پخش زنده
امروز: -
اغلب افراد به دلایلی ناخواسته رفتارها و کارهایی میکنند که موجب دور شدن و رانده شدن دیگران از خود میشوند، بنابراین وقتی با یک فرد جدید رو به رو میشوید این کارها رو انجام ندهید تا دیدارتان به دفعات بعد هم کشیده شود.
گزارش سرویس وب گردی خبرگزاری صدا و سیما، بسیاری بر این باور اشتباه هستند که محبوبیت و دوستداشتنی بودن، از ویژگیهای ذاتی و غیرقابل آموختنی است که فقط به معدودی آدمهای خوششانس مثل خوشقیافهها و خوشمَشربها و آنهایی تعلق دارد که استعدادهای خارقالعادهای دارند. افتادن به دام این تصور غلط، آسان است؛ اما واقعیت این است که محبوبیت تحت کنترل خودتان و مربوط به هوش هیجانیتان (EQ) است.
اشتباهاتی که به محبوبیت شما لطمه وارد میکند
۱. تظاهر به فروتنی
همه ما در زندگی روزمره با آدمهایی روبرو شدهایم که پشتِ نقاب فروتنی و تواضع، مدام از خودشان تعریف میکنند و لاف میزنند. اگر چه خیلیها فکر میکنند نقاب تواضع و خودنکوهشی، اصلِ تعریف و تمجید از خود را پنهان میکند، اما حقیقت این است که همه میتوانند آن را از پس این نقاب تشخیص دهند. این تظاهر، لافزدن را حتی اعصابخُردکنتر هم میکند؛ چرا که قضیه دیگر تنها لاف نیست، بلکه تلاشی در جهت فریبِ طرف مقابل هم هست.
۲. زیادی جدی بودن
مردم به سمت کسانی تمایل پیدا میکنند که پراحساس باشند. البته افراد پراحساس هم اگر غرق در کار شوند، ممکن است بیش از حد جدی یا بیعلاقه جلوه کنند. افراد محبوب بین علاقهشان به کار و خوشگذرانی، تعادل ایجاد میکنند.
آنها در محل کار جدی و در عین حال معاشرتی هستند و کارهایشان را در مدت زمان کوتاهی به انجام میرسانند؛ چرا که از لحاظ اجتماعی عملکرد مؤثری دارند و به لحظات ارزشمندی که در معاشرت با دیگران دارند، به دید سرمایه نگاه میکنند. آنها روی تعاملات معنادار با همکارانشان تمرکز میکنند. آنها به خوبی به یاد دارند که مثلا فلانی دیروز یا هفتهی پیش چه گفت. این امر به دیگران نشان میدهد که چقدر برایشان اهمیت دارند.
۳. نپرسیدن پرسش کافی
بزرگترین اشتباهی که افراد در گفتگوها مرتکب میشوند، تمرکز روی چیزی است که خودشان میخواهند بگویند یا اینکه آنچه طرف مقابل میگوید، چه تأثیری روی آنها خواهد داشت. این تمرکز آنقدر از حد فراتر میرود که اصلا نمیشنوند طرف مقابل چه میگوید.
البته واژهها بلند و واضح شنیده میشوند، اما معنایی برای ذهن ندارند. برای اجتناب از این مسئله، روش آسانی وجود دارد و آن هم پرسیدن سؤالهای فراوان است. مردم دوست دارند بدانند که شما به حرفهایشان گوش میدهید. در اینجاست که کار سادهای مثل مطرح کردنِ پرسشی واضح نشان میدهد که شما نه تنها گوش میکنید، بلکه به آنچه طرف مقابل میگوید اهمیت هم میدهید. تعجب خواهید کرد اگر بدانید فقط با پرسیدن، چقدر احترام و توجه از سوی دیگران به دست میآورید.
۴. عدم کنترل احساسات
شرکتِ دکتر بردبری، خدمتی با عنوان «ارزیابیهای بازخوردی ۳۶۰ درجه» ارائه میکند و بر این اساس، با افراد زیادی روبرو شدهاند که نشانههای مختلفی از ربایش عاطفی دارند، مثلا اشیاء را پرت میکنند، فریاد میکشند، دیگران را به گریه میاندازند و… ربایش عاطفی نشانه کمبود هوش هیجانی است. اگر چنین سطحی از بیثباتی را به نمایش بگذارید، طرف مقابل از خودش میپرسد که آیا شما قابل اعتماد هستید و آیا در موقع نیاز میتواند روی شما حساب کند یا نه.
