به گزارش
سرویس وبگردی سازمان صدا وسیما، مصاحبه یکی از برترین هنرها و فنون در روزنامه نگاری است، که اگر با رعایت همه ظرافتها و ویژگیهای آن صورت گیرد، مخاطبان یک رسانه را با آن رسانه پیوند میدهد. این پیوند، چه از طریق انعکاس حرفهای خودِ خواننده یا مردم همکار او و چه از راه انعکاس سخن کسانی که خواننده برای آنان اهمیت و جایگاه ویژه میشناسد، رابطه مخاطب و رسانه را بهبود میبخشد. به همین دلیل موفقترین رسانه ها، به ویژه رسانههای نوشتاری، آنها هستند که به این هنر و فن بیشتر اهمیت میدهند. به دلایل مختلف، مطبوعات معاصر ما از این جذابیت روزنامه نگاری به کمترین حد بهره میبرند.
در هر حوزه مطبوعات، مصاحبه راهی برای جلب توجه افراد به اخبار و رویدادها است. مصاحبه با مشاهیر در مورد زندگی شان سبب ارضای حس کنجکاوی خوانندگان میشود. علاوه بر این، مصاحبه ابزاری است که روزنامه نگار به واسطه آن به جمع آوری اطلاعات میپردازد. مصاحبه با متخصصان و افراد برجسته بر درجه اعتبار و اهمیت نوشته میافزاید. مصاحبه با افرادی که در بطن یک حادثه حضور داشته اند، مانند شاهدان عینی یک تصادف دلخراش یا نجات یافتگان یک سانحه، مطلب را از یک گزارش صرف فراتر میبرد.
مصاحبه کننده در هر نشریه معمولاً یکی از اعضای پر تحرک تحریریه است. او باید بتواند در هر وضعیت دشوار و غیر عادی ارتباط خود را با مصاحبه شونده برقرار سازد، پیشینه و ملاحظات یک رویداد را بداند یا به دست آورد، حجم اطلاع و ارتباط مصاحبه شونده را ارزیابی کند و فوراً در ذهن خود از اطلاعات (که ممکن است خود مصاحبه شونده به دست داده باشد) و مجهولات (که به انگیزه یافتن پاسخی به آنها مصاحبه میکند) چشم اندازی نو بیابد و تصمیم بگیرد که در هر لحظه چه سؤالی را باید مطرح کرد.
بیشتر بخوانید:
حال در این بخش با روش های صحیح انجام بک مصاحبه آشنا شوید
تکنیکهای مصاحبه
پرسش
پرسیدن از دیگران، به منظور کاربرد در خبر و گزارش مطبوعاتی، مهارتی در خور اهمیت است. گاهی به نظر میآید مصاحبه، شکلی از مکالمه باشد، اما در واقع مکالمه عادی نیست. گاهی در شکل سرگرم کردن مصاحبه شونده و برای بیشتر شنیدن و گاهی حاصل گوش ایستادن است و گاهی باید برای آن زمینه چینی کرد. در رسانهها پرسیدن باید یک هدف را پی بگیرد.
گردآوری اطلاعات
مصاحبه چه حضوری، چه تلفنی، متن پیش نوشته و آمادهای نیست که حاضر به دست روزنامه نگار برسد، بلکه او باید همواره در انتظار پاسخهای غافلگیر کننده باشد یا پاسخهایی که باید به فوریت به نکتههای آن اندیشید و سپس از منطق آن، پرسشهای تازه طرح کرد. این پرسش ها، بیشتر طولانی و کتابی است و پرسشگر میخواهد با طرح آن، نهفتهای را کشف کند یا نکتههایی را به خوبی دریاید، اما این عمل نباید به صورت ابزار فضل پرسشگر، تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن مصاحبه شونده و نشان دادن وسعت معلومات پرسشگر در آید.
بیشتر مصاحبهها ساده و صریح هستند، اما در دو وضعیت مصاحبه، دردسرساز میشود.
اول؛ پرسش از کسانی که در پاسخ دادن سرسختی میکنند و در حرف زدن گیج میزنند.
دوم: آنان که عمداً از صحبت طفره میروند یا دشمنی نشان میدهند.
برخی نکتههای اساسی در مصاحبه عبارتند از:
- دانستن هدف از مصاحبه، پیش از گفتگو
روزنامه نگار معمولاً پیش از طرح سؤال از منبع یا مصاحبه شونده، هدف اساسی و پایهای دریافت اطلاعات از او را وارسی میکند. او پیش از طرح پرسش، طرحی کلی از کاربرد آن گفتگو در خبر یا گزارش را میسنجد تا بداند آن اطلاعات- حاصل گفتگو- را، در کجای مجموعه خبر یا گزارش باید جای داد.
در جریان گفتگو نیز همچنان باید، در همان اندیشه کاربرد اطلاعات در نوشتار خود باشد و بیندیشد که این حرف و اطلاعات تازه چگونه نوشتار را شکل یا تغییر میدهد. مهمتر این که خبرنگار بهتر است پیش از مصاحبه یا در جریان مصاحبه، مستقیم به کمبودها و نیازهای خود یا گزارش خود فکر کند که اکنون آن مصاحبه، باید آن کمبودها را تأمین کند.
