سیاست ورزی اخلاقی امام خمینی (ره) نیاز عصر امروز
سالگرد ارتحال امام رحمت الله علیه که به حق بزرگترین شخصیت قرن گذشته شمسی محسوب میشوند فرصت مغتنمی است تا سیاست اخلاقی ایشان در ابعاد شخصیتی بازخوانی شود.
![سیاست ورزی اخلاقی امام خمینی (ره) نیاز عصر امروز سیاست ورزی اخلاقی امام خمینی (ره) نیاز عصر امروز](/files/fa/news/1401/3/13/8075951_647.jfif)
امری که ضرورت آن در دنیای امروز بیش از پیش احساس می شود. از منظر امام خمینی از کارکردهای مهم انقلاب اسلامی این است که هم سیاست ورزی اخلاقی را احیا کرد و هم آن را با اخلاق فردی پیوند زد و اخلاق فردی را مقدمه سیاست ورزی اخلاقی قرار داد. انقلاب اسلامی مبنای هر نوع کارگزاری و رهبری سیاسی را برخورداری از صلاحیتهای اخلاقی و شایسته سالاری قرار داد.
تلاش امام بر آن بود تا ابعاد مختلف اسلام را در عرصههای مختلف ثابت کند و نشان دهد که اسلام دینی جامع است و تنها در عبادات و اخلاق خلاصه نمیشود بلکه احکام اسلام به امور اجتماعی و سیاسی نظر دارد و اساسا تمام امور اخلاقی در اسلام، سیاسی است. از نظر امام تهذیب اخلاق تنها با مبارزه با نفس ناکافی است. برای موفقیت در این عرصه پرداختن به امور اجتماعی همان قدر اهمیت دارد که مراقبه و محاسبه نفس. امام خمینی هدف از خلقت بشر و راهنمایی انبیاء را رسیدن انسانها به کمال و سعادت خلاصه میکند. سعادت نیز با تلاش در دو عرصه عقل نظری و عقل عملی به دست میآید؛ بنابراین اخلاق و سیاست در سعادت بشر به یک میزان موثرند. امام خمینی با نشان دادن آن که این امور چنان با هم تنیده اند که تفکیک آنها ممکن نیست، دامنه شمول فقه را بسیار گسترده و جایگزین حکمت عملی و در بردارنده اخلاق و سیاست میدانست. اوج این پیوند در نظریه ولایت فقیه ایشان نمایان شد.
میتوان چنین گفت که امام خمینی از منظر دینی به مقوله اخلاق و سیاست پرداخته اند لذا گزارشی که از پیوند اخلاق و سیاست ارائه میدهند مبتنی بر جهانبینی الهی است که در نهایت امر، گزاره «سیاست ما عین دیانت ماست» را مسجل میکند. امری که مؤلفههای اخلاقی را در سطحی بالاتر، برگرفته و مؤید از دین سیاسی میداند. امام با اتکا بر مفاهیم الهی، غایت فعل اخلاقی در عرصه سیاست را هدایت بشر تعریف میکند. مصلحت در اندیشه امام خمینی از جایگاه والایی برخوردار است. مبانی پیوندی نسبت اخلاق و سیاست نزد امام خمینی از دیانت بهره میبرد و غایت دینی یعنی سعادت بشر را دنبال میکند.
انسان اخلاقی
واقعیت انسان از دیدگاه امام خمینی (ره) که برگرفته از آموزههای وحیانی است واقعیتی دو ساحتی است: ۱. ساحت جسمانی ۲. ساحت روحانی و معنوی (صحیفه امام ج ۸: ۲۵۴؛) و ساحت ملکوتی انسان محور و مدار حرکت تکاملی اوست.
امام انسان را محصور در سعادت حسی و خیالی- مادی- ندانسته است. یعنی انسان سعادتمند، هرچند بی نیاز از رفاه مادی - به عنوان شرط لازم جهت سعادت - بوده (خمینی، ۱۳۷۸، ج ۷: ۵۳۱)، ولی اسلام دعوت به حقیقت سعادت (خمینی، ۱۳۸۱، ج ۳: ۳۶۶) و مراتب بالاتری از آن یعنی سعادت عقلی و رضوان من الله اکبر را برای انسان میخواهد (خمینی، ۱۳۷۹: ۷۳- ۷۴).
