پخش زنده
امروز: -
به همین بهانه نگاهی داریم به تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی که مصادف با دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر در آمریکا بوده است.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ، در چهار دهه گذشته همواره جریان سلطنت طلب مدعی است که سیاست حقوق بشری کارتر باعث تضعیف شاه و سقوط او شد و حتی آنان پا را از این نیز فراتر گذاشته و به رئیس جمهور وقت امریکا بابت تضعیف شاه فحش نیز میدهند!
اما واقعیت های تاریخی حکایت از چیز دیگری دارد.با پیروزی کارتر، نامزد حزب دموکرات، در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و آغاز حضورش در کاخ سفید در ژانویه ۱۹۷۷ م (بهمنماه ۱۳۵۵ ش)، رویکرد اعلامی دولت آمریکا در قبال متحدانش تغییر کرد.
کارتر در مبارزات انتخابی روی دو موضوع حقوق بشر و چگونگی فروش تجهیزات نظامی به کشورهای متحد آمریکا در دوران زمامداری جمهوریخواهان تمرکز کرده بود. او پس از پیروزی نیز تأکید داشت که دوران روابط تنگاتنگ آمریکا با دیکتاتورهای دنیا بهسر آمده و واشنگتن از دادن کمکهای مخفی و محرمانه به سران اینگونه کشورها خودداری خواهد کرد؛ ضمن اینکه سران این کشورها نیز باید فضای مشارکت سیاسی را برای مردم و منتقدان فراهم کرده و مانع از غلتیدن جوامع خود به دامان کمونیسم شوند.
شاه نسبت به رویکرد جدید دولت آمریکا نسبت به حقوق بشر نگران بود و تلاش کرد تا به زعم خود با ایجاد فضای باز سیاسی و اقدامات آزادمنشانه، نظر دولت کارتر را به سوی خود جلب کند.
آزادی زندانیان سیاسی
شاه تحت فشار دولت جدید آمریکا تا اندازهای از اختیارات ساواک کم کرد و دستور آزادی زندانیان سیاسی را داد. سیاست فضای باز سیاسی در دو سال پایانی حکومت پهلوی یک ظاهرسازی دیرهنگام و «تلاش فریبنده دیگری بود شبیه مبارزه با فساد، انقلاب اداری و پیکار با بیسوادی که برای مقابله با بحران سیاسی اتخاذ شد، اما در نهایت تصمیمگیری در همه امور مملکتی در انحصار شاه باقی ماند».
شاه گفت بندها را شل می کنم
شاه در اوایل اعلام طرح فضای باز سیاسی در انتقاد به فشارهای کارتر به یکی از نزدیکان خود گفته بود: «آنها فضای باز سیاسی میخواهند، من به آنها خواهم داد. آنقدر بندها را شل خواهم کرد که آمریکاییها از من خواهش کنند بار دیگر آن را سفت کنم».
این در شرایطی بود که تعداد زندانیان سیاسی رژیم پهلوی از کمتر از یکصد نفر در سال ۱۳۴۶ به حدود ۵ هزار نفر در سال ۱۳۵۶ رسیده بود.
اعتراض اتحادیه بین المللی حقوق بشر به وضع ایران
در این سالها علاوه بر رایزنی مخالفان سیاسی رژیم که در اروپا و آمریکا مقیم بودند، اتحادیه بینالمللی حقوق بشر نیز در مرداد سال ۱۳۵۶ نامه اعتراضآمیزی به شاه نوشت. این اتحادیه در ماه می ۱۹۷۸ (خرداد ۱۳۵۷ ش) نامهای به محمدرضا پهلوی و وزیر امورخارجه آمریکا ارسال کرده و با انتقاد از حمایتهای آمریکا از شاه، نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران هشدار داد.
وزارت امور خارجه آمریکا در پاسخ اعلام کرد که رئیسجمهور کارتر و وزارت امورخارجه، اولویت و علاقه خود را به رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران دادهاند. آنها از سیاستهای شاه و تغییرات امیدوارکننده چندماهه در این زمینه دفاع کردند. حتی ویلیام سولیوان، سفیر آمریکا در ایران، نیز تغییرات در قوانین کیفری ارتش و محاکمات نظامی را نشانه تغییر مثبت دانست و از شاه حمایت کرد.