- مطالعه کافی و گسترده پیش از مصاحبه
پیش از مصاحبه با اشخاص، روزنامه نگار بهتر است درمورد مصاحبه شوندگان و موضوع مصاحبه، مطالعه و تحقیق کند. نیز در مورد هر آنچه به مصاحبه شونده و موضوع ارتباط دارد. این کار جدا از خواص دیگر، از بی خبری خبرنگار و غفلت او که ممکن است موجب به اشتباه افتادنش شود، جلوگیری میکند.
- پرسشهای ساده، مطلوبتر است
در روزنامه نگاری، به نمونههای نادری میتوان رسید که در آن طرح پرسشهای پیچیده و گول زننده نتیجه بهتری برای روزنامه نگار آورده باشد. طرح پرسشهای تو در تو، تنها نشانگر بی تجربه بودن خبرنگار یا نشانی از میل به خودنمایی اوست تا میل روزنامه نگار به دریافت نتیجه بهتر، بهترین پرسشها با چه کسی؟ چه؟ کجا؟ چگونه؟ کی؟ چرا؟ (شش عنصر اساسی در خبر) آغاز میشود. اگر خبرنگار به روشنی، پاسخ این پرسشها را بگیرد، میتواند اطمینان یابد، به نکتههای اساسی خبر، گزارش یا اطلاعات لازم برای شکل دادن به مطلب رسیده است.
در گزارشهای مربوط به رویدادها، دغدغه مهم روزنامه نگار باز سازی یا شکل دادن ماجرا، به صورت روند زمانی (تاریخی) است که واقعه روی داده. دسترسی به کسانی که از چگونگی وقوع رویداد مطلع باشند، این اهمیت را دارد که میتوان آنان را به لحظه آغاز واقعه بازگرداند تا رویداد را از آغاز تا پایان، یا آنجا که خبر دارند، شرح دهند. حتی میشود آنان را به یاد زمان پیش از رویداد انداخت و از آنان در مورد وقوع رویداد، لحظه به لحظه و قدم به قدم سؤال کرد. از پرسش پیگیر، از این مطلعان نباید غفلت کرد: " بعد چه اتفاقی افتاد؟ " این کار به شکل دهی ماجرا در ذهن خبرنگار کمک میکند. این شیوه، در مورد گزارشهایی مثل حوادث، مفیدتر است.
خبرنگار در پایان مصاحبهها و گرفتن اطلاعات، میتواند صحنه به صحنه، رویداد را در ذهن خود مجسم کند. اگر خبرنگار قادر به این تجسم نباشد، به این معناست که در ماجرا، هنوز نقطههای تاریک وجود دارد.
گاهی در خبرهای حوادث یا گزارش از رویداد، خبرنگار باید با کسانی مصاحبه کند که مستقیم در حادثه درگیر بوده اند یا از نزدیک ماجرا را دیده اند. برخی از آنان قادر نیستند، اطلاعات مفید یا کاملی از رویداد بیان کنند. چون اینان معمولاً هیجان زده، شوکه، آسیب دیده یا بسیار غمگین هستند. به همین سبب، خبرنگار نخست باید با آنان همدردی و صمیمیت نشان دهد و مستقیم و فوری نپرسد و با آرام کردن شاهدان به تدریخ به پاسخهای لازم برسد. در این پرسشها خبرنگار باید ماجرا را مثل نمایش آرام فیلم، از ذهن و یاد مطلعان بیرون بکشد تا بتواند حادثه را در ذهن آنان بسازد. این پرسشها گاه ممکن است به رنگ، بو، حالت، زمان و حرفهای رد و بدل شده در جریان حادثه ارتباط یابد. مجموع این نکتهها در کنار هم اصل ماجرا را شکل میدهد. پرسشهایی در مورد ایستادن آنان، پوشش حادثه دیدگان، حرفی که زده اند، حتی وضع هوا در هنگام واقعه و ... به بازسازی حادثه کمک میکند.
خبرنگار باید در مورد نام، نشانیها یا سن، مشخصهها و عنوان (شغل، حرفه) مصاحبه شوندگان و کسانی که در خبر از آنان یاد میشود و به آنها در خبر احتیاج دارد، با دقت و حساس باشد. او باید از منابع خود بخواهد که نام خود و دیگران را واضح بیان کنند. عیبی ندارد که خبرنگار از مطلع یا شاهد بخواهد که نام خود یا دیگری را برای او، بر روی کاغذ بیاورد. ممکن است خبرنگار تصور کند با این درخواست، به نظر بی سواد میرسد. اما اگر خبرنگار آن نام را اشتباه بنویسد و به همان صورت به چاپ برسد، آن وقت مطلعان هیچ تردیدی در بی سوادی او نخواهند کرد!