به نظر امام «تا معنویت و عقیده به توحید و معاد در کسی نباشد، محال است از خود بگذرد و در فکر امت باشد (صحیفه امام، ج ۳: ۳۲۲) و «کسی که ایمان نداشته باشد، کسی که به خدا اعتقاد نداشته باشد، کسی که به روز جزا اعتقاد نداشته باشد، این نمیشود که برای کشورش مفید واقع شود. ممکن است یکی دوتا پیدا بشود، اما ما صحبتمان سر توده مردم است.» (صحیفه امام، ج ۷: ۴۶۳). به عقیده ایشان «مگر میشود کسی به مبادی غیبی اعتقاد نداشته باشد و در فکر مردم باشد.» (صحیفه امام ج ۳: ۳۰۴)؛ بنابراین در اندیشه ایشان، دلیل سیاست ورزی اخلاقی این است که یک کنشگر سیاسی به معنویت و خدا ایمان داشته و خدمتگزاری به بندگان خدا را مایه سعادت در دنیا و آخرت میداند.
امام خمینی جایگاه ویژهای را برای معنویت به تصویر کشیده اند. ایشان منشأ سلامت و آرامش روحی را اخلاق و معنویت میدانند. (صحیفه امام ج ۶: ۴۴۴).
در اندیشه امام خمینی معنویت، یک عامل و منشاء مهم قدرت و پیشرفت است که میتواند در برابر همه ابرقدرتهای مادی عالم حرفی برای گفتن داشته باشد (صحیفه امام، ج ۸: ۲۲۴).
از این رو، ایشان در پیام تاریخی و ماندگار خود به گورباچف، نبود معنویت را باعث انحطاط مارکسیسم میداند. اتفاقی که مدتی بعد از آن پیام رخ داد. ایشان فرمودند: «برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست. چرا که مکتبی است مادی و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است به در آورد. (صحیفه امام، ج ۲۱: ۲۲۲). امام معنویت را روح یک جامعه میدانند و معتقدند اسلام در کنار مقررات اجتماعی، اقتصادی و ... به تربیت انسان بر اساس ایمان به خدا تکیه کرده و در هدایت جامعه از این بُعد بیشتر برای هدایت انسان به طرف تعالی و سعادت عمل میکند. (صحیفه امام ج ۵: ۴۱۱) در تفکر امام که مبتنی بر قرآن است باید همه ابعاد انسانی با هم مورد توجه قرار گیرد، چنانچه میفرماید: «قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی است، استدلال هم میکند، حکومت هم میکند و وحدت را هم سفارش میکند و قتال را هم سفارش میکند و این از خصوصیات کتاب آسمانی ماست که هم باب معرفت را باز کرده است تا حدودی که در حد انسان است و هم باب مادیات را و اتصال مادیات به معنویات را و هم باب حکومت را و هم باب خلافت را و همه چیز را» (صحیفه امام، ج ۱۷: ۴۳۵).
ترویج اخلاق مسئولیت در حکومت
حکومت اسلامی از نظر امام خمینی، حکومتی است که زندگی رفاهی مردم را تامین مینماید و رفاه را برای همه اقشار ملت فراهم میکند. به زعم ایشان هرگونه سعادت و رفاه در سایه اسلام راستین میباشد و اگر نظام اسلامی مشابه حکومت صدر اسلام بوده و همان گونه عمل نماید سعادت و سلامت و رفاه برای همه اقشار تامین خواهد گردید. (صحیفه امام ج ۷: ۴۰۱).
در میان ادیان و مذاهب مختلف، فقط اسلام مسیر رسیدن به سعادت را از ابتدا تا انتهای حیات مادی به روشنی ترسیم نموده است. اسلام با اعمال و عباداتی که مقرر نموده، نظام جامعی را برای سعادتمندی انسان طراحی کرده که شامل تمام حالات و سکنات او میشود (صحیفه امام، ج ۵: ۳۸۷).
بنا به دیدگاه امام خمینی در مکتب اسلام بر خلاف مکاتب مادی تنها به رفاه مادی توجه نشده و رفاه عمومی برای رسیدن به اهداف والاتر سعادت مادی و معنوی مد نظر است (صحیفه امام ج ۲۰، ۳۱۱).
