پخش زنده
امروز: -
آقای سعید غفاری استاد دانشگاه گفت: یکی از مهمترین کتابخانه ها در هر کشور که می توانند به کتابخانه ها هویت بخشیده و نقش مطالعه را در جامعه پررنگ تر کنند کتابخانه های عمومی هستند.
این مدرس دانشگاه در نشست تخصصی و کارشناسی خبرگزاری صدا و سیما، افزود: اگر ما بخواهیم به کتابخانههای عمومی هویت دهیم اول باید برگردیم ببینیم که استقبال مردم به کتابخانههای عمومی در کشور چقدر است و مردم چقدر از کتابخانههای عمومی برای مطالعه استفاده میکنند. بر این اساس میتوان گفت پررنگتر شدن مطالعه در جامعه میتواند به کتابخانههای عمومی در کشور هویت دهد. یعنی دغدغه اصلی یک جامعه باید مطالعه باشد.
وی افزود: یکی از مهمترین ویژگی کتابخانههای عمومی این است که عموم افراد از آن استفاده میکنند. وقتی میکوییم عموم افراد شامل افراد نابینا و کم بینا، جانبازان و معلولان میشود، که کتابخانههای عمومی باید به همه این افراد خدمات ارائه کنند؛ بنابراین در این بستر و در این هویتی که ما برای کتابخانههای عمومی کشور تعریف کرده ایم آیا کتابخانههای ما واقعا به این افراد خدمات میدهند یا نه، ضمن اینکه وقتی در جامعه بحث فرهنگ را مطرح میکنیم، فرهنگ به راحتی شکل نمیگیرد. سالها و مدتها طول میکشد تا چیزی در جامعه به شکل فرهنگ نمود پیدا کند.
وقتی در جامعه ما فرهنگ کتابخوانی نهادینه شود آن موقع میتوانیم به آن یک هویتی بدهیم. کتابخانههای عمومی هم برای هویت دادن به خودشان باید بیایند افراد جامعه را به سوی کتابخانه کشانده و جذب کنند تا مطالعه و کتابخوانی به نوعی در کشور نهادینه شود و در آن صورت ما بتوانیم به کتابخانههای عمومی هویت دهیم.
آقای غفاری در پاسخ به سوالی درخصوص گرانی کتاب گفت: اعتقادم براین است که گرانی کتاب زیاد بر کتابخوانی تاثیر ندارد؛ بنابراین وقتی ما میگوییم هویت فرهنگی یعنی همین. الان بلیت سینما هم گران شده، شما الان در جامعه خودمان شاهد هستید که بعضی از فیلمها میلیاردها تومان در همین دوماه گذشته فروش داشته اند؛ بنابراین مشکل اقتصادی فقط در بحث کتاب و فرهنگ نیست. افراد با خانواده به سینما رفته و برای سه یا چهار نفر به مبلغ دویست تا چهارصد تومان بلیت تهیه کرده و یک فیلم را میبیننند. همین افراد میتوانستند همین مبلغ را برای خرید کتاب هم هزینه کنند.
این مدرس دانشگاه افزود: به نطرم مشکل اصلی این است که کتابخانهها به نیاز افراد توجه نمیکنند، به نظرم گرانی کتاب فقط یک بهانه است، البته نمیگویم گرانی کتاب در کتابخوانی نقشی ندارد، شکی نیست که کتاب قطعا گران هست، ولی اگر کتاب بتواند نیاز مردم را برآورده کند، مردم کتاب خریداری خواهند کرد، همانطور که یک فرد برای یک کنسرت هشتصد هزار تومان هزینه میکند. خیلی موارد دیگری وجود دارد که افراد برای یک ساعت یا بیشتر هزینه میکند. چطور وقتی به کتاب میرسد بیاییم بگوییم گرانی کتاب، به نظرم این عامل مهمی نیست.
آقای غفاری گفت: به نظر میرسد در جامعه ما درست روی کتاب و کتابخوانی فرهنگ سازی نشده است و یا خیلی درست نیازسنجی نشده است؛ بنابراین باید برای مطالعه افراد در جامعه نیازسنجی شود که افراد به چه موضوعاتی علاقه دارند و براساس آن ممیزی کتاب را کمی کمتر کنیم و سادهتر بگیریم.