روزنامه نگار به تدریج که به کار حرفهای خود ادامه میدهد، شمارههای تماس اشخاصی را که با آنان کاری داشته، از آنان اطلاع گرفته یا از آنان پرسشی کرده است، یادداشت میکند. اهمیت دارد که این شماره تماسها بروز باشد، درست باشد و به سهولت بتوان به آنها دست یافت. همچنین مهم است که خبرنگار همه شمارههای ممکن از منبع خود را (منزل، محلهای کار، باشگاه یا رستورانی که رفت و آمد میکند، دفتر حزبی که عضو آن است، تلفن همراه و ...) به دست آورد و نگه دارد. حتی داشتن شماره نمابر و نشانی شبکه رایانهای مفید است. در مورد خارج از کشور، دانستن شمارههای منطقه ای، دسترسی را آسان میکند.
گاهی خبرنگار فقط امکان صحبت با یک منبع اصلی (مربوط یا آگاه به خبر) پیدا میکند. در این صورت باید جامعترین اطلاعات ممکن را از او بگیرد و تمامی پرسشهای لازم را از او سؤال کند. روزنامه نگار هر چه هم با تجربه باشد تا وقتی برای تنظیم خبر یا گزارش ننشیند، متوجه کمبودها نمیشود. در آن صورت اگر همه پرسشهای ممکن را طرح نکرده باشد، فرصت بازسازی واقعه را از دست داده است. در بسیاری از نمونههای خبری و گزارشی، تحویل ندادن چنین گزارشی با توجه به مشکلات و دردسرهای بعدی آن بهتر از ناقص تحویل دادن است.
برای ما بسیار پیش میآید که بنشینیم، به صحبتهای کسی گوش کنیم و مرتب سر به تأیید تکان دهیم و خود را موافق با گفتهها نشان دهیم؛ بدون این که کاملاً بدانیم صحبت بر سر چیست. در چنین مواردی، ما از این میترسیم که اگر از گوینده بخواهیم موضوع را توضیح دهد یا روشنتر حرف بزند، طرف صحبت ما فکر کند، ما ناآگاه هستیم.
خبرنگار پس از خاتمه چنین وضعیتی، وقتی میخواهد خبر یا گزارش را بنویسد، تازه در مییابد که در واقع تمام یا بخشی از آن حرفها را در نیافته است؛ یعنی همان نکتههایی که در جریان مصاحبه وانمود کرده که میداند.
خبرنگار به هیچ وجه نباید از پرسیدن در مورد نکتههای اساسی موضوع، تردیدی به خود راه دهد یا از طرح آن پرسشهای محوری احساس خجالت کند. مردم حتی در یک نشست مصاحبه مطبوعاتی، چنان بی ادب نیستند که به دلیل ندانستن خبرنگار او را ریشخند کنند. تازه اگر ریشخند کنند، چه میشود؟ کدام نادانتر است؟ آن که نمیداند و میپرسد، یا آن که نمیداند و به دانستن تظاهر میکند؟ خبرنگار اگر نمیداند، بهتر است دیگران را در این که اطلاع دارد، به اشتباه نیندازد. تقریباً تمامی تمامی منابع آگاه و متخصص برای توضیح آنچه میدانند به خبرنگار یا کس دیگری آمادگی دارند، زیرا کسی را مشتاق دانستن یافتههای خود میبینند.
خبرنگار اگر نکتهای را پرسیده و متوجه نشده یا موضوعی که از آن گزارش تهیه میکند، پیچیده است، بهتر است دریافت خود حتی دریافت ناقص را برای منبع یا طرف مطلع شرح دهد. نباید از گفتن این جمله پرهیز کرد که: اجازه دهید ببینیم موضوع را درست فهمیده ام...؟ یا: بگذارید ماجرا را آن طور که من دریافته ام، مرور کنیم. حتی اگر من این طور بنویسم ... موضوع را درست نقل کرده ام؟ این شیوهای حرفهای است که اگر رعایت شود، کسی خبرنگار را کند ذهن نخواهد دانست. اگر هم بدانند، به این میارزد که خبرنگار از خطرهای گزارش بی پایه، غلط و مشکل ساز برکنار بماند.
- کسب اطلاعات، نه نظر و بازتاب
خبرنگار وقتی با کسی برای دریافت نکتهها و اطلاعات خاصی گفتگو میکند، هر پرسش باید در راستای تأمین همان نکتهها و اطلاعات باشد و باید از دچار شدن به پرسشهایی در مورد واکنش و نظر خود در مورد واقعه پرهیز کند. واکنشها به ندرت جذابیت دارند و اغلب خبرنگار را از رسیدن به نکتههای اصلی و مفید باز میدارند. این که یک سیاستمدار راست گرا با اصلاحات لیبرالی موافق نباشد، خبر نیست. تنها وقتی این خبر خواندنی میشود که مبنا و موضوع گزارش بررسی عقاید و نظرها باشد.
پرسیدن این پرسش از کسی که به تازگی در یک حادثه غم انگیز حاضر بوده است، بسیار کلیشهای است و پاسخی معمولاً قابل پیش بینی هم دارد: " از آثار بد چنین پرسشی شاید این هم باشد که مصاحبه شونده به پرسشهای دیگر پاسخ ندهد. مادری که تنها فرزند خود را در یک حادثه هواپیما از دست داده است، چگونه پاسخی باید به این پرسش بدهد؟ پاسخ به پرسش کلیشه ای، هیچ چیز را برای خواننده روشن نمیکند. حتی وقتی یک برنده بزرگ قرعه کشی بانک، در پاسخ خبرنگار بگوید که: من از بردن چنین مبلغ هنگفتی غافلگیر شده ام.
