سوال : همین دو نکته ای که اشاره کردید را قدری بیشتر می خواهیم درباره اش صحبت کنیم ابتدا در مورد فرهنگ سازی پژوهش که چگونه باید این اتفاق بیفتد آیا چون عنوان پژوهش یک عنوان است که فقط به حوزه دانشگاه برمی گردد یا نه، باید این پژوهش را به واسطه همین فرهنگ سازی بیاییم از مقاطع تحصیلی پائین تر آغاز بکنیم ؟
بنیانیان : روح جستجوگری و پرسشگری را باید از دوران کودکی که بچه از چهارسالگی شروع می کند به سئوال کردن این به طور طبیعی انسان ها پژوهشگر هستند ما سرکوب می کنیم، ناخودآگاه این روح پژوهشگری را از اونجا شروع می شود که شما به دقت به سئوال بچه گوش بدهید و سعی کنید بهش توضیح بدهید و تشویقش کنی تا وقتی میاد در دبستان هم باید رابطه معلم و دانش آموز یک رابطه پژوهش محور باشد در همان دنیای ساده کودکی وقتی بچه سئوال می کند خودش را به تحقیق وا دارد تا بعد بیاد خودش توضیح بدهد ، تشویقش کنید یاد می گیرد که در همه ابعاد زندگی یک روح جستجوگری و پژوهشگری در وجودش شکل بگیرد طبیعتاً وقتی می آید در دبیرستان یک مقدار پیچیده تر می شود وقتی میاد در دانشگاه دیگر روش های علمی پژوهشی را بهش یاد می دهند همه این کارها را انجام می دهند که وقتی این آمد از دانشگاه بیرون و مدیر یک دستگاه اجرایی شد و یا مدیر یک کارخانه شد در بخش خصوصی اونجا هم وقتی می خواهد تصمیم بگیرد بلافاصله با دانش تجربی ناقص خودش اعلام تشخیص نکند ما خیلی وقتها مشکلمون مثلاً در فرهنگ کارگرهاست می گویم که این ماشین آلات دیگر جواب نمی دهد باید مدرنش کنید خیلی وقتها مشکل در ماشین آلات است و می گوییم که این کارگرها هستند که بلد نیستند کارشون را خوب انجام بدهند چون خود این امر یک امر تخصصی است که شما ممکن است که هر دو مشکل را داشته باشید ولی فعلاً آموزش کارگرهایت است ما در کشورمان چون منابع نفتی را داریم و همه یاد گرفته اند به غلط که برای هر مشکلی پاشو برو پیش رئیس بالا دست و بگو که من منابع جدید می خواهم الان شما در رسانه خودمان ببینید تقریباً 95 درصد اینگونه است شما سراغ هر عزیزی در بخش خصوصی بروید در انتهای بحث خبرنگار سئوال می کند که دولت باید برای شما چه کار کند اگر هم خبرنگار سئوال نکند اون خودش می گوید که دولت بیاید حمایت کند این ادبیات کاملاً مخصوص کشورهای نفتی است به خصوص کشور ماست ، که خیلی زود ذهنها می رود روی پول نفتی که دولت دارد و باید اینجا به صورت وام بدون بهره و وام با سود کم اینجا کمک بلاعوض به یک فرد کمک کند تا مشکلش حل شود که البته باید با این هم مبارزه کرد چون عملاً دولتها نمی توانند ولی فرافکنی ها در ذهن آن مدیرها انجام می شود یک نکته ای دقت کنید گاهی به رخ هم دیگه می کشیم که در ژاپن 3 درصد تولید ناخالص ملی صرف پژوهش می شود اونها این طوری نیست که دولتشون یک پولی بگذارد برای پژوهش و این عدد باید مثلاً 3 درصد بودجه دولت باشد خود بخش خصوصی و بخش دولتی همه یاد گرفته اند که با پژوهش تصمیم بگیرند بخشی از منابع خودشون را می گذارند برای تحقیق بعد سیستم آمارگیری می رود اینها را جمع می زند و می گوید این شد 3 درصد تولید ناخالص ملی ما ، در سالهای گذشته مرتب در فشار در برنامه و بودجه ردیف اعتباری می گذاشتیم برای پژوهش آن فرهنگ پژوهشی چون در مدیرها نبود در آخر سال برای اینکه آبرویشان نرود و آ ن پول برنگردد ماشین آلات می خریدند تجهیزات و آزمایشگاهها را می خریدند که بگویند که ما طرح پژوهشگریم اما در عمل به صورت واقعی آن پژوهش انجام نمی شد .
سئوال: یک بودجه ای هم قرار شد که دستگاه اختصاص بدهند نمی دانم یک درصد یا چند درصد بودجه شون را یا درآمدشون را به پژوهش اختصاص بدهند ؟
بنیانیان : بله حالا علتش هم این است که ما اهمیت فرهنگ پژوهش را بهش توجهی نداریم که اول باید این فرهنگ به وجود بیاد و بعد به طرف اختیار بدهید که تو درصدی از بودجه را از خودت بنا به تشخیص خودت بگذار برای پژوهش ممکن است یک سالی 4 درصد باید بگذارد یک سالی نیم درصد بودجه را باید بگذارید بعد وزارتخانه و سازمان به سازمان شرایط متفاوت است شما در یک مقطعی ممکن است بیشتر باید صرف پژوهش بکنید تا یک مشکلی را به صورت عالمانه ای راه حل هایش را کشف بکنید سال بعد که راه حل ها را کشف می کنید باید پولهایت را خرج اجرای کار بکنید ما وقتی داریم می آوریمش در قانون و چهار چوب هایش را می بندیم بخش زیادی از پولهامون حیف و میل می شود درست مثل این بچه ها که زیاد برنج می کشند، برای خودشان بعد نصفش را می گذارند باشد بعد نمی دانیم با این نصفه چکار کنید می دهید کبوترها بخورند از این مثال ها در زندگی زیاد داریم عدم تعادل هایی که هست منتهی ما چون خدا نعمت نفت را بهمان داده اصلاً روی اینها تمرکز نکرده ایم که ببینیم که اشکالات از کجا شروع می شود مشکلات ما ریشه ای از روی تک تک افراد شروع می شود اینها به هم پیوند می خورد عدد بزرگی را تشکیل می دهد ، توسعه مجموعه بزرگی از کارهای کوچک کوچک است ولی کشورهایی مثل ما پی چند تا کار بزرگ می گردند که اون کار بزرگ توسعه اتفاق بیفتد توسعه و پیشرفت یک بخش مهمی از آن مستلزم تحول فرهنگی در آدمهاست که هر کسی خودش باید بگوید که من در چه موضوعی علمم کم است یک نکته ظریفی را من بگویم که معمولاً دیگران بهش اشاره نمی کنند در فضای فرهنگی و عمومی ما تملق بیداد می کند تملق ضد پژوهش و توسعه است یعنی هر مدیر کلی روز اول آمد ، یک حرفهایی را زد بعضی از دوستان می روند می گویند که چه حرفهایی اجازه بدهید ما این حرفها را بنویسیم و تایپ کنیم اینها ماندگار شود ، اینها همه به مدیران ما آسیب می رساند . .