وعده دروغین حمایت از حقوق بشر!
سیاست حقوق بشر کارتر این تصور را در داخل ایران رواج داد که رویه گذشته واشنگتن مبنی بر حمایت بیقیدوشرط از شاه تغییر کرده و او، شاه را برای انجام اصلاحات در ساختار سیاسی زیر فشار قرار داده است. [۵] اما این تصور خیلی زود نقش بر آب شد.
واشنگتن در زمینههای نظامی و تسلیحاتی تعهدات زیادی نسبت به ایران داشت که نمیتوانست آنها را بهیکباره کنار بگذارد. ضمن اینکه موقعیت راهبردی ایران حتی برای کسانی که خواهانِ تغییراتی در روابط آمریکا با ایران بودند، حیاتی بود.
سیاست امریکا حمایت از ایران بود
سیاست آمریکا حفظ ایرانی باثبات، مستقل و غیرکمونیست بود که توان و تمایل مقاومت در برابر تهاجم شوروی را داشته باشد؛ متحدی که همچنان برای حفظ ثبات در خلیج فارس و خاورمیانه به ایفایِ نقش خود ادامه دهد. از نگاه آمریکاییها، تضمین چنین وضعیتی بدون یک حکومت مقتدر امکانپذیر نبود.
رایزنی محمد رضا شاه بر ای حفظ دیکتاتوری
در سوی دیگر میدان، محمدرضا پهلوی از همان ابتدای ورود کارتر به کاخ سفید، شخصاً و یا به واسطه اردشیر زاهدی (سفیر ایران در آمریکا) از دوستان خود نظیر برادران راکفلر، هنری کسینجر، باری گلدواتر، ریچارد هلمز و جان مک کلوی کمک گرفت و در کنار آن با رایزنی با نمایندگان کنگره توانست اندکی از فشارهای حقوق بشری دولت آمریکا بکاهد. کارتر هم تحت فشار این لابیهای قدرتمند سرانجام پذیرفت که «نباید در فشار آوردن به ایران زیادهروی کرد و مصالح سیاسی و استراتژیک را فدای شعارهای مبهم ساخت».
به این ترتیب، منفعتطلبی بر رویکرد آرمانگرایانه غلبه کرد و کارتر نیز بهتدریج در مسیر رؤسای جمهور پیش از خود گام برداشت.
سفر کارتر به ایران
سفرکارتر به ایران در شب سال نو ۱۹۷۸ م که با اعلام حمایت او از محمدرضا پهلوی و تقدیر از نقش شاه در ایجاد یک «جزیره ثبات در منطقهای پرآشوب» همراه شد، نشان داد که رایزنی محمدرضا پهلوی با دوستان آمریکاییاش و البته تبلیغات و فضاسازی رسانهای حامیانش در آن کشور نتیجه مطلوب را در پی داشته است. همین دلگرمی به او جسارت داد تا کمتر از بیست روز بعد، به چاپ مقاله توهینآمیز علیه امام خمینی (ره) دست زده و زمینه آغاز قیامهای زنجیرهای مردم در شهرهای مختلف ایران را فراهم آورد.
واکنش امام خمینی (ره) به وعدههای دروغین کاخ سفید
همزمان با طرح موضوع فضای باز سیاسی از سوی کارتر و تأکید او بر رعایت حقوق بشر در کشورهایی همچون ایران، امام خمینی (ره) به عنوان شاخصترین چهره مخالف حکومت پهلوی، سالها بود که در تبعید به سر میبرد.
ایشان در واکنش به این رویکرد جدید دولت آمریکا، در بخشی از سخنرانی خود در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ که به مناسبت چهلم شهدای قم در نجف ایراد شد، این گونه ادعای کارتر را رد و افشا کردند.
افشای دروغ کارتر در تبعید
امام خمینی : «…یک مدتی مردم را گول زده بودند که اگر کارتر بیاید سرکار، چه خواهد کرد و چه خواهد کرد، [اما] او باصراحت گفت که این جاهایی که ما پایگاه نظامی داریم، دیگر بساط حقوق بشر نیست! در ایران چون ما پایگاه داریم، دیگر بحث از حقوق بشر نباید کرد. احترام حقوق بشر مال آنجاهایی است که ما در آنجا پایگاه نداریم!».
