وب گردی
سرگذشت «متقین» در قیامت
سوره نبأ هفتاد و هشتمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که سرگذشت متقين در قيامت در آن مطرح میشود.
به گزارش وب گردي خبرگزاري صداوسيما؛ سوره نبأ یا عَمَّ یا تسائُل، هفتاد و هشتمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که جزء سیام قرآن با آن آغاز میشود؛ به همین دلیل این جزء را «عَمّ جزء» نامیدهاند.
این سوره را به این مناسبت نَبَأ مینامند که آیه دوم آن از «نبأ عظیم» سخن میگوید. سوره نبأ درباره روز قیامت و حوادث آن سخن میگوید و جایگاه و حالات گنهکاران و نیکوکاران در آن روز را توصیف میکند. از آیات مشهور آن، آیات ۳۱ به بعد است که سرگذشت «متقین» را در قیامت بیان میکند. در روایات، مراد از متقین در این آیه امیرالمؤمنین (ع) معرفی شده است.
علت نامگذاری
این سوره را به این مناسبت نَبَأ مینامند که آیه دوم آن از «نبأ عظیم» سخن میگوید. نبأ به معنای خبر یا خبر مفید است. نامهای دیگر آن عَمَّ (به معنای از چه چیزی) و تَسائُل (از یکدیگر پرسیدن) است؛ زیرا با «عم یتسائلون» آغاز میشود. نام چهارم آن مُعصِرات (به معنای ابرهای متراکم) است؛ زیرا این کلمه در آیه چهاردهم این سوره، به کار رفته است.
محل و ترتیب نزول
سوره نبأ از سورههای مکی قرآن است. این سوره در ترتیب نزول، هشتادمین سورهای است که بر پیامبر (ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مصحف، هفتاد و هشتمین سوره است و در آغاز جزء سیام یعنی آخرین جزء قرآن قرار دارد. به همین جهت این جزء با نام همین سوره یعنی «جزء عم» مشهور شده است.
محتوا
سوره نبأ درباره یک خبر و حادثه بزرگ یعنی قیامت سخن میگوید و بر حقیقت و تردیدناپذیری آن استدلال میکند. آغاز سوره چنین است که مردم از یکدیگر درباره خبر قیامت میپرسند. سپس خداوند با لحنی تهدیدآمیز میفرماید بهزودی از آن اگاه میشوند.
در ادامهٔ سوره، برای اثبات حقانیت روز قیامت، آمده است عالم با تدبیر حکیمانهاش بهترین و روشنترین دلیل است بر اینکه بعد از این دنیای فناپذیر، دنیایی ثابت و باقی خواهد بود و آن روز، روز جزاست نه عمل. سپس حوادث این روز توصیف شده است که مردم همگی در آن احضار میشوند و طغیانگران به سوی عذابی دردناک و پرهیزکاران به سوی نعمتی ماندگار منتقل میشوند.
شأن نزول
شیخ طوسی در تفسیر تبیان مینویسد: درباره سبب نزول این سوره گفتهاند رسول خدا (ص) با قریش سخن میگفت و اخبار امتهای گذشته را برایشان بازگو میکرد و آنان را پند میداد؛ اما آنان حضرت را مسخره میکردند. پس خداوند پیامبر (ص) را از سخن گفتن با آنان نهی کرد. [روزی]رسول خدا (ص) با اصحابش سخن میگفت که یکی از مشرکان جلو آمد و حضرت سکوت کرد. پس مشرکان جمع شدند و گفتندای محمد! سخن تو عجیب است و ما دوست داریم سخن تو را بشنویم. اما پیامبر (ص) فرمود خداوند مرا از سخن گفتن با شما نهی کرده است. پس خداوند «عَمَّ یَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ» را نازل کرد.
تطبیقِ نبأ عظیم و متقین به حضرت علی عليه السلام
در تفسیر البرهان ده روایت ذیل آیه اول و دوم سوره نبأ آمده که «نبأ عظیم» را امیرالمؤمنین علی (ع) یا ولایت آن حضرت خواندهاند. همچنین قاضی نورالله شوشتری در کتاب احقاق الحق از حاکم حَسَکانی (عالم اهل سنت) نقل میکند، مراد از متقین در آیه ۳۱ «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا» علی بن ابیطالب است.