داد و بیداد سر همه، صرف نظر از اینکه چقدر لایق این داد و بیداد هستند، توجه منفی زیادی به سمت خودتان هدایت میکند. دیگران برچسبِ بیثبات و غیرمعاشرتی و ترسناک بودن به شما خواهند زد. در عوض، کنترل احساسات باعث میشود فرمان دست خودتان بماند. وقتی مقابل کسی که اعصابتان را خرد میکند، بتوانید احساساتتان را کنترل کنید، در نهایت اوست که بد جلوه میکند، نه شما.
۵. استفاده بیموقع از تلفن همراه
هیچ چیزی مانند اساماسهای وسط گفتوگو یا حتی نگاه سریعی به موبایل، باعث نمیشود مخاطبتان از شما رو برگرداند. وقتی حواستان به گفتوگو باشد، انرژیتان را روی آن متمرکز میکنید. وقتی در گفتوگویی غوطهور میشوید، برایتان جالبتر و در عین حال مؤثرتر میشود.
۶. سوءاستفاده کلامی از اسم و جایگاه افراد مهم
آشنایی با اشخاص مهم و معروف عالی است، اما اگر از هر گفتگویی به عنوان فرصتی برای نام بردن از آنها استفاده کنید، متأسفانه متظاهر و بیفکر جلوه میکنید. درست مانند تظاهر به فروتنی، در اینجا هم همه سریع متوجه حقیقت این قضیه میشوند.
این کار به جای آنکه باعث شود آدم جالبی به نظر برسید، باعث میشود دیگران حس کنند شما برای خودتان اعتباری قائل نیستید و بیش از اندازه نگران این هستید که آیا شما را دوست دارند یا نه. در ضمن ارزش آن چیزهایی که برای گفتن دارید را هم کم میکند. وقتی هر آنچه را که میدانید (بهجای ارتباط دادن به دانستهها و افکارتان) به آدمهای مهمی که میشناسید ربط میدهید، گفتوگو رنگ و روی خودش را از دست میدهد.
مردم از کسانی که تشنه توجه هستند، بیزارند. رفتار دوستانه و باملاحظه، همهی آن چیزی است که برای غلبه بر دیگران نیاز دارید. وقتی به شیوه دوستانه و با اعتمادبهنفس و مختصر و مفید صحبت میکنید، دیگران خیلی بیشتر متوجه شما هستند و به سمت شما کشیده میشوند، تا وقتی تلاش میکنید به آنها نشان دهید که آدم مهمی هستید. مردم سریعا متوجه رفتارها و برخورد شما میشوند. آنها بیشتر جذب شخصیت واقعی شما میشوند، تا آن کسی که سعی دارید جلوه کنید.
۷. سخنچینی
مردم وقتی سخنچینی میکنند، در حقیقت دیدی منفی نسبت به خود ایجاد میکنند. اگر کملطفی در صحبت دربارهی بدیها یا بدشانسیهای دیگران به گوش آنها برسد، نهایتا شاید منجر به جریحهدار کردن احساساتشان شود، اما مطمئنا موجب میشود شما منفی و کینهتوز به نظر برسید.
۸. داشتن ذهن بسته
اگر میخواهید دوستداشتنی باشید، باید فکری باز داشته باشید. این فکر باز باعث میشود دیگران به شما نزدیک شوند و به نظرشان شخصیت جالبی بیایید. هیچکس نمیخواهد با کسی گفتگو کند که از قبل در ذهنش قضاوتی شکل داده است و تمایلی به شنیدن ندارد. داشتن ذهنی باز در محل کار بسیار مهم است؛ چرا که در چنین جایی معاشرت به معنای دسترسی به ایدههای جدید و کمک از سوی دیگران است. برای از بین بردنِ تصورات و قضاوتهایی که از پیش شکل گرفتهاند، باید دنیا را از دریچهی چشم دیگران ببینید. برای این کار نیازی نیست حتما آنچه را که آنها باور دارند، شما هم باور کنید یا حتی از رفتارشان چشمپوشی کنید؛ بلکه یعنی آنقدر از قضاوتها فاصله بگیرید که واقعا بفهمید چه چیزی باعث میشود چنین رفتاری داشته باشند.
