به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما، این کتاب که به کوشش آقای محمدحسین آزادی گردآوری و تنظیم شده، با حضور دکتر شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صداوسیما، حجت الاسلام و المسلمین علی مصباح، سیدمحمدمهدی موسوی مهر رئیس دانشکده دین و رسانه قم و احمد زرنگار مدیر گروه معارف دانشگاه صداوسیما معرفی و رونمایی شد.
حجت الاسلام و المسلمین علی مصباح در این ویژه برنامه به موضوع رسانه در اندیشه حضرت آیت الله مصباح یزدی پرداخت و رسانه را واسطهای بین فکر و عمل دانست.
دبیر کانون طلوع مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با بیان اینکه در فلسفههای مضاف رشتهای به نام فلسفه عمل داریم که در آن صحبت از این است که چطور میشود انسان از یک فکر به یک عمل میرسد افزود: در فرمایشات علامه مصباح این نکته خیلی برجسته است که رفتار اختیاری انسان برآمده از دو عامل اصلی یعنی «باورها» و «انگیزش» است، در باورها، افکار نظری و نوع نگاه شخص به خود، زندگی و هستی مطرح است و در انگیزش، آن کشش درونی که فرد را به حرکت در میآورد. او ادامه داد: ممکن است انسان برخی چیزها را باور داشته باشد، ولی به آنها عمل نکند یا حتی خلاف آن باور عمل نماید مانند فرعون و فرعونیان که با وجود یقین نسبت به پیامبران و آیات الهی آنها را انکار میکردند.
مصباح یزدی با بیان اینکه، انسان به سمت منافع خود حرکت میکند و، چون موجودی غیرمادی مانند روح دارد، پس منافعش منحصر و محدود به منافع مادی نیست، افزود: بر همین اساس میتواند به واسطه عقل و آموزههای وحیانی، نفس و روح خود را در نزدیک شدن به خداوند تشخیص دهد و به آن سمت و سو حرکت کند.
نگاه به انسان و هستی و ارزش گذاری خوب و بد وسیله تمایز فرهنگها است
دبیر کانون طلوع مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) گفت: تشخیص اینکه کدام نگاه به هستی و انسان و معنای زندگی درست است، امری است که باید بر اساس عقل تبیین و استدلال شود و دیدگاههای مخالف نقادی شود تا به نتیجه مطلوبی برسد. مصباح یزدی با بیان این نکته که نگاههای مختلف که مبنای ارزشها و انگیزشهای متناسب با خودش است، پایه فرهنگ را تشکیل میدهد افزود: ریشههای فرهنگ جامعه در این تلقیای است که نسبت به هستی، انسان، زندگی و ارزشگذاری کارهای خوب و بد دارد و به این وسیله فرهنگها از یکدیگر متمایز میشوند؛ این فرهنگها وقتی که به بار مینشینند منجر به رفتارها میشوند. این مجموعه به هم پیوسته و در هم تنیده ارگانیک که هریک دیگری را تغذیه میکند، فرهنگ را تشکیل میدهد و سرنوشت انسانها را تعیین میکند.
تصحیح فرهنگ عامل سعادت جامعه است
این عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) عامل سعادت جامعه را تصحیح فرهنگ آن دانست و گفت: این بدان معناست که جامعه، باورها، ارزشها و رفتارهایش را طبق آنچه منطقی است اصلاح کند، نه اینکه صرفاً بر اساس انگیزههای نفسانی و ... کار را انجام دهد که در این صورت این جامعه انسانی نخواهد بود. مصباح یزدی با طرح این موضوع که در یک جامعه، اقشار مختلفی وجود دارند گفت: هر کدام از این اقشار کارویژه خود را دارند و به تعبیری اگر جامعه را به یک انسان تشبیه کنیم، بخشی از آن مانند مغز وظیفه تصمیم گیری، درک مسائل و هدایت سایر بخشها را بر عهده دارد، بر این اساس در جامعه نیز، نخبگان نقش مغز را دارند. وی مسئولیت مبانی به عنوان شکل دهنده ریشه فرهنگ و تبیین نگاههای صحیح را متوجه نخبگان دانست و گفت: برای اینکه این مسئله به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود و رفتار اجتماعی را تشکیل دهد و تبدیل به یک نظام تعلیم و تربیتی منطبق بر مبانی اسلامیشود، نیاز دارد فکری که در آن جامعه نخبگانی تولید میشود، قابل مصرف برای اقشار مردم باشد، ولی اینگونه نیست؛ مثلاً برقی که در ژنراتور پایه صد تولید میشود برای یک لامپ صد وات یا یک کامپیوتر قابل مصرف نیست و اگر وسایل را به برق پایه صد بزنیم، منفجر میشود و باید یک فرآیندی را طی نموده تا شرایط استفاده را پیدا کند.