به نظرم گرانی کتاب زیاد موثر است، اما اگر کتابهایی خیلی گران است و برخی قشرهای جامعه نمیتوانند آن کتاب را خریداری کنند این وظیفه کتابخانههای عمومی هست که این منابع را خریداری و در اختیار علاقهمندان قرار دهند. چون بخشی از بودجه شهرداری هم در اختیار کتابخانههای عمومی قرار میگیرد؛ بنابراین کتابخانههای عمومی اگر ببیند که کتابی نیاز جامعه مطالعه کننده هست حتما باید آن کتاب را خریداری و در دسترس قرار دهند.
وی با اشاره به استانداردهای جهانی در کتابخانهها به ویژه کتابخانههای عمومی گفت: در جامعه ما کتابخانههای عمومی یک هشتم استاندارهای جهانی را هم ندارند. وقتی صحبت از استاداردها میشود خیلی از شاخصها را از جمله فضا، نیروی انسانی، منابع و خدمات را باید در نظر گرفت. مثلا ما یک کتابخانه را در بخشهای مختلف کشور دایر میکنیم و بعد میخواهیم آن را با استانداردهای جهانی (ایفلا) مقایسه کنیم، در صورتی که خیلی از کتابخانههای ما یک نفر نیروی انسانی دارد، با یک اتاق و همه کارهای کتابخانه را یک نفر به تنهایی انجام میدهد، آخر کجای این کتابخانه را میتوان با استانداردهای جهانی مقایسه کرد. نه سرانه کتاب را با توجه به جمعیت میتوان مقایسه کرد. مثلا یکی از استاندارها میزان نور اتاق مطالعه و یا فضا است و یا ورودی و خروجی کتابخانه و خیلی از مسائل دیگر است، ما وقتی به هیچکدام از این استانداردها نزدیک نیستیم، قطعا ما هیج وقت نمیتوانیم راجب استانداردها صحبت کنیم. ضعف کتابخانههای عمومی در کشور خیلی زیاد است و قطعا از استانداردهای جهانی خیلی دور هستند. شک نباید داشته باشیم که در بسیاری از مواقع نمیتوانیم درباره کتابخانههای عمومی کشورمان تعریفی از استاندارد بیاوریم.
این مدرس دانشگاه با اشاره به شبکههای مجازی و نقش آنها در کتابخانههای عمومی گفت: وقتی ما یک برنامه تلویزیونی میسازیم و برنامههای تلویزیون نیز مخاطب خاص خودش را دارند، دقیقا میبینیم در این برنامهها کتابدار را مورد تمسخر قرار میدهند و وقتی صحبت از کتابدار میشود میگویند، کتاب گذار، کتاب چین و ... پس ما اصلا به کتابداری و کتاب خواندن در جامعه هویت نمیدهیم. در کدام یک از برنامههای تولیدی یا خبری به نقش کتاب و کتابداری اهمیت داده میشود. در بسیاری از فیلمها و تصاویر متحرک (انیمیشن) که در شبکههای اجتماعی هم به وفور دست به دست میشود کتاب را به تمسخر میگیرند و یا برخی فیلمهایی که ساخته شدند وقتی به کتاب و کتابدار میرسند کتابدار را کتابگزار و یا چیدمان کتاب معرفی میکنند؛ بنابراین با این برنامهها افراد اهمیتی به کتاب و کتابخوانی نخواهند داد، با این وجود شبکههای اجتماعی چه بخواهیم یا نخواهیم تاثیر خودش را در جامعه گذاشته است. یعنی یک زمانی در کتابخانهها صبح اول وقت روزنامهها به کتابخانه آورده میشد. جاروزنامهای داشتیم و ده یا بیست روزنامه را باید در آویزها قرار میدادیم تا مراجعه کننده روزنامه را به بیرون از کتابخانه نبرد، اما امروز اصلا چنین چیزی در کتابخانهها وجود ندارد و کم رنگ شده است؛ بنابراین شکی در این نیست که شبکههای اجتماعی تاثیر خود را بر کتابخانهها گذاشته است. اما اینکه این تاثیر مثبت بوده یا منفی این خیلی مهم است.
