مشخص شدن دلیل انقراض نئاندرتالها
مطالعات جدید نشان میدهد که نئاندرتالها به دلیل تولید مثل منقرض شدند و دلیل جنگ نقشی در آن نداشته است.
به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما، بر اساس دادههای ژنتیکی، دو گونه نئاندرتال و هوموساپینس یا همان انسانهای خردمند امروزی برای نخستین بار زمانی که هوموساپینسها در حدود ۲۵۰ هزار سال پیش شروع به هجوم به خارج از آفریقا کردند، با یکدیگر برخورد کردند و برخلاف تصور و در کمال تعجب، عامل انقراض نئاندرتالها جنگ با انسانهای خردمند نبوده بلکه آمیزش جنسی با آنها بوده است.
پژوهشگران سرانجام دریافتهاند که که چه چیزی به احتمال فراوان منجر به انقراض نئاندرتالها شده است.
به نقل از آیای، آنها میگویند این جنگ و نزاع یا حیوانات وحشی نبودهاند که نئاندرتالها را از بین بردهاند، بلکه آمیزش جنسی با هوموساپینسها (Homo sapiens) بوده است.
مقاله جدیدی که در مجله PalaeoAnthropology منتشر شده است، این احتمال را مطرح کرده است که آمیختگی ژنتیکی نئاندرتالها با اجداد ما میتواند منجر به آمیختگی ژنتیکی چند نئاندرتال با یکدیگر و در نهایت منجر به انقراض آنها شده باشد.
پروفسور کریس استرینگر (Chris Stringer)، رهبر پژوهشهای موزه در حوزه فرگشت انسان و سرپرست این مطالعه جدید به همراه دکتر لوسیل کریته (Lucile Crété) در بیانیهای گفت: دانش ما در مورد تعامل بین انسانهای خردمند و نئاندرتالها در چند سال اخیر پیچیدهتر شده است، اما هنوز به ندرت میتوان شاهد بحث علمی متقن در مورد چگونگی آمیختگی بین این گروهها بود. ما فکر میکنیم که اگر نئاندرتالها مرتباً با هوموساپینسها آمیزش میکردند، این رفتار میتوانسته جمعیت آنها را تا زمانی که ناپدید شوند کاهش دهد و در نهایت منجر به انقراض نئاندرتالها شده باشد.
در حالی که فسیلهای نئاندرتالها در سراسر اروپا و آسیا یافت شدهاند، میدانیم که اجداد گونه ما در حدود ۶۰۰ هزار سال پیش در آفریقا تکامل یافتهاند. پژوهشگران بر این باورند که گروه اول حدود ۴۰۰ هزار سال در محیط زیست خود تکامل یافتهاند.
بر اساس دادههای ژنتیکی، این دو گونه در حدود ۲۵۰ هزار سال پیش زمانی که هوموساپینسها شروع به سفر به خارج از آفریقا کردند، برای اولین بار با یکدیگر برخورد کردهاند.
استرینگر میگوید: بدون دانستن دقیق ظاهر یا رفتار نئاندرتالها، ما فقط میتوانیم حدس بزنیم که انسانهای خردمند درباره این خویشاوندان خود چه فکری میکردند. با توجه به عمق زمانی جدایی، احتمالاً تفاوتهای زبانی میان آنها بیشتر از آن چیزی بوده که بتوانیم تصور کنیم و بسیار بزرگتر از تفاوتها بین هر زبان امروزی بوده است؛ بنابراین این دو گروه چگونه ارتباط برقرار کردند؟
نئاندرتالها یک برجستگی برجسته روی پیشانی خود داشتند که میتوانسته برای ارتباط استفاده شود. اما این احتمال وجود داشت که این سیگنالها برای اجداد ما از بین رفته باشد. طبق برخی پژوهشها، کاهش برآمدگی پیشانی نئاندرتالها به انسانهای خردمند اجازه داد تا به جای پیشانی به حرکات ابروها برای دریافت طیفی از سیگنالهای ظریفتر و موقتی روی بیاورد.
صرف نظر از نحوه ارتباط آنها، مواجهه آنها با یکدیگر منجر به آمیزش بین هر دو گونه شده است، اما این که چگونه این اتفاق رخ داده هنوز یک راز باقی مانده است.
موفقیت آمیز بودن یا نبودن آمیختگی ژنتیکی به جفت مولد بستگی دارد. هیچ شواهدی از ژنتیک هوموساپینسها در ژنومهای نئاندرتالهای متأخر از ۴۰ تا ۶۰ هزار سال پیش وجود ندارد.
حتی با وجود اینکه میدانیم که گونه ما با نئاندرتالها آمیخته شده است، ژنهایی که امروزه در ما وجود دارند، نتیجه تعاملاتی نیست که هوموساپینسها پس از ترک آفریقا حفظ کردند.
یک یافته جالب دیگر، فقدان دیانای میتوکندریایی است که از طریق مادهها به ارث میرسد و به شواهدی اشاره دارد مبنی بر این که فقط نئاندرتالهای نر و هوموساپینسهای ماده جفتگیری کردهاند.
استرینگر گفت: ما نمیدانیم که آیا جریان ژن یک طرفه ظاهری به این دلیل است که این اتفاق نمیافتاده (هوموساپینس نر با نئاندرتال ماده جفتگیری نمیکرده) یا این که جفتگیری انجام میشده، اما ناموفق بوده یا اینکه ژنومهای نئاندرتالی که ما داریم قابل ملاحظه نیستند.
وی در پایان افزود: همانطور که ژنومهای نئاندرتال بیشتری توالییابی میشوند، ما باید بتوانیم ببینیم که آیا دیانای هستهای از انسان خردمند به نئاندرتالها منتقل شده است و نشان دهیم که آیا این ایده صحیح است یا خیر.