پخش زنده
امروز: -
نخست وزیر اسبق اوکراین اذعان کرد در حالی که ساکنان مناطق شرقی این کشور با خشن ترین رفتارهای حاکمیت به مرگ محکوم می شدند؛ آمریکا و کشورهای غربی سکوت کردند.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما، نخست وزیر اسبق اوکراین می گوید،از زمان وقوع کودتا در اوکراین، ساکنان منطقه شرقی کشور به دلیل مخالفت با کودتا و دوستی با روسیه با خشنترین رفتارهای حاکمیت مواجه بودند تا جایی که بسیاری مجبور شدند مهاجرت کنند.
به گزارش شبکه تلویزیونی روسیاالیوم، نیکولای آزارف در گفتگو با برنامه نیوزمیکر با عنوان «چگونگی طرح ناتو برای به راه انداختن جنگ هستهای علیه روسیه»، گفت: پس از کودتا نظامی تندرو و قوم گرا در کی یف روی کار آمد، نظامی که هدفش تبدیل کشور به پایگاهی برای اقدامات خصمانه علیه روسیه بود.
وی افزود: اینکه آیا عملیات نظامی (روسیه علیه اوکراین) در این شرایط ضرورتی داشت یا نه؟ سئوالی است که پاسخ آن در صلاحیت و تخصص من نیست، اما سعی میکنم دیدگاهم را درباره اینکه چگونه کار به اینجا کشید، بیان کنم و قضاوت درباره اهداف و تبعات عملیات را به بینندگان بسپارم.
آزارف گفت: در هشت سال گذشته اوکراین محلی برای نفرت افکنی و کینه توزی علیه روسیها و روسیه بود، زبان روسی ممنوع و فعالیتهای تبعیض آمیز دیگر آغاز شد، در صدر این اقدامات، عملیات نظامی علیه ساکنان «دنباس» بود، چون ساکنان این منطقه با کودتایی که در کی یف شده بود موافق نبودند. یگانهایی تشکیل شد که وظایفشان مقابله با ساکنان دنباس بود، قبل از تشکیل این یگانها، نظام سیاسی خودش وظیفه سرکوب ساکنان شرقی مثل خارکیف را بر عهده داشت، شهری که بیش از یک و نیم میلیون جمعیت دارد.
وی خاطر نشان کرد: در این سالها شهر «دنباس» شاهد مقاومت شدیدی علیه نظام سیاسی در کی یف و همچنین دوستان زیادی برای روسیه بود، اهالی این شهر سرکوب یا با مشکلات زیادی مواجه شدند تا جایی که بسیاری از آنها مجبور شدند مهاجرت کنند. روند مقابله با مقاومت مردم در خارکیف و مناطق مشابه، همانند روشی بود که نازیها دنبال میکردند. در این دوران آنانی که در برابر نظام میایستادند به شدیدترین وجهی سرکوب میشدند مثلا در شهر «اودس» وقتی مخالفی را دستگیر میکردند او را به مرکزی (اتحادیه) منتقل و در بنایی قرار میدادند و سپس آن بنا را با «مولوتو» به آتش میکشیدند، با این شیوه بیش از صد نفر را کشتند، البته برخی از افراد برای فرار از سوختگی، از پنجرهها میپریدند، اما در ادامه هدف گلوله قرار میگرفتند. این جنایاتی است که غرب در قبال آنها سکوت کرد و حتی چنین اتفاقاتی را طبیعی جلوه داد. این روند در دنباس هم ادامه داشت.
نخست وزیر اسبق اوکراین در ادامه گفت: کی یف در سال ۲۰۲۱ با استقرار دهها هزار نیرو در نزدیکی مرزهای دنباس و تجهیز این نیروها به جنگ افزارهای آمریکایی، در پی آن بود تا با حمله نظامی، این منطقه را تحت تصرف خود در آورد.
نیکولای آزارف افزود، تمام این برنامهها از سوی آمریکا و حتی تسلیحات ضد تانک، موشکهای «جاولین» و انواع مشابه از جنگ افزارهایی که در اختیار این نیروها بود از کمکهای واشنگتن به کی یف بوده است.