۹. صحبت بیش از حد و بیموقع درباره خودتان
اگر چه برای در معاشرت با دیگران و برای شناخت بهتر، باید مقداری از زندگی شخصی خودمان را به اشتراک بگذاریم، اما صحبت بیش از حد درباره خودتان، آن هم از همان آغاز گفتوگو، به نظر اشتباه میرسد. به محض ملاقات با طرف مقابل، نباید شروع به صحبت دربارهی مشکلات شخصی و اشتباهات خودتان کنید.
آدمهای دوستداشتنی صبر میکنند تا طرف مقابل، آنها را به سمت زمان مناسب برای درد و دل کردن هدایت کند. صحبت بیش از حد درباره خودتان، پای احساساتی همچون خوددرگیری و بیاحساسی را به گفتوگو باز میکند. اصلا اینطوری به مسئله نگاه کنید: اگر پیش از آنکه دربارهی طرف مقابل بیشتر بدانید، سفرهی دل خودتان را پهن کنید، در واقع این پیام را برای او میفرستید که او برایتان چیزی نیست، جز سنگ صبوری برای خالی کردن خودتان.
۱۰. اشتراکگذاری بیش از حد در شبکههای اجتماعی
مطالعات نشان دادهاند افرادی که بیش از حد در شبکههای اجتماعی اشتراکگذاری میکنند، به این خاطر این کار را انجام میدهند که تشنهی پذیرش از سوی دیگران هستند؛ اما مرکز تحقیقات پیو (Pew Research Center) ثابت کرده است که این اشتراکگذاریِ بیش از حد، در واقع علیه آنها عمل میکند و باعث میشود دیگران از آنها خوششان نیاید.
اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی میتواند شکل بیان مهمی باشد؛ اما باید متفکرانه و با کنترل انجام شود. وقتی پای محبوبیت به میان میآید، اینکه مدام به همه بگویید برای صبحانه و نهار و شام چه خوردید و یا اینکه امروز چه چیزی خریدید و فردا قرار است چه بخرید، بیشتر از آنکه مفید باشد، ضرر دارد.
زمانی که دیگران شما را پس میزنند یا شما را ترک میکنند، یک حس منفی درون تان ایجاد خواهد شد که باعث میشود تغییر کنید و در نتیجه همیشه برای افراد بعدی که وارد زندگیتان میشوند هم همین انتظار را دارید که شما را ترک کنند. در نتیجه اکثر افراد از شما رانده میشوند، اما به نظر شما چرا چنین اتفاقی رخ میدهد؟
ترک حساسیت نسبت به رفتار و حرف دیگران
برای کنترل حساسیتمان و به خود نگرفتن مسائل و رفتار اطرافیانمان، میتوانیم راههای مختلفی را بهکار ببریم. اگر این عادت مخرب را داشته باشیم، با پیش آمدن هر مسئلهای تا چند روز عذاب خواهیم کشید یا درباره خودمان نظر بدی پیدا میکنیم. برای ترک عادت حساسیت نسبت به رفتار و حرف دیگران نکات زیر را رعایت کنید:
۱. ارزش خودتان را بشناسید
اگر خودتان را میشناسید و به ارزش وجودیتان واقف شوید، دیگر میتوانید زود قضاوت کردن در مورد دیگران را متوقف کنید. برای شناخت خودتان (خودشناسی) وقت بگذارید و با اهمیت ندادن به حرف مردم و بدون در نظرگرفتن اینکه دربارهتان چه میگویند و چه فکری میکنند به شناخت خود برسید.
۵ مورد از ویژگیهای شخصیتی خود را که به داشتنش مفتخرید فهرست کنید و هر وقت نسبت به رفتار دیگران حساس میشوید، آنها را به خود یادآوری کنید.
۲. محرکهای احساسیتان را بشناسید
در گذشته برای همهی ما مواردی پیش آمده که اکنون احساساتمان را تحریک میکنند؛ مثلا دچار عصبانیت یا هیجان میشویم. برخی رفتارهای بهخصوص رفتارهایی که دیگران در گذشته و یا حال دارند، ما را بهگونهای برمیانگیزد که نسبت به مورد خاصی حساس میشویم.
