پخش زنده
امروز: -
خبر همین قدر کوتاه بود، پلاسکو فرو ریخت، ساختمان ۱۷ طبقهای که با فرو ریختنش دل مردم ایران نیز فرو ریخت و ۱۶ آتش نشان آسمانی شدند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ ۳۰ دی ۱۳۹۵ ساختمان تجاری پلاسکو طعمه آتش سوزی شد و داغی بر دل مردم ایران نشاند، روزهای سختی که ثانیه به ثانیه آن مردم کل کشور با آتش نشانان همدرد و همنوا بودند و خود را جای این مردان غیور میگذاشتند و حالا بعد از ۵ سال از آن حادثه.
آقای جلال ملکی سخنگوی سازمان آتش نشانی شهرداری تهران از آن روزهای سخت میگوید از آن روزهایی که ۲۵۰ آتش نشان در محل حادثه حضور داشتند و در ابتدا آتش را خاموش کردند، اما متأسفانه در طبقات ساختمان آتش سوزی شعله گرفت و یکباره ساختمان فرو ریخت، فرو ریختنی که ۱۶ آتش نشان در طبقات ساختمان حضور داشتند و چندین شهروند نیز که مالک یا کارگر ساختمان پلاسکو بودند در این آوار گرفتار شدند، روزهایی که هر ثانیه آن پر از استرس و التهاب بود.
آقای ملکی ادامه میدهد: ساختمان جدید پلاسکو ساخته شده؛ چه بسا به روزتر، محکم تر، ایمنتر و جدیدتر، اما جوانانی که در این حادثه جان باختند دیگر قابل بازگشت نیستند.
وی افزود: زمانی که ساختمان یکباره ریخت تمامی بچههای آتش نشان سردرگم بودند و اشک میریختند و نگران از اینکه چه اتفاق بزرگی برایشان افتاده است و از سرنوشت همکارانشان خبر نداشتند.
مردان خستگی ناپذیری که آن روزها در هجمه دود و آتش و آهن تلاش میکردند همکارانشان را نجات دهند ما را به ایستگاه حسن آباد رساندند.
آقای علیجانی فرمانده عملیات ایستگاه حسن آباد به استقبال ما آمد و تک به تک همکاران آتش نشان حادثه پلاسکو را با شور و احساس به ما معرفی کرد.
مهرداد حسنی رفیق صمیمی امیرحسین آقایی بود، محمد نیکبخت سرداری از بچههای حادثه پلاسکو است که سه تا از دوستان صمیمی اش را در این حادثه از دست داد.
علی مشعوف آتش نشانی است که به جای دوستانش آن روز سر کار ایستاد و در زمان حادثه حضور داشت و همه نگران از علی که خدای ناکرده در نوبت کاری اش نبوده است برایش اتفاقی نیفتد.
محمدجواد محسنی آتش نشانی که شش ماه از حضورش در آتش نشانی میگذشت و در زمان حادثه پلاسکو حضور داشت.
فرهاد دوانقی که در زمان آتش سوزی پلاسکو حضور داشت و بعد از آن مستند ۵۸ را ساخت.
علی ایزدی و آقای هداوند نیز در زمان حادثه پلاسکو حضور داشتند و هداوند مسئولیت اپراتور نردبان هیدرولیکی را بر عهده داشت و در زمان حادثه قبل از آن که شهید امینی و صفی زاده را نجات دهد، ساختمان هم فرو ریخت.
میگویند تجربه بسیار تلخی را پشت سر گذاشتیم و نام پلاسکو را که میشنوند بهم میریزند.
محمد نیکبخت پس از ۵ سال هنوز از چهارراه استانبول و خیابان جمهوری تردد نمیکند و میگوید پلاسکو و آن خیابان خاطره بسیار تلخی را برای من به جای گذاشته است، آتش نشانانی که برای حفظ مال شهروندان تا پای جان ایستادند.
فرهاد داونقی میگوید: در خارج از کشور آتش نشانان زمانی که نگران از امنیت جان خود باشند عملیات را ادامه نمیدهند، اما همکاران ما برای حفظ مال شهروندان شهید شدند چرا که مال مردم را همچون مال خود میدانستند.
علی ایزدی از زنگهای بی جواب گوشی همراهش در زمان عملیات و نگرانی خانواده اش میگوید: در زمان اطفاء و عملیات ما هیچ گاه تلفن همراه با خود بر سر عملیات نمیبریم و زمانی که پلاسکو فرو ریخت، خانواده و همسر و دوستانم نگران شده بودند و زمانی که به ماشین مراجعه کردم بیش از ۸۰ تلفن بدون پاسخ بر روی صفحه گوشی ام افتاده بود که بلافاصله با خانواده و دوستانم تماس گرفتم و از سالم بودن خودم آنها را باخبر کردم، اما متأسفانه در این حادثه ما عزیزترین هایمان را هم از دست دادیم.
مصاحبه ما با آتش نشانان قهرمان حادثه پلاسکو به پایان رسید؛ هنوز با آنها خداحافظی نکرده بودیم که زنگ حریق به صدا درآمد و آنها در کمتر از ۵ ثانیه آتش نشانی را ترک کردند و به محل حادثه رفتند.
با خود فکر میکردم که ساختمان پلاسکو ساخته شد، زندگی در خیابانهای شهر جریان دارد، اما یاد و خاطر کسانی که در این حادثه جان خود را از دست دادند و آسمانی شدند هیچ گاه فراموش نخواهد شد حتی در ساختمان جدید پلاسکو.