اعتراض به سیاست دوگانه آمریکا
در ۲ اردیبهشت سال ۱۳۵۷ امام خمینی (ره) در گفتوگو با لوسین ژرژ، خبرنگار فرانسوی، نیز با اشاره به سفر چهار ماه پیش کارتر به ایران گفت: «اعلامیه راجع به احترام و رعایت حقوق بشر!؟ این مطلب چیزی جز حرف نیست؛ حرف! و من بدان باور ندارم. کافی است که ملاحظه بکنید کارتر، رئیسجمهور آمریکا، در جریان دیدارش در تهران پشتیبانی خود را از شاه تجدید کرد و پس از آن، عملاً این پشتیبانی مورد تکذیب قرار نگرفت».
حمایت کارتر از محمد رضا شاه
رهبر انقلاب در شهریورماه همان سال و در آخرین روزهای حضور در نجف نیز در گفتوگو با خبرنگاران رادیو و تلویزیون فرانسه عنوان کرد: «ادعای بشردوستی و طرفداری از حقوق بشر از طرف کسانی مطرح [شده] است که متجاوز به حقوق بشر هستند. قهرمان در این امر کسی است که تجاوزش از همه بیشتر است و آن در عصر حاضر، شخص کارتر است.... [کارتر] شاه را که عامل تمام کشتارهای ایران است مورد حمایت خود قرار داد و رؤسای کرملین هم مانند اینها هستند. آمریکا و سایر کشورهای استعمارگر، هدفی جز عقب نگهداشتن تمام کشورهای ضعیف در تمامی ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی ندارند».
طرح اعطای آزادی پهلوی دروغ است
امام خمینی (ره) پس از حضور در پاریس نیز با صراحت بیشتر، ایده شکستخورده اعطای آزادی از سوی حکومت پهلوی و حمایت کارتر از آن را مورد انتقاد قرار داد. ایشان در سخنرانی ۲۱ مهرماه خود در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم پاریس در این زمینه فرمودند: «آقای کارتر میفرمایند که شاه، آزادیِ خوب میخواهد بدهد، آزادی مطلق میخواهد بدهد و میخواهد که یک مملکت مترقی درست کند، و این مردم با آن مخالفاند! نمیدانم این آقای کارتر فهمش اینقدر است یا حقهبازیاش اینقدر است؟! میخواهد چه کسی را اغفال کند؟ شمایی که میدانید در ایران چه خبر است یا مایی که میدانیم در ایران الان چه خبر است؟ مردم چه میخواهد و اینها چه میگویند».
تعهدات امریکا به ایران مانع دفاع از حقوق بشر در ایران
نتیجه آنکه در آغاز زمامداری کارتر، بهرغم مطرح ساختن شعارهای دموکراتمآبانه، دو عامل موجب ثباتِ نسبیِ سیاست آمریکا نسبت به ایران شد:
نخست اینکه آمریکا از گذشته تعهدات زیادی نسبت به ایران در زمینههای سیاسی و نظامی و تسلیحاتی داشت که نمیتوانست آنها را بهیکباره کنار بگذارد. اهمیت موقعیت استراتژیک ایران حتی برای کسانی که خواهانِ تغییراتی در روابط آمریکا با ایران بودند قابلانکار نبود.
الف . سیاست آمریکا حفظ ایرانی باثبات، مستقل، غیرکمونیست و سربهراه بود که توان و تمایل مقاومت در برابر تهاجم شوروی را چه مستقیم و چه غیرمستقیم، داشته باشد و در جهت حفظِ ثبات در خلیج فارس، خاورمیانه و جنوب آسیا به ایفایِ نقش خود ادامه دهد. ب. بهعلاوه استراتژی سیاسی و نظامی آمریکا شبیه کشتی بزرگ و سنگینی بود که تغییر جهت دادن آن با یک حرکت امکانپذیر نبود. دومین عامل رکود سیاست آمریکا در ایران در اوایل حکومت کارتر، عدم درک عمیقِ بحرانِ ایران تا اواخر سال ۱۹۷۸ بود.