مثلا اگر پدرتان در گذشته خیلی سختگیر بوده، شما همیشه تلاش میکردید که بیعیب و نقص باشید تا او را راضی نگه دارید. به همین خاطر، بهمحض اینکه هر فردی کوچکترین ایرادی از شما بگیرد، باعث میشود نسبت به بقیه که در شرایط مشابه شما قرار دارند، واکنش بیشتری نشان دهید. اگر موقعیتی شما را ناراحت میکند، از خودتان بپرسید که آیا واقعا ناراحت شدم، یا این هم یکی از مواردی است که حساسیتم را تحریک کرده است؟
۳. سعی کنید خودتان باشید
سعی کنید فکر اینکه باید به فرد دیگری تبدیل شوید را از سرتان بیرون کنید و خود واقعیتان را در آغوش بگیرید. باید آنچه که الان هستید را از ته دل بپذیرید تا به خود واقعیتان برسید. برای اینکه بتوانید خودتان باشید، باید همواره کاری را انجام دهید که دوست دارید. در هرکاری اول به خودتان توجه کنید و واقعا بفهمید انجام چه کاری برایتان بهتر است.
۴. از اشتباه کردن نترسید
همانطور که سقراط میگوید «سعادتمند کسی است که از هر اشتباه و خطایی که از او سر میزند، تجربهای جدید بهدست آورد»، به خود اجازهی اشتباه کردن بدهید و بدانید که اشتباهات تنها بخشی از روندی هستند که در راه تغییر شخصیت و رسیدن به شخصیت ایدهآلتان باید طی کنید. زمانی که قدم اشتباهی برمیدارید، خود را ببخشید. خیلی خوب است که در قبال کارهایتان مسئولیت پذیری داشته باشید، ولی اگر کسی با شما مخالف کرد، خودتان را بیشازحد مجازات نکنید. قبول کنید که بیعیب و نقص نیستید و بهیاد داشته باشید، اگر از اشتباهاتتان درس بگیرید دیگر مثل قبل بزرگ جلوه نمیکنند.
۵. برای روابط مرز تعیین کنید
تعیین مرز و خط قرمزی مناسب در رابطههایتان کمک میکند تا کمتر رفتار دیگران را به خود بگیرید. این خط قرمزها با “نه گفتن” به همکار و شریک زندگی شکل میگیرد و یا با “نه گفتن” به فعالیتهایی که علاقهای به آنها ندارید یا از نظر احساسی به شما لطمه میزنند. وقتی تمام کارهایتان را به نیت راضی کردن دیگران انجام میدهید، اگر آنها کاری انجام دهند که ناراحتتان کند، واکنش غیرعادیای نشان میدهید.
۶. فراموش کنید
از تجربهی دردناکی که در گذشته پشت سر گذاشتهاید استفاده کنید و شخصیت کنونیتان را شکل دهید. همهی ما در گذشته مسئلهی آزاردهندهای را پشت سر گذاشتهایم. آن را برای قدرتگرفتن و دوباره بلند شدن، زنده کردن حس همدردی و شکل دادن به شخصیتتان بهکار بگیرید. نگذارید این تجربه خودِ کنونیتان را بسازد. در مقابل از آن برای تقویت و افتخار کردن به خودتان استفاده کنید.
۷. مهربان بودن مجوز پذیرش از جانب دیگران نیست
بعضی وقتها فکر میکنیم اگر با همه مهربان باشیم و حسابی برایشان مایه بگذاریم، آنها هم موظفاند همانگونه با ما رفتار کنند. واقعیت این است که مهربان بودن باعث محبوبیت نزد دیگران نمیشود و موجب نمیشود پذیرش دیگران را بخریم. بهتر است اگر کاری برای خود و دیگران میکنیم به این خاطر باشد که خودمان اینگونه میخواهیم؛ نه بهخاطر توقعی که برای جبران و رفتار متقابل از آنها داریم.