افراد وقتی به کتابخانه میآیند قاعدتا برای پر کردن اوقات فراغت است و یا اینکه به کتابخانه میآیند برای کلاس کنکور خودشان از فضای آنجا استفاده کنند. آیا برای دانش کسی آمده به کتابخانه صرف اینکه چیزی را بداند، یا چقدر ما در شبکههای اجتماعی مطلب تولید کردیم که افراد را آگاه کنیم، ما در این زمینه خیلی ضعیف کار کردیم. در کتابخانهها هم همینطور است ما در شهرستانها حتی در کتابخانهها کاربران نمیتوانند به اینترنت وصل شوند تا بتوانند در کلاسهای مجازی حضور پیدا کنند، بنابراین این کتابخانهها چگونه میتوانند به کاربران خود خدمات مفید ارائه کنند. قطعا شبکههای اجتماعی نتوانسته نقش پررنگی در کتابخانههای عمومی داشته باشد.
در این دو سال اخیر به علت ویروس کرونا شاید همان طور که نقش آن به اجبار در دانشگاهها بیشتر شده مجبور شدیم به سمت برخی از شبکههای اجتماعی مختلف سوق داده شویم. آن هم به دلیل اینکه ناچار شدیم به سمت مجازی روی آوریم، چون نمیتوانستیم در دانشگاه حضور یابیم. خانوادها مجبور شدند یک شبکهای را برای کلاسها تهیه کنند و برنامههایی را تهیه کنند که فرزندان آنها بتوانند به شکل مجازی در کلاسها شرکت کنند؛ که این سبب شده یک کمی افراد و خانوادهها به سمت فضای مجازی سوق داده شوند. در مجموع شبکههای اجتماعی در کتابخانههای عمومی نقش پررنگی ندارند.
آقای غفاری با اشاره به معماری کتابخانهها در کشور گفت: معماری و فضای کتابخانه قطعا بر مخاطب تاثیرگذار است در بسیاری از کشورها معماری کتابخانهها دقیقا با فرهنگ همان کشورها طراحی شده است، اما در کشور ما طراحی هیچ کتابخانهای براساس سبک معماری آن شهر یا آن استان یا محل طراحی نشده است و قاعدتا خیلی ضعیف است و جالبتر از همه این است که در کتابخانهها یک بخش معماری است و یک بخش هم استانداردهاست که در کتابخانههای ما کاربران معمولا میروند سالن مطالعه مینشینند، این سالن مطالعه باید چند لوکس نور داشته باشد، مثلا سیصد لوکس، مخزن چهارصد لوکس، بعد ما پرسشنامه به کاربران کتابخانه میدهیم، آیا نور کتابخانه مناسب هست؟ کاربر یک نگاهی به سقف میکند و میبیند که چند عدد لامپ مهتابی روشن است میگوید، مناسب است، در صورتی که استاندارد کتابخانهها باید آن فردی که آنجا نشسته ابزاری برای سنجش داشته باشد که به ازای یک متر در یک متر سیصد لوکس نور وجود دارد و یا در مخزن ۲۵۰ لوکس نور وجود دارد، اما ما همینطور نشستیم و بدون توجه به هیچ معیاری میگوییم، نور کتابخانه مناسب است و یا میگویند رطوبت نسبی کتابخانه باید ۲۱ درجه باشد، چه ابزاری در کتابخانه وجود دارد که ما بفهمیم که رطوبت مناسب است.
هیچ ابزاری برای سنجش استاندارد فضای کتابخانه، میز مطالعه، نور و رنگ محیط کتابخانه در کتابخانهها نداریم. این در مورد فضای داخل کتابخانه است. حالا درباره فضای خارج کتابخانه که موارد زیادی هست که اصلا توجهای به آن نشده است؛ بنابراین کتابخانهها در کشور ما براساس فرهنگ ما یا بافت شهری طراحی نشدند. حتی بسیاری از کتابخانههای عمومی به نظر میرسد استیجاری هستند و شکل و شمایلهای خوبی هم ندارند، حتی در جاههای دور افتاده و حتی جاههایی که رطوبت وجود دارد که در درازمدت شاید کارکنان کتابخانه هم به علت مسائل کتابخانه به مشکلات جسمی مواجه شوند؛ بنابراین اگر قرار باشد کتابخانههای ما براساس معیارهای بومی ساخته شوند قطعا میتوانند در جذب مخاطبان بسیار تاثیرگذار باشند. اگر طراحی کتابخانهها براساس بومی هر منطقه باشد میتواند نقش قشنگ تری را داشته باشد و نشان دهد که مثلا کتابخانه در یزد به شکل معماری همان منطقه ساخته شده یا مثلا در کرمان براساس همان منطقه ساخته شده است، اما متاسفانه در کشور ما به این موضوع اصلا توجهای نشده است. به نظر من حتی در کشور ما که بزرگترین کتابخانه، کتابخانه ملی هست وقتی وارد کتابخانه میشوید از هیچ سبک خاصی استفاده نشده است.
