پخش زنده
امروز: -
فراماسونری جنبشی است که در قرن هجدهم شکل گرفته، ونقش مؤثر و بارز آن درتحولات سیاسی-اجتماعی قرون اخیر در غرب، و نقش مخرب آن در شرق به ویژه کشورهای اسلامی بسیار بارز و مشخص است.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، آنچه در تشکیلات فراماسونری مهم است، آنکه در این تشکیلات، هدف زدودن دین وآموزه های تشریعی ازاکثر موضوعات مرتبط می باشد که مغایرت علم و دین از جمله آنها است.
فراماسونری چیست؟
واحد اساسی محلی فراماسونری لژ است. لژها معمولاً در سطح منطقهای (معمولاً در مرز همان ایالت، استان، یا حتی مرز ملیتی) توسط یک "لژ بزرگ" سرپرستی و مدیریت میشوند. اما هیچ لژ بزرگ جهانی و بینالمللیای وجود ندارد که همه فراماسونری را سرپرستی کند. هر لژ بزرگ مستقل است و حتی در برخی موارد به دلیل اختلاف نظرهای شدید یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند.
از ویژگیهای مشترک آنها این است که کسی را به ماسونری دعوت نمیکنند و افراد متقاضی عضویت، پس از ارزیابی شدن و رایگیری قبول میشوند.
لژهای فراماسونری، علاوه بر زنان، معمولا خداناباوران را هم به عضویت نمیپذیرند. اما این قاعده عمومیت ندارد و بیشتر در لژهای بریتانیایی (یا لژهای متاثر از فرهنگ انگلیسی) رعایت میشود. برخی از لژهای فراماسونری، بویژه در فرانسه یا متاثر از فرهنگ فرانسوی، خداناباوران را هم به عضویت میپذیرند و همین مایۀ اختلاف بین لژهای بزرگ فراماسونری در بریتانیا و فرانسه بوده است.
لژهای فراماسونری در مجموع محل آموزش و آموختن لیبرالیسم و اومانیسم بوده. البته اسرار سیاسی مملکت نیز، به دلیل ذینفوذ بودن بسیاری از ماسونها، طبیعتا در این لژها رد و بدل میشد. به همین دلیل فراماسونری از سوی مخالفانش، نهادی قلمداد میشد که یکی از کارکردهایش جاسوسی برای بیگانگان (به ویژه انگلیسیها) بود.
ریشه واژه فرماسونر
فراماسونری (Freemasonry) واژهای است که ریشه در قرون وسطی دارد، ولی پس از رنسانس دچار تحول معنا شد یا دست کم دلالت تازهای پیدا کرد. فراماسون یعنی بنّای آزاد (یا دقیقتر: سنگتراش آزاد). فراماسونری نیز در واقع اتحادیه یا انجمن بنّایان آزاد در قرون وسطی بود.
در قرون وسطی که در اروپا ساختن کلیسا معمول بود، بنایان کلیسا از حکام و شهرداران درخواست کردند تا زورگویان جامعۀ فئودالی آنان را به بیگاری نگیرند.
آنها برای آنکه بتوانند پیشنهاد خود را به تصویب برسانند، اتحادیهای به نام فراماسون (یعنی بنّایی که آزاد است و بدون مزد کار نمیکند. در واقع بیگاری نمیدهد) به وجود آوردند و کلاسهایی به نام لژ برای تعلیم بنایی و معماری به کارگران مستعد تاسیس کردند.
رازداری حرفهای موجب شده بود که این کلاسها اسرار صنفی خود را شدیدا مخفی کنند. به عضو فراماسونری، فراماسون یا ماسون میگفتند.
با آغاز دورۀ رنسانس در اروپا، دوران ساختن کلیسا به تدریج به پایان رسید و فراماسونری حرفهای نیز از رونق افتاد. تا اینکه در قرن هجدهم میلادی، کسانی که ربطی به صنف بنّایان نداشتند، دستگاه فراماسونری را دوباره سازمان دادند و هدف از این سازماندهی را تحکیم اصول اخلاقی و برادری و همکاری با یکدیگر دانستند.
اولین لژفراماسونری
اولین لژ فراماسونری جدید (یا فرقۀ سیاسی و باشگاه اعیان و اشراف) در سال ۱۷۱۷ در انگلستان تاسیس شد که مهمترین ارکان تعلیماتی آن، رازداری و اطاعت مطلق از رؤسا بود.