۸. منطقی باشید
وقتی موضوعی شما را ناراحت میکند یا باعث میشود احساس خوبی نداشته باشید، اگر با طرز فکر منطقی به آن بنگرید، به درک بهتری از آن میرسید. ببینید آیا واکنشی که نشان دادهاید، مناسب بوده یا اینکه اقدام نابهجایی انجام دادهاید؟ آیا واقعا اشتباهی از دیگران سرزده است یا شما خیلی قضیه را بزرگ کرده و به خود گرفتهاید؟ اگر شخصی حقیقتا به شما زیان زده است میتوانید ناراحتیتان را با او در میان بگذارید یا اصلا کل قضیه را فراموش کنید؟
اگر کاملا خودخواسته از اعتراف به این قضیه طفره میروید که نیازهای برآوردهنشدهتان عامل بروز واکنش عاطفی بد هستند، پس حس میکنید احساساتتان شما را حبس کردهاند و توانایی درست نفس کشیدن را ندارید.
از طرف دیگر با خود روراست باشید، نگاهی به خودتان بیندازید و ببینید که به چه توقعهای نابهجایی چسبیدهاید. با اینکار به آنچه در اطرافتان میگذرد، دید واقعبینانهتری پیدا میکنید. با رعایت نکات بالا به قدری خودتان را از بند فکروخیال آزاد میکنید که در آینده، واکنشی را که به افراد نشان میدهید خودتان انتخاب میکنید، در قبال رفتارتان مسئولانهتر عمل میکنید و احساساتتان بیطرفانهتر میشوند.
گاهیاوقات شرایط اینگونه ایجاب میکند که به احساساتمان کمی چاشنی منطق بدهیم. این امر اهمیت بهسزایی دارد. ما باید درک کنیم احساسات درونیمان از کجا سرچشمه گرفتهاند، چگونه به آنها واکنش نشان دهیم و چگونه با موقعیتی که در آن قرار گرفتهایم، روبهرو شویم و حتی از آن درس بگیریم. وقتی به خودمان یاد میدهیم که در هر شرایطی چه واکنشی نشان بدهیم، در آینده میتوانیم واکنش را به پاسخی معقول تبدیل کنیم.
رانده شدن به چه معناست؟
زمانی که افراد شما را از خودشان میدانند، به این معنا نیست که میخواهند از لحاظ جسمی از شما دور شوند و فاصله بگیرند. همه ما به دلیل رفتارهای خودمان دیگران را می رانیم.
یعنی ما به طور ناخودآگاه به آنها نشان میدهیم که به نزدیکی به آنها تمایل نداریم، حالت تدافعی میگیریم و یا حرفها و رفتارهای آسیب زننده را انجام میدهیم و در نتیجه همانطور که در این بخش از سبک زندگی نمناک عنوان شده است به طور خودآگاه یا ناخودآگاه رابطه هایمان را خراب میکنیم و باعث میشویم که دیگران از ما دور شوند. این یک مکانیزم دفاعی است که شما برای محافظت از خودتان با روشهای متفاوت انجام میدهید؛ حتی شاید در ظاهر دوست نداشته باشید که دیگران از شما فاصله بگیرند.
چرا دیگران را از خود می رانیم
زمانی که به دلایل رانده شدن دیگران و مکانیسم دفاعی فکر میکنید، احتمالاً موارد زیر به ذهنتان میرسد:
۱. تمایل برای مستقل بودن
زمانی که رشد میکنید و سنتان بالا میرود، احتمالاً تمایل دارید که فقط روی پای خودتان بایستید. در نتیجه میخواهید مستقل باشید. هیچ اشکالی هم برای این موضوع وجود ندارد.
نکته منفی در مورد این اتفاق این است که شما خلاف آنچه را که میخواهید نشان میدهید و مستقل بودن را اشتباه میگیرید. کم کم که سنتان بالا میرود، یاد میگیرید که چه علاقه مندیهایی دارید و چگونه باید مطابق با آنها رفتارهای مختلف را از خودتان نشان دهید.
در نتیجه این نوع احساس استقلال در سنین نوجوانی که باعث رانده شدن دیگران هستند، یک رفتار غلط است که معمولاً به دلایل حس ناامنی در وجودتان ایجاد میشود.
۲. ناامنی
زمانی که این طرز فکر شما وجود داشته باشد که در نهایت همه شما را ترک میکنند، احتمالاً خودتان رابطه را خراب میکنید و به این کار سرعت میبخشید. اگر دیگران قصد داشته باشند که شما را ترک کنند، هرچه زودتر این کار را کنند، بهتر است.