فرآوری و انتقال فکر نخبگان وظیفه رسانهها است
این استاد حوزه و دانشگاه وظیفه فرآوری و انتقال فکر تولید شده از سوی نخبگان را بر عهده رسانهها دانست و گفت: فکری که در یک جامعه نخبگانی تولید میشود به آن صورت قابل هضم و مصرف برای سطوح مختلف مردم نیست و باید فرآوری شود و با سطوح مختلف فهم مخاطبان و نیازهای هر زمان متناسب شود تا بتواند در تمام ساحتهای مختلف زندگی افراد جریان پیدا کند و در هر زمینه پاسخگوی نیازهای آنها باشد، بخش عمدهای از این وظیفه برعهده رسانههاست. مصباح یزدی رسانه را دارای سطوح و کارکردهای متفاوت دانست و افزود: یک بخش از کار عبارت از تولید فکر و رساندن آن به مخاطبان است. برای رفتار انسانی غیر از باور و فکر و مسائل نظری، انگیزهها هم لازم است. اینکه انسانها کارها و رفتارهایشان را با چه انگیزهای انجام دهند و برای چه کاری انگیزه داشته باشند نیز یک دستگاه دیگری در وجود انسان میطلبد که غیر از مسئله ادراک است. این هم نیاز به تولید دارد و نیاز است انگیزههای صحیح تولید شود و راه رساندن آن نیز به مخاطبان بررسی شود.
او چگونگی ایجاد انگیزه در جامعه را متفاوت از مسیر انتقال معرفت ارزیابی کرد و گفت: اینکه چطور یک انگیزه درست را در جامعه ایجاد کنیم باید بررسی شود که تا حدودی راهش متفاوت از راهی است که شما معرفت را منتقل میکنید. اینجا تا حد زیادی با هنر سر و کار دارید و اینکه استفاده از قوه خیال و انگیزش ایجاد کردن در انسانها مطرح است که انسانها در مسیر صحیحی گام بردارند و روشن شود که چطور با مشکلات روبهرو شوند که انگیزه لازم نیاز دارد و این انگیزه نیاز به کار دارد که چطور تولید و توزیع شود. این هنری است که بخش مهم آن در کارهای رسانهای انجام میشود و فرآوردههای هنری، سمعی و بصری و ... لازم است و دامنه آن نیز وسیع شده و به عینه میبینیم که تأثیرگذاری این فرآوردههای هنری و فرآوردههای رسانهای به مراتب بیشتر از مباحث خشک علمی و نظری است.
رسانه اگر بخواهد منعکس کننده اهداف انقلاب باشد خودش باید انقلابی باشد
عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی ضعف در مبانی را عامل بروز خطا دانست و گفت: این مسائل تا آن مبانی لازم را نداشته باشد احتمال اینکه خطا داشته باشد زیاد است و تا آن مبانی به این کانالها نیاید و به صورت هنری جریان نیابد، اثرگذاریاش در سطوح مختلف جامعه مخصوصاً در سطوح عمومی میسر نیست. اگر پایهها متقن نباشد، به دلیل تاثیرگذاری بالا میتوانند خطر بزرگی داشته باشند، همانطور که اگر بر اساس مبانی درست استوار باشند، تاثیرگذاریشان نیز میتواند نسبت به بسیاری از مسائل علمیبیشتر باشد.
مصباح یزدی انقلاب اسلامی را انقلابی صددرصد فرهنگی دانست و گفت: انقلاب اسلامی ما صد درصد فرهنگی بود و میخواست از ریشه، مبانی فکری انسانها را تغییر دهد تا بر این اساس تصمیمگیریها و نظامها و ساختارهای اجتماعی را شکل دهد. بدون شک آنچه مبنای انقلاب بود، اسلام و جهانبینی اسلامی، ارزشهای اخلاقی انسانی و اهداف و آرمانهای اسلامیبود. اگر رسانهای در این جامعه بخواهد انقلابی باشد و صداوسیمای انقلاب و منعکسکننده اهداف انقلاب باشد، باید خودش انقلابی باشد؛ یعنی رسانه باید تبلور تمام این چند مرحلهای که اشاره شد، باشد و از نظر فکری و مسائل نظری نیز باید بر مبانی فکری اسلام استوار باشد.
او ادامه داد: رسانه از نظر مسائل ارزشی نیز باید بیانکننده و ویترین ارزشهای اخلاقی اسلام باشد و هرکسی او را نگاه میکند، بفهمد که اسلام به چه معنا است. اگر رسانه ما اینطور باشد، این رسانه انقلاب و انقلابی است. به هر اندازه که از این ابعاد دور شویم، از انقلابی بودن و اینکه این رسانه نماد انقلاب باشد، دور افتادهایم.
