پخش زنده
امروز: -
همزمان با سالروز وفات ام البنین (س)، حرم مطهر حضرت علی (ع) سیاه پوش شد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، امروز جمعه (۱۶ دی) مصادف با ۱۳ جمادی الثانی، سالروز وفات ام البنین، همسر امیر المومنین (ع) است.
نام این بانوی بزرگوار فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با امام علی (ع) با کنیه «امُّ البنین» (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از خاندان بنیکلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد مصطفی (ص) و دارای خوبیها و صفات خانوادگی مشترک بودند.
فضایل اخلاقی، کمالات انسانی، نیروی ایمانی، ثبات و پایداری، شکیبایی و بردباری، بصیرت و دانایی، نطق و سخندانی او را به شایستگی، بانوی بانوان کرده بود.
در مورد تاریخ دقیق ولادت حضرت امالبنین اطلاعی در دست نیست و تاریخ نگاران سال ولادت او را ثبت نکردهاند، ولی یادآور شدهاند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل (ع)، در سال ۲۶ قمری اتفاق افتاده است. برخی از تاریخنگاران زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت (در حوالی کوفه) تخمین میزنند.
شجاعت و دلاوری، ادب و متانت و عزت نفس، هنر و ادبیات و احترام به حقوق دیگران، وفا و پایبندی به تعهدات از ویژگیهای بارز خاندان امالبنین ذکر شده است.
ازدواج امالبنین با حضرت علی (ع)
۱۰ سال پس از رحلت حضرت رسول (ص) و حضرت فاطمه (س)، بنابر وصیت خود حضرت فاطمه (س) وقتی علی (ع) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود.
علی بن ابیطالب (ع) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش، عقیل بن ابی طالب که در علم «انساب» معروف بود و ذهن و سینهاش گنجینهای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده میفرماید: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد»؛ لذا عقیل نیز بانو امالبنین از خاندان بنىکلاب را که در شجاعت بىمانند بود، براى حضرت انتخاب کرد.
ورود امالبنین به خانه امام علی (ع)
فاطمه کلابیه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. هنگامیکه میخواست پا به خانه امام علی (ع) بگذارد گفت تا دختر بزرگ فاطمه (س) اجازه نفرمایند وارد خانه نمیشوم. این نهایت ادب او را به خاندان امامت میرساند روز اولی که امالبنین پا در خانه علی (ع) گذاشت، امامان حسن (ع) و حسین (ع) مریض و در بستر افتاده بودند.
عروس تازه ابوطالب، به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت و همواره میگفت من کنیز فرزندان فاطمه (س) هستم.
ثمره ازدواج امالبنین با حضرت علی (ع)
ثمره ازدواج حضرت علی با او چهار پسر رشید به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان بود که بهدلیل داشتن همین پسران، او را امالبنین یعنی مادر پسران میخواندند. فرزندان امالبنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل ادامه یافت.
سفارش به دفاع از ولایت
هنگامیکه امام حسین (ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و بهدنبال آن هجرت بهسوی عراق کرد، امالبنین به همراهان امام حسین (ع) چنین سفارش میکرد: «چشم و دل مولایم امام حسین و فرمانبردار او باشید».
مورخان مینویسند: پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه امالبنین را ملاقات میکند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. امالبنین پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد (ع) بود میگوید: «ای بشیر! از امام حسین (ع) چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته شد.
ام البنین فرمود: از حسین (ع) مرا خبر ده!» بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین (ع) خبر میگرفت و با صبر و بصیرتی بینظیر میگوید: «ای بشیر خبر از [امام من]اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فدای اباعبدالله (ع) باد».
چون بشیر خبر شهادت امام حسین (ع) را به آن حضرت داد، صیحه ای کشید و گفت: «ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی» و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد.
امالبنین مادر چهار شهید
با شهادت چهار فرزند ام البنین در کربلا، وی به افتخار مادر شهیدان بودن نائل شد و در کنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.
وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، اشک از دیده فرو ریخت و با روحیهای قوی در اشعاری گفت: «ای کسیکه فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی (ع) همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالیکه دستهایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی میتوانست نزد او آید و با او بجنگد؟».
امالبنین، پاسدار خاطره عاشورا
از ویژگیهای بسیار مهم امالبنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیهخوانی و نوحهسرایی استفاده کرد تا ندای مظلومیت کربلائیان را به گوش نسلهای آینده برساند.
وی هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس (ع)، عبیداللّه که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زندهای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع میرفت و نوحه میخواند. مردم مدینه اطراف او گرد میآمدند و با او هم ناله میشدند. حتی مروان بن حکم حاکم وقت مدینه نیز در میان ایشان بود و گریه میکرد.
بانوی فصاحت و بلاغت
یکی از صفات والای امالبنین فصاحت و بلاغت اوست که نمود آن در اشعار زیبای وی متجلی است. از جمله اشعار وی که مورد تجلیل و تحسین بزرگان ادب قرار گرفته، شعر جانسوز وی پس از شهادت پسرش است که فرمود: «مرا امالبنین نخوانید که به یاد شیران دلاور میافکنیدم. مرا فرزندانی بود که به نام آنها خوانده میشدم، ولی امروز فرزندی ندارم. چهار فرزند داشتم همچون بازهای شکاری و همگی به شهادت رسیدند».
علم و دانایی امالبنین
زندگانی امالبنین همواره با بصیرت و نور دانش همراه بوده است و این ویژگی والا در جایجای کتب تاریخی ذکر شده است و ما را با عظمت این بانوی عالمه و فاضله آشنا میسازد.
علم سرشار وی در کلام او و فرزند بزرگوارش عباس نمایان است. او از محدثات شیعه است و فرزندان خود را با علم و دانایی تربیت کرد. اگرچه آنان فرزندان «باب علم نبی» بودند، اما از دانش مادری هم بیبهره نبودند چنانکه حضرت علی (ع) در مورد عباس میفرماید: «همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و بهسان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا میگیرد از من معارف را فرا گرفت».
وفات حضرت امالبنین (ع)
او بعد از زینب کبری (ع) دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخ نگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشتهاند، بهطوریکه عده ای آن را سال ۷۰ هجری قمری بیان کردهاند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را، سیزدهم جمادیالثانی سال ۶۴ هجری قمری دانستهاند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است.
وی در قبرستان بقیع در کنار سبط رسول خدا، امام حسن (ع) و فاطمه بنت اسد و دیگر چهرههای درخشان شریعت محمدی (ص) به خاک سپرده شد.