زمانی که آنها از زندگی شما خارج شدند؛ باید به خودتان بگویید که "میدانستم که او هم آدم ماندن نیست و بالاخره یک روز آن کس را که باید، پیدا میکنم، اما اگر این طرز فکر غلط که همیشه از سمت دیگران ترک میشوم، با شما همراه باشد، باعث میشود که خودتان به گونهای رفتار کنید که آنها از شما فاصله بگیرند و این طرز فکر را به آنها نیز القا کنید.
۳. ترس از صمیمیت
اگر از صمیمیت بترسید، یک مانعی را برای نزدیک شدن دیگران به خودتان ایجاد میکنید و در نتیجه نمیخواهید آنها بیش از آنچه که اجازه داده اید، به شما نزدیکتر شوند.
همین حالت تدافعی و حس درونی شما باعث آسیب دیدگی و خیانت از سمت این افراد خواهد شد و ترس از صمیمیت، مانع نزدیک شدن شما به دیگران میشود، زیرا فکر میکنید که برای آنها کافی نیستید. علت آن هم این است که در گذشته به عشق کسی اعتماد داشته اید و در آن شکست خوردید.
۴. آسیب دیدگی در گذشته
احتمالا در گذشته لحظات سختی را داشته اید که باعث شده است افراد، شما را ترک کنند. احتمالاً این اتفاق زمانی رخ داده است که شما احساس راحتی و آرامش را تجربه کرده بودید. در نتیجه این احساس منفی به دلیل سختیهای گذشته همیشه با شما همراه است.
۵. عزت نفس پایین
ممکن است عزت نفس پایینی داشته باشید و در مورد خودتان، احساس منفی و بد را همراه کنید و همیشه به دنبال یک اشتباه در خودتان بگردید که رابطهها را به هم میریزد و در نتیجه دیگر اعتماد به نفس کافی ندارید تا به دیگران نزدیک شوید و حس صمیمیت را ایجاد کنید.
۶. مشکلات سلامت ذهن
اگر افسرده و مضطرب باشید و هر مشکل ذهنی دیگری داشته باشید، انرژی برقراری رابطه ندارید. در نتیجه به راحتی دیگران را از خودتان دور میکنید و هیچ تلاشی هم نمیکنید. از طرفی تلاشهای فرد دیگر را هم نادیده میگیرید و به طور کلی هیچ عکس العملی ندارید.
اگر از مشکل ذهنی رنج ببرید، هیچ چیز و هیچ کس، حتی دوستانتان هم برای شما اهمیتی ندارند. حتی به صمیمیترین دوستانتان هم این پیام را ارسال میکنید که نمیخواهید در کنار شما باشند.
راههایی برای مقابله با این شرایط
اینکه علت مکانیسم دفاعی خود را تشخیص دهید، باعث میشود که راحتتر با آن مقابله کنید. به نظر شما کدام یک از ویژگیهای زیر در شما نمود دارد؟ هر کدام را که بیشتر در خودتان دیدید؛ با روشی که ارائه داده ایم، متوقف کنید.
۱. دوری از محافل اجتماعی
هرچقدر ارتباطات کمتری داشته باشید، ترس از طرد شدن و نادیده گرفتن، انتقاد و ترک شدن در شما کاهش پیدا میکند. اگر دوست ندارید که در محافل اجتماعی قرار بگیرید و همیشه به دنبال انتقاد دیگران از خودتان هستید و تا جایی که میتوانید از انسانهای جدید دوری میکنید و نمیخواهید هیچکس را ملاقات کنید، احتمالاً دچار مشکل هستید.
برای مقابله با این شرایط به آرامی تعداد دفعات حضور در محافل اجتماعی را افزایش دهید، در کلاسهای گروهی بیشتری شرکت کنید و یک کار گروهی جدید برای خودتان ایجاد کنید و همیشه به دنبال بهترین افراد باشید.
اصلا به این فکر نکنید که دیگران شما را نادیده میگیرند. باید احساس کنید که آنها از رابطه با شما لذت میبرند و در نتیجه خودتان را وارد بحثهای گروهی کنید.