وی با اشاره به برخی کشورها که کتابخانهها به عنوان نماد آن کشور یا منطقه طراحی شده است گفت: در کشور ما اولین کلمه مسئولان در مواجه با کتابخانهها بحث بودجه است. در صورتی که همه این هزینهها انجام میشود، شاید از متخصصان معماری و نظرات کتابداران استفاده نمیشود، باید کتابدارانی آموزش داده شوند که بتوانند در زمینه معماری حرفی برای گفتن داشته باشند، چون کتابداران هستند که دارند از فضا استفاده میکنند، چون متخصص معماری شاید در باره رطوبت نسبی، نور، میز مطالعه و صندلی و یا حتی درخصوص رنگ کتابخانه نظری نداشته باشد که چه رنگی باشد تا سبب شود کاربران کتابخانه به علت راحتی بیشتر از کتابخانه استفاده کنند و یا نور کتابخانه در چه زاویهای باشد.
در بسیاری از کتابخانههای دنیا براساس کاغذی که کاربران استفاده میکنند نور را خود کاربر برای خودش تنظیم میکند و این بر فرهنگ کتابخوانی تاثیرگذار است. در کشور ما وقتی کتابدار متخصص در زمینه معماری کتابخانه نداریم و در بسیاری از کتابخانههای عمومی کشور به علت فضای کم از قفسههای ریلی استفاده میشود، حتی در برخی جاهها به علت حجم بار زیاد در فضای محدود باعث مشکلاتی از جمله ترک برداشتن دیوار در کتابخانهها شده است؛ و این سبب شده است که فکر کنند که که مخزن کتابخانه باید در فضای هم کف یا زیرزمین باشد که به سقف آسیب نرساند که آن هم مشکلات خاص خودش را به وجود آورده است.
این مشکلات معمولا به دلیل استفاده نکردن از متخصص است، شاید وقتی با متخصصان صحبت میکنید همه آنها به فکر بودجه باشند، اما اگر هم بودجه باشد و ما بتوانیم به شکلهای مختلف آن بودجه را فراهم کنیم آیا طراحی مناسبی خواهد شد. مثلا در چند سال اخیر کتابخانه مرکزی در بوشهر، همدان و در خیلی از استانها هزینه هایشان فراهم و ساخته و فعال شدند، در صورتی که میتوانستیم فضای آن کتابخانه را با نظر کتابدار یا معمار متفاوت طراحی کنیم. ورودی کتابخانه مثل خیلی از دانشگاههای کشور که سردر خاصی دارند، سردر این کتابخانه مثلا شکل کتاب باشد، در صورتی که چنین چیزی دیده نمیشود. هزینه میشود، اما بدون توجه به هیچ طرح جدیدی و بدون هیچ نیازسنجی یک مکان بدون هیچ طرح مشخصی فقط ساخته میشود.
وی با اشاره به نا آشنا بودن مردم هر منطقه با کتابخانه اطراف خود گفت: دلیل این امر بی توجهی به امر مطالعه در کشور است. چون مطالعه در کشور در پایینترین سطح قرار دارد و نیاز به مطالعه و سواد دیگر در جامعه پررنگ نیست، چون زمانی که یک فرد وارد مدرسه میشود، پژوهش باید از مدرسه آغاز شود، یعنی زمانی که فردی خواندن و نوشتن را یاد میگیرد. اما در مدارس کشور دانش آموزان با یک کتاب درسی بزرگ میشوند دوازده سال دانش آموز فقط کتاب درسی را میخواند و وقتی وارد دانشگاه میشود، معلومات عمومی دانش آموز زیاد پررنگ نیست و نقشی ندارد و فقط همان کتابهای درسی را از بر دارد؛ بنابراین این دوازده سال دانش آموز وارد کتابخانه عمومی نمیشود، وارد دانشگاه هم که میشود، با چند تا جزوه و کتاب سر و کار دارد. با این وضعیت چگونه میتوان نقش کتابخانههای عمومی را در جامعه پررنگ کرد.
