پخش زنده
امروز: -
اگر شما هم از علاقمندان به یادگیری خبرنویسی هستید، در این بخش خبر به سبک چهاربلوک را فراخواهید گرفت.
به گزارش سرویس وبگردی سازمان صدا وسیما، خبرنویسی به شیوه نوین چهاربلوک یا ” قالی ایرانی”سبکی است که هم اکنون توسط خبرگزارهای بزرگ دنیا نظیر CNN و AP و مهمتر از همه رویترز در حال استفاده است.
در سبک خبرنویسی به سبک “قالی ایرانی” همه قسمتهای خبر، از یک درجه اهمیت برخوردارند و به دلیل در هم تنیدگی جزئیات خبر، امکان حذف هیچ یک از پاراگرافها وجود ندارد، پیشینه در لید درج میشود و پاراگراف پایانی از همان درجه اهمیت برخوردار است که پاراگراف اول. با این مقدمه جزئیات بیشتر این سبک خبرنویسی را بخوانید:
خبر به این شیوه خبرنویسی باید این ویژگیها را داشته باشد:
وقتی جان اف کندی، رییسجمهور امریکا، کشته شد، همسر او ژاکلین جملهای را گفت که یکی از خبرنگارها توانست آن را بشنود: «خدای من، آنها جان را کشتند.» این جمله بالای خبر و بلافاصله پس از لید آورده شد و بسیاری از روزنامههای جهان از آن استفاده کردند.
گزارش نویسی در روزنامه نگاری چگونه است؟
خبرنگار باید از پشت صندلی خود بلند شود به صحنه خبر رفته تا بتواند آنچه را که مشاهده کرده به رشته تحریر در آورد. خبری که حاوی مشاهدات بصری است میتواند خواننده را تا عمق مطلب پیش ببرد.
اگر شش جمله پیشینه داریم بهتر است آنها را در شش جای مختلف پخش کنیم. یک جای خوب برای پیشینه قبل و بعد از نقل قول هاست. یا قبل و بعد از رنگ و جزئیات تا این جزئیات در لابه لای توضیحات و تعریف ماجرا معنا پیدا کنند.
به این مثالها فکر کنیم
• آیا خبر برای اولین بار رخ داده؟
• مثلا تیم فوتبال ایتالیا (برای اولین بار) به تهران میآید
• آیا خبر مربوط به واکنشی به اتفاقات پیشین است؟ [وزیر امور خارجه گفت ایران در امور داخلی عراق مداخله نمیکند]
• آیا یک دادگاه بر پا شده است؟
رنگ به خواننده حس و حال بودن در محیط خبری را میدهد.
باید در اندیشه جزییاتی بود که به خواننده میگوید «آنجا چطور بود». جزییاتی که باعث میشود خواننده به خبر بچسبد و آن را رها نکند. اگر هواپیمایی سقوط کرده، از چیزهایی بگوییم که این ور و آن ور پراکنده شده و البته با ذکر جزئیات؛ یک صندلی نیمه سوخته، چمدان شکسته، عروسک له شده و …
دیوید فینکل از روزنامه واشنگتن پست میگوید، «به جای این که بنویسید بیمار شیزوفرنی صداهای عجیب و غریب میشنید بنویسید آن صداها چه بود. مثلاً بنویسید او میشنید: «برو همسرت را بکش.»»
نکته: به خاطر داشته باشیم رنگ زیاد خبر را در خود غرق میکند و خواننده با تعدادی تصویر گنگ میماند که آخر ماجرا از چه قرار بوده.
نکته: مثل مورچه که دانه جمع میکند باید اطلاعات جمع کرد. خیلی وقتها اگر همان لحظه مشاهدات را ننویسیم، دیگر در خبر از آن مشاهدات خبری نخواهد بود. با هر که صحبت میکنیم باید جزئیات قیافه و لباس او را هم یادداشت کنیم. اگر در دفتر کار با کسی صحبت میکنیم، باید توضیح دهیم که دفترش چطور جایی است. مثلاً دو تا مجسمه آفریقایی دارد یا همه مدارک تحصیلی اش را به دیوار زده و …
فقط باید حواسمان باشد جزئیاتی که در خبر میآوریم به نحوی با آنچه میخواهیم بنویسیم مرتبط باشد. اگر بنویسیم «یک شاهد عینی که کاپشن سبز پوشیده بود گفت سه جسد را از داخل هواپیما بیرون کشیده»، رنگ لباس او به توصیف بهتر ماجرا کمک نمیکند. اما اگر بنویسیم «یک شاهد عینی که روی دستانش لختههای خون چسبیده و صورتش خاک گرفته بود گفت سه جسد را از داخل هواپیم بیرون کشیده» به بار دراماتیک ماجرا افزودهاید.