۲. نادیده گرفتن خود مراقبتی
اگر فکر میکنید که دیگران شما را دوست ندارند، چرا برای بهتر شدن خود تلاش نمیکنید؟ کافی است که کمی بیشتر به ظاهر خود برسید تا احساستان نسبت به آن چیزی که هستید تغییر پیدا کند. هیچ اهمیتی به خودتان نمیدهید و احساس میکنید که دیگران فقط نقاط ضعف شما را میبینند، باید کاری کنید.
برای مقابله با این شرایط، باید برای خودمراقبتی خود وقت بگذارید. برای خود انرژی و زمان اختصاص دهید. حتی اگر هیچ کسی ویژگیهای خوب شما را نبیند. به روتین روزانه خود مراقبتی پایبند باشید و این کار را برای خودتان و عزت نفستان انجام دهید. کم کم دیگران هم متوجه این موضوع میشوند.
۳. حالت ربات
گاهی اوقات احساس میکنید که امنیت در این است که کاملاً احساسات را کنار بگذارید و شبیه به یک ربات تبدیل شوید. رباتها به خودشان فکر نمیکنند. آنها هیچ گونه علایم احساسی از خودشان نشان نمیدهند، زیرا خطر پذیر نیستند.
شما هم این عادت را دارید که در بعضی از مواقع همه ری اکشنهای احساسی را نادیده بگیرید. رباتها درد نمیکشند، اما از تجربه عشق هم محروم هستند.
برای مقابله با این شرایط باید بدانید که تغییر این رفتار، کار سختی است، زیرا مدت زمان طولانی این مکانیسم دفاعی در شما ریشه دار شده است. راه حل مناسب این است که دوباره با خودتان ارتباط برقرار کنید. همیشه با گشاده رویی با انسانهای اطراف رفتار کنید و احساسات درونی خود را بشناسید.
۴. در لاک خود فرو رفتن
زمانی که در لاک خودتان فرو بروید، یعنی از هیچ راه دیگری قابل دسترسی نیستید و همیشه در درون با خودتان درگیر میباشید. مدام از درون خودتان را سرزنش میکنید و در نتیجه بیش از همیشه مستعد آسیب پذیری از سمت دیگران هستید.
برای مقابله با این شرایط باید سعی کنید با شخصی که احساس میکنید ارزشش را دارد رابطه برقرار کنید. جنبههای مختلف شخصیتی او را ببینید و برای او ارزش و احترام قائل شوید. از لاک تنهایی خود بیرون بیایید و اجازه دهید که دیگران بتوانند در کنار شما حضور داشته باشند.
۵. پنهان شدن
زمانی که خودتان را از دید دیگران پنهان کنید، کم کم از سمت آنها رانده میشوید. شما مدام تعاملات خود را سرکوب میکنید و قرارهای خود را کنسل میکنید و شبیه به یک رادیوی بی صدا هستید و فقط با متن صحبت میکنید و در نتیجه افراد دیگر این گونه برداشت میکنند که شما به رابطه با آنها علاقهای ندارید که شاید واقعاً هم درون خودتان چنین احساسی نداشته باشید، اما این حس ترس و ناامنی، آنها را از شما دور میکند.
برای مقابله با این شرایط، باید متوجه باشید که چه کاری انجام میدهید.
آیا مدت زمان طولانی است که با دوستانتان تماس نگرفته اید و به آنها توجه نشان نداده اید؟ پس سعی کنید با این رفتار خود مقابله کنید و به دوستان و اطرافیانتان فرصتی دیگر دهید و این حس ترس را از خودتان دور کنید.
۶. وسواس فکری
همه وسواسهای فکری شما را محدود میکند، علاقه مندیهای شما را میگیرند و باعث میشود که شما نتوانید به حرف دیگران گوش دهید و لحظات خود را با آنها شریک شوید؛ بنابراین تنهایی را انتخاب میکنید. این وسواسهای فکری و عقدههای درونی رابطهها را یک طرفه میکنند و انرژی و زمان شما را هدر میدهند و هیچ راهی برای رابطه عمیق باقی نمیگذارند.
برای مقابله با این شرایط باید بدانید که رابطهها ضروریترین بخش زندگی هستند و باید آنها را پرورش دهید، نه این که فقط منتظر فرد مقابل باشید. وسواسهای فکری را کنار بگذارید. سرزنشهای درونی را به دست فراموشی بسپارید و به افراد اطراف خود توجه بیشتری نشان دهید.