اصلا باید ضرورت پژوهش و مطالعه و نیاز اطلاعاتی در فرد احساس شود که فرد به سمت کتابخانه برود. اصلا چنین نیازی در جامعه احساس نمیشود برای اینکه فرزندان این جامعه باسواد شوند هیچ تلاشی صورت نمیگیرد. جون سواد در جامعه اهمیتی ندارد. چون نظام آموزشی از پایینترین شکلش برای سواد، پژوهش و مطالعه افراد فکری نمیکند. چون در آموزش و پروزش اصلا ردیف استخدامی کتابدار در سالهای اخیر بی دلیل حذف شده است. وقتی فردی دوازده سال درس میخواند و یک کتاب جنبی نیاز پیدا نمیکند، چون کتابخانهها در مدارس غالبا فعال نیستند در حالی که قبلا در سالهای گذشته در زمان تحصیل ما اینطور نبوده مدارس تکلیف پژوهش به دانش آموزان میدادند و باید دانش آموز برای انجام آن به کتابخانه مراجعه میکرد.
مثلا دریاره زندگینامه مولانا یا حافظ میدادند صبح دانش آموز مدرسه بود و عصر برای تکلیف پژوهشی مجبور بود به کتابخانه مراجعه کند، اما امروز چنین شکلی نیست و باز هم اگر از دانش آموزان سوال میکنید میگویند خوب شبکههای اجتماعی هست، ولی شبکههای اجتماعی نتوانست واقعا آنقدر پررنگ و عمیق به افراد خدمات اطلاعاتی ارائه کند. ضمن اینکه در محیط شبکه به راحتی میتوان اطلاعات را دستکاری کرد، اما در مورد منابع چاپی اینچنین نیست. مثلا در شبکههای اجتماعی آمار ۱۷ درصد را به راحتی میشود ۲۷ درصد کرد، ولی در مورد آثار چاپی چنین چیزی امکان پذیر نیست؛ بنابراین مساله عمده در کشور سواد جامعه هست. یعنی سواد اگر بالا برود و قطعا اگر به سواد اهمیت داده شود حضور افراد در جامعه پر رنگ خواهد شد. در خیلی از کشورها افراد صبح قبل از باز شدن کتابخانه پشت در کتابخانه صف میایستند و مثل بانکها در کشورمان منتظر میشوند تا کتابخانه باز شود، اما در کشور ما هیچ رغبتی برای ورود به کتابخانه وجود ندارد و اگر کسی هم به کتابخانه مراجعه میکند میخواهد یک جای ساکتی را پیدا کنند تا کارهای درسی خودشان را انجام دهد. شاید یک ضعف دیگر این باشد که کتابخانهها اصلا نیازسنجی نمیکنند. ضمن اینکه یک عمده مشکل کتابخانهها این است که مسئولان نهاد کتابخانههای کشور در تهران نشسته و برای انتخاب منابع کل کشور تصمیم گیری میکنند. مثلا کاربر در بوشهر درباره بنادر به اطلاعات نیاز دارد، ولی کتاب کویرشناسی برای آنها ارسال میشود. کتاب کویرشناسی معمولا در بوشهر کارآمدی لازم را ندارد. بعد میگوییم مردم به کتابخانهها مراجعه نمیکنند، چون نیازسنجی نشده است. یعنی یک عاملی که سبب شده افراد به کتابخانه به ویژه کتابخانههای عمومی مراجعه نکنند نیازسنجی نشدن نیاز مخاطبان است.
ضمن اینکه غالب کتابخانههای عمومی باید با دست کم هفتاد و پنج هزار کتاب شروع به کار کنند، میبینیم ۲۵ هزار جلد کتاب دارند که بیشتر آنها هم اهدایی است که معمولا کتابهای با ارزشی نبودند مثلا فرسوده بوده اینها را به کتابخانه اهدا کرده اند. خوب اینها که در افراد علاقه به مطالعه ایجاد نمیکند که به کتابخانه مراجعه کنند.