باید توجه کرد که پرسش کلیشهای با موردی که پیشتر گفته شد (طرح پرسشهای مستقیم و روشن) تفاوت دارد. آنجا خبرنگار، پرسشهای پایهای و اساسی، اما ساده را طرح میکند و اینجا پرسشهای بسیار کلیشهای و تقلیدی را.
کاربرد لطیفه و نکتههای بامزه همیشه ممکن است به طراوت، تازگی، و زنده بودن مطلب یاری دهد. خبرنگار باید این نکتهها را در جای جای گزارش و خبر خود بگنجاند؛ به این شرط که اولاً نکته باشند و ثانیاً در خبر و گزارش مثل وصله ناجور به نظر نیایند. باید در نظر داشت که دریافت لطیفه و نکته از دیگران باید به صورت طبیعی و راحت و در موقع خود و از مصاحبه حاصل شود، نه این که خبرنگار پا برروی پا بیندازد و از مخاطب بپرسد حالا با مزهترین حادثه یا نکتهای را که تاکنون با آن مواجه شده اید، بگویید. مطمئن باشید که در این صورت خبرنگار نکته بامزهای نمیشنود. بهتر است به جای این روش، خبرنگار بگذارد که مصاحبه شونده از زندگی، کار یا فعالیت خود نکتهای طنزآمیز را به صورت طبیعی و در جای خود بگوید. برای مثال، خبرنگاری ممکن است با گروه پروازی یک شرکت هواپیمایی در مورد برقراری خط تازه پروازی میان دو نقطه صحبت کند و میخواهد دو سه نکته از برخورد مسافران با خدمه پروازها نقل کند. شکل نامطلوب این است که مثلاً از خلبان بپرسد: لطفاً دو سه مورد از رفتار خنده دار مسافران را بگویید. به جای این پرسش خبرنگار میتواند صحبت را به نرمی به توقعات غیر عادی مسافران، ترس عدهای از پرواز، باروبنهای که به درون هواپیما میآورند، شکایت از غذا، رفتار بچه ها، خواستهای عجیب و غریب و... بکشاند و خدمه در این زمینهها خاطرههایی را در ضمن صحبتها بیان کنند.
خبرنگار میتواند از مصاحبه شوندگان در مورد انواع نکتههای نامفهوم سؤال کند و توضیح بخواهد، اما بسیاری از توضیحها که در گروه عبارات فنی جای میگیرند، تعبیر پذیر است.
کلید دادن در کار پژوهشی و کتابداری، به معنای یافتن کلید واژه برای بایگانی مقاله و اسناد است. حال آن که کلید زدن در محیط فیلمبرداری به معنای آغاز کار فیلمبرداری به کار میرود. اصطلاح «وضعیت صادراتی خاص جاری» در اقتصاد سرمایه گذاری به این معناست که همه نقدینگی یک مؤسسه به دلیل صادرات درگیر است.
- توجه به گفتههای پاسخگویان
خبرنگاران گاهی در موقع مصاحبه همه حواس خود را صرف طرح پرسش بعدی میکنند که این کار نادرست است. گاهی این توجه و انتظار به همراه کوشش در ضبط یا نوشتن، خبرنگار را از توجه کافی به نکتههای مهم پاسخ باز میدارد. اگر دقایقی از این لحظه بگذرد بازگشتن، توجه کردن و طرح پرسش مربوط گاه غیر ممکن میشود یا این که مصاحبه شونده در واقع حرف قابل توجهی نزده و نکتهای را روشن نکرده است. این غفلت وقتی خبرنگار با تنها مطلع یا شاهد در موضوعی مصاحبه کرده یا وقتی مصاحبه شونده ادعایی غیر معمولی مطرح کرده باشد، غیر قابل جبران میشود.
خبرنگاران پس از پایان مصاحبهها به یادداشتها و نوارها مراجعه میکنند تا حرفهای مصاحبه شوندگان را بازبینی و بازخوانی کنند تا دریابند نکتهای یا اطلاعاتی ناگفته یا نانوشته مانده است یا نه و جنبههای مختلف خبر یا گزارش را که از آن اطمینان نیافته اند، پیدا کنند. این کار، صرف نظر از اطمینانی که از درستی روش و عملیات برای خبرنگار پدید میآورد، دو خاصیت دیگر هم دارد: اول این که خبرنگار متوجه نکتههای مبهم یا نایافته میشود که از چشم و نظر او دور مانده اند و اکنون باید در پی کشف آن برود. در این صورت باید شاهدان و مطلعان تازه یافته یا به شاهدان و مطلعان پیشین مراجعه کرد و دوم این که اگر اطلاعات و مصاحبهها کافی نیست، از مصاحبه شوندگان قبلی میتوان پرسید که اطلاعات اضافی در مورد موضوع را از چه فرد یا افرادی میتوان بدست آورد.