۷. رفتار بد و منفی
آیا تا به حال شده است که مدام رفتار پرخاشگرانه و عصبی از خودتان نشان دهید؟ آیا دیگران شما را انسان خودخواه، تدافعی یا محتاج میدانند؟ احتمالاً ذهن ناخودآگاه شماست که روابط را به هم میریزد و این کار را از طریق نشان دادن یک رفتار بد انجام میدهد.
زمانی که رفتار بد و منفی شما باعث دور کردن دیگران میشود و بعد احساس پشیمانی میکنید، باید بدانید که در یک وسواس ذهنی گیر کرده اید. برای مقابله با این شرایط چنانچه در نمناک میخوانید باید دوباره مشکلات مربوط به عزت نفس را بشناسید و آن را ریشهای حل کنید.
باید بفهمید که چرا این درد درونی شما به دیگران صدمه میزند. تراپی و درمان، امنترین و موثرترین راه برای مقابله با این شرایط است که زخمهای درونی شما را بهبود ببخشد و به یک انسان نرمال تبدیلتان کند.
اگر دیگران ما را از خودشان راندند، چه کار کنیم؟
اگر مدام دیگران از شما فاصله میگیرند، راهکارهایی را به شما معرفی میکنیم که به حفظ تقویت روابطتان کمک کند:
به آنها بگویید که چه چیز را در آنها میپسندید و دوست دارید. سپس اعتماد به نفسشان را بالا ببرید.
به آنها یادآوری کنید که قرار نیست جایی بروید و رابطه را ترک کنید.
در کارهای سخت و پروژههای بزرگ به آنها کمک کنید.
به آنها پیشنهاد همکاری بدهید.
دوستی باشید که نیازهای هم را میشناسید و برای مکالمه و گفتگوهای مناسب تلاش کنید.
با پیام و تماس با آنها ارتباط بگیرید.
آنها را به خاطر اشتباهاتشان در گذشته و انتخابهای غلط سرزنش نکنید.
همیشه از صمیم قلب و با درک بالا به حرف هایشان گوش دهید.
نکات شگفتانگیزی که بر جذابیت رفتاری شما میافزاید
حتما با افرادی برخورد کردهاید که نحوه حرفزدن یا برخوردشان در جمع همه را شیفته و میخکوب کرده است و همان دم آرزو کردهاید که کاش شما هم از این نوع جذابیت رفتاری داشتید.جذابیت رفتاری قبل از آنکه به خاطر ظاهر افراد شکل بگیرد، از شخصیتشان نشأت میگیرد. در حقیقت جذابیت رفتاری مجموعهای از تواناییها شامل ارتباط برقرار کردن، شوخ طبعی و اعتماد به نفس است.
جذابیت رفتاری باعث میشود دوستان بیشتری دوروبرتان باشند و روابط طولانیمدت و عمیق با آنها داشته باشید. با انجام روشهای زیر میتوانید موفقیت خود را حفظ کنید و یا به میزان جذابیت رفتاری دلخواهتان برسید.
۱. شنونده سراپاگوش باشید.
۲. روراست باشید.
۳. به تفاوت «چه» در مقابل «چگونه» توجه کنید
اینکه چه چیزی میگویید، یک مسئله است و چگونه گفتن آن مسئلهای دیگر.
۴. دوستانتان را با هم آشنا کنید.
۵. سخت نگیرید، گاهی به خودتان بخندید.
۶. مشتاق و پرشور باشید.
۷. خنده بر هر درد بی درمان دواست.
۸. اعتمادبهنفس داشتهباشید.
۹. بدن خود را دوستبدارید.
۱۰. یادتان باشد اعتمادبهنفس با گستاخی متفاوت است.
به طور خلاصه، جذابیت رفتاری یعنی استفاده درست از شوخطبعیِ کلامی، داشتن حس اعتمادبهنفس و معاشرت و ارتباط با دیگران. دیگران را دوست بدارید، با آنها معاشرت کنید و با اعتماد به خود و صداقت و افزودن چاشنی شوخی و طنز در دل آنها جای بگیرید. یادگیریِ اصولِ جذابیت رفتاری، کار چندان دشواری نیست. با رعایت این نکات بهتر و بهتر شوید و شاد زندگیکنید.