حمایت گزینشی از حقوق بشر
بهرغم هراس شاه از به قدرت رسیدن کارتر و شعارهای او، باید اشاره کرد که تعهد مطلق کارتر به حقوق بشر به خاطر اهمیتی که او برای منافع سرمایهداری و جنگ سرد قائل بود، متناقض و گزینشی وصف شده است؛ تا جایی که سایروس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا، اعتقاد داشت: «حقوق بشر تا جایی مورد توجه ما میباشد که به امنیت ما لطمه نزند.
نظر فریدون مجلسی دیپلمات پیشین
آمریکا دلیلی نداشت مخالف رفتن شاه باشد، برای این که در یک اتحاد کاملی بود. ترجیح آمریکاییها بر این بود که شاه رفتنی را رها کنند و با جمهوری اسلامی هماهنگ باشند، به این امید که جلوی کمونیسم را بگیرند. جمهوری اسلامی جلوی کمونیستم را گرفت. در گوادالوپ که رئیسجمهوری فرانسه در آستانه پیروزی انقلاب دعوت میشود، به این نتیجه میرسند که این یک انقلاب مردمی است و این انقلاب یک حرکت مذهبی و ضدکمونیسم است و این تصمیم در گوادالوپ گرفته شد اما این به معنی حمایت غرب از انقلاب نیست.
در کودتای 28 مرداد هم اصلا نیازی به کمک آمریکا نبود و کودتا نتیجه اختلافات درونی بود که آسیبش به کشور رسید. در دوره ۵۷ شاه میدانست دیگر کمکی از آمریکا برنمیآید، منتها اشتباه شاه در این بود که فکر میکرد غربیها برای او یک توطئه چیدهاند.
کارتر نقشی در سقوط شاه نداشت
کارتر نقشی در سقوط شاه نداشت؛ زمانی که شاه هنوز در قدرت کامل بود و فوران انقلاب همهگیر نشده بود و اپوزیسیون داخلی هم هنوز در مقابل شاه نایستاده بودند، از شاه حمایت همهجانبه کرد و ایران را جزیره ثبات نامید.
بیشتر بخوانید:یک برگ از هزاران سند
اگر هویزر به ایران آمد که ارتش را وادار به سازش کند، به خاطر این نبود که طرفدار انقلاب باشد. این حرکت به خاطر این بود که با رفتن شاه مبادا دعواهای داخلی در ارتش پیش بیاید و مبادا شوروی در این موقعیت از شرایط سود ببرد. رفتار کارتر بیشتر دفع شر چپ بود و فکر میکردند با نیروهای مذهبی بتوانند چپها را از بین ببرند.
آیا جیمی کارتر رئیسجمهور دموکرات آمریکا با روی کارآمدن انقلاب اسلامی و سقوط شاه موافق بود؟
به اعتقاد امیر محمد مکّی از تحلیلگران سیاسی، بعد از کنفرانس گوادلوپ که سران آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان در آن شرکت داشتند و درباره 7 اتفاق مهم جهان مانند جنگ کامبوج، خشونت در آفریقای جنوبی، نفوذ شوروی در خلیج فارس و همچنین انقلاب اسلامی بحث میکردند، دولتهای اروپایی در این نشست به این نتیجه رسیده بودند که کار شاه تمام است اما در این کنفرانس کارتر تاکید میکرد که تا جایی که امکان دارد در حفظ و بقای حکومت پهلوی تلاش کنیم.
جورج بال مشاور رئیس جمهور آمریکا و دین براون، چندماه قبل از نشست گوادلوپ و در گزارش دومی که چند روز قبل از این کنفرانس ارائه شد، بررسیهایی را انجام دادند که اگر شاه برود چه گزینههای جایگزینی داریم؟ این صحبتها در اسناد لانه جاسوسی هم آمده است. یکی از نکات این سند این است که اگر بتوانند یک گروه فریبی را ایجاد کنند که نمونه آن را در روی کارآمدن شاپور بختیار میبینیم.