تنها سردبیر صلاحیت تعیین حجم، چگونگی و کارکردن یا نکردن مطلب را دارد. معمولاً برخی از کسانی که خبرنگار از آنان اطلاعات میگیرد یا مصاحبه میکند، به نوبه خود پرسشهایی را در مورد چاپ مطلب از خبرنگار طرح میکنند که خبرنگار مجبور نیست به آنها پاسخ گوید. در این موارد، خبرنگار باید توضیح دهد که او فقط یک خبرنگار است و کسی دیگر تصمیم میگیرد. اگر لازم شد خبرنگار میتواند نام و شماره تماس سردبیر را هم بدهد.
هویت مبهم یا گمنامی مصاحبه شوندگان از دشواریهای روزمره گزارشگری است. اغلب مردم میخواهند گمنام بمانند یا هویت خود را پنهان سازند. خبرنگار ناچار است به چنین منابعی اعتماد کند. چون از این میترسد که امکان تهیه اطلاعات را برای گزارش از دست بدهد. معمولاً در این زمینه دو نکته وجود دارد:
اول اینکه اصطلاح «منبع ناشناس» را باید بسیار به ندرت به کار برد، اما اگر راهی جز کاربرد اطلاعات این منابع وجود ندارد، بهتر است نقل قول از «منبع ناشناس» در انتهای نقل قولهای دیگر که منبع شناخته دارند، کار شود.
دوم اینکه به خبرنگار توصیه میشود، حدود قرار خود را با «منبع بدون هویت» روشن کند باید بعدها موجب بحث و درگیری نشود. آیا او میخواهد نکتهای یا اطلاعی را فاش کند تا خبرنگار با کمک منابع دیگر آن را تأیید یا کامل کند؟» یا میخواهد آن اطلاعات به کلی پنهان بماند و منبع فقط برای اطلاع روزنامه نگار، در اختیار گذاشته است؟ در صورت دوم، آیا میشود مطلب را بدون اشاره به منبع انتشار داد؟ روزنامه نگاران معمولاً حدود این قرارها را متوجه نمیشوند. اگر منبعی در هنگام دادن اطلاعات، عبارت «اسم من را نبردید» را به کار برد، خبرنگار بهتر است حد و حدود این مخفی کاری را روشن کند.
موضوع اساسی این است که خبرنگار نباید به سادگی تن به نیاوردن اسم منبع دهد. باید به منبع توضیح داد که اهمیت گزارش در این است که منبع آن- چه کسی میگوید- روشن و معلوم باشد. اگر منبع در این پنهان داشتن اصرار میورزد، خبرنگار نباید گفتگو را قطع کند بلکه باید آن را با رعایت همه فنون به پایان ببرد آن گاه راهی برای راضی کردن منبع در ذکر نام او در خبر یا گزارش پیدا کند و به هر حال از همه راهها برای ذکر نام او در متن بهره بگیرد و به مذاکره ادامه دهد.
- مصاحبه با سختگیران و منابع مقاوم
بسیاری از مردم نسبت به روزنامه نگاران حالت ترس و ملاحظه دارند. این نه به سبب حالت ترسناکی خبرنگاران است- هر چند در بعضی موارد، ترسناک هم هستند! - بلکه بیشتر از این نظر است که عادت به برخورد با رسانهها را ندارند. اگر هم با رسانه آشنا باشند، ممکن است از ترس از دست دادن مقاوم و موقعیت خود در دادن اطلاعات محتاط باشند. گاهی کسانی که تجربه درگیر شدن با یک موضوع و در مقابل روزنامه نگار نشستن و پاسخ دادن را دارند، این تجربه را دردسر ساز و پرماجرا ارزیابی میکنند. این ترس و ملاحظه همواره از این است که حرف مرا چگونه نقل میکنند یا از حرفهای من چه برداشتی خواهد شد.
وظیفه روزنامه نگار، در مقابل مطلعانی که با کار رسانه وضع راحتی ندارند، نخست ترغیب و تشویق آنان به حرف زدن است. در این مواقع حرف زدن ملایم، برخورد دوستانه، حفظ آرامش و تذکر این نکته که مردم حق دانستن و مطلع شدن دارند، معمولاً مفید خواهد بود و در این صورت خبرنگار به آنچه میخواهد، میرسد. اما روزنامه نگار باید از گردن گرفتن تعهد و دادن قول بپرهیزد. قول هایی، چون چاپ شدن مطلب در حالی که میداند تصمیم نهایی را او نمیگیرد، بعدها مشکل ساز میشود.
خبرنگار اغلب امکان مذاکره قبلی با مصاحبه شونده یا شخص شاهد و مطلع را نمییابد. روزنامه نگار به طور اتفاقی با آنان برخورد میکنند و امکان قرار قبلی و ترتیب زمان مصاحبه وجود ندارد. در این موارد، دستیابی به مصاحبه شونده و گرفتن توافق فوری او، مانع اساسی است. خبرنگار وقتی خود را به صحنه میرساند، شاهد یا مطلع از روشهای متفاوتی برای پاسخ ندادن استفاده میکند و خبرنگار هم باید از شیوههای مختلفی برای دریافت اطلاعات استفاده کند که سادهترین چارهها کوشش در ماندن هر چه بیشتر در محل است.
