رادیو جعبه ای بدون خاموشی
چهارم اردیبهشت ۱۳۱۹ در ایران روز تاسیس رادیو و آغاز جاودانگی صداست.
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز اراک؛ تمام هفته را با من حرف می زنی، صدایت، آرامم می کند. مرا در گرد و غبار رؤیاهایم، تنها رها نمی کنی. روحم را تا اوج پرواز می دهی. من با صدای آشنای تو، در زیباترین آسمان زندگی می کنم. سه شنبه عصرها با تو و رودخانه ها به زیارت می رویم. صدایت، صمیمی ترین آشنای من است، ای قدیمی ترین دوست! تولدت را تبریک می گویم: «ای صدای دوست، ای دور از دست نزدیک!» همدم شب های بی خوابی ام!
وقتی پیچ تو را می چرخانم، همه ستاره ها با شوق، لب ایوان خانه مان صف می کشند.
تو، آموزگار منی
ای همدم بشر دیروز و امروز و فردا! تو همچون آموزگاری که از دیرباز، با باران آوازت، جان های تشنه مان را سیراب می کردی و به رستگاری می خواندیمان.
تو چون آموزگاری سازنده و خیرخواه، به سمت فرداهای روشن هدایتمان کرده ای و به رستگاری مان خوانده ای.
سلامت زندگی فردی و اجتماعی را با هدایت و روشن گری، تضمین می کنی. تمام ثانیه های گذران را دل نگران دوستانی هستی که در تنهایی خویش کز کرده اند. صدای تو، دست دوستی و راهنمای سربلندی است.
امواج صدایت، فرهنگ شناوری است که چون رود، همه جان های تشنه را همراه می کند همانند ماهی های کوچکی که به سمت خوشبختی شناورند.
تو چون صدای پیامبران و زلالی لحن مؤذنان، آرامش جان های خسته می شوی و برکت را همراه زمزمه های مدام، تسبیح می گویی.
هر بار که صدایت در خانه طنین انداز می شود، یاد روزهای مقدس هشت ساله جنگ را در خاطره مان زنده می کنی تا فراموش نکنیم رنجی را که برای این انقلاب به بار نشسته، کشیده ایم. این درخت سراسر شکوفه، این انقلاب سربلندی. دعای تو، بدرقه راه روزهای آمده و نیامده مان می شود تا شکرگزار باشیم این دست آورد روزهای دور و دیر را.
سالروز تولدت را تبریک می گوییم و به شما پرنده های خوش آواز که هر روز، زندگی را برای ما آواز می کنید، خسته نباشید می گوییم و آرزو می کنیم تا همیشه صدای بال های شما، در اوج آسمان ها طنین انداز شود و لالایی ابرهای بارانی.
آرزو می کنم که صدایت، همیشه در کوچه های اندوه، قدم بزند و شادی را با عطر گل های شمعدانی و بابونه ها، نی نوازی کند.
امروز، روز تأسیس رادیو است
پیچ رادیو، همواره موجی از خاطرات قدیمی را که در انزوای پستوخانه های ذهنمان متروک افتاده اند، زنده می سازد؛ خاطره نخستین روز مدرسه که با صدای «شیر خدا»، حس مبهم قدم گذاشتن در یک مسیر ناشناخته و آشنایی با دوستان جدید را دامن می زد.
جاری در لحظه های ما
گاه، از هنر نغمه ها سروده و گاه، واژگان خرم شاعران را در گوشمان زمزمه کرده است.
خدا را در لحظه های سبز اذان فریاد کرده؛ دست ها و سجده ها و سجاده ها را در لحن دعاهای مؤکد خویش نشانده؛ حدیث سوره به سوره حق را تلاوت کرده است.
رادیو، دل ها را به اُنسی مرسوم، زندگانی را به تداومی شورانگیز و خستگی ها را به امیدی روشن، فراخوانده است.
کاش خستگیِ ناگزیر، از این صداهای مهربان دور باشد!