پخش زنده
امروز: -
«ما يولدُ مولودٌ اعظم برکة من هذا المولود» مولودي با برکتتر از امام جواد(ع) براي اهلبيت نبوده است.اين تعبير فقط براي تولد امام جواد(ع) آمده است.
به گزارش گروه وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، درباره ولادت ايشان اين تعبير آمده است شايد به اين جهت بوده که امام هشتم(ع) دير صاحب فرزند شدند و حدوداً سن امام هشتم نزديک 50 سال بود که فرزند نداشتند، هم طعنه دشمنان که اين آقا فرزند ندارد و يا اماماني که ادعا دارند بعد از او هستند چه خواهد شد و هم دوستاني که احياناً ايمانشان ضعيف بوده، برايشان شبهه ايجاد شده بود. لذا ولادت امام جواد(ع) هم دهان دشمنان را بست و هم آرامش و اطمينان به دوستداران اهلبيت مرحمت کرد، برکت اين فرزند فوق العاده بود.
شايد جهت ديگرش اين باشد که اول امامي که در سن طفوليت به امامت رسيدند و حدود هشت سال عمر مبارکشان بوده و همين اعجاز فوق العادهاي است که شخصيتي در سن هشت سالگي بتواند رهبري کل يک امت را با همه مشکلات اداره کند.
ایشان در علم، شجاعت، تقوا، صبر، در حلم، سرآمد بودند.
يکي از بروزهاي فوق العادهاي که خيلي واضحتر بوده موضوع علم اين خانواده بوده که يک شخصيتي در سن هشت سالگي که به ظاهر خردسال است بيايد تمام معضلات و مشکلات را پاسخ بدهند.
هر نوع سؤالي بکنند بتواند جواب بدهد و اين واقعاً در خانه اهلبيت هست. شما اعلم علما، پروفسورها پنجاه سوال کني چه بسا خيلي را ندانند. بايد مراجعه کنند و شک و شبهه دارند و ممکن است نتوانند جواب بدهند. ولي جان همه ما به قربان خردسالي که به ظاهر خردسال ولي تمام علوم و حقايق الهي در قلب اينها تبلور پيدا کرده است.
در روايت داريم هشتاد نفر از علما و فقها در مدينه جمع شدند و امام جواد(ع) با سؤالهاي مختلف اعتقادي، کلامي، فقهي و احکام و معارف و قرآني سؤالهاي مختلفي کردند و حضرت بلادرنگ همه آنها را جواب دادند.
باز مأمون هم قصد داشت براي امامان جلساتي بگذارد که احياناً اينها کم بياورند و باعث شکست آنها شود. امام جواد(ع) را در يک جلسهاي دعوت کرد و اعلم علما را در بغداد جمع کرد، از جمله اعلم آنها يحيي بن اکثم بود. امام جواد(ع) را در بالاي جلسه نشاندند، طفلي که در مقابل آدمهاي مسن و کارکشتهاي که در علوم کار کردند. يحيي بن اکثم خواست گفتگو را شروع کند، اول گفت: من از امام يک سؤالي بکنم. از امام جواد(ع) سؤال کرد: شما چه ميفرماييد درباره کسي که در حالت احرام يک صيدي را بگيرد؟ عزيزان ميدانند که يکي از محرمات احرام صيد کردن حيوان هست. وقتي اين سؤال را مطرح کرد، امام جواد(ع) در پاسخ ايشان فرمودند: اين مسأله شما موارد متفاوتي دارد. بايد بفرماييد: آيا اين شخصي که محرم بوده مرد بوده يا زن بوده، عبد بوده يا آزاد بوده، صيدي که کرده در روز بوده يا شب بوده، صيد کوچک بوده يا بزرگ بوده، در حرم اين اتفاق افتاده يا خارج از حرم بوده است، چون منطقه نزديک مکه جزء حرم است. عمداً اين صيد را کرده يا غير عمد بوده است. مسأله ميدانسته يا نميدانسته، صعب و خطا در کارش بوده يا نبوده، فکر ميکرده حيوان نيست و بعد معلوم شده حيوان است. دريايي بوده يا حيوان خشکي بوده است. بار اولش بوده يا قبلاً هم اين کارها را کرده است. مسأله را عالم بوده يا جاهل بوده، آيا از کارش پشيمان است يا اصرار بر کارش دارد، آنقدر حضرت موارد مختلف براي اين مسأله بيان کردند که يحيي بن اکثم مبهوت شد. گفت: تو مرا در يک دريايي غرق کردي که بايد خودت مرا نجات بدهي. يک شخصيت خردسال که ما اعتقاد داريم همه حقايق در وجودشان هست، تمام موارد را بيان کردند. روز باشد يا شب باشد، جاهل باشد يا عالم باشد، تمام احکام را که ما اگر دهها بار حفظ کنيم باز ممکن است در نقل آن دچار اشتباه شويم.
