پخش زنده
امروز: -
عناصر معماری ایرانی حاصل ترکیبی از ذوق و استعداد معماران ایرانی است که برای برطرف نمودن نیاز همه اقشار جامعه پدید آمدهاند.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، عناصر معماری ایرانی قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارند. عناصر معماری ایرانی نهتنها از نظر تنوع، پهنه وسیعی را در برمیگیرند، بلکه فراتر از مرز جغرافیایی ایران امروزی نمودی بارز دارند.
لتهسر یا دارورچین گونهای از سازهها در معماری ایرانی است. اینگونه بناها در اکثر نقاطی که دسترسی به چوب زیادتر است مانند جنگلها و نواحی کوهستانی (شمال کشور) بنا میشوند. دارورچین از سه لغت مازندرانی دار یعنی درخت، ور به معنی پهلو و چین به معنی چیدن تشکیل شدهاست.
نحوه اجرا به این صورت است که پس از چیدن الوارها، یک خرپای چوبی به روی ساختمان قرار میدهند و روی آن را با قطعات چوب که برروی هم قرار میگیرند پوشش میدهد. در اینگونه بناها به ندرت پنجره تعبیه میشود و نور آفتاب و جریان هوا از بین درز الوارها و در ورودی به ساختمان وارد میشود.
ساعت سردر
ساختمانهای مهم شهری در زمان صفویه به ساعتهای زنگداری مزین شدند که با نواختن زنگ زمان را اعلام میکردند. در دوران قاجاریه و پهلوی به کارگیری ساعت سردر در ساختمانها رواج بیشتری پیدا کرد.
مسجد جامع کرمان، مدرسه و مسجد مشیر السلطنه، مدرسه سپهسالار تهران و بارگاه مقدس شاهچراغ از جمله بناهای ایرانی دارای ساعت سردر هستند.
نقش اُرُسی در معماری ایرانی
اُرُسی از عناصر معماری کهن ایرانی و پنجره مشبکی است که به جای گشتن بر روی پاشنه گرد، بالا میرود و در محفظهای قرار میگیرد و در اشکوب کوشکها، پیشخوان و رواق ساختمانهای سردسیر بسیار دیده میشود.
نقش شبکه ارسی مانند پنجرهها و روزنهای چوبی است و نمونههای زیبای آن در بناهای ایرانی کهن به خصوص در شهرهای اصفهان و کاشان و یزد و در تهران بسیار است. در صنایع دستی به قطعه مشبک ساختهشده از چوب ارسی میگویند که نقشهای زیبایی روی آن ایجاد کردهاند، ارسی میتواند دارای شیشههای رنگی کوچک و یا بدون شیشه باشد.
گوشواره در معماری ایرانی
گوشواره یکی از عناصر معماری است که برای تبدیل مربع و چهارگوش به هشتضلعی و ساخت گنبد است. گوشواره در واقع همان پیشآمدگی کنج داخلی بنا است که به کمک آن میتوان فضا را به ۸، ۱۶، ۳۲ ضلعی و در نهایت به دایره تبدیل کرد.
کوبه زنانه و مردانه
در زمانهای قدیم که از زنگ خبری نبود، دربهای ورودی خانههای قدیمی دارای دو لنگه بود و بر روی هر لنگه یک کوبه قرار داشت. شخصی که قصد ورود به خانه را داشت با به صدا درآوردن کوبه مخصوص خود جنسیت خود را اعلام میکرد.
کوبههای حلقهای که صدای زیری داشتند مخصوص زنان و کوبههای چکشی با صدای بم مخصوص مردان بودند.
آستانه
در پایین چهارچوب دربهای ورودی بناهای ایرانی برآمدگی کوچکی وجود دارد که نقش مرز بین فضای بیرونی و درونی را مشخص میکند. به هنگام بارش باران همین آستانه سدی برای ورود آب به خانه بوده است.
در دورههای مختلف تاریخی آستانه در اهمیت و ارزش خاصی داشته است. به عنوان مثال در دورهای از تاریخ کسی حق نداشت بر روی آستانه در پا بگذارد. حتی در دوران صفویه بوسیدن آستانه عالیقاپو امری کاملا غیرمعمول بود و تنبیهات خاصی برای فرد خطاکار در نظر گرفته میشد.