وی گفت: ساکنان دنباس مخالف حاکمیت کی یف بودند، اما اسلحه مناسبی نداشتند، وقتی روسیه شبه جزیره کریمه را به خاک خود اضافه کرد، نظام سیاسی اوکراین برای مقابله با ساکنان دنباس از موشک و هواپیمای جنگی استفاده میکرد، این حملات بیش از بیست هزار کشته و پنجاه هزار زخمی برجای گذاشت، بیش از پانصد نفر از قربانیان دنباس از کودکان هستند، در این مدت بیش از ۲۶ هزار خانه ویران شد، این برخوردها با ساکنان دنباس هشت سال ادامه داشت، اما پس از مذاکراتی طولانی توافقاتی امضاء شد که توافقات مینسک نمونه آن است در نقطه مقابل، آمریکا در پشت حملات به دنباس بود و این کشور هم امنیت در دنباس را به سود خود میدانست، اما خواسته ساکنان دنباس چه بود؟ آنان فقط میخواستند به عنوان منطقه خودمختار به رسمیت شناخته شوند، روسیه هم در دنباس در پی آن است تا خودمختاری این منطقه به رسمیت شناخته شود. این موضوع به سادگی قابل حل است، اما اوکراین با توجه به پیروی از آمریکا سعی کرد با توسل به زور، بر دنباس مسلط شود، به همین منظور آنان در سال ۲۰۲۱ نیروی بزرگی را که حدود ۱۲۰ هزار نظامی بودند، در نزدیک مرزهای دنباس متمرکز کردند، همراه با این نیروها بیش از صد تانک، خودروی زرهی، توپخانه و ... نیز در این منطقه مستقر شدند، تمام این برنامهها از سوی آمریکا بود، حتی تسلیحات ضد تانک، موشکهای جاولین و انواع مشابهای از جنگ افزارهایی که این نیروها داشتند از کمکهای واشنگتن به کی یف بود. آنان برای حمله به دنباس آماده شده بودند تا این منطقه را با قدرت نظامی در اختیار بگیرند که این موضوع بر کسی پوشیده نیست. زلنسکی که رئیس جمهور اوکراین خوانده میشود اظهار داشته بود اوکراین خود را برای ساخت بمب اتم آماده میکند، حتی یکی از احزاب بزرگ اوکراین خواستار حمله اتمی شده بود، این اتفاقات کاملا درست و دقیق است، اما کسی در غرب در این باره حتی یک مقاله ننوشته است.
وی همچنین درباره سطح نفوذ غرب در اوکراین گفت: کودتا در کی یف از سوی آمریکا بود، نوع حاکمیت را هم واشنگتن مشخص میکرد، به نوعی حکومت در اوکراین عروسک خیمه شب بازی واشنگتن بود، این مسائل را میتوان در لابلای اظهار نظرهای مقامات آمریکایی هم مشاهده کرد، در سال ۲۰۱۳ گفته بودند نخست وزیر در کی یف چه کسی باشد؟ با این حساب است که میگوییم در هشت سال گذشته نظام سیاسی در اوکراین نظام مستقلی نبود و آمریکا مدیریت اوکراین را در اختیار داشت. امروز هم اوکراین در حوزه مالی به آمریکا و صندوق بین المللی پول محتاج است، آمریکا حتی در تعیین تمام مقامات کشور اعم از حقوقی و سیاسی نقش دارد. اما درباره نئونازیها باید بگویم که این افراد و نهاد مرتبط به آنها، قبل از کودتا هم در اوکراین حضور داشتند، اما پس از کودتا به آنان قدرت داده شد و توانستند اعضای خود را در هر شهر و آبادی مستقر کنند. راستی ها، آزوف، ترنادو، دنباس و ... برخی از این گروهها هستند که همگان وحشی و نازی اند، آنان از شعارها و ایدههای نازی از جمله صلیب شکسته استفاده میکنند. این گروهها اگر عملیاتی را که در سر داشتند و بر اساس برنامه در پی اجرایی کردن آن در حد فاصل ماه فوریه و مارس بودند، اجرا میکردند ممکن بود کل دنباس ویران شود، زیرا از نظر نیروی انسانی و تجهیزات نظامی پنج برابر نیروهای دنباس بودند. اگر چنین عملیاتی اجرا میشد این گروهها خود را به مرز روسیه میرساندند و پس از آن به پاکسازی نژادی منطقه اقدام میکردند، آنان چنین کشتاری را پس از کودتا در مناطق شرقی کشور به راه انداخته بودند.
