پخش زنده
امروز: -
آقای سجاد صدیقی، مشاور محترم وزیر آموزش و پرورش گفت: هر چقدر که شما به آموزش و پرورش و به شأن اجتماعی معلمها توجه بیشتری کنید این در بلندمدت اثرگذار خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما در برنامه فرامتن شبکه افق سیما با جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس جناب آقای سجاد صدیقی، مشاور محترم وزیر آموزش و پرورش در خصوص ضعفهای نظام آموزش و پرورش فعلی به گفتگو پرداخت.
مجری: سلام عرض میکنم خدمت شما و وقت شما بخیر
مهمان برنامه: بنده هم سلام عرض میکنم خدمت شما و همکاران محترمتان
مجری: با توجه به دیداری که امروز رهبر معظم انقلاب با دانش آموزان داشتند و توصیههایی را فرمودند در حوزه آموزش و پرورش، بفرمایید آموزش و پرورش در تربیت نسل سازنده و نسلی که بتواند اثرگذار باشد چگونه باید باشد و شاید لازم باشد که در بعضی از ساختارهای نظام آموزش کشور ما تغییراتی را ایجاد کنیم. دقیقاً باید چه کار کرد؟
مهمان برنامه: جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس: یکی از مهمترین کارکردهای آموزش و پرورش جامعه پذیر کردن دانش آموزان است. یعنی دانش آموزان بتوانند از محیط خانه وارد محیط جامعه شوند و آماده شوند برای اینکه نقش سازندهای داشته باشند در آینده جامعه در موقعیتهای مختلف شغلی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی. منتها بخصوص در این چند دهه اخیر آموزش و پرورش ما وضع و حال خوبی نداشته است بخصوص که در این فرآیندها و روندهایی که جامعه ما داشته است بار آموزش و پرورش در حوزه تربیت بیشتر شده است. اگر به نسبت دهه شصت نگاه کنیم، دهه شصت یک دانش آموز چند میدان داشت برای تربیت، در محله خودش که حضور داشت.
مجری: نقش کمرنگ تری را آموزش و پرورش یا مدارس ایفا میکرد. ساختار جامعه به گونهای بود که شاید کمتر به آن طرف میرفتیم، چون خانواده بود و جایگاه مستحکم تری داشت و ارتباطات خانوادگی بیشتر بود.
مهمان برنامه: جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس: محله یک عنصر اساسی در جامعه ما بود آنهایی که اعتقادات مذهبی داشتند در بسیج در مساجد در کتابخانه ها، کانون پرورش فکری را داشتیم که برای خیلی از نسل ما خیلی الهام بخش بود فعالیت هایکه در کانون انجام میشد در حوزههای مختلف. به مرور اینها کم کم از بین رفتند یعنی نقش شان کمرنگ شد. یک اتفاقی که در این چند دهه اخیر افتاد بخصوص حتی آن جمعیت خانواده هم کمتر شد بچهها در خانوادهها کمتر شدند و خانوادههای کم جمعیت شدند. خواهر و برادر نباشد این فرآیند اجتماعی شدن یک مقداری کندتر پیش میرود و تبعات منفی زیادی هم دارد. یک دوستی داشتیم که مرحوم شد یکی از جامعه شناسان، یک کاری انجام داده بود آن زمان یک تجمعی بود برای مرحوم پاشایی سروصدایی به پا شد، این دوستمان یک کاری کرده بود که چرا نوجوانها این همه علاقمند شدند و جمع شدند و سروصدا کردند، آنجا ایشان به این نتیجه رسیده بود که محتوای آهنگها یا مضامینی که پاشایی در آهنگ هایش میخواند خیلی روی عنصر تنهایی و انفراد میچرخید و این بچهها اغلب در خانه تنها هستند و این تنهایی دنبال یک نفری میگردند دنبال کسی میگردند که آن حس شان آن حالات شان را فریاد بزند و از همین جهت به آهنگهای ایشان علاقمند شدند.