بحمدالله اين افتخار تنها براي مکتب تشيع هست، که خدا به ما منت نهاده و اماماني به ما مرحمت کرده که معدن علم و رحمت هستند، منتهي علم و صبوري و بردباري هستند، در تمام کمالات سرآمد همه عالم هستند و خواهند بود.
در حالات امام جواد نقل شده که امام جواد(ع) وقتي در سن خردسالگي به امامت رسيدند، عموي بزرگي داشتند يعني عموي پدر، جناب علي بن جعفر که فرزند امام صادق(ع) و عموي امام هشتم(ع) ميشود. برادر امام هفتم(ع)، نوشتند به قدري تواضع و ادب نسبت به امام جواد هشت ساله داشتند که اگر وقتي خبر ميدادند که امام جواد آمده بدون عبا و نعلين و کفش از جا برميخواستند و با شتاب به استقبال امام جواد(ع) ميرفتند و دست به سينه در خدمت امام جواد آقا را بالاي مجلس مينشاندند و تا امام جواد اجازه نميداد نميشستند، ايشان حدود 80 سال داشتند، عموي پدر امام جواد بودند. به ايشان ميگفتند: شما عموي بزرگ امام جواد هستي، چرا اينقدر ادب و تواضع و فروتني ميکني؟ پاسخ دادند: خدا اين محاسن من را قابليت اين مقام نداده ولي خدا به اين شخصيت اين مقام را داده که وصي و جانشين پيغمبر شود. وصي و جانشين امامان قبل از خودش باشد.
در روايت داريم که يک نفر با پدرش اصطکاک و مشکلي داشت، پدرش ناصبي بود و دشمن اهل بيت بود. چون در آستانه روز پدر هم هستيم و ولادت سر تا سر نور آقا علي بن ابي طالب(ع) هست و منتسب است که روز پدر است و احترام پدرها و پدربزرگها را داشته باشيم. جواني نامه نوشت به امام جواد(ع) که پدر من ناصبي است، يعني دشمن شما اهل بيت است و با من اصطکاک دارد و درگير است. من با او چگونه رفتار کنم؟ در روايات ما از اين سؤالها زياد آمده است. اگر پدر و مادر کافر و فاسق باشند و حق ما را ادا نکنند، هر فرقه و گروهي باشند حرمت آنها واجب است. يعني ما در اسلام کم موضوعي داريم که استثناء نداشته باشد، يکي از آنها خط قرمز کامل، حرکت والدين است. کافر باشند، ملحد باشند، حتي دشمن اهلبيت باشند که بدتر از اين زير اين آسمان نداريم. نميشود به اينها بي ادبي کرد، ظلم کرد و آزار داد. بايد حرمت آنها را نگه داشت. نمونهاش همين روايت نوراني است که به امام جواد نامه نوشت پدرم ناصبي است چه کنم؟ حضرت فرمودند: «المدارات خيرٌ لک من المکاشفه، ان مع العسر يسرا فاصبر ان العاقبة للمتقين» حضرت نامه نوشتند که مدارا کردن، تحمل پدر و مادر را کردن براي شما بهتر از درگيري است، مدارا کنيد و با او درگير نشويد. مدارا کنيد و محبت کنيد و کوتاه بياييد، خدا با هر سختي راحتي قرار ميدهد، صبر پيشه کن، عاقبت از آن اهل تقوا خواهد بود. اين شخص ميگويد: بعد از جواب نامه امام جواد(ع) من شروع به مدارا با پدر و مادر کردم، نرمش نشان دادم به حدي رسيد که خدا قلب پدر را به من منعطف کرد به حدي که ديگر در هيچ چيزي با من مخالفت نميکرد که پدر من منقلب شد و برگشت. اميدواريم خداي متعال به ما توفيق مرحمت بکند و حرمت پدر و مادرها را نگه داريم.
يکي از بهترين احترام نگه داشتنها اين است که حق آنها را ادا کنيم. احياناً اگر از دنيا رفتند، ديوني دارند يا اگر زنده هستند حاجتي دارند، گرفتاري دارند، گرفتاري آنها را برطرف کنيم. يکي از کارهاي مهمي که ميتوانيم دل پدر و مادر را شاد کنيم دغدغهاي که دارند، اگر از ما درخواست خوبي دارند، مثلاً ما مشکلي داريم، احياناً اخلاق و برخورد خوبي نداريم با آنها باعث رنجش آنها ميشود، بخاطر رضايت خدا و دلخوشي آنها آن کار را کنار بگذاريم و دل آنها را شاد کنيم قطعاً بدانيد دعاي پدر و مادر در حق فرزندان زود مستجاب ميشود. هم دعاي آنها و هم نفرين آنها!
