان را ناقص، بلکه تباه میسازد.
ضرر و زیان حسادت
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «حسود، پیش از آنکه به محسود زیان برساند، به خود زیان میزند؛ مانند ابلیس که با حسادت، موجب نفرین برای خود و برگزیدگی برای آدم گردید».
از امام علی (علیه السلام) نیز نقل میکنند: «ظالمی، چون حسود ندیدم که به مظلوم، بیشتر شباهت دارد. جانش سرگردان، دلش بی قرار و اندوهش هموار است».
حسد در محیط کار
حسادت، در جامعه و محیط کار نیز آثار ویرانگر گستردهای بر جای میگذارد. یکی از این آسیب ها، جلوگیری از رشد و پیشرفت در محیط کار است. اگر بیماری حسد میان مدیران سازمانها و بخشهای خُرد و کلان اجتماع رسوخ کند، حسودان نخواهند گذاشت شایستگان بر منصبها تکیه بزنند و به مردم خدمت کنند و اگر مدیران شایسته سر کار آیند، تا آنجا که بتوانند، با بدگویی، تهمت، غیبت و دشمنی آتش درگیریهای بی اساس و غیر منطقی را شعله ور میسازند. در نتیجه با مشکلات فراوانی که پدید میآورند، مانع پیشرفت کارها میشوند. بعضی از این افراد حسود، حتی وقت و امکانات خود را نیز برای از میان بردن موقعیت همکاران شان به کار میگیرند و چه بسا منافع کلان اجتماعی را نیز به مخاطره میاندازند.
امام علی (علیه السلام) میفرماید: «حسد، عیبی رسوا و بخلی سهمگین است و حسود تا به آرزوی خود درباره کسی که به او حسد میورزد نرسد، آرام نمیگیرد».
در محیط کار، گاهی برخی مدیران یا کارمندان شایسته، به موفقیتهایی دست مییابند که موفقیت آنان حسادت افراد ناموفق و سست ایمان را برمی انگیزد و بی تردید، حسادتها و دشمنیهای از این دست پیامدهایی، چون کندی کار و دو دستگی به همراه دارد. رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) تأکید میکند: «ای مسلمانان! آگاه باشید که بیماری امتهای پیشین به شما روی آورده است و آن بیماری حسادت است که ایمان را میزداید».
حسود تا آنجا که بتواند از هر راهی میکوشد به هدف نادرست خود دست یابد. تلاش و کوشش حسدورزان، از کارهای ناپسندی، چون غیبت، تهمت و بدگویی آغاز میشود و به درگیریهای لفظی و زیر پا گذاشتن شخصیت، ارزشها و حقوق دیگران میانجامد.
منبع: حوزه نت