از دیدگاه ا مام، سیاست ورزی اخلاقی بر مبنای سه معیار «تکلیف»، «نتیجه» و «فضیلت» عمل میکند، به این معنی که بر اساس تکالیفی که خداوند از او خواسته کار میکند و با وظایف و تکالیف الهی خود آشناست: «تأخیر در رسیدن به همه اهداف، دلیل نمیشود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم، نه مأمور به نتیجه» (صحیفه امام، ج ۲۱: ۲۸۴) وآنچه را بر اساس فضایل نظری و عملی تشخیص میدهد، خیر و مصلحت جامعه میداند: «کارهایتان را براساس صدق و صداقت و صفا انجام دهید و همیشه مصالح ایران را در نظر بگیرید» (صحیفه امام، ج ۱۹: ۵۶)؛ بنابراین در اندیشه امام «حفظ مصلحت عمومی و اسلام مقدم است بر حفظ مصلحت شخص، هر کس باشد» (صحیفه امام ج ۱۸: ۴۶۷). از این رو، کنشگر سیاسی قبل از پذیرش هر مسنولیتی، به مصلحت عمومی توجه نموده و مصالح جامعه را بر منافع شخصی ترجیح میدهد و طبیعتاً در جایگاهی که قرار دارد شایستگی آن را داشته و با توجه به عقلانیت و شجاعتش در آن جایگاه مفید واقع میشود. نتیجه برای امام اهمیت دارد و جهت تکلیف و وظیفه را مشخص میکند: «ما باید آینده را در نظر بگیریم و این گونه فکر نکنیم که وضع فعلی مان بگذرد، آینده هر چه باشد.... ما باید پایه گذار خوب آینده باشیم» (صحیفه امام، ج ۱۹: ۴۲).
امام خمینی (ره) تکلیف گرایی را در بعد جامع و اسلامی آن، یعنی مسئولیت الهی و دینی یا احساس مسئولیت در برابر خدای متعال میداند. برای نمونه، ایشان میفرمایند: «ما بنا داریم به تکلیف عمل کنیم. ما مکلفیم که با ظلم مقابله کنیم... ما مکلفیم از طرف خدای تبارک و تعالی که با ظلم مقابله کنیم» (صحیفه امام، ج ۶: ۲۲۰).
جامعه اخلاقی
امام خمینی برای جامعه و مردم حقیقتی جدای از تک تک افراد قائل است و جامعه را دارای اصالت میداند (خمینی، ۱۳۷۸، ج ۱۹: ۲۹). به زعم ایشان جامعهای از نظر امام دارای قداست وارزش است که بر پایه جهان بینی و ارزشهای اسلامی استوار باشد نه هر جامعه و ملیتی (صحیفه امام، ج ۱۳: ۱۹۶).
همچنین جامعه سعادتمند از دیدگاه امام، جامعهای است که زمینههای لازم جهت حرکت تمامی انسانها به سوی سعادت را فراهم آورد. یعنی در کنار مقررات اجتماعی، اقتصادی و... به تربیت انسان بر اساس ایمان به خدا تکیه میکند و تمامی جوانب اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باید منطبق بر دستاوردهای وحی و عقل باشد (صحیفه امام، ج ۵، ۴۱۰).
از نگاه امام، ملت بزرگوار ایران به دلیل قیام برای نهضت اسلامی وتلاش در به ثمر رساندن، حفظ و تداوم آن، حقاً چهره منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند (صحیفه امام، ج ۲۱: ۳۲۷). از دیدگاه امام، صاحبان انقلاب، مستضعفان و پابرهنگانی هستند که قشر عظیم مردم را تشکیل داده و انقلاب اسلامی، مدیون فداکاری و از خود گذشتگی آنان است (صحیفه امام ج ۷: ۳۲۷).
امام با داشتن چنین مفروضاتی از مردم، افتخارخود را در رهبری مردمی وخدمتگزار دانسته و مردمی بودن مسئولان و مدیران را ضمانتی برای تداوم حرکت و نهضت اسلامی به حساب میآورد. این مفروضات، امام را بر آن داشت که ضرورت مردمی بودن رهبر و سیاستمدارن را موردتاکید قرار دهد (صحیفه امام، ج ۱۷: ۴۲۶).
جمع بندی
انقلاب اسلامی سیاست ورزی اخلاقی را وارد زندگی مردم کرد و تعریف جدیدی از شهروند ارائه نمود. بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، اسلامی بودن یک انسان را مشروط به اخلاقی بودن او تعریف کرد. اگر اخلاق در یک انسانی نبود آن انسان، انسان اسلامی نیست، ولو تمام تکالیف اسلامی را انجام بدهد. امام خمینی سیاست را به سه دسته شیطانی، انسانی و الهی تقسیم میکند. ایشان سیاست شیطانی را اساسا باطل و سیاست انسانی و صحیح را متوجه یک بعد از ابعاد انسان میداند و سیاست الهی را جامع تمام بخشها و زوایای زندگی انسان میداند. این سیاست، اداره انسان در صراط مستقیم است که از ملک تا ملکوت ترسیم شده است (صحیفه امام ج ۱۳: ۴۳۲- ۴۳۴).
از دیدگاه امام راحل سیاست ورزی اخلاقی یعنی حکومت کردن بر قلوب شهروندان و یک کنشگر سیاسی با خدمت نمودن به مردم به قلب آنها نفوذ نموده و محبت آنها را به خود جلب میکند.
حسن مجیدی، خبرگزاری صدا و سیما