پخش زنده
امروز: -
سردار حسین اسدالهی از فرماندهان جنگ تحمیلی، ۲ فرردین ۹۹ بر اثر عارضه شیمیایی به شهادت رسید.
اشاره-شهید اسداللهی از رزمندگان دوران جنگ تحمیلی بود که پس از پایان جنگ تحمیلی، سالها در سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ مشغول به خدمت بود. فرماندهی اسبق لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول الله (ص) در دهه ۹۰ از جمله سوابق وی بود.
در این گفتگو تلاش شده گوشههایی کمتر شنیده شده از زندگی او برپایه خاطرات محمد سلطانی شجاع معاون و همرزم او در سالهای فرماندهی اش بر سپاه محمد رسول الله بررسی کنیم.
****
* شهیدحاج حسین اسداللهی متولد وردآورد در منطقه ۲۱ تهران بود و تا زمان شهادت هم در همان محله زندگی میکرد.
*بعد از اینکه انقلاب و در دوران دفاع مقدس حاج حسین از سال ۶۱ وارد حوزه دفاع مقدس میشود. در سنین ۱۵ سالگی وارد جنگ میشود. در گردان مقداد لشگر ۲۷ محمد رسول الله عضو است. در طول دفاع مقدس، حاج حسین نزدیک به چهار سال یعنی ۴۸ ماه سابقه دفاع مقدس دارد.
* از همان روز اول که وارد جبهه شد، با عضویت بسیجی وارد جبهه میشود. تا پایان جنگ هم عضویتش بسیجی بود. سال ۶۹ تقریبا عضویت حاج حسین آقا اسداللهی رسمی میشود و عضو کادر سپاه میشود.
*تیپ محمد رسول الله از سال ۸۵ تبدیل به لشگر شد. حاج حسین از همان آغاز در پستهای مختلف لشگر خدمت کرد. سال ۹۰ شد فرمانده لشگر ۲۷ محمد رسول الله. ما با فرماندهی مواجه بودیم که همان صمیمیت، صفا، اخلاص وسادگی دهه ۶۰ همراهش بود. ما دوران دفاع مقدس را ندیده بودیم، ولی فرهنگ دفاع مقدس را در رفتار، برخورد، گفتارش و نشست و برخواستهای شهید اسدالهی میدیدیم.
امتیازهایی که حسین اسدالهی نگرفت
*یکی از خصوصیات حاج حسین آقای اسداللهی، اخلاص او بود. شاید یکی از دلایل عاقبت به خیر شدنش هم همین اخلاص بود. حاج حسین اسدالهی یک سانتیمتر برای خودش وخانواده اش قدمی بر نداشت. به زبان ساده است. بعضی میگویند برای آینده بچه هایمان کار میکنیم. برخی میگویند: برای ارتقای شغلی و یک درصدکمی هم آب به آسیاب دشمن میریزند. یکی هم فقط برای خدا کار میکند و این خیلی سخت است.
*بعد از جنگ، امتیازهای مختلفی با توجه به شرایطش می خواستند به او بدهند. مثلا خانه در یکی از نقاط خوب شهر تهران، اما حاج حسین نپذیرفته بود. گفته بود: «من از این مردم که طیف متوسط و ضعیف جامعه اند جدا نمیشوم.» تا روز شهادتش و الان هم که خدمت شما هستیم منزل حاج حسین آقا اسداللهی همان زمین منزل پدری اش در وردآورد تهران است.
جانباز بود، ولی پرونده جانبازی نداشت
*شهید اسدالهی در زمان حیاتش هم گمنام بود. خیلی موضوعات را بروز نمیداد. چون برای خدا کرده بود دوست نداشت کسی متوجه بشود. یکی از موضوعاتی که بعد از شهادتش ما متوجه شدیم، تعداد دفعات جانبازی اش بود که از دوستانش آمار گرفتیم. گفتیم حاج حسین آقا سابقه جانبازی و مجروحیت داشته؟ شما اطلاع داشتید؟ آنهایی که در گردان میثم بودند آنهایی که در گردان مقداد بودند آنهایی که با حاج حسین در جبهه بودند تأیید کردند و گواهی کردند که ما با حاج حسین آقا بودیم و حاج حسین آقا در این عملیاتها مجروح شد. بعدا در سوریه هم باز دچار عارضه شیمیایی میشود. ولی در پرونده اش من هیچ موردی در خصوص جانبازی پیدا نکردم.