اول باید دید که مصاحبه رو در رو یا تلفنی است. برای مصاحبه شونده معمولاً بهتر است که مصاحبه رو در رو باشد. اما کجا؟ در رستوران؟ در دفتر او؟ در حال غذا خوردن؟ در منزل او؟ هر جا که باشد، مصاحبه شونده باید احساس کند آرامش دارد و خطری متوجه او نیست تا بیشترین کمک را بتوان انتظار داشت.
باید خبرنگار مصاحبه به این بیندیشد که باید کاری کرد که طرف صحبت تا میتواند اطلاعات مفید دهد. این فقط به معنای ابزار صمیمیت یا آزردن او نیست، بلکه به این معناست که خبرنگار رفتار و حضور خود را اندکی با مصاحبه شونده هماهنگ سازد. درست و ممکن نیست که خبرنگار به طور دایم و با هر کس مصاحبه دارد اخلاق و رفتار خود را عوض کند، اما درست و ممکن است که هدف کار را همیشه در نظر داشته باشد. برای مثال، اگر خبرنگاری برای تهیه گزارش از بی خانمانان رفته است، لزومی ندارد نوترین لباس خود را بپوشد. چون مصاحبه شوندگان با این ظاهر خبرنگار، نمیتوانند راحت برخورد کند. همچنین وقتی قرار است با یک مقام رسمی مصاحبه کند، پوشیدن لباس جین مناسب نیست، زیرا به نظر میرسد خبرنگار قصد خودنمایی دارد و در این کارش، پیامی خاص را میجویند و همین احساس ممکن است کار ارتباط و گرفتن اطلاعات را زیر تأثیر بگیرد. با کسانی که از نظر طبقه و سطح با خبرنگار تفاوت ملموس دارند، لازم است خبرنگار ظاهر و رفتار خود را اندکی وفق دهد. اگر با شخصیتهای رسمی دیدار دارد، خود را رسمیتر از حد معمول نگاه دارد.
خبرنگار انتظار چگونه برخوردی از سوی مصاحبه شونده یا منبع اطلاعات دارد؟ بی تفاوت؟ صمیمی؟ شوخ و شنگ؟ جدی؟ هر چه باشند و هر فرضی که دارد، به ویژه اگر مصاحبه شونده مقام ارشد باشد، بهتر است خود را آماده کند. باید دید که او به چه چیزی توجه دارد و همان را مهم جلوه دهد. این رویه، کار خبرنگار را سادهتر میکند. به ویژه اگر ملاقات در دفتر یا منزل مصاحبه شونده باشد. نکتههایی مثل قاب عکس خانوادگی، نقاشیهای مورد علاقه، منظرههایی که دوست دارد، حیوانهای خانگی، گل و گیاه، مجموعهای که جمع میکند و... به خبرنگار کمک میکند تا با توجه به آنها و پرسیدن از آنها، طرف صحبت را به ادامه صحبت علاقهمند کند به ویژه خبرنگار باید طوری رفتار کند مصاحب او در وضعیت کمک یا توضیح به او قرار گیرد و خبرنگار بهتر است با علاقه توجه کند.
اگر خبرنگار وقت کافی داشته باشد، حرف زدن با مصاحبه شونده- بیرون از حیطه موضوع- در مورد زندگی و تجربههای خصوصی او، در ایجاد یک محیطی صمیمی مؤثر است به ویژه اگر منبع اندکی خجالتی و نسبت به خبرنگار بدبین باشد و در ضمن برای درددل کردن در مضیقه وقت نباشد.
برای شروع حرفهای خصوصی، بهانهها و روشهایی وجود دارد مثل محل تولد، جایی که رشد کرده، اولین تجربه کاری، مدرسهای که میرفته، پیروزی ها، دستاوردها، سفرها و... اگر طرف صحبت از خود تمایلی نشان دهد، میشود حرف را برعکس کرد یعنی همان نکتهها را خبرنگار از زندگی خود توضیح دهد. معمولاً مردم نسبت به کسانی که در مورد زندگی شخصی آنان علاقه نشان میدهند، احساس صمیمیت میکنند، اما باید خبرنگاران به یاد داشته باشند که اولاً بسیاری از مردم نسبت به توجه دیگران در زندگی شخصی خود حساس هستند و ثانیاً ورود به عرصه زندگی خوصی مردم، نیاز به محیط مساعد دارد. این محیط مساعد را خبرنگار به مدد تجربه میتواند فراهمکند.
خبرنگار پیش از آن که به طور جدی خود را مشغول به کار نشان دهد، بهتر است فضا را برای آغاز به کار مساعد کند. یکی از حرکتهایی که مصاحبه شونده یا موضوع خبر یا گزارش را نسبت به خبرنگار مقاوم میکند و او را با مشکل مواجه میسازد، این است که خبرنگار به محض ورود، دفترچه یادداشت یا ضبط صوت خود را بیرون بکشد و خود را فعال و عجول نشان دهد یعنی خبرنگار دفتر را بیرون بکشد، قلم را روی دفتر بگذارد و خود را آماده نشان دهد که کلمه به کلمه و حرکت به حرکت مصاحبه شونده را یادداشت کند.