دولت انگلستان نیز از سال ۱۷۳۰، سازمان فراماسونری سیاسی را در جهت گسترش قلمرو امپراتوری خود و ترویج تعلیمات مد نظرش در کشورهای دیگر، از جمله در آمریکا که هنوز مستقل نشده بود، به کار گرفت.
شعبههای متعدد فراماسونری در کشورهای گوناگون، جاذبۀ مرموزی برای مردم مطلع از وجود این شعبهها داشتند. به ویژه مردمان توطئهاندیش، رابطهای توام با شیفتگی و بیزاری نسبت به تشکیلات فراماسونری داشتند.
فراماسونری در اصل ماهیتی لیبرال و مترقی داشت. فراماسونها با شعار "برابری، مساوات، برادری" نقش بزرگی در انقلابهای بزرگ معاصر، مانند انقلاب آمریکا علیه استعمار انگلیس، انقلاب کبیر فرانسه و جنبش انقلابی ضد استعمار اسپانیا در آمریکای جنوبی داشتند.
فرماسونرهای ایرانی
فراماسونها در ایران نیز چه قبل از انقلاب مشروطه و چه پس از مشروطه فعالیت مخفیانۀ خودشان را داشتند و غالبا افراد تحصیلکرده و ذینفوذ در ساختار قدرت را جذب تشکیلات خودشان میکردند.
اقدامات فراماسونها در ایران با آمدن سرهارد فورد جونز در سال ۱۸۰۴ که بطور غیر رسمی به ایران سفر کرد آغاز شد.
او بعدها در سال ۱۸۰۸ رسماً نماینده دولت انگلیسی در ایران شد. بعد از او جمیز موریه و فریزر مبلغان فراماسون در راه تأسیس فراماسون در ایران همت کردند، ولی به طور رسمی نبود.
فراماسونهای قدیمی ایران که رسماً فراماسون شدند، عسگرخان افشار ارومی سفیر فتحعلی شاه قاجار در دربار ناپلئون است، بعد از او میرزا ابوالحسن خان ایلچی است که قبل از اینکه وزیر امور خارجه شود از طرف شاه ایران به انگلیس رفت و سرگور اوزلی او را فراماسون کرد. بعدها سرگور بسیاری از شاهزادگان را در ایران فراماسون کرد.
خیانت های فراماسونرها
در بستن عهدنامه گلستان و ترکمان چای ایشان و سرگور اوزلی نقش داشتند.این شاید اولین خیانت فراماسونها در ایران باشد. بعد میرزا صالح شیرازی صاحب روزنامه کاغذ اخبار بود تا به میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار میرسد که در زمان سفارت خود در ترکیه فراماسون شد. میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار از طرفداران انگلیس بود و با لرد کرزن (فراماسون) نخست وزیر انگلیس روابط صمیمانه داشت.
خیانت ایشان واگذاری امتیاز ساختن و بهره برداری از خطوط سرتاسری و امتیاز استخراج معادن به بارون جولیوس رویتر است که ایشان با کمک همین فراماسون ایرانی امتیاز انحصاری گمرکات را هم به مدت هفتاد سال بدست آورد که با مخالفت مردم عملی نشد تا این که نوبت به میرزا نصراله خان نائینی (مشیرالدوله) و اتابک فراماسون رسید.
خیانت آنها واگذاری امتیاز نفت به ویلیام ناکس دارسی و دیگری تأسیس مدرسه سیاسی است. در مورد مدرسه سیاسی تهران باید گفت که مؤسس و بانی آن همین جناب میرزاخان مشیرالدوله است.
با تأسیس این مدرسه در سال ۱۸۹۹ و انتخاب شاگردانی که فراماسونها میخواستند، سیاستمداران آینده ایران دربست در اختیار انگلیس قرار میگرفتند و بعدها زحمتی برای فراماسون کردن آنها لازم نبود.
بعد میرزاحسن خان مشیرالدوله است که در پاریس جزء فراماسونها شد و در مراجعت به ایران وزیر خارجه شد در زمان تصدی او بود که قرار داد ننگین ۱۹۰۷ بین دولتهای روس و انگلیس بسته شد و ایران را مثل ارث پدری بین خود تقسیم کردند. او با این که از این قرار داد خبر داشت هیچ قدمی در راه ممانعت آن برنداشت.