سردر ورودی و معماری ایرانی
معماران ایرانی با یک هلال تزئینی جلوه خاصی به ورودی بناهای ایرانی میدادند. سردر ورودی علاوه بر نقش تزئینی معمولا به عنوان مانعی برای ریزش برف در زمستان و تابش مستقیم آفتاب در تابستان بوده است.
سردر ورودی بنا به کاشیهایی با عبارات مذهبی مزین بوده است تا افراد به هنگام ورود و خروج از زیر آیات قرآنی یا روایات و عبارات دینی عبور کنند.
پیش طاق
پیش طاق در معماری ایرانی، دری عظیم است که ورودی مکانهایی همچون مسجد کاروانسرا، مدرسه، آرامگاه و مکانهای زیارتی و … را مشخص میکند. ارتفاع پیش طاق از سایر عناصر نماهای ساختمان بیشتر است تا اهمیت ساختمان را نیز نشان دهد.
جلوخان
بعضی بناهای ایرانی مهم و بزرگ فضایی وسیع را در جلوی پیش طاق دارند که حکم پیشگاه خانه، میدانگاه جلوی خانه، محوطه باز روبه روی در خانه و مسجد و کاروانسرا و زیارتگاه را دارد.
جلوخان از دوره صفویه به معماری ایرانی راه یافت و در دوره قاجار به اوج خودش رسید. خانههای اعیانی قاجاری بدون وجود جلوگاه موردقبول واقع نمیشدند و وجود وقف نامهها، کتیبهها و فرمانها در جلوخان امری متداول بود.
دهلیز
فاصله میان در و خانه در بناهای ایرانی که معمولا به شکل راهرو است را دهلیز میگویند. دهلیزها بسته به وسعت خانهها دارای اندازههای متفاوتی هستند و معمولا تزئینات چشمنوازی در آنها دیده میشود.
میانسرا-حیاط
در مرکز بناهای ایرانی قدیمی، حیاطی چهارگوش وجود داشت که ابعاد و شکل آن را با توجه به شرایط مختلف محلی نظیر آب و هوا و عوامل فرهنگی تعیین میکردند.
حیاط محلی برای برگزاری مراسم نیز به حساب میآمد و میزبانی مهمانان عروسی، عزا و تجمع اقوام در حیاط صورت میگرفت. در برخی بناهای مجلل چندین حیاط برای استفادههای مختلف وجود داشت.
رواق در معماری ایرانی
اگر ایوان دارای ستونهایی کمعرض باشد رواق نامیده میشود. رواق در مساجد و اماکن مذهبی جایگاه خاصی دارد و متصلکننده ورودی مسجد به شبستان آن است. رواق هم مانند ایوان از سه طرف مسدود است و افراد را از تابش آفتاب و بارش باران حفظ میکند.
مسجد جامع یزد، مدرسه سپهسالار و مدرسه معیر الممالک تهران از نمونههای به کارگیری رواق توسط معماران ایرانی هستند.
حجره در معماری ایرانی
حجره معمولا در اطراف حیاط مرکزی یا میانسرا به صورت مربع، مستطیل یا چندضلعی ساخته میشد. اینگونه حجرهها در مدارس برای استفاده طلاب و در کاروانسراها برای استراحت مسافران و گاهی به منظور چلهنشینی و عزلتگزینی درویشان بنا میشد.
در بعضی موارد حجرهها به صورت دوطبقه ساخته میشد که رفتن به طبقه بالا از طریق راهروهای ارتباطی انجام میگرفت. معمولا چنین اتاقهایی از حداقل روشنایی برخوردار بودند، سقف آنها کوتاه بود و از نوع طاق آهنگ ساخته میشد.
معماری ایرانی به عنوان یکی از مهمترین سبکهای شناختهشده در جهان، دارای عناصر منحصر به فردی است که تنها متعلق به سرزمین ایران است. معماران ایرانی و استادکاران زبده با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی مناطق گوناگون ایران، عناصر معماری را در شهرهای مختلف توسعه بخشیدند.
فرزانه بهزادی پور
تحریریه میراث فرهنگی