نخست وزیر اسبق اوکراین در ادامه افزود: با آنکه اوکراین و روسیه در ابعاد مختلفی با هم ارتباط داشتند، اما با روی کار آمدن حکومت دنباله رو در کشور، یکی از کارهایی که این حکومت انجام داد از میان برداشتن روابط تجاری با روسیه بود، حتی برخی از مجتمعهای صنعتی اوکراین، از جمله صنایع نظامی را که به نوعی در تامین مواد مورد نیازشان به روسیه مرتبط بود یا تبادلاتی با روسیه داشت متوقف کرد. هدف آمریکا این بود که این مجتمعهای صنعتی در اوکراین از میان برداشته شود تا قدرت دفاعی روسیه آسیب ببیند، چون تمام موتورهای بالگردهای روسی از کارخانجات ساخت موتور در اوکراین تامین میشد. حتی موتور کشتیهای نظامی و تجاری در اوکراین ساخته یا طراحی میشد. یکی از ماموریتهای دولت دست نشانده غرب در کی یف از میان برداشتن این کارخانجات و کارگاهها بود و نتیجه این کار در داخل اوکراین، افزایش بیکاری بود. آنان با تلاش وزیر اطلاع رسانی خود پروپاگاندایی را علیه روسیه آغاز کرده بودند. روش آنان نیز روش گوبلزی بود که دروغ هر چه بزرگتر باشد باورش راحتتر است، آنان با همین شیوه به مردم اوکراین میگفتند روسیه دشمن است.
نخست وزیر اسبق اوکراین سپس افزود: فرانسه و آلمان کشورهایی مستقل نیستند بلکه آمریکا همانگونه که اوکراین را در کنترل خود دارد، بر این دو کشور، بر اتحادیه اروپا و بر ناتو هم مسلط است و اگر توافقی در موضوع اوکراین باشد باید با آمریکا باشد.
نیکولای آزارف افزود: غرب در موضوع اوکراین بحران آفرینی کرد، اما در واقع خود آنها باختند، زیرا قیمت بنزین و گاز تا حدود ده برابر در اروپا گران شد، فلزات و غلات هم از گرانی در امان نماندند و به نظر میرسد این روند ادامه داشته باشد.
آزارف گفت: شرایط اوکراین مثل شرایط آلمان دوران حاکمیت نازیهاست، آن زمان چه کسی جرأت داشت در برابر هیتلر بایستد و انتقاد کند؟ در اوکراین هم رعب و وحشت و تروری مشابه آن دوران حاکم است، در چنین شرایطی دشوار است بخواهیم دم از تلاش برای دموکراسی و مبانی دموکراسی بزنیم. مردم اوکراین از سوی رسانهها فریب داده شدند، فعالیت تمامی شبکههای خبری مختلف ممنوع شده بود، هیچ مخالف سیاسی قادر نبود افکار و اندیشه هایش را به مردم بازگو کند.
وی درباره شرایط روسیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین و توانایی زلنسکی برای اجرایی کردن این شرایط گفت: یکی از شرایط روسیه بی طرفی اوکراین است، قانون اساسی اوکراین مبنای کشور مستقل اوکراین را بی طرفی میخواند، یعنی کشوری که به هیچ پیمانی مرتبط نیست، اما پس از کودتا و در سایه فشارهای آمریکا، این بند اضافه شد که ضرورت دارد اوکراین به ناتو ملحق شود، البته در مقابل آمریکا تمایلی به عضویت اوکراین در ناتو یا اتحادیه اروپا ندارد، زیرا به این میاندیشد که چرا با چنین کاری سبب تنش با روسیه شود؟ چون این روند میتواند به آغاز جنگ جهانی سوم منجر شود که جنگی هستهای خواهد بود. جنگی که میتواند سبب نابودی آمریکا شود پس نیازی به این روند نیست با این حال واشنگتن سعی کرد اوکراین را علیه روسیه تحریک کند و موجب بروز بحرانی شود که امروز شاهدیم، در این میان، واقعیت این است که غرب باخت، چون قیمت بنزین و گاز تا حدود ده برابر گرانتر شد، فلزات و غلات هم گران شده اند و این روند ادامه دارد.
وی درباره نگرانیها مبنی بر امکان آسیب دیدن نیروگاههای هستهای اوکراین گفت، تمرکز به نیروگاههای اتمی از جمله نیروگاه زاپاروژیا میتواند نشان از تمایلات نظام سیاسی برای تحریک آفرینی باشد، کسانی که مردم را به سپر انسانی خود تبدیل میکنند میتوانند چنین کارهایی را هم انجام دهند.
آزاروف همچنین در پایان درباره ایفای نقش فرانسه و آلمان در بحران اوکراین گفت: این دو کشور سالهاست حاکمیتشان را از دست داده اند و نقش مستقلی ندارند بلکه این آمریکاست که اتحادیه اروپا و ناتو را رهبری میکند همانگونه که اوکراین را مدیریت میکند، در نتیجه اگر در پی آنیم تا درباره بحران پیش آمده توافقی حاصل شود باید بدانیم این توافق باید با آمریکا باشد، اما واقعیت این است که آنان تنها زبان زور را میفهمند.