البته فراماسونها برای دفاع از او نامهای را عنوان میکنند که برای وزیر مختار انگلیس نوشته، لکن بعد از بستن آن قرارداد شرمآور، این نامه اعتراض نمای تملق گونه، بیشتر برای رفع مسئولیت اداری است.
از دیگر فراماسونها میرزا ملکم خان ملقب به ناظم الدوله است که از کوچکی به فرانسه رفته و در سال ۱۸۵۰ به ایران باز میشد و مترجم رسمی دربار شده و دوباره بعداً به اروپا میرود و در سال ۱۸۵۷ م فراماسون شده و در مراجعت به ایران با اجازه ناصرالدین شاه، با تعهد به اینکه مخالف مرام شاه و سلطنت نیست، فراموشخانه را تأسیس میکند.
فراماسونهای ایران دارای لژهای بظاهر ناهمگون و دارای تابعیت لژهای مختلف جهان هستند، لیکن سر نخ اصلی و کارگردانی با معمار نامرئی لندن نشین است.
لژ روشنایی در شیراز lighton shiraz (۱۹۱۹ م) اولین لژ فراماسونی است که با اجازه انگلیس در ایران توسط نظامیان انگلیس به نام لژ روشنایی تشکیل شده است و این در حالی بود که طراحان نظامی و مستعمراتی انگلیس از مدتها پیش در صدد تشکیل نیروی نظامی در جنوب ایران بودند تا اینکه در اوایل سال ۱۹۰۳ این فکر شوم به مرحله اجرا در آمد و دولت انگلیس اعلام کرد که نیرویی به نام «پلیس بومی» در جنوب بوجود میآورند که البته بعدها در سال ۱۹۰۷ انگلیس و روسیه، ایران را بین خود تقسیم کردند.
اما درباره اهداف و چگونگی هدایت این انجمنهای فراماسونری:
محمود محمود در کتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس مینویسد: «همین که دول اروپا بخصوص انگلیس به فکر استعمار افتادند، این محافل بهترین وسیله بود که توسط اعضای آن میتوانستند تولید اختلاف کنند و نفاق و دوئیت میان سکنه آن مملکتی که به تصرف آن تصمیم گرفته بودند بیاندازند»؛ و در مورد ایران مینویسد: «از آن روزی که عنوان فراماسون در این مملکت پیدا شد و محفل سرّی آنها به اشاره لندن در این سرزمین تشکیل شد، از همان روز بدبختی و سیهروزی ملت ایران شروع شده است وقتی که انسان شرح حال رجال درباری فتحعلی شاه، محمدشاه و ناصرالدین شاه را مطالعه میکند، تمام آنها مانند اشخاص فرسوده و بیحالی و بیعلاقه مهمل و بیکاره هستند.
وقتی که میبینی در یک روز اعتماد الدوله را با تمام اعوان و انصار و اولادش نیست و نابود میکنند، آنوقت در عوض او میرزا شفیع را مینشانند، وقتی که میرزا ابوالقاسم قائم مقام را نمیگذارند یکسال صدارت کند و حاجی میرزا آغاسی را چهارده سال در صدارت میکنند، پیداست که کار شاه نیست همچنین میرزا تقی خان امیرکبیر را با آن خدمت و توانایی از بین میبرند و میرزا آقاخان نوری را در مسند صدارت مینشانند.
نشان از یک دست دیگر دارد که آن را باید در همین انجمنها جست؛ بنابراین فراماسونری در ایران از آغاز به عنوان یک سازمان سیاسی به نفع انگلستان کار میکرد به نحوی که اکثر مقامات مهم مملکتی یا فراماسون بودند که آن مقام به آنها داده میشد و یا پس از اشتغال فراماسون میشدند. پس در ایران مهمترین تشکیلات سیاسی اداره کننده کشور تا مدتها همین تشکیلات فراماسونری بود که اشرافیت و خانوادههای صاحب مقام و صاحب ثروت را زیر پوشش گرفته بود و منویات امپراطوری انگلیس را پیاده میکرد.
در دوران سلطنت محمد رضا پهلوی، وی ابتدا اجازه تأسیس یک لژ فراماسونری به نام پهلوی را داد که فردی به نام جواهری در رأس آن قرار داشت و ارنست پرون در این لژ فعال و همه کاره بود و رابط محمدرضا با لژ محسوب میشد.
