پاسخ استاد شفیعی کدکنی به مدعیانِ کجاندیش!
به تازگی پیج رسمی استاد شفیعی کدکنی، در ستیز با برخی مدعیان نگاهداریِ زبان پارسی، بر پارهی از مشهوراتِ جعلی انگشت نهاده است؛ اشعاری که بارها و بارها آنها را شنیدهایم و گمان کردهایم که متعلق به فردوسی است، اما غافل از این که این انتساب، جاعلانه است!
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت
همه روزِ ایرانیان تیره گشت
جهان را دگرگونه شد رسم و راه
تو گویی نتابد دگر مهر و ماه
ز مینشئه و نغمه از چنگ رفت
ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خوار گشت و هنر شد وبال
پیج اینستاگرام استاد شفیعی در پاسخ به استناد یکی از کاربران به این ابیات و انتساب به حکیم طوس نوشته است: «حکیم پارسیگوی طوسی چنین اشارهای نکردهاند. این ابیات سست معلومالحال هم در شاهنامه نیست.»
این پیج سپس نوشت که بیت مشهور «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» نیز سروده فردوسی بزرگ نیست و در غالب نسخههای معتبر و قابل اعتنای شاهنامه وجود ندارد!
در پاسخ به این پرسش آمیخته با شگفتی برخی مخاطبان مبنی بر این که آیا فردوسی در شاهنامه از لغات عربی استفاده کرده است؟ ادمین پیج استاد شفیعی کدکنی تصریح کرده که فردوسی اشعارش را با وسواس خاصی سروده و از لغات عربی هم استفاده کرده است. سپس اضافه کرده است که «چندصد لغت که ریشه عربی دارد در شاهنامه موجود است» و سپس در پاسخ به استناد یکی از کاربران به این بیت که «به یزدان که گر ما خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم» نوشته است که این بیتِ سخیفِ سطحی هم از فردوسی بزرگ نیست!
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیدهست کار
که تاج کیانی کند آرزو
تفو بر توای چرخ گردون تفو
ادمین پیج رسمی استاد شفیعی کدکنی در ادامه مینویسد: «این ابیات هم سروده فردوسیِ جان نیست و در شاهنامه وجود ندارد!»
از نکات جالب توجه در ستیز این پیج با جعلیات آن است که در پاسخ به استناد یکی از کاربران به بیت «چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» آورده است: «این بیت نه تنها از فردوسی نیست بلکه دشنامی ناروا و توهین به شاعر عظیمالشأنِ ملی ما، فردوسی است. وقتی هم میگوییم شاهنامهپژوهان گفتهاند این بیتِ تقلبیِ سست نوسروده الحاقی است، به ضدیت با وطندوستی متهم میشویم! شاهنامه ستایشگر خرد، انسانیت و رفتار انسانیست، ایران و توران هم ندارد؛ نه این بیت فاشیستیِ ضدبشری! این بیت در نسخههای معتبر و اقدم نیامده است، نیامده است! سخن مرحوم استاد دکتر مجتبی مینوی به یاد میآید که فرمودند: «این بیت:
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
از فردوسی نیست. در تمام شاهنامه چنین بیتی نیست. یک وقتی یک کسی دلش خواسته است چنین بیتی بسازد و به فردوسی نسبت دهد. اشعارِ بیپدرومادر را پهلویِ هم قرار دادهاند و اسم آن را شاهنامه گذاشتهاند. بنده وقتی هم میگویم این شعر مال فردوسی نیست، میگویند آقا تو وطنپرست نیستی! افرادی میخواهند احساسات وطنپرستی مردم را بدینترتیب تحریک کنند و بالا بیاورند. هرچه دلشان خواست در آن میگنجانند و هرچه در آن گنجانده شده قبول میکنند و میگویند این شاهنامهی ملت ایران است!»
ادمین این پیج سپس در پاسخ به یکی از کاربران که به شعر «اگر سر به سر تن به کشتن دهیم/ از آن به که کشور به دشمن دهیم» اشاره کرده است: «این بیت را فردوسی در داستان، از زبان افراسیاب سروده است، نه ایرانیان! افراسیاب برای تحریک و ترغیب تورانیان به جنگ با رستم، این بیت را میخوانده است!
«چنین گفت پیغمبر راستگوی/ ز گهواره تا گور دانش بجوی» این بیت هم مطابق اظهارنظر پیج استاد شفیعی کدکنی از فردوسی نیست. این پیج در اینباره نوشته است: «این بیت برساخته هم سروده فردوسی نیست. در هیچ نسخهای نیامده است. استاد دکتر دبیر سیاقی از یادداشتهای علیاصغرخان حکمت، خادم بزرگ و بیهمتای فرهنگ ایران نقل میکنند که:
یک شخصی آمد نزد من که حدیث اطلبوا العلم من المهد الی اللحد را به «ز گهواره تا گور دانش بجوی» ترجمه کرده بود. من دیدم زیباست، گفتم در مدارس استفاده شود. امروز آمده جزو ابیات شاهنامه!»
و در یکی از آخرین موارد، این پیج بیت «که رستم یلی بود در سیستان / منش کردهام رستم داستان» را نیز بیتِ سستِ تقلبیِ آشکار توصیف کرده که از فردوسی نیست!
در دوران غوغای کمسوادان پرمدعا، این روشنگری و ستیز با جعلیات، ستودنی است!