متن و ترجمه سوره
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ
{
عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ ﴿١﴾ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ﴿٢﴾ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ﴿٣﴾ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿٤﴾ ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿٥﴾ أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ﴿٦﴾ وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ﴿٧﴾ وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا ﴿٨﴾ وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا ﴿٩﴾ وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ لِبَاسًا ﴿١٠﴾ وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا ﴿١١﴾ وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا ﴿١٢﴾ وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا ﴿١٣﴾ وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا ﴿١٤﴾ لِّنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا ﴿١٥﴾ وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا ﴿١٦﴾ إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتًا ﴿١٧﴾ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا ﴿١٨﴾ وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ أَبْوَابًا ﴿١٩﴾ وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَابًا ﴿٢٠﴾ إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادًا ﴿٢١﴾ لِّلطَّاغِینَ مَآبًا ﴿٢٢﴾ لَّابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا ﴿٢٣﴾ لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿٢٤﴾ إِلَّا حَمِیمًا وَغَسَّاقًا ﴿٢٥﴾ جَزَاءً وِفَاقًا ﴿٢٦﴾ إِنَّهُمْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ حِسَابًا ﴿٢٧﴾ وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کِذَّابًا ﴿٢٨﴾ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ کِتَابًا ﴿٢٩﴾ فَذُوقُوا فَلَن نَّزِیدَکُمْ إِلَّا عَذَابًا ﴿٣٠﴾ إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا ﴿٣١﴾ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿٣٢﴾ وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿٣٣﴾ وَکَأْسًا دِهَاقًا ﴿٣٤﴾ لَّا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا کِذَّابًا ﴿٣٥﴾ جَزَاءً مِّن رَّبِّکَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿٣٦﴾ رَّبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الرَّحْمَـٰنِ ۖ لَا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿٣٧﴾ یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَةُ صَفًّا ۖ لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَـٰنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿٣٨﴾ ذَٰلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ ۖ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ مَآبًا ﴿٣٩﴾ إِنَّا أَنذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا ﴿٤٠﴾
به نام خداوند رحمتگر مهربان
درباره چه چیز از یکدیگر مىپرسند؟ (۱) از آن خبر بزرگ، (۲) که در باره آن با هم اختلاف دارند. (۳) نه چنان است، به زودى خواهند دانست. (۴) باز هم نه چنان است، بزودى خواهند دانست. (۵) آیا زمین را گهوارهاى نگردانیدیم؟ (۶) و کوهها را [چون]میخهایى [نگذاشتیم]؟ (۷) و شما را جفت آفریدیم. (۸) و خواب شما را [مایه]آسایش گردانیدیم. (۹) و شب را [براى شما]پوششى قرار دادیم. (۱۰) و روز را [براى]معاش [شما]نهادیم. (۱۱) و بر فراز شما هفت [آسمان]استوار بنا کردیم. (۱۲) و چراغى فروزان گذاردیم. (۱۳) و از ابرهاى متراکم، آبى ریزان فرود آوردیم، (۱۴) تا بدان دانه و گیاه برویانیم، (۱۵) و باغهاى در هم پیچیده و انبوه. (۱۶) قطعاً وعدگاه [ما با شما]روز داورى است: (۱۷) روزى که در «صور» دمیده شود، و گروه گروه بیایید؛ (۱۸) و آسمان، گشوده و درهایى [پدید]شود؛ (۱۹) و کوهها را روان کنند، و [چون]سرابى گردند. (۲۰) [آرى]جهنم [از دیر باز]کمینگاهى بوده، (۲۱) [که]براى سرکشان، بازگشتگاهى است. (۲۲) روزگارى دراز در آن درنگ کنند. (۲۳) در آنجا نه خنکى چشند و نه شربتى، (۲۴) جز آب جوشان و چرکابهاى. (۲۵) کیفرى مناسب [با جرم آنها]. (۲۶) آنان بودند که به [روز]حساب امید نداشتند؛ (۲۷) و آیات ما را سخت تکذیب مىکردند. (۲۸) و حال آنکه هر چیزى را برشمرده [به صورت]کتابى در آوردهایم. (۲۹) پس بچشید که جز عذاب، هرگز [چیزى]بر شما نمىافزاییم. (۳۰) مسلماً پرهیزگاران را رستگارى است: (۳۱) باغچهها و تاکستانها، (۳۲) و دخترانى همسال با سینههاى برجسته، (۳۳) و پیالههاى لبالب. (۳۴) در آنجا نه بیهودهاى شنوند، و نه [یکدیگر را]تکذیب [کنند]. (۳۵) [این است]پاداشى از پروردگار تو، عطایى از روى حساب. (۳۶) پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، بخشایشگرى که کس را یاراى خطاب با او نیست. (۳۷) روزى که «روح» و فرشتگان به صف مىایستند، و [مردم]سخن نگویند، مگر کسى که [خداى]رحمان به او رخصت دهد، و سخن راست گوید. (۳۸) آن [روز]، روز حق است؛ پس هر که خواهد، راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجوید. (۳۹) ما شما را از عذابى نزدیک هشدار دادیم: روزى که آدمى آنچه را با دست خویش پیش فرستاده است بنگرد؛ و کافر گوید: «کاش من خاک بودم.» (۴۰)