مجری: با این توضیحاتی که فرمودید کاملاً نقش پررنگ آموزش و پرورش دیده میشود بعنوان جایگاهی مهم برای ساختن نسل آینده که میتواند اثرگذار باشد برای جامعه آینده و چند سال آینده را در کشور ما ترسیم کند. شاید ساختار فعلی آموزش و پرورش ما ساختار ضعیفی باشد و منفعل باشد. اینقدر اقتدار ندارد و آنقدر شیوههای نوین در آن وجود ندارد که بتواند هدایت کند نسل جدید را، چه باید کرد؟
مهمان برنامه: جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس: باز هم برمی گردد به آسیب شناسی یعنی روندهایی که اتفاق افتاده است. از تقریباً دهه هفتاد به بعد در حوزه سیاست گذاری کلان کشور آموزش و پرورش بعنوان یک بار شناخته میشد و دنبال این بودند دولتهای مختلف که یک جوری این بار را از سر خودشان باز کنند به همین خاطر از دهه هفتاد مدارس غیرانتفاعی خیلی گسترش پیدا کرد بخصوص این یک دهه اخیر حتی بحث خرید خدمات در حوزه آموزش و پرورش و یا آن چیزی که ما میگوییم فروش مدارس در مناطق حاشیهای در دولت قبل خیلی برجسته شد و این نشان میداد که دولت به هر طریقی دنبال این است که یک جوری، این یکی از مهمترین ابزارهای تربیتی را از سر خودش از دوش خودش بردارد. اگر بخواهیم اصلاح کنیم دوباره همین اتفاق باید به صورت عکس بیفتد. یعنی دولت آموزش و پرورش را بعنوان یک عنصر اصلی. هزینه نیست. سرمایه گذاری است هر چقدر که شما و آموزش و پرورش توجه کنید به اقتصاد آموزش و پرورش به شأن اجتماعی معلمها به جایگاه آموزش و پرورش در حوزههای فرهنگی و این در بلندمدت اثرگذار خواهد بود.
مجری: آقای صدیقی به نظر شما چه تغییراتی لازم است که ما در نظام آموزشی کشورمان ایجاد کنیم تا بتوانیم نسلی بهتر داشته باشیم؟
جناب آقای سجاد صدیقی، مشاور محترم وزیر آموزش و پرورش:
ارتباط قطع شد..
مجری: آقای مهدیار بفرمایید.
جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس: این توجه ویژه را دولت باید داشته باشد البته یک تلاشهایی شده است در این دو دهه قبل، سند تحول بنیادی آموزش و پرورش تهیه شده است منتها فاصله این تلاشها با میدان خیلی زیاد است یک شکاف پرناشدنی شکل گرفته است و بین آن آرمانهای ایده آلهایی که برای نظام آموزشی متصور میشویم با آن وضعیت میدانی آموزش و پرورش یک فاصله و یک فاصله نجومی وجود دارد. تحولی که باید اتفاق بیفتد در چند حوزه است. یکی در حوزه متون آموزشی است. الان ما سالها است که تغییر و تحول میدهیم در متون آموزشی مان، ولی من، چون یک مقداری درگیر بودم در حوزه جامعه شناسی آموزش و پرورش راجب به اثربخشی این تغییر و تحولات خیلی کار جدی صورت نگرفته است. مثلاً ما سالها به بچهها درس تاریخ یاد میدهیم در آموزش و پرورش، ولی گویا همه این زحمتها و هزینههایی که میشود و معلمهایی که زحمت میکشند و متونی که چاپ میشود در نهایت ما برای دانش آموزمان نمیتوانیم یک روایت تاریخی از تاریخ ایران داشته باشیم که چه سیری دارد. وقتی با دانش آموزان صحبت میکنیم تقریباً میتوانیم بگوییم که هیچ تصوری از تاریخ ایران در دورههای مختلف و اتفاقاتی که افتاده است و اینکه چه شد که ما به اینجا رسیده ایم و ما چگونه ما شده ایم در ذهن دانش آموزان.
مجری: فقط یکسری اطلاعات را حفظ میکنند و میگذرند.
جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس: بله تاریخ به محفوظات و دادهها تقلیل پیدا کرده است. خب از آن سمت دانش آموز باید آماده شود برای زندگی، یعنی ما باید دروس را در نسبت به آمادگی شان برای زندگی بتواند وارد جامعه شود بتواند خریدوفروش کند. این بازارهای هرمی شبکههای هرمی که در این یکی دو دهه اخیر خیلی رشد کرده اند یک بخش آن به همین ضعف دانش آموزان که اینکه منطق اقتصادی و عقلانیت اقتصادی را دانش آموز یاد نمیگیرد نه در خانواده و نه در مدرسه یاد نمیگیرد؛ و خیلی وقتها فریب این شعارها را میخورد که یک شبه یا یک ماهه میرسید به یک درآمد میلیونی. از آن سمت در درسهایی مثل ریاضی و فیزیک و آنهایی که فنی و تجربی هستند، یکسری معقولاتی را با آن مواجه میشوند.