این مدرس دانشگاه افزود: نهاد کتابخانههای عمومی کشور برای تهیه منابع نباید در تهران برای کل کشور تصمیم گیری کند بلکه باید بودجه در اختیار کتابخانههای استانها قرار دهد. حتی در تهران منطقه ۱ با منطقه ۷ و منطقه ۲۲ نیازهای شان در کتابخانهها متفاوت است. مثلا در شمال شهر تهران خیلیها کتاب ترجمه میخوانند در جنوب شهر کتابهای پلیسی یا جنایی میخوانند. بعد مسئولان در نهاد کتابخانههای کشور در تهران نشسته و یک کتاب را به تعداد سیصد یا پانصد نسخه خریداری کرده و برای کل کشور ارسال میکنند، بعد میگوییم افراد به کتابخانههای عمومی کشور برای کتاب خواندن مراجعه نمیکنند. این منابع ارسال شده اصلا به کارش نمیآید. به نظر میرسد این موارد دلیل اصلی که باید به آن توجه ویژه شود، یعنی مجموعه سازی منابع در کتابخانههای عمومی برای جذب مخاطبان باید بازنگری اساسی شود.
وی با اشاره به مزایا، و چالشهای اصلی کتابخانههای عمومی کشور گفت: قطعا همه مراکز یک مزایایی دارند، همه تلاش خود را انجام میدهند، به نظرم نهاد کتابخانههای عمومی کشور سالانه بودجه خیلی زیادی به طرحهای پژوهشی اختصاص میدهد، در نهایت افراد در همایشی جمع میشوند آثار و راهکارهای خود را ارائه میدهند جوایز خودشان را میگیرند و میروند، نهاد کتابخانههای عمومی کشور یا هر سازمانی راهکارهای ارائه شده را در کتابخانهها عملیاتی نمیکنند و به کار نمیگیرند؛ بنابراین نهاد کتابخانههای عمومی کشور اگر میخواهد موفق باشد در گام نخست باید از تجربیات کارشناسان و پژوهشگران خودش استفاده کند و برنامهای را طرح کند و راهکارهای ارائه شده را در نهاد عملیاتی کند وگرنه راهکار دادن نظری بدون به کارگیری آن تاثیری در خدمات کتابخانهها نخواهد داشت.
دست کم باید این همه طرحهای پژوهشی که با حمایت نهاد کتابخانههای عمومی کشور سالانه ارائه میشود یکی از این طرحها به صورت پایلوت در یکی از کتابخانههای کشور به کار گرفته شود که ببینیم چقدر اثرگذار است، اما متاسفانه به این موارد اهمیت داده نمیشود و بیشتر میخواهیم از فرصتهای موجود استفاده کرده و بیشتر کارها هم به صورت شعار است. وقتی به خیلیها از این افراد مراجعه میشود میگویند ما مقاله نوشتیم، پژوهش کردیم، پایان نامه نوشتیم. بله اینها مشکلی را در کشور حل نخواهد، مگر اینکه راهکارهای ارائه شده عملیاتی شوند و فقط نوشتن خالی مشکلی را حل نخواهد کرد.
آقای غفاری در جمع بندی سخنانش گفت: به این نکته باید توجه داشته باشیم که کار کردن در کتابخانههای عمومی با توجه گروههای مراجعه کننده سختترین کتابخانهها در کشور است. چون در کتابخانههای دانش آموزی و دانشگاهی مراجعه کننده مشخصی دارند، اما در جامعه افراد از کتابخانههای عمومی توقع زیادی دارند که هر نیاز اطلاعاتی را باید برطرف کند و از ۱۲ سال به بالا عضو میپذیرد و توجه کردن به تک تک این نیازها خیلی سخت است.
کتابخانههای عمومی نسبت به دیگر کتابخانهها با توجه به مراجعه گروههای سنی مختلف مشکلات خاص خودش را دارد؛ بنابراین مسئولان باید برای کتابخانههای عمومی برنامه ریزی داشته باشند. مثلا در دیگر کشورها وقتی یک فرد نابینا مراجعه میکند و میخواهد روزنامه مطالعه کند درجا با استفاده از برنامههای نرم افزاری خاص برایش با خط بریل روزنامه چاپ و در اختیارش قرار میگیرد. در کتابخانههای عمومی کشورمان اصلا چنین چیزی وجود ندارد. در کتابخانههای کشور ما برای معلولین و جانبازان چه اقداماتی صورت گرفته است. هیچ برنامه عملیاتی حساب شدهای انجام نشده است؛ بنابراین باید برای آینده کتابخانههای عمومی، چون بسترش جامعه هست باید به آن هویت داده شود. به سواد در جامعه نقش داده شود، به دانش اهمیت داده شود تا افراد به کتابخانههای عمومی مراجعه کنند.