اهمیت حرز امام جواد علیه السلام
يکي از چيزهايي که بارها در رسانه سفارش کرديم حرز آقا امام جواد(ع) هست که هم خواندنش و هم همراه داشتنش براي دفع بلاها و گرفتاري و سختي مخصوصاً در سفر، همراه داشتن مکتوب حرز امام جواد يا خواندن آن براي حفاظت خيلي خوب است.
«يا نورُ يا برهان، يا مبين يا منير، يا ربّ اکفني الشرور و آفات الدهور و اسألک النجاه يوم ينفخ في الصور»
روايت داريم شخصي خدمت آقا امام جواد(ع) آمد عرض کرد من امروز خيلي خوشحال هستم. خيلي سر حال هستم. حضرت فرمودند: چطور شده است؟ گفت: امروز کار ده نفر از دوستان شما اهلبيت را راه انداختم، حاجت آنها را برآورده کردم. عزيزان ميدانند چيزي در عالم بالاتر از شاد کردن دلها و گره گشايي از کار بندگان خدا، ادا کردن قرض آنها و آزاد کردن زنداني آنها، مشکلات مادي و معنوي و روحي و جسمي نيست. به امام جواد(ع) عرض کرد: امروز من ده نفر از دوستان شما را گره گشايي کردم. حضرت فرمودند: اين کار شما مورد ستايش و پسنديده است اما شرطش اين است که کارت را باطل نکني. عرض کرد: براي چه باطل کنم؟ من از شيعيان خالص شما هستم. حضرت فرمودند: با همين جملهاي که گفتي، عملت را حبط و باطل کردي. عرض کرد: چطور؟ چون در روايات داريم مقام شيعه بودن مقام خيلي بلندي است. اگر انسان بگويد: من دوست اهلبيت هستم، جزء مواليان شما هستم، عيب ندارد. شما را دوست دارم. ولي ما در روايت داريم شيعه واقعي کسي است که همه وجودش تابع باشد و از رذيلهاي پاک باشد. حضرت به اين شخص فرمودند: شما که الآن منت گذاشتي و گفتي: من از شيعيان خالص شما هستم و ادعاي بزرگي کردي، آيه قرآن داريم که «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) دو چيز هست که صدقات شما را باطل ميکند. يکي منت نهادن، يکي آزار و اذيت دادن به طرف، بعضي هستند به خانوادهشان احسان ميکنند و صله ميدهند، عيدي ميدهند ولي با اذيت و آزار و بد اخلاقي آن لقمه شيرين را از گلويشان بيرون ميکشند. يا منت ميگذارند. منت گذاشتن و اذيت کردن به افرادي که احسان ميکنيم باعث باطل شدن آن ميشود. لذا حضرت فرمودند: بخاطر اينکه شما منت ميگذاري و ميگويي: من از شيعيان شما هستم و به من منت ميگذاري، اين عمل شما حبط و باطل شد. عرض کرد: من توبه ميکنم. استغفار ميکنم و خطا کردم. حضرت فرمودند: بخاطر اينکه توبه کردي و اقرار به خطا کردي، اعمال شما سر جاي خودش برگشت.
مواظب باشيم کارهاي خير خيلي انجام ميدهند، اينقدر به بندگان خدا خدمت ميکنند و عبادت ميکنند ولي مواظب باشيم کارهاي خيرمان را با اذيت و منت نهادن باطل نکنيم و از بين نبريم. در پايان عرايضم دو سه جمله از امام جواد بگويم. چه کنيم به همه مقاصدمان نائل شويم؟ همه آرزوهاي خوب و حاجتهاي فراواني داريم. خواستههاي بلندي داريم. امام جواد(ع) فرمود: «القصد الي الله تعالي بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال» همانطور که بدن ما در کار هست، دلمان هم بايد متوجه آن کار باشد، يعني با عشق و محبتمان، با نيت خالصمان هم طرف خدا برويم، فرمود: آنهايي که با قلبشان به سوي خدا قصد ميکنند و عشق و مهر و محبتشان را به خدا ميدهند، انسان را زودتر ميرساند از اينکه بدن ما در کار باشد، ولي دل ما با خدا نباشد. دلمان با اولياي خدا نباشد، اول انسان ميخواهد سخاوت کند دلش جلو باشد، بعد عملش باشد.منبع: سایت حبیب الله فرحزاد