مجری: کسانی که جامعه و زندگی عادی به آنها نیاز ندارند.
جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس: در صورتی که باید روش حل مسئله را یاد بگیرند.
مجری: ما مهارت آموزی به دانش آموزان نمیکنیم و بیشتر درسها را طوطی وار یاد میگیرند و بعد هم به دردشان نمیخورد.
جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس: باید برویم به سمتی که متون درسی که به نظر نیاز به بازنگری عمیقی دارد. ما یک گنجینه خیلی خوبی از ادبیات داریم از قصه داریم و این قصهها سرشار از مضامین عرفانی، حماسی، تربیتی، اخلاقی است و من میبینم نوجوانهایی که یک مقداری نزدیک میشوند به این گنجینه چقدر علاقه نشان میدهند و چقدر رویشان تأثیر میگذارد، ولی آموزش و پرورش گویا یک انقطاعی دارد با این گنجینه. در حوزه معلم هم باید اتفاقاتی بیفتد. البته یک تلاشی در این یکی دو سال گذشته افتاده است در دانشگاه فرهنگیان، ما غیر از اینکه باید اقتصاد معلم را توجه کنیم بیش از این باید به آن توجه کنیم، ولی خود تربیت معلم هم خیلی مسئله مهمی است منتها یک خیانتی شد که تربیت معلم را حذف کردند یک دورانی بعد به این سمت رفتیم که همینجوری خیلی وقتها یک کسانی از در کوچه رد میشدند و میآمدند مدارس خرید خدمت بعضیها را من میدیدم که حتی اولیهای را هم بلند نبودند. این کالایی شدن آموزش اینکه ما با هزینه کمتری آموزش و پرورش را اداره کنیم باعث شد این اتفاقات بیفتد سوداگران و کاسب کارانی وارد آموزش و پرورش شوند و یک اتفاقات بدی بیفتد در بعضی از مدارس. در خود متون آموزشی برای معلمان هم باید ما یک تغییر و تحولی داشته باشیم. در دولت قبل ایده این بود که هر کسی که در دانشگاه تحصیل کرده است میتواند بیاید در مدرسه میتواند بیاید تدریس کند در صورتی که یک شایستگیهای اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی باید معلم داشته باشد معلم یکی از مهمترین عناصر اجتماعی است که یک جورایی نسل آینده وابسته به چنین ایفای نقشی است.
مجری: پس دو آیتم و فاکتور مهم شد که باید به آن نگاه ویژه شود و اصلاح شود. یکی متون آموزشی بود و یکی بحث تربیت معلمانی که بتوانند نسل را بسازند و اطلاعات و انتقال دهند معلمانی که پرورش یافته هستند و دغدغه مالی نداشته باشند.
جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس: دغدغه تربیتی شان بیشتر از دغدغه اقتصادی باشد. یکی هم ساختار و بروکراسی آموزش و پرورش است. یک بروکراسی سنگینی شده است که امکان خلاقیت را برای کسانی که میخواهند فعالیت کنند درحوزه آموزش و پرورش خیلی سخت کرده است. معلمان دائماً تحت بمباران انواع و اقسام آئین نامهها از بالا هستند و یک مقداری آن اعتماد به نفس شان برای اینکه خودشان بتواند یک خلاقیت جدی داشته باشند به هر حال هر دانش آموزی یک روحیهای دارد نمیشود با یک فرمول یکپارچه همه را تربیت کرد.
مجری: دستوری و بخشنامهای نمیشود اداره کرد.
جناب آقای میثم مهدیار، جامعه شناس: باید متناسب با روحیات دانش آموزان باید هر کدام یک روشها و دستورالعملهای خاصی دارند برای تربیت و باید تربیت را یک فرآیند بلندمدتی کنیم. در دبستان اتفاقی که میافتد این است که معلم تا سال اول میآید با بچهها آشنا شود با روحیات آشنا شود و با خانوادهها آشنا شود سال تمام میشود.