ماجرای حضور سردار اسدالهی در مناطق زلزله زده
*حاج حسین چند بُعدی کار میکرد یکی از ابعاد شخصیتی اش، همان روحیه جهادی اش است.
در بحث همین کمک یا عملیات مردمی در ماجرای زلزله سرپل ذهاب به منطقه رفت. وقتی زلزله شد، حدود ۲۰ روستا در مناطق روستایی سرپل ذهاب حوزه ماموریت ما شد. شهید اسدالهی شب به من زنگ زد گفت:آماده هستی؟ فردایش به اتفاق چند نفر از دوستان رفتیم در روستای کوئیک عزیز مستقر شدیم. آنجا هر رده ای از سپاه یک مأموریتی داشت که آنجا یک بخشهایی را از روستا در ساخت و سازش کمک کند.
*وقتی سپاه برای ساخت خانههای روستایی وارد منطقه شد، یکی از بزرگان آن منطقه یک روز به یکی از مسئولینی که آمده بود گفت: یک کاری بکنید صدای ما در داخل بیشتر از بیرون مرزها شنیده شود. یعنی نیاز شدیدش را نشان میداد. ما تو این شرایط وارد منطقه شدیم. صد در صد خانهها تخریب شده بود.
زندگی در کانکس در شرایط زلزله
*یکی از نکاتی که در شرایط بحرانی مهم است، مدیریت است؛ خوب کارکردن در شرایط بحرانی سخت است. فرق میکند با شرایط عادی. اینکه در شرایط بحرانی کسی بخواهد مدیریت بکند، باید هنرمند باشد. حاج حسین هم یکی از علتهایی که آنجا ماند و کار کرد، روحیه خدمت، مردمی بودن و کنار مردم بودنش بود. مصداقش هم این بود که در زلزله سر پل ذهاب زمستان ما در کانکسی زندگی میکردیم که مردم هم بودند. حاج حسین حدود یک سال آنجا بود تا خانهها تکمیل شد و تحویل مردم شد.
تماس عالم اهل سنت بعد از شهادت اسدالهی
*بعد از شهادت سردار اسدالهی در سال ۹۹، یکی از ماموستاهای منطقه کوئیک عزیز به من زنگ زد و گفت: «ما هیچ موقع برادری شما را فراموش نمیکنیم». این را یکی از بزرگان ائمه جمعه اهل سنت داشت میگفت. گفت: «شما کنار مصیبت و بحران کنار ما بودید و کنار ما زندگی کردید تا روزی که ما به خانه هایمان رفتیم.» فقط این هم نبود. حاج حسین پیگیر کار فرهنگی بود. پیگیر این بود که اگر کسی آنجا میخواست عقد و عروسی انجام بدهد یکی دو جا هم برای خواستگاری یکی و دو نفر واسطه شد و برای جهیزیه هم کمک جمع کرد.
*در ماجرای سیل سوسنگرد در فروردین ۹۸، بالا آمدن آب رودخانه باعث شده بود بعضی از خانهها زیر آب بروند. آنجا هم شهید حضور داشت. اهمیت این کمک این بود که در گرمای ۵۰ درجه خیلیها طاقت نمیآوردند و منطقه را ترک میکردند. شهید اسدالهی اهل این کارها نبود. اینها گفتنش یک مقدار راحت است، اما برای درک کردنش باید در صحنه باشید. در سوسنگرد عوارض شیمیایی ناشی از جنگ سوریه، سرداراسدالهی را اذیت میکرد. حتی به یک مرحله رسید که حاج حسین دیگر نتوانست فعالیت بکند. منتها برای او کار کردن برای مردم مهم بود.
###