البته فراماسونرها در یک حزب معین متشکل نیستند بلکه در تمام نهادهای فرهنگی و ... پراکندهاند و در احزاب رقیب فراماسونرها هستند که به ظاهر با یکدیگر مخالفت میکنند.
دروغ و تزویر، ریا و صحنه آریائی، استفاده از خرافات و جهل مردم، وسیله کار آنهاست. فراماسونرها از طریق خود تلاش میکنند از تحقق استقلال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی جلوگیری کنند و آنها در این خصوص جریان و ضد جریان ایجاد مینمایند. (پس از انقلاب سال ۵۷، برخی از فراماسونها اعدام شدند و برخی نیز از ایران مهاجرت کردند.
فرماسونهای ایران در خارج از کشور
ماسونهای ایرانی مقیم آمریکا، اروپا و کانادا در سال ۱۹۸۲ از جعفر شریفامامی خواستند که فعالیت لژ بزرگ ایران در خارج از کشور ادامه یابد.
این درخواست پذیرفته شد و پس از برپایی جلسهای در لژ بزرگ نیویورک، لژ بزرگ ایران (در تبعید) در آمریکا فعالیتش را آغاز کرد. این لژ هماکنون در ایالات ماساچوست آمریکا مشغول فعالیت است.
فعالیت های فرماسونری در عصر حاضر
در عصر هزاره سوم مجامع مخفی ماسونی جهانی به اینجا رسیدهاند که موقعیت مناسب برای ایجاد نظم نوین جهانی فراهم آمده و میتوانند با شرایط فراهم شده هدف نهایی خودشان را اجرا کنند.
در این مجمع سرمایهداران کلان، یهودیان صهیونیست شناخته شده و رهبران پشت پرده آمریکا و حتی ملکه انگلستان در آن حضور دارند، دنبال این هستند که با طی مراحل و فرایندی پس از برقراری آشوبی بزرگ به نظمی برسند که عبارت بود از تأسیس حکومتی جهانی به پایتختی اورشلیم به عنوان مرکزی که دجال را به آنجا به سلطنت برسانند و به عبارتی دیگر حکومت دجال آخرالزمان را به رخ بکشانند.
این مجامع و سردمداران مستکبر، برای رسیدن به حکومت جهانی خودشان سه فاز را پیشبینی کرده بودند. فاز اول زمانی بوده است که بریتانیای کبیر حاکم بوده و به عنوان دولت جهانی تلقی میشده است. در فاز دوم این قدرت به آمریکا به عنوان قدرت برتری جهانی منتقل شده است.
فاز سوم فراماسونری
اما در فاز سوم فراماسونری با ایجاد یک آشوب جهانی، به دنبال رسیدن به ایجاد نظم نوین جهانی مورد نظرشان برای رسیدن به حکومت جهانی با پایتختی اورشلیم هستند.
فاز اول و دوم سپری شده است و از آنجایی که میدانند جهان آبستن حوادث بزرگ است و اینکه میدانند در بحرانهای بزرگ، مردم جهان در حال مهیا شدن برای استقابل از دولت امام عصر (عج) و حکومت جهانی هستند، بر آن شدند که با نوعی پیشدستی با ایجاد آشوب در ابعاد جهانی، نظم نوینشان را از میانه آشوب بیرون بیاورند.
کرونا و فرماسونری ها
خود کرونا و حوادث آن در عالم را میتوان همان آشوبی در نظر گرفت که از دل آن قصد دارند تا نظم نوین جهانی را از میانه آن بیرون آورند. به عبارت دیگر آشوب تا به آنجا باید پیش برود که همه عقلها برای مدیریت جهان دربماند و مردم دنیا بپذیرند که نظم نوینی باید تحت دولتی واحد به وجود بیاید.
بیشتر بخوانید:دو لژ جديد فراماسونري فعال در قلب سياسي انگليس
آنها این دولت واحد را معطوف به دولت صهیونیسم جهانی میکنند. اما ما میدانیم که اگرچه آنان تدبیر میکنند، اما تقدیر خداوندی معطوف به دولت جهانی زیر پرچم امام زمان مهیا خواهد شد. اما تا آن زمان اگر مردم جهان بیداری نداشته باشند آسیبهای بسیاری خواهند دید.
منابع: عصرایران، کبنا، تسنیم