نخست باید با طرف مصاحبه آشنا شد، اجازه داد او احساس راحتی کند، محیط اعتماد و شناخت پدید آید و بعد خبرنگار حتی با گرفتن اجازه آرام دفتر خود را از جیب یا کیف بیرون آورد و با تظاهر به این که این مورد هم یکی از کارهای روزمره اوست، به یادداشت بپردازد. گاهی کاربرد جملههایی چون: میبخشید، در ذهن من نکتهها خوب نمیماند. یا: میترسم گفتههای شما را جا بیندازم. یا: اشکالی ندارد برای این که اشتباهی روی ندهد، یادداشت کنم؟ یا:، چون مصاحبههای دیگری هم لازم دارم، بد نیست یادداشت کنم و... مفید است.
به خبرنگاران همواره توصیه میشود که هویت خود را پنهان نکنند (مگر در موارد بسیار نادر). همچنین همیشه قصد واقعی خود را از مصاحبه و گفتگو و کسب اطلاعات بگویند. در عین حال لزومی ندارد که خبرنگار جزییات و همه نکتههای مأموریت خود را مو به مو توضیح دهد. اگر خبرنگاری موضوع یا پرسش به واقع مهم و جالبی در ذهن دارد، بهتر است در جریان تهیه گزارش و اطلاعات آن را برای دیگران و مصاحبه شوندگان توضیح ندهد. فقط میتواند بگوید: من مشغول بررسی بعضی نکتههای مربوط به این ماجرا هستم. این توضیح دادن خبر را از انحصاری بودن خارج میکند.
خبرنگار باید بیاموزد که نکته یا پرسش اصلی و محوری را در پرسشهای اول نگنجاند. پرسشهای اولی بهتر است از نکتههای عمومی، پیش پا افتاده یا چیزهایی باشد که خبرنگار میداند پاسخ دهنده، جواب آن را میدهد. این گونه پرسشها اگر چه به روند جریان خبر و گزارش کمکی نمیکند، یک خاصیت عمده دارد: خبرنگار حدود صداقت مصاحبه شونده را ارزیابی میکند. تنها پس از طرح آن پرسش ها، خبرنگار میتواند به نکتهای که او را تا محل کشانده است بپردازد و در مورد آن بپرسد. تازه در آن صورت هم خبرنگار نباید خود را غافلگیر نشان دهد. بی حرکت ماندن، با دهان گشاد شده به مصاحبه شونده خیره شدن یا گفتن این عبارت که: راستی؟ حرکتهای غیرحرفهای است.
تهیه گزارش و خبر خوب، گاهی واقعاً به این بستگی دارد که خبرنگار به پرسش اصلی در جای خود برسد و در زمان تهیه مطلب دچار احساسات نشود.
اگر شخصی که با خبرنگار گفتگو میکند، به پرسشها پاسخ کامل نمیدهد، باید از شیوه تأخیری استفاده کرد. این شیوه باید با نگاه منتظرانه توأم شود. گاهی هم مصاحبه شونده پاسخهایی میدهد که در آن اطلاعات اضافی مورد نیاز یا بی ارزش هم یافت میشود. در این موارد، موضوع محدودیت زمان که میتوان مصاحبه شونده را معطل نگاه داشت نیز وجود دارد. اندکی صبر کردن با متانت منتظر نکته اصلی شدن و از خود بی صبری و خشم و بی تابی نشان ندادن به تهیه یک گزارش مطلوب با اطلاعات کافی میارزد.
برانگیختن همدردی مصاحبه شوندگان، کاری حرفهای برای روزنامه نگار نیست. این کار چهره و جایگاه این حرفه را مخدوش میکند و به شخصیت خود خبرنگار لطمه میزند، اما اگر خبرنگاری همه راهها و شیوههای ممکن را به کار برد و موفق نشد، به علاوه وقتی موضوع بسیار مهم و اساسی باشد، خبرنگار میتواند از شیوه ایجاد فضای احساسی و همدردی استفاده کند: اگر این اطلاعات را نگیرم، در روزنامه با مشکل مواجه خواهم شد. خبرنگار میتواند از مطلعان کمک بخواهد و اهمیت اطلاعات را برای رسانه و خود تذکر دهد. این شیوه گاهی تأثیر میگذارد.
پرسشها را باید پی گرفت. برخورد خبرنگار با جمله «نظری ندارم»، نباید او را به فکر صرف نظر از حرفهای مصاحبه شونده بیندازد. این موضوع معمولاً مربوط به مشکلات اداری، سازمانی و شخصی مصاحبه شونده است و خبرنگار کار زیادی نمیتواند در رفع آن صورت دهد. به جای کوشش در قانع کردن طرف صحبت، خبرنگار بهتر است به صحبت ادامه دهد و موضوعهای دیگری را پیش بکشد تا زمینه ارتباط را از دست ندهد، اما در همان زمان در فکر آزمودن شیوههای دیگر باشد. اول باید وانمود کند که حرف نزدن او اهمیت چندانی ندارد، زیرا در این مورد افراد دیگری هم هستند که نظر دهند یا داده اند. بعد میتوان او را با جمله: نکتهای که من را متعجب میکند، این است که... (موضوع پرسش را به شکل حدسی آن طرح کند) یا: میشود بپرسم که آیا این فرض راست است که...، در هر حال روش درست بر سر ذوق آوردن منبع و کوشش در گرفتن پاسخ اصلی است.