یکی دیگر از گزینههای این سند، مشروطه سلطنتی بود یعنی شاه بماند و برای ایجاد ساختار مناسبتر، یک دولت ائتلافی غیرنظامی به ریاست علی امینی یا سنجابی تشکیل دهیم که ادامه بررسی این اسناد را در فیلم پایان مقاله ببینید.
بازخوانی واکنش امام خمینی(ره) به نامه جیمی کارتر در سال ۶۷
نامه جیمی کارتر چند سال پس از اتمام ریاست جمهوریاش به رهبر کبیر انقلاب اسلامی با واکنش ایشان مواجه شد.
افشای نامه کارتر به امام خمینی در 28 آبان سال 1367 بار دیگر رسوایی بزرگی برای امریکا به همراه داشت. سال 1367 بار دیگر رسوایی بزرگی برای آمریکا به همراه داشت. در این نامه شیطنتآمیز که به ماجرای گروگانهای امریکایی در لبنان مربوط میشد؛ رئیسجمهور اسبق امریکا با القای علاقه جمهوری اسلامی ایران به مذاکره با امریکا حل معضل گروگانهای امریکا در لبنان را زمینهای برای گشوده شدن راههای ارتباطی دانست. در مقابل حضرت امام خمینی در پیامی صریح و کوتاه به این شیطنت امریکاییها پاسخ دادند و با افشای آن سندی دیگر از ناکامی امریکاییها را رقم زدند.
انتشار نامه کارتر به امام خمینی (ره)
روزنامه «جمهوری اسلامی» و همچنین روزنامه رسالت» در شماره 29 آبان 1367 خود به نقل از واحد مرکزی خبر نوشتند: در پی رسیدن نامهای منسوب به جیمی کارتر رئیسجمهور سابق آمریکا خطاب به امام خمینی به دفتر ایشان، امام امت فرمودند که برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده متن این نامه به اطلاع عموم برسد. در این رابطه از سوی حجتالاسلام حاج سید احمد خمینی اطلاعیهای منتشر شد که متن آن بدین شرح است:
به اطلاع عموم میرساند امروز شنبه (دیروز) نامهای منسوب به آقای کارتر رئیسجمهور اسبق آمریکا خطاب به حضرت امام مدظلهالعالی رسیده است که کارشناسان ما خط جیمی کارتر را تایید کردند و حضرت امام فرمودند: «برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده این نامه به اطلاع عموم برسد».
لحن نامه بصورتی است که گویی ایران مایل است با آمریکا ارتباط برقرار کند ولی گروگانهای آمریکایی در لبنان مانع این امر میباشند که حضرت امام ضمن تکذیب هرگونه ارتباط ایران با گروگانگیری فرمودند: «همان گونه که بارها گفتهام رابطه ایران و آمریکا، رابطه گرگ و میش است و بین این دو آشتی نیست».
متن نامه منسوب به کارتر،به امام خمینی به این شرح است:
30 اکتبر 1988
آیتالله خمینی
امید من این است که هرچه زودتر گروگانهای آمریکائی در لبنان بتوانند آزاد شوند. این اقدام یک مانع اساسی در از سرگیری روابط دوستانه بین ایران و ایالات متحده آمریکا که دارای اهمیت حیاتی برای دو کشور میباشد را برخواهد داشت. بمنظور جلوگیری از سیاسی نمودن این اقدام بشردوستانه در کشور ما و برای ممانعت از به تاخیر افتادن آزادی گروگانها یک کانال حتیالمقدور بیطرف آمریکائی میبایست به کار گرفته شود. ما در مرکز «کارتر» مایل هستیم که به هر صورت متناسب کمک کنیم – مرکز ما در فعالیتهای خود یک مرکز غیر حزبی است.
ارادتمند/ جیمی کارتر
تکمله – بعنوان یک موضوع مورد علاقه شخصی درخواست میکنم که شما در آزادی از زندان یک تبعه آمریکائی به اسم «دیوید ردهام» که بیش از 8 سال در ایران حبس بوده است مساعدت نمایید.
منبع 1: خبرگزاری مهر، منبع 2: خبرگزاری مشرق. منبع 3: خبرگزاری تسنیم
افشای سند دستور کارتر علیه انقلاب اسلامی
ملت ایران شاد شه......