اگر برداشت خودم را از صحبت های جنابعالی بخواهم ارائه دهم ، پس ما در این سالها فقط درگیر شعار بودیم یعنی در حوزه خصوصی سازی و اصل 44 قانون اساسی به ویژه در ورزش . اما من خیلی دوست دارم راجع به نکته اساسی دیگر هم شما اظهار نظر کنید چون روند کار برای اجرای سیاست های کلی اصل 44 در ورزش بیشتر خصولتی سازی بوده تا خصوصی سازی ، نمونه هایش هم شما در مثال هایتان گذری گفتید الان ما باشگاهی داریم مثل باشگاه صنعتی که اینها بیشتر خصولتی هستند و نمی شود اسم خصوصی به آن ها برد و آنها که ورود پیدا کردند در عرصه خصوصی که همه ورشکسته شدند ورفتند و داستان استقلال و پرسپولیس هم که فرمودید بسیار قابل پیش بینی بود .من یادم است در آن مقاطع زمانی که دوستان می آمدند و قدرتمند دفاع می کردند از این فرآیند، خود من مشکوک بودم به این فرآیند از جنبه خروجی موفقیت برای این دو باشگاه است و نهایتا نتایجش را الان می بینیم ، برویم سراغ موانع درآمدزایی بعضی ها این را سوال میکنند که وقتی موانع درآمدزایی وجود دارد به نحوی که بخش خصوصی صرفا باید هزینه کند و بازگشت سرمایه هم نداشته باشد چطورمی شود توقع اجرایی شدن اصل 44 را در ورزش داشت؟ این توقع زیادی نیست؟
دو راه وجود دارد برای این قضیه ، یکی اینکه بیاییم انتزاعی صحبت کنیم و بگوییم بله مثلا باید حق پخش داده شود و باید کپی رایت رعایت شود ولی قبول کنیم که ما در چارچوبی به نام جمهوری اسلامی ایران زندگی می کنیم که نه تنها ورزش ما بلکه هیچ یک از صنایع ما ، کپی رایت و این قوانین و هنرمندان ما هستند و کارخانجات ما هستند بنابراین وقتی اگر می خواهیم تصمیمی بگیریم باید در شرایط موجود صحبت کنیم.
بحث حق پخش را فرمودیدما یک تلویزیون ملی داریم و خصوصی نداریم که؟
همه این حرف ها فرار از واقعیت است به دلیل اینکه مدیران ما مدیران هزینه کرد هستند ومدیران شرکت های خصوصی نیستند که خودشان بنشینند و اجاره خودشان و هزینه کرد خودشان را در بیاورند و به سوددهی برسند بنابراین من نمی گویم این اتفاق ها نباید بیفتد حتما در شرایط ایده آل باید بیفتد ولی ما که در شرایط ایده آل زندگی نمی کنیم و درشرایط موجود زندگی میکنیم، قهرمانی یک باشگاه در لیگ باشگاههای آسیایی خودش یک درآمدزایی است ، پرورش بازیکنان و استعداد یابی آنها و فروش آنها به باشگاههای سایر کشورها خودش یک نوع درآمدزایی است .
بحث تبلیغات محیطی، حق السهم باشگاهها از درآمدهای سازمان لیگی همه منبع درآمد است؟
بله وقتی مدیران ما دوست ندارند وارداین حوزه ها شوند، یک شرکت خصوصی متوسط به سمت بالا حالا نمونه های عینی اش در کشور ما است مثال عینی نمی زنم شاید بحث تبلیغاتی باشد وقتی می تواند باشگاه مشتری هم ایجاد کند، چرا باشگاهی مثل استقلال، پرسپولیس ، تراکتورسازی ، ذوب آهن و .. نمی تواند باشگاه مشتریان برای خودش ایجاد کند، آیا فقط باشگاه مشتریان فقط مگر حق پخش کردن یا گرفتن است یا نه ؟ همه اینها بحث درآمدزایی است یک نگاه مدیران نسبت به ورزش حرفه ای نیست به دلیل اینکه تعریفی از ورزش حرفه ای وجود ندارد و به دلیل اینکه مدیران ما مدیران هزینه کرد هستند و دوم اینکه ما شرایط موجودرا رها کرده ایم و به شرایط ایده آل چشم دوخته ایم که آیا برسد یا نرسد؟ خوب روزمره را چه کنیم آیا باید همیشه آب باریکه ای باشد از سمت دولت که البته باید باشد نمی گویم نباشد و این قانون مجلس نسبت به این قضیه هم باید بازنگری شود به دلیل اینکه یک قانون متناقضی است مثلا گفته اند هزینه کرد دولتی ممنوع ولی هزینه کرد عمومی آزاد، یعنی شهرداری آیا هزینه کرد عمومی مگر اولی تر به هزینه کرد دولتی نیست؟ شهرداری از پول مردم می تواند تیم داری کند ولی دولت مثلا نفت نمی تواند از پول عمومی و پول بیت المال تیم داری کند؟ این یک تناقض آشکار است در قانون که باعث شده مدیران آن باشگاهها یک نوع قانون شکنی انجام می دهند ولی در ظاهر انجام نمی دهند این معنی ندارد مردم هم می بینند ودر این شرایط عجیب و غریب باشگاه داری ، شما بگو باشگاه خصوصی ایجاد شود طبیعی است که به سوددهی نخواهد رسید و رقابت ناسالمی است و نابرابر است و این قضیه واقعا سرمایه گذاری را ریسک پذیری اش را خیلی بالاتر می برد چه در حوزه فوتبال، والیبال و بسکتبال حتی تیم های کم طرفدار که شاید مدیرعامل شرکتی بخواهد در آن حوزه حسب علاقه شخصیش ونوع کارکرد شرکت خودش بخواهد در آن حوزه سرمایه گذاری کند. اینها پاسخ مدون و مشخصی وجود ندارد. ما نباید به همان ناظر به آن صحبت من که نباید نگاه ایده آل و آرمانی داشته باشیم به این قضیه، نمونه عینی آن پاکستان و هندوستان هستند در کشور پاکستان تقریبا تمامی برندها کارخانه تولیدی دارند، در هندوستان هم همین گونه است. اگر نگاه یک دولتی و دوم اینکه تامین اجتماعی و ورزش ، تامین اجتماعی ما نگاه درمانی و بازنشستگی دارد نسبت به این قضیه در حالی که باید نگاهش به سمت سلامت و نشاط جامعه برگردد وهمه این عوامل شاید در نگاه اول ارتباطی به همدیگر نداشته باشند ولی وقتی این پازل ها را در کنار هم بصورت جورچین قرار می دهیم به اصل 44 برمی گردیم . چرا بخش خصوصی وارد این ورزش نمی شود ؟ به دلیل اینکه اراده ای برای این کار وجود ندارد ولی ما باز هم امیدوار هستیم.