مصاحبه شونده عصبانی و طفره رو برخی از شیوههای مؤثر در مقابل مصاحبه شوندگان سختگیر و مقاوم در مورد مصاحبه شوندگان خشمگین و طفره رونده هم کاربرد دارد، اما برخی شیوههای دیگر هم به طور معمول برای گروه دوم قابل آزمودن است، به ویژه در مقابل کسانی که به خبرنگار اهمیتی نمیدهند.
سروکار داشتن با منابع عصبی و بی اعتنا گاه کار فوق العاده دشواری است، اما نباید تسلیم شد. باید بارها به او تلفن کرد و به دفتر او سر زد. مصاحبه شونده باید به این باور برسد که غیر از نشستن و پاسخ گفتن به خبرنگار، برای خلاص شدن راه دیگری در پیش ندارد.
اگر پیگیری به کمک تلفن صورت میگیرد، دل خوش کردن به این وعده که: با شما تماس میگیریم، بیهوده و بی معناست. چه کسی تضمین میکند؟ چه اجباری برای این کار وجود دارد؟ به علاوه تا چه زمانی باید انتظار کشید؟
گو این که خود آنان، منشی آنان، یا همکار آنان این وعده را بدهند. به این نباید دل خوش کرد. روش درست این است که خبرنگار اگر این وعده را میپذیرد، اول باید بگوید: من گوشی را نگاه میدارم. اگر نشد بگوید: پس من خودم دوباره تماس میگیرم یا ساعتی را برای تلفن کردن مصاحبه شونده تعیین کند و بگوید: اگر تا ساعت ... تلفن نکردند، من دوباره تماس خواهم گرفت. به هر حال تلفن کردن دوباره خبرنگار از انتظار کشیدن او بسیار عاقلانهتر است، حتی بهتر است خبرنگار پیش از وقتی که برای تلفن جواب مشخص کرده است، تلفن کند. گاهی هم میشود که طرف مصاحبه، قرار تماس را برای ساعت ۴ ونیم میگذارد. چون ساعت ۴ تعطیل میشود و دفتر را ترک میکند.
تنظیم مصاحبه
در مصاحبه نیز مانند خبر تنظیم مطالب نوشته شده یک مرحله پراهمیت به شمار میرود. تنظیم اطلاعاتی که از طریق سؤال و جواب ضمن مصاحبه بدست میآید، خود یک هنر خاص روزنامه نگاری است. آنچه در مصاحبه به صورت شفاهی شنیده میشود، باید در مرحله نگارش دوباره نوشته شود و قسمتهای پر ارزش آن برجسته شود.
نگارش و تنظیم مصاحبههای مختلف متفاوت است که در ذیل چند نمونه تنظیم مصاحبه را ذکر میکنیم:
الف- در مصاحبه فوری که درباره یک موضوع روز با عدهای از مردم عادی کوچه و بازار بعمل میآید و هدف آنست که به این وسیله نظرهای مردم درباره مسایل مختلف جلب شود، عناصر ذیل باید وجود داشته باشد:
۱- در ابتدای مصاحبه باید یک مقدمه درباره اصل موضوع مصاحبه و علت آنکه موضوع روز قرار گرفته است، ذکر شود. این مقدمه نباید از هفت هشت سطر تجاوز کند.
۲- پس از مقدمه، مصاحبه مانند خبر خلاصه با یک ستاره یا دایره سیاه مشخص میشود.
۳- به دنبال علامت ستاره یا دایره، اسم، شغل و آدرس شخص مصاحبه شونده بیان میشود.
۴- در این نوع مصاحبه فقط یک سؤال مطرح میشود.
۵- تعداد مصاحبههای فوری نباید خیلی زیاد باشد و معمولاً در یک خبر بیش از ده مصاحبه فوری جمع آوری نمیشود، چون خواننده را خسته میکند.
۶- اظهارات اشخاصی که مورد مصاحبه فوری قرار میگیرند، قاعدتاً باید بدون تفسیر نوشته شود.
۷- اشخاصی که با آنها مصاحبه میشود، باید به دقت انتخاب شوند و از نظر وضع اجتماعی، سن، جنس با هم یکسان نباشند تا بتوان آنها را به عنوان نماینده گروههای مختلف اجتماعی معرفی کرد.
۸- پاسخ شخص مصاحبه شده را باید خلاصه کرد و اصل اندیشه او را ذکر نمود و از آوردن حواشی خودداری کرد.
۹- شکل معرفی افراد و ذکر جواب آنان در تمام مصاحبههای جمع آوری شده در یک خبر باید یکنواخت باشد.
ب- برای مصاحبههای معمولی که در روزنامهها چاپ میشود، قبل از هر چیز باید یک مقدمه تهیه نمود و موضوع مصاحبه و علت مصاحبه را تشریح کرد. پس از این مقدمه میتوان سؤالها و جوابها را نوشت.