فلسفه برای علامه مصباح مانند اکسیر بود
در ادامه نشست، پروفسور محمد لگهناوزن استاد فسلفه و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی به بیان ابعاد شخصیتی آیت الله مصباح یزدی پرداخت و گفت: سی و یک سال در ایران هستم و پانزده سال افتخار، شایستگی و فرصت جلسه و مباحثه فلسفی با آقای مصباح را داشتم. وی با بیان اینکه علامه مصباح علاقه زیادی به مباحث فلسفی داشت افزود: گاهی حین جلسه بخاطر کسالت ایشان، احساس جرم میکردم، ولی وقتی بحث شروع میشد خستگی ایشان رفع میشد گویی فلسفه برای او مانند یک اکسیر بود و همین موجب میشد آن احساس من کمتر شود. لگنهاوزن ادامه داد: علامه نسبت به من مثل همکار رفتار میکرد و هیچگاه اجازه نداد که از او تشکر کنم و در مقابل، ایشان از من تشکر میکرد. این استاد برجسته فلسفه هدف از مباحثه با علامه مصباح یزدی را فهم همدیگر و گفتگو پیرامون مسائل و شبهات جدید فلسفی دانست و گفت: ایشان همیشه با هیجان بود و هیچ وقت کمترین عصبانیتی نداشت و احترام متقابل و ابراز علاقه به کار عقلی را به وضوح در ایشان میدیدم.
تواضع و انسجام فکری علامه مصباح مثال زدنی بود
لگهناوزن تواضع علامه مصباح را مثال زدنی دانست و گفت: خصوصیت بارز دیگر ایشان، تواضع بود به طوری که وقتی پاسخ سئوالی را نمیدانست صریحاً میگفت نمیدانم و از شخص دیگری بپرسید. این عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی، ویژگی دیگر علامه مصباح را تطهیر در منطق دانست و افزود: منطق برای ایشان بسیار بسیار مهم بود و اصرار داشت که باید واژگانی که به کار میبریم و آنچه میگوییم روشن و تطهیر شود و ابهامهای آن گرفته شود. لگنهاوزن گفت: علامه مصباح به واسطه فکر منطقی که داشت، مطالب را به خوبی تجزیه و تحلیل میکرد و نقاط قوت و ضعف مباحث را خیلی سریع میفهمید و دغدغه داشت که افکار ما باید نظاممند شود. این استاد حوزه و دانشگاه توان علامه مصباح در ساده سازی مباحث فلسفی را مثال زدنی دانست و گفت: از آنجایی که فلسفه برای مردم خشک و سخت است، اما بحثهای ایشان اصلاً اینگونه نبود و از جذابیت و کشش بالایی برخوردار بود به طوری که درک بحث سخت و سنگین حرکت جوهری ملاصدرا را برای ما به خوبی تسهیل کرد. لگهناوزن در پایان خاطراتی از سفرهای علامه مصباح یزدی به کشورهای دیگر از جمله آمریکا و دیدارهای برخی هیئتهای علمی فسلفه اروپایی با ایشان را بازگو کرد و به پرسشهای حاضران پاسخ داد.
ما با یک مصباح روایتشده روبهرو هستیم و نه با خود مصباح
مهدی جمشیدی عضو هیئت علمیپژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دیگر سخنران این مراسم بود. او به طرح موضوع روایت و روایت گری پرداخت و گفت: جهان انسانی، جهان روایتها و رسانههاست و روایت نیز متکی به زبان است و زبان نیز مبتنی بر روایت است و روایتشوندگی جهان انسانی به صورت تصاعدی در حال افزایش است. ما با جهانهای درجههای دو و... مواجه هستیم و کمتر خود واقعیت را میبینیم و در حقیقت کپیِ کپیِ کپی را میبینیم. جمشیدی گفت: ما با یک مصباح روایتشده روبهرو هستیم و نه با خود مصباح. به طور مثال برخیها میگویند آقای مصباح، جمهوریت را قبول نداشت این در حالی است که ما با یک روایت وارونه و غلط و ناصواب از ایشان در این زمینه روبهرو هستیم و اگر به سخنرانیها و گفتههای ایشان مراجعه کنیم متوجه میشویم که این موضوع یک برساخته غلط مطبوعاتی است که در فضای دهه هفتاد و به واسطه درگیری گفتمانی علامه مصباح با جریان روشنفکر مطرح شد. این استاد دانشگاه در ادامه به بررسی جمهوریت و جامعه مدنی در اندیشه علامه مصباح پرداخت و به سئوالاتی از حضار پاسخ داد.